فرزاد بیات موحد؛ سعید نجفی؛ محمد روغنی
چکیده
آگاهی از روشهای استفادهی بهینه از آب باران تحت سامانههای مختلف بهمنظور غلبه بر تنشهای آبی، ارتقاء عملکرد محصولات تولیدی و چگونگی تاثیر آنها امری مهم است. بنابراین، در این مقاله اثر سامانههای آبگیر باران تحت پنج تیمار بدون تغییر در سامانه (A)، تیمار با حذف پوشش گیاهی و سنگریزه همراه با فیلتر سنگریزهای (B)، تیمار با ...
بیشتر
آگاهی از روشهای استفادهی بهینه از آب باران تحت سامانههای مختلف بهمنظور غلبه بر تنشهای آبی، ارتقاء عملکرد محصولات تولیدی و چگونگی تاثیر آنها امری مهم است. بنابراین، در این مقاله اثر سامانههای آبگیر باران تحت پنج تیمار بدون تغییر در سامانه (A)، تیمار با حذف پوشش گیاهی و سنگریزه همراه با فیلتر سنگریزهای (B)، تیمار با حذف پوشش گیاهی و سنگریزه بدون فیلتر سنگریزهای (C)، تیمار با عایق کردن بخشی از سامانه همراه با فیلتر سنگریزهای (D) و تیمار با عایق کردن بخشی از سامانه بدون فیلتر سنگریزهای (E) بر عوامل فتوسنتزی نهال زردآلو مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام طرح تیمارهای ذکر شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در ابعاد هشت، پنج و 5/0 متر بهترتیب برای طول، عرض و عمق در هر سامانه طراحی شد. ساختار سامانهها به گونهای بود که با شیب تقریبی نه درصد به سمت پاییندست ادامه مییافت. به منظور تسریع نفوذ رواناب و توزیع آن در منطقه ریشهدوانی فیلتری به قطر 10 و عمق 30 سانتیمتر در تمام تیمارها ایجاد شد. در سال 1390 پس از یک بارندگی 22 میلیمتری با فاصله زمانی 10 و 23 روز از بارندگی، چهار عامل فتوسنتزی شامل میزان فتوسنتز در واحد سطح برگ، هدایت روزنه ای آب، میزان تعرق و جذب CO2زیر روزنهای اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که در سه عامل از چهار عامل اندازهگیری شده، اختلاف معنیداری بین تیمارهای مختلف وجود دارد و جالبتر اینکه تیمارهای با بیشترین و کمترین عملکرد نیز در اکثر موارد با یکدیگر منطبق بودهاند که این امر میتواند وابستگی این عوامل به یکدیگر را بیان کند بهطوریکه کاهش یا افزایش هر عاملی سبب تاثیر در عامل دیگر میشود. بهطور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که سامانههای عایق کردن بخشی از سامانه بدون فیلتر سنگریزهای (E) و حذف پوشش گیاهی و سنگریزه بدون فیلتر سنگریزهای (C) بیشترین تاثیر مثبت را بر ارتقاء عملکرد عوامل فتوسنتزی نهالهای زردآلو داشته است. در حالی که تیمار بدون تغییر در سامانه (A) دارای کمترین عملکرد در عوامل فتوسنتزی بوده است. تأثیر تیمارهای مدیریتی در تحویل رواناب به نهالها عمدهترین دلیل در کسب این نتایج بوده است.
منصور مهدیزاده یوشانلوئی؛ محمد روغنی
چکیده
ایجاد پوشش گیاهی دائمی و دارای بازدهی اقتصادی از جمله روشهای مهار فرسایش آبی در نقاط مختلف است. امروزه، ایجاد سامانههای سطوح آبگیر باران برای جمعآوری حجم کافی آب باران از طریق افزایش ضریب رواناب از سطح آبگیر و همچنین، استفاده بهینه از بارشهای کم حجم روزانه برای استقرار پوشش گیاهی در اراضی رواج دارد. بر این اساس، با توجه ...
