محمدرضا دهمرده قلعهنو؛ محمد نهتانی؛ صادق عسکری دهنو
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات برخی از ویژگیهای خاک سطحی و پوشش گیاهی شبکه پخش سیلاب و مقایسه آن با منطقه شاهد در ایستگاه پخش سیلاب کوه خواجه واقع در منطقه هامون سیستان است. برای انجام این پژوهش، چهار عرصه بهعنوان منطقه پخش سیلاب و دو عرصه بهعنوان منطقه شاهد در نظر گرفته شد. نمونهبرداریها در داخل شش قطعه به روش تصادفی–سیستماتیک ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات برخی از ویژگیهای خاک سطحی و پوشش گیاهی شبکه پخش سیلاب و مقایسه آن با منطقه شاهد در ایستگاه پخش سیلاب کوه خواجه واقع در منطقه هامون سیستان است. برای انجام این پژوهش، چهار عرصه بهعنوان منطقه پخش سیلاب و دو عرصه بهعنوان منطقه شاهد در نظر گرفته شد. نمونهبرداریها در داخل شش قطعه به روش تصادفی–سیستماتیک صورت گرفت. بدین منظور، سه ترانسکت 100 متری در هر قطعه و بر روی هر ترانسکت 10 پلات یک متر مربعی با توجه به پراکنش پوشش گیاهی مستقر شد. درصد تاج پوشش گیاهی و میزان تراکم با روش پلاتگذاری و با استفاده از روش قطع و توزین رشد سال جاری گیاهان بهعنوان تولید گیاهی اندازهگیری شد. همچنین، برای ارزیابی خصوصیات خاک منطقه پخش سیلاب و شاهد، نمونهبرداری در طول هر ترانسکت و در شش نقطه (سه نقطه در زیراشکوب بوتهای و سه نقطه از خاک لخت) انجام و عوامل هدایت الکتریکی، اسیدیته، درصد ازت خاک و درصد مواد آلی اندازهگیری شد. بهمنظور مقایسه عوامل خاک از آزمون فاکتوریل 2×2 و برای عوامل پوشش گیاهی از آزمون t غیر جفتی با نرمافزار SPSS استفاده شد. نرمال بودن دادهها نیز با استفاده از آزمون کلوموگوروف بررسی شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که پخش سیلاب بر افزایش درصد پوشش تاجی در سطح پنج درصد و میزان تولید در سطح یک درصد تأثیر معنیداری دارد، ولی بین تراکم عرصه پخش سیلاب و عرصه شاهد تفاوت معنیداری به لحاظ آماری وجود ندارد. نتایج بررسی خصوصیات خاک نشان داد که پخش سیلاب باعث افزایش معنیدار درصد ازت خاک و درصد مواد آلی و کاهش اسیدیته و هدایت الکتریکی در سطح پنج درصد شده است. همچنین، مقدار ماده آلی، ازت و اسیدیته خاک لخت نسبت به خاک زیر بوته در هر دو تیمار شاهد و پخش سیلاب در سطح پایینتری قرار دارد. ولی هدایت الکتریکی خاک زیر بوته بیشتر از خاک لخت در هر دو تیمار است.
داود نیککامی؛ رضا سکوتی اسکویی؛ ابراهیم بروشکه؛ فانیذ حشمتی
چکیده
مواد و ذرات فرسایش یافته در عرصههای آبخیز به سه صورت بار محلول، معلق و بستر بهوسیله رودخانهها جابجا میشوند. در برآورد رسوبدهی حوزههای آبخیز، دانستن میزان بار معلق و بستر رودخانهها لازم است. معمولاّ اندازهگیری بار معلق در ایستگاههای رسوبسنجی و بهطور روزانه صورت میگیرد. ولی این امر در مورد بار بستر اتفاق نمیافتد. ...
