مهین کله هوئی؛ رئوف مصطفیزاده؛ اباذر اسمعلیعوری؛ فردین رحمانی ننهکران؛ علیرضا فاضلی؛ نازیلا علائی؛ زینب حزباوی
چکیده
مقدمه
سامانه بارشی در بخش عمدهای از سرزمین ایران، از نوع مدیترانهای است که در آن میزان ریزشهای جوی در دوره رویش گیاهان کم است. علاوهبر این، وقوع بارش در دوره غیررویشی و یا اوایل دوره رویشی که گیاهان هنوز سطح زمین را به خوبی نپوشاندهاند، از دلایل مهم فرسایش آبی در ایران است. از آنجاییکه پوشش گیاهی نقش ویژهای در مهار فرسایش ...
بیشتر
مقدمه
سامانه بارشی در بخش عمدهای از سرزمین ایران، از نوع مدیترانهای است که در آن میزان ریزشهای جوی در دوره رویش گیاهان کم است. علاوهبر این، وقوع بارش در دوره غیررویشی و یا اوایل دوره رویشی که گیاهان هنوز سطح زمین را به خوبی نپوشاندهاند، از دلایل مهم فرسایش آبی در ایران است. از آنجاییکه پوشش گیاهی نقش ویژهای در مهار فرسایش خاک و نگهداشت رواناب دارد، هرگونه تغییر در ساختار و الگوی آن که بیانگر الگو و عملکرد سیمای سرزمین است، میتواند اثر قابل توجهی در تغییر فرایندهای هیدرولوژیکی داشته باشد. لذا، ارزیابی از هدررفت آب و خاک و کمیسازی ارتباط آن با سنجههای سیمای سرزمین، اطلاعات کلیدی بهمنظور توسعه راهبردهای مدیریتی کیفیت آب و خاک فراهم میکند.
مواد و روشها
پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات مولفههای هیدرولوژیکی در ارتباط با سنجههای سیمای سرزمین در مقیاس کرتهای صحرایی دو متر مربعی و با استفاده از باران شبیهسازی شده در شدت 32 میلیمتر بر ساعت، در بخشی از مراتع شهرستان اردبیل انجام شد. در ابتدا، با در نظر گرفتن نوع و درصد پوشش گیاهی بهعنوان متغیر اصلی، هشت گروه از ترکیب پوشش گیاهی بههمراه یک گروه بدون پوشش گیاهی (شاهد) با سه تکرار در نظر گرفته شد. ترکیب و درصد پوشش گیاهی از گروه اول تا هشتم بهترتیب شامل غالبیت گرامینه با ارتفاع کم (45)، ترکیب بوتهای متراکم با گرامینه (43)، بوتهای با ارتفاع کم و پراکنش متوسط (37)، بوتهای پراکنده با ارتفاع عمدتا کم و متوسط (31)، ترکیب بوتهای پراکنده با گرامینه (56)، بوتهای متراکم در بالادست (54)، بوتهای با ارتفاع کم و پراکنش بسیار کم (15) و بوتهای متراکم با پوشش تقریبا یکنواخت (56) بوده است. پس از اندازهگیری رواناب و رسوب در خروجی کرتها، مولفههای هیدرولوژیکی مختلف محاسبه شدند. سپس، کرتهای دارای نه ترکیب مختلف از پوشش گیاهی در سه تکرار قبل و پس از شبیهسازی باران، تصویربرداری شدند. پس از انتقال تصاویر تهیه شده از کرتها به محیط Arc/Map 10.8، نه سنجه مهم سیمای سرزمین محاسبه شد.
نتایج و بحث
تغییرات میانگین سنجههای تراکم لکه (26.90-4.43)، شاخص بزرگترین لکه (86.75-54.16)، تراکم حاشیه (107.38-17.12)، شاخص شکل سیمای سرزمین (4.47-1.50)، میانگین اندازه لکه (37.46-4.16)، میانگین فاصله نزدیکترین همسایه اقلیدسی (1.65-0.00)، شاخص گسستگی سیما (2.31-0.19)، میانگین شاخص شکل لکه (22.85-1.24) و اندازه شبکه تاثیرگذار (43.96-15.80)، نشاندهنده تاثیرپذیری متفاوت آنها از درصد و ترکیب مختلف پوشش گیاهی بوده است. تحلیل ماتریس همبستگی اسپیرمن، ارتباط غیرمعنیداری (r<0.26 و p-value>0.10) بین مقادیر میانگین هدررفت خاک، حجم رواناب، ضریب رواناب و غلظت رسوب با سنجههای سیمای سرزمین نشان داد. کوچک بودن مقیاس کرتهای مورد بررسی، عدم تنوع زیاد در ترکیب پوشش گیاهی و یکنواختی از نظر ارتفاع پوشش گیاهی را میتوان از دلایل عدم همبستگی ذکر کرد. در حالت کلی، گروههایی که مقادیر پوشش گیاهی بالای 50 درصد داشتند، از وضعیت بهتری از نظر LPI، AREA_MN و MESH برخوردار بودند که نشاندهنده پیوستگی بیشتر و تخریب کمتر است. افزایش پوشش گیاهی و ناهمگنی مکانی بالای سیمای سرزمین میتواند مسیر انتقال رسوب را تغییر داده، اتصال رسوب را کاهش داده است و منجر به کاهش رسوبگذاری شود.