بیشتر
ایجاد پوشش گیاهی دائمی و دارای بازدهی اقتصادی از جمله روشهای مهار فرسایش آبی در نقاط مختلف است. امروزه، ایجاد سامانههای سطوح آبگیر باران برای جمعآوری حجم کافی آب باران از طریق افزایش ضریب رواناب از سطح آبگیر و همچنین، استفاده بهینه از بارشهای کم حجم روزانه برای استقرار پوشش گیاهی در اراضی رواج دارد. بر این اساس، با توجه به تغییرات ایجاد شده در اکوسیستم و محیطزیست عرصههای طبیعی که عمدتا ناشی از بهرهبرداری غیراصولی از منابع آب و خاک طی چند دهه گذشته است، لزوم بازنگری و بهینهسازی در سیستمهای ذخیره نزولات آسمانی و ارائه تلفیقی از روشهای مختلف را بهمنظور کسب نتایج در احیائ و توسعه منابع طبیعی تجدید شونده، ضروری ساخته است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف معرفی روش مناسب مدیریت بهرهبرداری تلفیقی از سطوح عایق و نیمهعایق، در بهینهسازی کمی و کیفی تولید رواناب سامانههای سطوح آبگیر برای توسعه باغات دیم در حوزههای آبخیز معرف مناطق خشک، نیمهخشک و نیمهمرطوب انجام شد. هدف این پژوهش، تحلیل و مدل نمودن میزان عمق رواناب استحصالی در سطوح آبگیر با تیمارهای مختلف، برای ارائه الگوی عمق رواناب قابل استحصال برای شرایط آب و هوایی نیمهخشک کشور بهطور نمونه استان آذربایجان غربی است. محل انجام پروژه در فاصله 30 کیلومتری جنوب شرقی شهر ارومیه و در ایستگاه خرمآباد است. در این ایستگاه، سطوح آبگیر باران به ابعاد 5×6 متر مربع، با تیمارهای سطح عایق، نیمهعایق و طبیعی در چهار تکرار بر روی دامنه جنوبی و با شیب 12 الی 15 درصد احداث شد. مقادیر بارش روزانه و عمق رواناب حاصل از آنها برای یک دوره آماری چهارساله و به تعداد 100 واقعه بارندگی روزانه منجر به تولید رواناب، اندازهگیری شد. برای بررسی فراوانی بارشهای روزانه بیشتر از صفر، یک، پنج و 10 میلیمتر در هر ماه از دادههای 54ساله (2005-1951) ایستگاه هواشناسی سینوپتیک ارومیه بهعنوان ایستگاه معرف شرایط اقلیمی نیمهخشک استفاده شد. نتایج نشان داد، بارشهای روزانه بیشتر از یک و پنج میلیمتر در فصل رشد گیاه شامل ماههای تیر، مرداد و شهریور بهترتیب دارای متوسط فراوانی یکبار در یک سال و یکبار در سه سال هستند. همچنین، حد آستانه بارندگی روزانه برای شروع رواناب بهترتیب برای سطوح آبگیر عایق، نیمهعایق و طبیعی برابر 2.5، 3.5 و 4.4 میلیمتر و درصد ضریب تولید رواناب این سطوح بهترتیب برابر 41.17، 10.58 و 1.74 برای دوره زمانی فروردین الی آبان ماه است. لذا، استفاده از تیمار عایق برای ایجاد سطح آبگیر همراه با تعبیه سامانه ذخیره رواناب حاصل از ماههای پرباران مثل فروردین و اردیبهشت و سامانه توزیع آب ذخیره شده در ماههای پر نیاز آبی گیاه شامل تیر، مرداد و شهریور توصیه میشود.
داود نیکنژاد؛ محمد روغنی؛ ابوالفضل ناصری؛ جمشید یاراحمدی؛ کریم مهرورز؛ محمدابراهیم صادقزاده
چکیده
استفاده بهینه از نزولات جوی بهخصوص برف و باران در مناطق خشک و نیمهخشک از اهمیت ویژهای برخوردار است. ایجاد سطوح آبگیر با ضریب رواناب بالا و ذخیره کردن رواناب حاصل از آن میتواند شرایط پایداری را در برطرف کردن نیاز آبی گیاهان و درختان برای فصول کم آب فراهم نماید. برای این منظور، سه تیمار انتخاب شد که شامل سطح طبیعی دستنخورده، ...
