علیرضا رابط؛ قباد رستمی زاد؛ امین صالح پور جم
چکیده
مقدمه
از جمله مشکلات مهم در فرایند اجرا و نگهداری پروژههای آبخیزداری و منابع طبیعی، عدم مشارکت و همکاری موثر آبخیزنشینان است. بر این اساس، توجه به عوامل بازدارنده و همچنین، شناسایی راهکارهای تقویت مشارکت جوامع محلی در فرایند اجرای پروژههای آبخیزداری و منابع طبیعی، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. این پژوهش، با هدف شناخت ...
بیشتر
مقدمه
از جمله مشکلات مهم در فرایند اجرا و نگهداری پروژههای آبخیزداری و منابع طبیعی، عدم مشارکت و همکاری موثر آبخیزنشینان است. بر این اساس، توجه به عوامل بازدارنده و همچنین، شناسایی راهکارهای تقویت مشارکت جوامع محلی در فرایند اجرای پروژههای آبخیزداری و منابع طبیعی، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. این پژوهش، با هدف شناخت ویژگیهای اجتماعی-اقتصادی جوامع محلی، شناسایی شاخصهای موثر بر کاهش موانع و افزایش مشارکت مردمی در اجرای طرحهای منابع طبیعی و آبخیزداری، شناخت انتظارات و نیازهای جامعه محلی و در نهایت، ارائه راهکارهای علمی و فنی با هدف افزایش میزان مشارکت مردمی، در منطقه پایلوت آرپاچای شهرستان زنجان انجام شده است.
مواد و روشها
در این پژوهش، چهار شاخص تاثیرگذار اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، طبیعی و مدیریتی، با 40 زیرشاخص تعیین و دستهبندی شدند. اطلاعات لازم بهصورت پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه، مصاحبه و نشستهای متعدد با افراد جامعه و خبرگان محلی، جمعآوری شد. برای تعیین حجم نمونه از رابطه کوکران، برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS استفاده شد. همچنین، برای بررسی روایی پرسشنامه از آلفای کرون باخ، از تحلیل عاملی بهمنظور کاهش و دستهبندی متغیرهای تاثیرگذار بر عدم مشارکت مردم در پروژههای آبخیزداری، استفاده شد.
نتایج و بحث
نتایج نشان داد که شش عامل در مجموع به میزان 64.4 درصد، از واریانس متغیر وابسته را تبیین میکنند و متغیر آموزش و اطلاعرسانی در سطح محلی، بهعنوان موثرترین عامل شناخته شد که 29.79 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کرد. پس از آن، عوامل بهبود درآمد و معیشت روستاییان با 19.24 درصد، تنوع فعالیتهای اقتصادی و بهبود عملکرد با 18.93 درصد، تقویت اقتصاد محلی با 13.92 درصد، مدیریت طرحهای آبخیزداری با 11.34 درصد و مدیریت منابع طبیعی با 4.3 درصد، بهترتیب در اولویت دوم تا ششم قرار گرفتند.
نتیجهگیری
در مجموع، میتوان این گونه بیان کرد، نبود اطلاع و آگاهی جامعه محلی از جنبهها و منافع مثبت اقتصادی، اجتماعی، طبیعی و فنی حاصل از اجرای پروژههای منابع طبیعی و آبخیزداری در محدوده زیست و تولید آنها، یکی از موانع مهم در عدم مشارکت و محقق نشدن اهداف پیشبینیشده در اجرای پروژههای آبخیزداری و منابع طبیعی در محدوده مورد مطالعه است. بر این اساس، توجه و تاکید بر موضوع اعتمادسازی و افزایش میزان اعتماد اجتماعی، به اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری، در فرایند اجرا و موفقیت پروژهها، نقش بسزایی دارد.
محمدجعفر سلطانی؛ بهارک معتمدوزیری؛ علی اکبر نوروزی؛ حسن احمدی؛ جمال مصفایی
چکیده
مقدمهپدیده گرد و غبار، از حوادث طبیعی است که بهصورت وسیعی در سطح جهان بهخصوص در مناطق خشک رخ میدهد. از عوامل اصلی و موثر در رخداد این پدیده، موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی مناطق تحت تاثیر آن است. هدف این پژوهش، تحلیل روابط علت و معلولی رویدادهای گرد و غبار در منطقه هندیجان با رویکرد چارچوب پیشران-فشار-وضعیت-اثر-پاسخ (DPSIR) ...