بیشتر
مواد و ذرات فرسایش یافته در عرصههای آبخیز به سه صورت بار محلول، معلق و بستر بهوسیله رودخانهها جابجا میشوند. در برآورد رسوبدهی حوزههای آبخیز، دانستن میزان بار معلق و بستر رودخانهها لازم است. معمولاّ اندازهگیری بار معلق در ایستگاههای رسوبسنجی و بهطور روزانه صورت میگیرد. ولی این امر در مورد بار بستر اتفاق نمیافتد. در حال حاضر، علیرغم تفاوت زیادی که در تشکیلات زمینشناسی و شدت بارندگی و رواناب حوزههای آبخیز وجود دارد، میزان بار بستر رودخانهها بهصورت ضریبی ثابت از بار معلق در نظر گرفته میشود. در این حالت، خطای زیادی در برآورد بار رسوبی حوزهها صورت میپذیرد. در این طرح، پس از جمعآوری آمار بار بستر و معلق سه ایستگاه هیدرومتری بدلان بر روی رودخانه الندچای، پل یزدکان بر روی رودخانه قطورچای و مزرعه بر روی رودخانه بارونچای در استان آذربایجانغربی نسبت به تجزیه و تحلیل و برازش منحنی بین دادههای بار بستر و معلق اقدام شد. بر اساس آنالیزهای آماری مشخص شد، تمامی دادهها در سطح 99 درصد معنیدار بوده و با توجه به ضرایب همبستگی، اقدام به تعیین رابطه رگرسیونی مناسب شد. نسبت بار بستر به بار معلق در ایستگاههای هیدرومتری یزدکان، بدلان و مزرعه بهطور مجزا بهترتیب 79، 49 و 13 درصد بود. این ضریب برای همه ایستگاههای هیدرومتری استان مقدار 47 درصد را نشان داد.
حمیدرضا پیروان؛ امیر صمدیتبریزی؛ صمد شادفر؛ احمد معتمد
چکیده
سازندهای مارنی سطح وسیعی از کشور ایران را دربرگرفته است . فرسایشپذیری بالای این سازندها در سطح حوزههای آبخیز کشور مسائل و مشکلات زیادی از جمله کاهش کیفیت خاک در اراضی کشاورزی و مرتعی و جنگلی، افزایش ریسک حرکات تودهای و لغزش، کاهش کیفیت منابع آب سطحی و زیرزمینی، افزایش میزان بار رسوبی وارد شده به مخازن سدهای کشور، بیابانی ...
بیشتر
سازندهای مارنی سطح وسیعی از کشور ایران را دربرگرفته است . فرسایشپذیری بالای این سازندها در سطح حوزههای آبخیز کشور مسائل و مشکلات زیادی از جمله کاهش کیفیت خاک در اراضی کشاورزی و مرتعی و جنگلی، افزایش ریسک حرکات تودهای و لغزش، کاهش کیفیت منابع آب سطحی و زیرزمینی، افزایش میزان بار رسوبی وارد شده به مخازن سدهای کشور، بیابانی شدن مناطق تحت فرسایشهای تشدیدشونده و شکست طرحهای آبخیزداری اجراشده بدلیل شناخت ناکافی از میزان حساسیت سازندها به فرسایش را در بر میگیرد.ناحیه مورد مطالعه، کوه گچآب و سیاهکوه، در بخش شمالغرب دشت کویر، در ۷۴ کیلومتری جنوب غربی سمنان واقع شده است.در این منطقه، نهشتههای ریزدانه نئوژن سازند قرمز بالایی، برونزد دارند. در این پژوهش ویژگیهای رسوبشناسی هر یک از واحدهای سازند قرمز بالایی مورد بررسی قرار گرفت. اشکال فرسایش موجود در منطقه شامل فرسایش سطحی، شیاری، خندقی، آبراههای و تونلی میباشند که از مارنهای دارای این اشکال فرسایش، نمونهبرداری شد. آزمایشهای انجامگرفته بر روی نهشتههای نئوژن شامل دانهبندی، هیدرومتری و کربناتسنجی میباشد. با توجه به بررسیهای رسوبشناسی و سنگشناسی رسوبی، بافت رسوبات سازند قرمز بالایی کوه گچآب از نوع سیلت ماسهای، سیلت، گل ماسهای و گل است. بررسی توزیع اندازه ذرات نمونههای رسوبی بیانگر این موضوع است که نهشتههای نئوژن در شرایط محیط کم عمق و کولابی با تغییرات عمق (با توجه به ارتباط میان میزان آهک و عمق رسوبگذاری) مشخص، نهشته شدهاند که این شرایط محیطی به محیط پر انرژی کانال رودخانهای نیز تغییر فاسیس دادهاند. نتایج آزمایش کلسیمتری نشان داد که این رسوبات حاوی 24/28 تا 34/98 درصد آهک هستند. بهعلت پایین بودن درصد آهک از یکسو و میزان رس از سوی دیگر در رسوبات سازند قرمز بالایی کوه گچآب و سیاهکوه، بهکار بردن اصطلاح مارن برای این رسوبات از لحاظ تقسیمبندی رسوبشناسی درست نمیباشد و بهتر است به آنها سیلتهای گچی-نمکی یا مادستونهای گچی-نمکی اطلاق شود.
