محمود دمی زاده؛ رسول مهدوی؛ علی اکبر نوروزی؛ حمید غلامی؛ ارشک حلیساز
چکیده
طوفانهای گرد و غبار یکی از پدیدههای جوی است که تاثیرات منفی زیادی را برای استان هرمزگان که یکی از مهمترین مراکز جمعیتی و گردشگری در جنوب کشور بوده و بخش قابل توجهی از تأسیسات مهم و راهبردی کشور در آن ایجاد شده، به همراه داشته است. به همین دلیل، تعیین کانون و مناطق تحت تاثیر طوفان و همچنین، شناسایی مسیرهای مهم ورود و حرکت ...
بیشتر
طوفانهای گرد و غبار یکی از پدیدههای جوی است که تاثیرات منفی زیادی را برای استان هرمزگان که یکی از مهمترین مراکز جمعیتی و گردشگری در جنوب کشور بوده و بخش قابل توجهی از تأسیسات مهم و راهبردی کشور در آن ایجاد شده، به همراه داشته است. به همین دلیل، تعیین کانون و مناطق تحت تاثیر طوفان و همچنین، شناسایی مسیرهای مهم ورود و حرکت آنها از مهمترین نیازهای امروز سازمانهای مرتبط در این استان است. بهمنظور بررسی پدیده گرد و غبار در استان هرمزگان، ابتدا کلیه دادههای هواشناسی 12 ایستگاه سینوپتیک منطقه بین سالهای 2000 تا 2018 میلادی مورد بررسی و واکاوی قرار گرفتند و تعداد 48 رخداد طوفان گرد و غبار که دید افقی در آنها به کمتر از 1000 متر کاهش پیدا کرده بود، مشخص شد و عملیات آشکارسازی توده گرد و غبار بر روی آنها با استفاده از تصاویر ماهواره مودیس و تعداد چهار الگوریتم آشکارساز Ackerman ،TDI ،TIIDI و NDDI انجام شد و مناطق تحت تاثیر طوفان و همچنین، مناطق منشاء آن تعیین شدند. برای مسیریابی حرکت طوفان گرد و غبار از مدل انتشار پخش لاگرانژی ذرات HYSPLIT استفاده شد و مسیرهای ورودی طوفانهای گرد و غبار به داخل استان و همچنین، مسیرهای حرکت آن و مناطقی که دارای بیشترین تاثیرات را در این زمینه هستند، مورد شناسایی قرار گرفتند. نتایج مقایسه چهار الگوریتم آشکارساز گرد و غبار، بیانگر کارایی مناسبتر الگوریتم TDI در مقایسه با سایر الگوریتمها در تشخیص کانون و توده گرد و غبار در منطقه میباشد. بر اساس نتایج، مناطق شرقی استان هرمزگان، تالاب جازموریان، شرق سیستان و بلوچستان، مناطق غربی افغانستان و پاکستان و نیز مناطق مرکزی و جنوبی عربستان از مهمترین کانونهای تولید گرد و غبار در منطقه شناخته شدند. بررسی نقشههای مدل HYSPLIT بیانگر وجود سه مسیر کلی ورود و ایجاد طوفانهای گرد و غبار به منطقه میباشد که شامل مناطق جنوب غربی کشور، مسیر جنوبی-شمالی و مسیر شمالی و شمال غربی است. همچنین، بر اساس نتایج مدل، در حدود 53.7 درصد مسیر حرکت و انتشار گرد و غبار پس از وقوع طوفان به سمت شمال و شمال شرقی است که این امر باعث گسترش آلودگی و تشدید غلظت گرد و غبار در شهرهایی نظیر بندرعباس، قشم، میناب، رودان، جیرفت، کهنوج، بم، ایرانشهر، خاش، میرجاوه و زاهدان میشود. همچنین، در حدود 22.3 درصد طوفانهای منطقه مسیر جنوبی و 14.8 درصد مسیر جنوب غربی و 9.2 درصد مسیر شرقی را برای ادامه پیمایش خود در نظر میگیرند.
محمود دمی زاده؛ رسول مهدوی؛ علیاکبر نوروزی؛ ارشک حلیساز؛ حمید غلامی
چکیده
قرارگیری استان هرمزگان در کمربند خشک و نیمهخشک جهان و نزدیکی با کشورهایی چون عربستان، پاکستان و افغانستان و همچنین شرایط بیابانی، فقر پوشش گیاهی، ناپایداری هوا و جریان بادهای شدید در این منطقه باعث وقوع طوفانهای گرد و غبار در مناطق مختلف این استان شده است که امروزه بهعنوان یکی از چالشهای زیستمحیطی در جنوب کشور شناخته میشود.بهمنظور ...