بیشتر
مقدمهپدیده گرد و غبار، از حوادث طبیعی است که بهصورت وسیعی در سطح جهان بهخصوص در مناطق خشک رخ میدهد. از عوامل اصلی و موثر در رخداد این پدیده، موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی مناطق تحت تاثیر آن است. هدف این پژوهش، تحلیل روابط علت و معلولی رویدادهای گرد و غبار در منطقه هندیجان با رویکرد چارچوب پیشران-فشار-وضعیت-اثر-پاسخ (DPSIR) است.مواد و روشهافرایندDPSIR ، تحلیلی مبتنی بر رابطه علت-معلولی عوامل، برای سیاستگذاری و برنامهریزی مدیریتی است. چارچوب DPSIR یک چارچوب تفکر سیستمی است که فرض میکند، رابطههای علت و معلولی بین سیستمهای محیطی و اقتصادی-اجتماعی وجود دارد. این چارچوب مفهومی، چرخهای از دلایل و نتایج را برای تلفیق مناسب دادهها و اطلاعات پایه اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی بهکار میگیرد و ارتباط فرایندهای محیط زیست را با عوامل انسانی مشخص ساخته و همچنین، منجر به درک ارتباط سطوح سیاستگذاری و مطالعات محیط زیست میشود. در این پژوهش، روند هر مولفه DPSIR نیز با اعمال معیارهای کمی برای دوره زمانی 2019-2007 مورد ارزیابی قرار گرفت.نتایج و بحثنتایج تحقیق نشان داد که شاخص کل همه مؤلفههای DPSIR، برای دوره مورد مطالعه روند صعودی دارند. شیب روند مربوط به مولفههای D، P، S، I و R بهترتیب برابر با 0.06، 0.03، 0.02، 0.05 و 0.02 بوده است. اگرچه برخی از پاسخهای انجام شده برای کاهش تاثیر سایر مؤلفههای DPSIR در جهت بهبود وضعیت گرد و غبار اتخاذ شدهاند، ولی نتایج تحقیق و روند تغییرات نشان میدهند که کافی و یکپارچه نبودهاند. همچنین، در این پژوهش، انواع پاسخهای مربوط به مولفههای نیروی محرکه، فشار، وضعیت و اثرات شناسایی شد. نتایج نشان داد که غلظت گرد و غبار و روزهای غبارآلود منطقه در طول دوره مطالعه افزایش یافته و توجه بیشتری به پاسخهای واکنشی و تمرکز کمتری بر پاسخهای پیشگیرانه شده است. همچنین، توجه به پاسخ بالا بردن راندمان آبیاری بهدلیل همبستگی زیاد بین وضعیت غلظت گرد و غبار و عوامل فشار از جمله میزان بارندگی، رطوبت خاک و بهرهبرداری از منابع آب در منطقه پژوهش، ضروری است. توجه ویژه به توسعه سامانههای استحصال آب بهعنوان یکی از مهمترین پاسخهای مدیریتی بهدلیل وجود همبستگی منفی و زیاد با وضعیت گرد و غبار در طول سالهای پژوهش و تامین مناسب و پایدار منابع آبی با کاهش و به حداقل رساندن سدهای انحرافی پاییندست سدهای کوثر و آسک، بهدلیل افزایش غلظت گرد و غبار با افزایش عملیات انحراف سیلاب و احداث سدهای مخزنی و انحرافی از سال 1389، اهمیت دارد. در نظر گرفتن حقابه تالابها در منطقه با هدف جلوگیری از خشک شدن تالابها و ایجاد کانون گرد و غبار بهویژه در غرب شهرستان هندیجان و دقت در انتخاب گونه گیاهی مناسب و همچنین، انجام عملیات بیابانزدایی (کاشت نهال، مالچپاشی، احداث بادشکن) سازگار با شرایط اکولوژیکی منطقه بهدلیل همبستگی منفی بین عملیات بیابانزدایی و کاهش غلظت گرد و غبار از سال 1394 میتواند به بهبود وضعیت گرد و غبار در منطقه تحقیق کمک نماید.نتیجهگیریدر این راستا، توصیه میشود به نیروهای محرک (D) و فشارها (P) پاسخ داده شود، تا ضمن بهبود شرایط و اثرات نامطلوب ناشی از آن، پیشرانها و فشارهای ایجادکننده وضعیت فعلی نیز قابلکنترل باشند. بر این اساس، اجرای ناقص پاسخها، دلیل دیگری برای عدم دستیابی به اهداف مدیریتی و نامطلوبتر شدن وضعیت و تعداد روزهای غبارآلود است. همچنین، اجرای برنامه یکپارچه مدیریت حوزه آبخیز در شهرستان هندیجان از طریق تدوین برنامه مشترک آب، کشاورزی و منابع طبیعی در بالادست حوزه آبخیز بهمنظور تبیین اقدامات موثر زنجیره تولید، توزیع و مصرف آب پیشنهاد میشود.
