محمد رستمی؛ نیما روحانی؛ حمیدرضا شیبانی
چکیده
ورود تنه درختان به رودخانهها و انتقال آنها به پاییندست در مواقع سیلابی باعث تجمع و انسداد دهانه پلها و در نتیجه کاهش ظرفیت عبور سیلاب میشود. کاهش ظرفیت عبور سازههای تقاطعی شرایط را برای ورود سیلاب به اراضی حاشیه رودخانه فراهم میکند. از آنجا که بررسی چنین مکانیزمی در طبیعت و زمان وقوع سیلاب بسیار مشکل ...
بیشتر
ورود تنه درختان به رودخانهها و انتقال آنها به پاییندست در مواقع سیلابی باعث تجمع و انسداد دهانه پلها و در نتیجه کاهش ظرفیت عبور سیلاب میشود. کاهش ظرفیت عبور سازههای تقاطعی شرایط را برای ورود سیلاب به اراضی حاشیه رودخانه فراهم میکند. از آنجا که بررسی چنین مکانیزمی در طبیعت و زمان وقوع سیلاب بسیار مشکل است، بنابراین، ضرورت دارد تا حرکت تنه درختان در طول مسیر رودخانه و تاثیر ساختار سازههای هیدرولیکی تقاطعی بر تلهاندازی آنها در نتیجه مطالعات آزمایشگاهی، مورد بررسی قرار گیرد. به همین منظور در این پژوهش، فرایند انسداد دهانه پلها بهوسیله الوار شناور بهصورت آزمایشگاهی در یک کانال مستطیلی با قابلیت تغییر شیب بررسی شده است. آزمایشها بر اساس تغییر طول الوار شناور، تغییر ساختار ظاهری تنه (صاف و یا با شاخه)، نحوه ورود الوار به کانال (بهصورت تجمعی یا تکتک)، تغییر در تراز سطح جریان آب بالادست پل و همچنین، در شرایط وجود و عدم وجود پایه پل انجام پذیرفت. ورود هر حالت از الوار به داخل کانال 10 بار تکرار و سپس احتمال گرفتگی دهانه پل در آن حالت محاسبه شد. نتایج نشان داد که زمانی که سطح آب بالادست پل، هم تراز سطح زیرین عرشه پل باشد، احتمال انسداد از 13 درصد تا 93 درصد برای حالت پل بدون پایه و از 33 درصد تا 100 درصد برای حالت پل با پایه تغییر مینماید. بررسیها نشان داد، افزایش طول و تعداد الوار شناور روی آب، تغییر ساختار ظاهری تنه از صاف به شاخه دارشاخه، وجود پایه در پل و همچنین، افزایش تراز سطح آب بالادست پل نسبت به تراز سطح زیرین عرشه سبب افزایش احتمال انسداد میشود.
سید جواد مشکواتی تروجنی؛ مجتبی صانعی؛ محسن مسعودیان؛ میر خالق ضیاء تبار احمدی
چکیده
آبشستگی پایه های پل یکی از مسائل مهم در هیدرولیک پل ها است. این پدیده منجر به خالی شدن زیر پی پایه های پل شده و در نتیجه باعث واژگونی آنها می شود. مکانیزم آبشستگی موضعی اطراف پایه ها بسیار پیچیده بوده و تاکنون محققین زیادی به بررسی این پدیده مهم پرداخته اند. همه ساله پل های زیادی در سرتاسر دنیا در اثر آبشستگی تخریب ...
بیشتر
آبشستگی پایه های پل یکی از مسائل مهم در هیدرولیک پل ها است. این پدیده منجر به خالی شدن زیر پی پایه های پل شده و در نتیجه باعث واژگونی آنها می شود. مکانیزم آبشستگی موضعی اطراف پایه ها بسیار پیچیده بوده و تاکنون محققین زیادی به بررسی این پدیده مهم پرداخته اند. همه ساله پل های زیادی در سرتاسر دنیا در اثر آبشستگی تخریب شده و باعث خسارتهای جانی و مالی زیادی می شوند. از این رو بررسی آبشستگی اطراف پایه های پل از اهمیت بالایی برخوردار است. بهطور کلی در محل پایه های پل دو عامل اساسی، برخورد جریان به پایه پل و جدایی جریان آب از پایه موجب تشکیل گرداب هایی در اطراف پایه می شوند که این گرداب ها خود دلیل ایجاد آبشستگی هستند. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر دبی جریان و قطر پایه در عمق و حجم آبشستگی اطراف پایه های پل با استفاده از یک مدل فیزیکی پرداخته است. برای بررسی تأثیر دبی جریان و همچنین، اندازه قطر پایه در آبشستگی موضعی اطراف پایه های پل از سه پایه با قطرهای 21، 30 و 40 میلیمتر و در هر پایه نیز از پنج دبی متفاوت استفاده شده است. آزمایشات در کانالی با بستر ماسه ای با قطر متوسط 0.88 میلیمتر به طول، عرض و ارتفاع هشت، 0.255 و 0.3 متر انجام شد. نتایج نشان داد که در هر پایه با افزایش عدد فرود و دبی جریان، عمق و حجم آبشستگی افزایش می یابد. در یک عدد فرود ثابت و با افزایش قطر پایه نیز میتوان افزایش عمق و حجم آبشستگی را مشاهده کرد. در پایه های 21، 30 و 40 میلیمتری با افزایش 40، 68.7 و 23.9 درصدی دبی جریان، عمق آبشستگی بهترتیب 128.5، 94.7 و 135.1 درصد افزایش نشان داده است.