بیشتر
استفاده بهینه از نزولات جوی بهخصوص برف و باران در مناطق خشک و نیمهخشک از اهمیت ویژهای برخوردار است. ایجاد سطوح آبگیر با ضریب رواناب بالا و ذخیره کردن رواناب حاصل از آن میتواند شرایط پایداری را در برطرف کردن نیاز آبی گیاهان و درختان برای فصول کم آب فراهم نماید. برای این منظور، سه تیمار انتخاب شد که شامل سطح طبیعی دستنخورده، سطح طبیعی با پوشش لاشهچینی و پوشش پلاستیک با رویه لاشهچینی بودند. مساحت هر کدام از کرتهای آزمایش چهار مترمربع و به شکل مربع بودند که در زمین شیبدار با شیب متوسط 18-11 درصد احداث شده بودند. نتایج حاصل از 34 مورد بارندگی نشان داد که رواناب حاصل از سطح طبیعی با پوشش لاشهچین، سطح طبیعی دستنخورده و سطح پوشش نایلون با رویه لاشهچین بهترتیب 13، 20 و 57 درصد بارندگی میباشد. میزان بارندگی برای شروع رواناب در تیمارهای مذکور بهترتیب 5.3، 4.7 و 2.6 میلیمتر بود. بیشترین مقدار رواناب مربوط به تیمار پوشش نایلون با رویه لاشهچین بود که در این پژوهش بهعنوان یک گزینه مناسب برای استحصال آب باران پیشنهاد میشود.
مجید حسینی؛ عباس عطاپور؛ سید عزیز کرمی؛ ابوالفضل خلیلپور؛ محمد روغنی
چکیده
آب منبع حیات و عامل رشد و توسعه جوامع بشری است. با توجه به افزایش جمعیت و نیاز بشر به غذا، روز به روز نیاز به این منبع حیاتی نمایانتر میشود. بنابراین جلوگیری از اتلاف این منبع مهم امری اجتناب ناپذیر است که نیاز به برنامهریزی اصولی و صحیح دارد. یکی از راههای جلوگیری از اتلاف آب، کنترل رواناب بهوسیله سامانههای آبگیر، نگهداشت ...
بیشتر
آب منبع حیات و عامل رشد و توسعه جوامع بشری است. با توجه به افزایش جمعیت و نیاز بشر به غذا، روز به روز نیاز به این منبع حیاتی نمایانتر میشود. بنابراین جلوگیری از اتلاف این منبع مهم امری اجتناب ناپذیر است که نیاز به برنامهریزی اصولی و صحیح دارد. یکی از راههای جلوگیری از اتلاف آب، کنترل رواناب بهوسیله سامانههای آبگیر، نگهداشت رطوبت و کاهش تبخیر از سطح خاک می باشد. در این تحقیق بهمنظور معرفی مناسبترین روش کاهش تبخیر از سطح خاک، افزایش طول دوره ماندگاری رطوبت خاک، تعیین میزان عملکرد تیمارهای مختلف و انجام مقایسه بین آنها، اقدام به ایجاد سامانههای لوزیشکل در دامنه شیبدار گردید. وظیفه اصلی این سامانهها جمعآوری و هدایت آب حاصل از بارش به انتهای سامانه و نفوذ آن به داخل خاک است که علاوه بر افزایش رطوبت درانتهای سامانه، تأثیر شایان توجهی در کاهش فرسایش و رسوب دارد. در این طرح بهمنظور افزایش ضریب رواناب سطح سامانهها بهوسیله پوشش پلاستیکی ایزوله شده و قسمت انتهایی سامانهها 6 تیمار و 3 تکرار تعبیه گردیده که هر کدام از آنها با مصالح قابل دسترس کشاورزان چون پلاستیک گلخانهای، شن و ماسه پوشانده شده و برای انتقال رطوبت به عمق خاک، فیلتری بهعمق 50 و قطر 15 سانتیمتر تعبیه شده است. رطوبت خاک در دو عمق 30 و 50 سانتیمتر، در مدت یکسال بهوسیله دستگاه TDR اندازهگیری و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان میدهد که تیمار حداکثر و یا بهترین تیمار از نظر نگهداشت رطوبت خاک در عمق 30 و 50 سانتیمتر بهترتیب تیمار b (پوشش پلاستیکی و روکش سنگریزه) و تیمار d ( پوشش پلاستیکی و روکش سنگریزه همراه با فیلتر) میباشد. میزان افزایش نگهداشت رطوبت خاک نسبت به شاهد در این دو عمق بهترتیب برابر 2.84 و 1.62 درصد میباشد. با توجه به اینکه از نظر میزان نگهداشت رطوبت خاک بین تیمارهای b و d اختلاف معنیداری وجود ندارد و تیمار b از نظر اجرایی سهولت بیشتر و هزینه کمتری دارد، لذا تیمار b بهعنوان بهترین گزینه انتخاب و معرفی میشود.