رضا چمنی؛ مهدی وفاخواه؛ سیدحمیدرضا صادقی
چکیده
امروزه خشکسالی به یکی از موضوعات داغ مورد توجه جهان تبدیل شده است اما تاثیر آن بر ارائه خدمات و سلامت حوزه آبخیزها در مواجه با این بلای طبیعی کمتر مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر همین اساس، در این پژوهش سعی شده است تا تاثیر خشکسالی در دوره 1384 تا 1398 بر سلامت حوزه آبخیز افین مبتنی بر تغییرات پایایی (Rel)، تابآوری (Res) و آسیبپذیری (Vul) مورد ...
بیشتر
امروزه خشکسالی به یکی از موضوعات داغ مورد توجه جهان تبدیل شده است اما تاثیر آن بر ارائه خدمات و سلامت حوزه آبخیزها در مواجه با این بلای طبیعی کمتر مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر همین اساس، در این پژوهش سعی شده است تا تاثیر خشکسالی در دوره 1384 تا 1398 بر سلامت حوزه آبخیز افین مبتنی بر تغییرات پایایی (Rel)، تابآوری (Res) و آسیبپذیری (Vul) مورد ارزیابی قرار گیرد. لذا، دادههای بارندگی سه ایستگاه بارانسنجی با روش عکس فاصله وزنی برای حوزه آبخیز و زیرحوضهها میانیابی شد. سپس، شاخص بارش استاندارد شده (SPI) بر اساس میانگین و انحراف معیار دادههای ماهانه تعیین شد و برای محاسبه شاخصهای Rel ،Res و Vul مورد استفاده قرار گرفت. در انتها، با محاسبه مقدار میانگین هندسی این شاخصها وضعیت کلی سلامت آبخیز تعیین شد. نتایج سالانه پژوهش نشان داد، آبخیز افین به لحاظ شاخصهای Rel ،Res و Vul بهترتیب مقادیری بین 0.92-0.83، 0.33-0.17 و 0.54-0.24 را دارا است. شاخص RelResVul نیز مقادیری بین 0.53-0.37 را به خود اختصاص داده است. همچنین، متوسط شاخص سلامت حوزه آبخیز در این دوره 0.42 محاسبه شد که نشاندهنده قرارگیری سلامت حوزه آبخیز در گروه متوسط است. تغییرات مکانی سلامت آبخیز نیز نشان داد، شاخصهای Rel ،Res و Vul در زیرحوضههای مختلف بهترتیب مقادیری بین 0.86-0.85، 0.24-0.21 و 0.78-0.76 را دارا هستند. نتایج تحلیل بارندگی منطقه حاکی از آن است که با توجه به ثبات نسبی بارندگی، تاثیر دخالتهای انسانی و تشدید عوامل تهدیدکننده سلامت آبخیز، بیش از پیش بر وضعیت موجود تاثیرگذار بوده است و در صورت عدم توجه به آن تاثیرات زیانباری در پی خواهد داشت.
رضا چمنی؛ سید حمیدرضا صادقی؛ مهدی وفاخواه؛ مریم نقدی
چکیده
خشکسالی از جمله بلایای طبیعی مرتبط با آب و هوا و یکی از بزرگترین تهدیدهای بقای انسان است که تأثیرات نامطلوبی بر پایداری اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی میگذارد. حال آنکه مقولههای مرتبط بر آن و از جمله تأثیر آن بر سلامت حوزه آبخیز کمتر مورد توجه قرارگرفته است. بر همین اساس، در این پژوهش سعی شده است تا سلامت حوزه آبخیز چالوس بر ...