مجتبی صانعی؛ هدا حدیدی؛ محمد علی بنیهاشمی
چکیده
بررسی پدیده آبشستگی موضعی ناشی از جتهای ریزشی، در پاییندست سازههای هیدرولیکی، بهمنظور جلوگیری از فرسایش شدید حاصل از آن و به خطر انداختن ایمنی سازه، امری مهم و ضروری میباشد. در این مقاله، نتایج یک مطالعه آزمایشگاهی درباره تاثیر عمق پایاب بر ابعاد آبشستگی موضعی پاییندست جتهای ریزشی، ارائه میشود. ابتدا جت آب از روزنههایی ...
بیشتر
بررسی پدیده آبشستگی موضعی ناشی از جتهای ریزشی، در پاییندست سازههای هیدرولیکی، بهمنظور جلوگیری از فرسایش شدید حاصل از آن و به خطر انداختن ایمنی سازه، امری مهم و ضروری میباشد. در این مقاله، نتایج یک مطالعه آزمایشگاهی درباره تاثیر عمق پایاب بر ابعاد آبشستگی موضعی پاییندست جتهای ریزشی، ارائه میشود. ابتدا جت آب از روزنههایی با مقاطع دایرهای، مربع و لوزی شکل، با مساحت یکسان و با دبیهای در محدوده 2.46 تا 4.8 لیتر بر ثانیه، بر روی بستری از جنس شن با قطر متوسط برابر سه میلیمتر و با عمقهای پایاب در محدوده 10 تا 24.8 سانتیمتر، ریزش نموده و ابعاد حفره آبشستگی اندازهگیری شد. نتایج تحلیل دادههای آزمایشگاهی بیانگر آن است که با افزایش عمق پایاب تا حد معینی، حداکثر عمق آبشستگی، افزایش یافته و پس از آن، با افزایش بیشتر عمق پایاب، حداکثر عمق آبشستگی کاهش مییابد. همچنین، مشخص شد که ابعاد حفره آبشستگی با پارامترهای بیبعد رابطه توانی دارند. در نهایت، روابط بیبعدی برای برآورد ابعاد آبشستگی برای دبیها و عمقهای پایاب مختلف، پیشنهاد شد.
مجتبی صانعی
چکیده
آبشکنها سازههایی هستند که معمولاٌ در حفاظت دیواره خارجی قوسها و طرحهای اصلاح مسیر رودخانه، بهطور گسترده مورد استفاده قرار میگیرند. از جمله مسائل مهم در طراحی آبشکنها، پدیده آبشستگی موضعی دماغه آنها است که بهعلت تنگشدگی مقطع جریان و وجود گردابههای قوی بهوجود میآید. در این تحقیق بررسی آزمایشگاهی تاثیر طول ...
بیشتر
آبشکنها سازههایی هستند که معمولاٌ در حفاظت دیواره خارجی قوسها و طرحهای اصلاح مسیر رودخانه، بهطور گسترده مورد استفاده قرار میگیرند. از جمله مسائل مهم در طراحی آبشکنها، پدیده آبشستگی موضعی دماغه آنها است که بهعلت تنگشدگی مقطع جریان و وجود گردابههای قوی بهوجود میآید. در این تحقیق بررسی آزمایشگاهی تاثیر طول و زاویه قرارگیری آبشکن فرعی در بالادست آبشکن اصلی، در کاهش فرسایش در دماغه اولین آبشکن انجام میگیرد. برای اینمنظور از یک آبشکن کوتاهتر (فرعی) در بالادست اولین آبشکن استفاده میشود که به دو صورت عمود بر جریان و زاویهدار نسبت به جریان قرار میگیرد. در این مقاله عوامل بیبعد، نسبت تنگشدگی 0.3 و 0.35 و 0.4 و 0.45=L/B (L طول آبشکن اصلی و B عرض کانال) نسبت طول آبشکن فرعی بهطول آبشکن اصلی 0.5 و 6/0 و 7/0L’/L=، (L’ طول آبشکن فرعی) و x فاصله بین آبشکن اصلی با فرعی 2.5 و 2 و 1.5 و 1 و 0.5= x/L و d1 بیشینه عمق فرسایش در دماغه آبشکن اصلی بدون کاربرد آبشکن فرعی برای نسبت تنگشدگیهای مختلف مورد مطالعه قرار گرفتهاند. نتایج براساس برازش رگرسیونی بر دادههای آزمایشگاهی بهصورت رابطهای برای تخمین میزان کاهش آبشستگی دماغه اولین آبشکن، نسبت به دو حالت بدون آبشکن فرعی و با آن ارائه شده است.