بیشتر
قرارگیری استان هرمزگان در کمربند خشک و نیمهخشک جهان و نزدیکی با کشورهایی چون عربستان، پاکستان و افغانستان و همچنین شرایط بیابانی، فقر پوشش گیاهی، ناپایداری هوا و جریان بادهای شدید در این منطقه باعث وقوع طوفانهای گرد و غبار در مناطق مختلف این استان شده است که امروزه بهعنوان یکی از چالشهای زیستمحیطی در جنوب کشور شناخته میشود.بهمنظور بررسی پدیده گرد و غبار در استان هرمزگان ابتدا کلیه دادههای هواشناسی 12 ایستگاه سینوپتیک منطقه بین سالهای 2000 تا 2018 میلادی موردبررسی قرار گرفتند و پس از مشخص شدن تاریخ وقوع طوفانهای گرد و غباری، تصاویر ماهوارهای موردنیاز برای رخدادهای فوق تهیه شد.بر اساس نتایج مشخص شد که ایستگاه قشم با 2762 روز بیشترین و ایستگاه میناب با 356 روز کمترین فراوانی وقوع گرد و غباری در استان را ثبت نمودهاند. همچنین سالهای 2007، 2008 و 2003 بیشترین رخداد این پدیده را در بین سالهای موردمطالعه دارا میباشند.بر اساس دادههای بررسیشده از مجموع 35716 روز همراه با پدیده گرد و غبار، 84 درصد رخدادهای گرد و غبار در ایستگاههای موردمطالعه دارای منشأ محلی (کد 07) و 16 درصد دارای منشأ فرامحلی (06) میباشد.همچنین بر اساس نتایج حاصل از پردازش دادههای فوق، بیشترین فراوانی وقوع گرد و غبار مربوط به سه ماه می، آوریل و ژوئیه میباشد و ماههای نوامبر، دسامبر و اکتبر دارای کمترین وقوع پدیده گرد و غبار در استان بوده است.برای بارزسازی و پایش تودههای گرد و غبار تعداد 48 تصویر سنجنده مودیس که در آن دید افقی کمتر از 1000 متر بوده و کمینه چهار ایستگاه هواشناسی استان وقوع طوفان گرد و غبار را در آن ثبت نمودهاند، با استفاده از چهار الگوریتم Ackerman, TDI, TIIDI, NDDI مورد پردازش و تحلیل قرار گرفتند.نتایج بیانگر کارایی بهتر الگوریتم TDI برای بارزسازی تودههای گرد و غبار در منطقه میباشد، ضمن اینکه مناطق شرقی استان هرمزگان، تالاب جازموریان، شرق سیستان و بلوچستان، مناطق غربی افغانستان و پاکستان و نیز مناطق مرکزی و جنوبی عربستان از مهمترین کانونهای تولید گرد و غبار در منطقه شناخته شدند.
الیاس پرورش؛ رسول مهدوی؛ آرش ملکیان؛ یحیی اسماعیلپور؛ ارشک حلیساز
چکیده
برآورد معتبر و دقیق از میزان دبی اوج سیلاب و تعیین اولویت پتانسیل سیلخیزی در زیرحوضههای یک آبخیز بزرگ ضروری است. زیرا به لحاظ محدودیت منابع مالی احیاء آبخیزها، اقدامات مهندسی و کنترل سیل در کلیه زیرحوضهها عملی نمیباشد و از سوی دیگر ممکن است سیلاب در یک زیرحوضه بهدلیل شرایط خاص تولید شود. بهمنظور دستیابی به عوامل مؤثر ...
بیشتر
برآورد معتبر و دقیق از میزان دبی اوج سیلاب و تعیین اولویت پتانسیل سیلخیزی در زیرحوضههای یک آبخیز بزرگ ضروری است. زیرا به لحاظ محدودیت منابع مالی احیاء آبخیزها، اقدامات مهندسی و کنترل سیل در کلیه زیرحوضهها عملی نمیباشد و از سوی دیگر ممکن است سیلاب در یک زیرحوضه بهدلیل شرایط خاص تولید شود. بهمنظور دستیابی به عوامل مؤثر و روش اولویتبندی پتانسیل سیلخیزی در زیرحوزههای آبخیز، این پژوهش در حوزه آبخیز سرخون بندرعباس در جنوب ایران انجام شده است. برای این منظور، از مدل الکتره و فازی تاپسیس که از روشهای تصمیمگیری چند شاخصه مبتنی بر گزینه برتر میباشد، در توسعه روش یاد شده بهکار گرفته شده است. شاخصهای مهم برای ورود اطلاعات آن به مدل مذکور بر اساس نظرات کارشناسی (مستخرج از پرسشنامه) و مرور منابع علمی موجود از هفت معیار شامل نفوذپذیری، ضریب گراویلیوس، شیب متوسط وزنی حوضه، پوشش گیاهی، ضریب شکل، ضریب رواناب و شدت بارندگی با دوره بازگشتهای 25، 50 و 100 ساله بود که جهت اولویتبندی پتانسیل سیلخیزی زیرحوضهها در نظر گرفته شد. وزن هر شاخص از طریق روش AHP تعیین شد و برای انتخاب بهترین رتبهبندی و عملکرد مدل الکتره 3 و فازی تاپسیس از تکنیک ناپارامتریک ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. میزان همبستگی اسپیرمن بین مدلهای الکتره 3 و فازی تاپسیس 0.8 بهدست آمد. در مرحله نهایی، برای رتبهبندی از روش ادغام استفاده شد. نتایج نشان داد که زیرحوضههای 1-1-18، 14 و 2-1-18 بهترتیب به عنوان سیلخیزترین زیرحوضهها مشخص شدند. نتایج تحقیق نشان داد که متدولوژی معرفی شده با بهکارگیری مدل تلفیقی میتواند بهعنوان روشی مناسب جهت تعیین پتانسیل سیلخیزی و اولویتبندی زیرحوضهها مورد استفاده واقع شود.