بیشتر
خشکسالی از جمله بلایای طبیعی مرتبط با آب و هوا و یکی از بزرگترین تهدیدهای بقای انسان است که تأثیرات نامطلوبی بر پایداری اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی میگذارد. حال آنکه مقولههای مرتبط بر آن و از جمله تأثیر آن بر سلامت حوزه آبخیز کمتر مورد توجه قرارگرفته است. بر همین اساس، در این پژوهش سعی شده است تا سلامت حوزه آبخیز چالوس بر اساس تغییرات پایایی (Rel)، تابآوری (Res) و آسیبپذیری (Vul) تحت تأثیر خشکسالی مستند به دوره آماری ۱۳۶۵ تا ۱۳۹۴ مورد ارزیابی قرار گیرد. برای انجام این پژوهش، دادههای بارندگی نُه ایستگاه با روش عکس مجذور فاصله برای آبخیز میانیابی شد. سپس، با تعیین میانگین و انحراف معیار دادهها، شاخص خشکسالی (SPI) تعیین شد. همچنین، برای محاسبه شاخصهای Rel، Res و Vul از مقدار میانه شاخص SPI استفاده شد. سپس، با محاسبه مقدار میانگین هندسی این شاخصها وضعیت کلی سلامت آبخیز تعیین شد. نتایج پژوهش نشان داد، شاخص SPI در دوره آماری مذکور با مقادیری بین 1.43- و 2.25 الگویی همانند بارندگی داشته و با افزایش بارندگی در انتهای دوره، این شاخص نیز مقادیر مثبت بیشتری را به خود اختصاص داده است. ارزیابی سلامت آبخیز نیز نشان داد که شاخصهای Rel، Res و Vul بهترتیب 0.5، 0.23 تا 0.62 و 0.06 تا یک را داشته است. میانگین هندسی این شاخصها نیز بین 0.19 تا 0.58 بود. نهایتاً متوسط شاخص سلامت حوزه آبخیز چالوس بر اساس پویایی شاخص خشکسالی 0.45 و در گروه "متوسط" بود که نتایج بهدست آمده دلالت بر متوسط بودن شرایط اقلیمی حاکم بر منطقه و طبعاً نقش ماشهای دخالتهای انسانی در تهدید سلامت آبخیز چالوس دارد. یافتههای بررسی نقش مهمی در تبیین شیوههای مدیریت سازگار حوزه آبخیز مذکور ایفا خواهد کرد.
داود نیککامی؛ هادی چمحیدر؛ محمدحسین مهدیان؛ ابراهیم پذیرا
چکیده
اثرات محیطی و اقتصادی فرسایش خاک ناشی از سوء مدیریت در استفاده از اراضی واقع در یک حوزه آبخیز است. اگرچه متوقف کردن کامل فرسایش خاک تا حد شرایط طبیعی امکان پذیر نیست، ولی مهار آن در قالب طرحهای مدیریت جامع آبخیز یک نیاز مبرم است.با توجه به اینکه در منابع علمی، هدر رفت عناصر غذایی با استفاده از مدلهای بهینهسازی مورد ارزیابی قرار ...
بیشتر
اثرات محیطی و اقتصادی فرسایش خاک ناشی از سوء مدیریت در استفاده از اراضی واقع در یک حوزه آبخیز است. اگرچه متوقف کردن کامل فرسایش خاک تا حد شرایط طبیعی امکان پذیر نیست، ولی مهار آن در قالب طرحهای مدیریت جامع آبخیز یک نیاز مبرم است.با توجه به اینکه در منابع علمی، هدر رفت عناصر غذایی با استفاده از مدلهای بهینهسازی مورد ارزیابی قرار نگرفته است، هدف اصلی این پژوهش، تعیین سطح بهینه کاربری اراضی بهمنظور کاهش میزان فرسایش و هدررروی عناصر غذایی خاک و ارتقاء درآمد ساکنینیک حوضه است. برای این منظور، حوزه آبخیز ابوالعباس واقع در شمال شرق استان خوزستان، بهعنوان منطقه مورد تحقیق انتخاب شد. مدل برنامهریزی خطی چند هدفی برای سه گزینه مختلف وضعیت کنونی کاربریها و بدون اعمال مدیریت اراضی، وضعیت کنونی کاربریها و اعمال مدیریت اراضی و وضعیت استاندارد کاربریها و مطابق با اصول و معیارهای علمی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد سطح کاربریهای فعلی برای کاهش میزان فرسایش و هدرروی عناصر غذایی و افزایش درآمد ساکنین حوضه مناسب نبوده و در شرایط بهینه باید تغییر نماید. در شرایط بهینه، سطح اراضی جنگلی و باغی بهترتیب 1.81 و 55.7 درصد افزایش، سطح اراضی مرتعی بدون تغییر و سطح اراضی کشت آبی و دیم بهترتیب 67.5 و 31.4 درصد کاهش مییابد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که در صورت بهینهسازی کاربری اراضی در شرایط فعلی و بدون اعمال مدیریت اراضی، میزان فرسایش، هدرروی عناصر غذایی و درآمد خالص کل حوضه بهترتیب 3.2 درصد کاهش، 2.5 درصد کاهش و 29.7 درصد افزایش، در صورت اعمال مدیریت اراضی در داخل سطوح فعلی کاربریها، به ترتیب 35.3 درصد کاهش، 70.2 درصد کاهش و 37.2 درصد افزایشو در شرایط استاندارد کاربریها به ترتیب 47.2 درصد کاهش، 70.4 درصد کاهش و 41.8 درصد افزایش مییابد. نتایج بهدست آمده از تحلیل حساسیت نیز نشان داد که تغییر در سطح اراضی باغی و آبی، بیشترین تاثیر در افزایش درآمد خالص و کاهش فرسایش و هدرروی عناصر غذایی خاک در حوزه آبخیز ابوالعباس را داشته است.