سیدمحمودرضا طباطبائی؛ محمد روغنی
دوره 2، شماره 4 ، بهمن 1389، ، صفحه 197-205
چکیده
در محاسبه زمان تمرکز حوضهها، اغلب از معادلات زمان تمرکز بهصورت یکپارچه استفاده میشود که در نتیجه امکان دسترسی به این پارامتر در مکانهای مختلف حوضه وجود ندارد. در این تحقیق، با استفاده از زبانهای برنامهنویسی شیگرا و در محیط GIS، یک مدل توزیعی طراحیشده، که قادر است زمان تمرکز سلولهای حوضه را، تا سلول خروجی محاسبه ...
بیشتر
در محاسبه زمان تمرکز حوضهها، اغلب از معادلات زمان تمرکز بهصورت یکپارچه استفاده میشود که در نتیجه امکان دسترسی به این پارامتر در مکانهای مختلف حوضه وجود ندارد. در این تحقیق، با استفاده از زبانهای برنامهنویسی شیگرا و در محیط GIS، یک مدل توزیعی طراحیشده، که قادر است زمان تمرکز سلولهای حوضه را، تا سلول خروجی محاسبه نموده، آنرا بهصورت یک نقشه رستری تولید نماید. اطلاعات ورودی مدل شامل لایه مدل ارتفاعی رقومی زمین، لایه شدت بارندگی، لایه ضریب مانینگ و لایه شبکه آبراههای حوضه است. از مهمترین لایههای اطلاعاتی خروجی آن میتوان لایههای شیب، لایه الگوی جهت جریان آب، لایه تجمعی جریان آب و لایه سطوح همتمرکز حوضه را نام برد. در این مدل، سلولهای حوزه آبخیز به دو دسته کلی شامل سلولهای آبراههای و سلولهای سطح حوضه طبقهبندی میشوند. از معادلات کرپیچ و موج سینماتیک بهترتیب برای محاسبه زمان تمرکز سلولهای آبراههای و سطح حوضه استفاده شده است. همچنین از مدل بارش-رواناب RAFTS بهمنظور ارزیابی صحت برآورد زمان تمرکز حاصل از مدل TC استفاده شده است. نتایج حاصل از مدل زمان تمرکز، نشان میدهد که زمان محاسبه شده بهوسیله مدل TC، انطباق مناسبی با زمان واقعی، که از طریق بهکارگیری وقایع مشاهدهای در مدل هیدرولوژیکی RAFTS انجام شده، داشته است. نظر به اینکه پاسخ حوضه برای کلیه وقایع مورد استفاده در مدل هیدرولوژیکی مذکور، براساس شدتهای مختلف بارندگی و زمان تمرکز یکسان شکل میگیرد، لذا بروز رفتارهای متفاوت در هیدروگرافهای سیل منطقی بهنظر میرسد.