علی رمضانی؛ مهدی احمدیمقدم؛ امیرحسام حسنی؛ محمدرضا جعفری
چکیده
از دیرباز شکلگیری جوامع انسانی، مراکز صنعتی، کشاورزی و غیره در نزدیکی رودخانهها بوده است و با افزایش جمعیت، رشد تکنولوژی، افزایش استفاده از منابع آبی و دخل و تصرف غیر طبیعی، شرایط کیفی رودخانهها تغییر یافته است. لذا در این زمینه سنجش و تحلیل دادههای کیفی، همچنین بررسی اطلاعات مکانی در اثرگذاری بر کیفیت آب رودخانه جهت پهنهبندی ...
بیشتر
از دیرباز شکلگیری جوامع انسانی، مراکز صنعتی، کشاورزی و غیره در نزدیکی رودخانهها بوده است و با افزایش جمعیت، رشد تکنولوژی، افزایش استفاده از منابع آبی و دخل و تصرف غیر طبیعی، شرایط کیفی رودخانهها تغییر یافته است. لذا در این زمینه سنجش و تحلیل دادههای کیفی، همچنین بررسی اطلاعات مکانی در اثرگذاری بر کیفیت آب رودخانه جهت پهنهبندی و کنترل مدیریتی آن بهسمت استاندارد قابل قبول، ما را یاری مینماید. رودخانه گدارخوش از رودخانههای مرزی کشور در مرز ایران و عراق در استان ایلام با سطح حوزهای معادل 1202.68 کیلومتر مربع واقع شده است. محدوده مطالعاتی این تحقیق، حوزه آبخیز رودخانه گدارخوش میباشد که از محل ورود به استان تا خروج از مرز کشور عراق گسترش یافته است. از 10 ایستگاه نمونهبرداری به نامهای ششدار، تنگ حمام، تصفیه خانه، مهدی آباد، بانویزه، چم آب، گردنه قلا، قبله، پل فلزی و پل شکسته برای مدت شش ماه (مهر ماه 89 تا اسفند ماه 89) بهصورت ماهیانه پارامترهای اکسیژن مورد نیاز بیوشیمیایی، فسفات کل، نیترات، کلیفرم مدفوعی، کل جامدات محلول، اکسیژن محلول، کدورت، pHو دما اندازهگیری شد. تاکنون مطالعات زیادی در خصوص تعیین کیفیت آبهای سطحی صورت گرفته است، که عمدتا به بررسی اثر مواد آلاینده غیرطبیعی (انسانساز) بر کیفیت آب پرداختهاند. در این تحقیق سعی شده است به تاثیر متقابل عوامل طبیعی (غیر انسانساز) و عوامل غیرطبیعی (انسانساز) بر کیفیت آب رودخانه پرداخته شود. نتایج آزمایشگاهی حاصله با تلفیق لایههای اطلاعاتی استخراج شده از محیط GISدر محاسبه شاخص کیفیت آب نشان داد که ایستگاه مهدی آباد با نمره عددی 47.33 شاخص کیفی NSFWQI در وضعیت بد و بقیه ایستگاهها در وضعیت متوسط و در طبقه عددی 70-50 شاخص کیفی NSFWQI قرار دارند.