نتیجهگیری
نتایج بهدست آمده، در تبیین مرجع مناسب بهمنظور بهینهسازی اقدامات حفاظت آب و خاک در مقیاس حوزه آبخیز کاربرد دارند. هر چند، پیشنهاد میشود که پژوهشهای مشابه و جامعتر در مقیاسهای مختلف از کرتهای فرسایشی و نیز حتی در مقیاس دامنه صورت بگیرد تا با در نظر گرفتن طیف وسیعی از شرایط پوشش گیاهی، توپوگرافی، اقلیمی و نیز رگبارهای متوالی، امکان مقایسه نتایج، انتخاب بهینه مقیاس مطالعاتی و در نهایت، برنامهریزی بهمنظور مدیریت و حفاظت از پوشش گیاهی و منابع آب و خاک، فراهم شود.
یاسین صالحی؛ علیرضا واعظی
چکیده
مقدمهفرسایش خاک یکی از عوامل تخریب اراضی و از مهمترین معضلات محیط زیست، کشاورزی و تولید غذا در جهان است. بیش از نیمی از مهمترین اراضی کشاورزی در مناطق نیمهخشک، تحت کشت دیم هستند و تنشهای ناشی از فرسایش و تخریب اراضی بهصورت مستقیم از دو جهت، اثرات درون عرصه فرسایش همچون حاصلخیزی خاک و اثرات برون عرصهای مانند آلودگی خاک، ...
بیشتر
مقدمهفرسایش خاک یکی از عوامل تخریب اراضی و از مهمترین معضلات محیط زیست، کشاورزی و تولید غذا در جهان است. بیش از نیمی از مهمترین اراضی کشاورزی در مناطق نیمهخشک، تحت کشت دیم هستند و تنشهای ناشی از فرسایش و تخریب اراضی بهصورت مستقیم از دو جهت، اثرات درون عرصه فرسایش همچون حاصلخیزی خاک و اثرات برون عرصهای مانند آلودگی خاک، حائز اهمیت است. شناخت توزیع اندازه ذرات فرسایش یافته، گام اساسی برای مدیریت هدررفت عناصر غذایی و انتقال آلایندهها از خاک است. برای این منظور، این پژوهش با هدف بررسی توزیع اندازه رسوبات حاصل از فرسایش بین شیاری تحت تاثیر درجه شیب و بافت خاک در برخی خاکهای منطقه نیمهخشک زنجان، انجام شد.
مواد و روشهابرای انجام این پژوهش، چهار دامنه دارای خاک با بافت مختلف (لوم شنی، لوم سیلتی، لوم رس شنی و لوم رسی) در چهار اندازه شیب شمال به جنوب (پنج، 10، 15 و 20 درصد) با استفاده از باران شبیهسازی شده، با شدت 60 میلیمتر بر ساعت به مدت 60 دقیقه، مورد بررسی قرار گرفت. رواناب و رسوب در بازههای زمانی پنج دقیقه از آغاز رواناب تا رسیدن به حالت پایدار، در ظرفهای مدرج مجزا جمعآوری و حجم و وزن آن اندازهگیری شد. توزیع اندازه ذرات رسوب به روش جداسازی ذرات با استفاده از سری الکهای به قطر 75، دو، یک، 0.5، 0.25، 0.1 و 0.05 میلیمتر تعیین شد. همچنین، درصد ذرات ریزتر (سیلت و رس) از روش هیدرومتر محاسبه شد. سپس، ذرات رسوب در هشت دسته شامل سنگریزه (دو تا 75 میلیمتر)، شن بسیار درشت (یک تا دو میلیمتر)، شن درشت (0.5 تا یک میلیمتر)، شن متوسط (0.5-0.25 میلیمتر)، شن ریز (0.25-0.1 میلیمتر)، شن بسیار ریز (0.1-0.05)، سیلت (0.05-0.002 میلیمتر) و رس (0.002 > میلیمتر) دستهبندی شدند.
نتایج و بحثنتایج نشان داد، با افزایش شیب سطح زمین، توزیع اندازه ذرات رسوب در همه خاکها دچار تغییر شد. بهطوری که انتقال ذرات درشتتر از 0.1 میلیمتر (شامل شن بسیار درشت، شن درشت، شن متوسط و شن ریز) با افزایش شیب بیشتر میشود. در حالی که درصد ذرات سیلت (از 0.002 تا 0.05 میلیمتر) در همه بافتها کاهش یافت. همچنین، ذرات در طبقه اندازه شن متوسط و شن ریز که بین 40 تا 50 درصد ذرات رسوب برای هر بافت را تشکیل دادند، با افزایش شیب، تغییر معنیداری نداشتند. بیشترین نسبت ذرات در رسوب به خاک اصلی، مربوط به ذرات سیلت در بافت لوم سیلتی (4.33 برابر) و کمترین آن نیز مربوط به ذرات رس در بافت لوم سیلتی (0.26 برابر) بود. ذرات شن و سیلت در بافتهای مختلف، دارای نسبتهای انتقال بالایی بودند. ذرات سیلت در سه بافت لوم شنی، لوم رسی و لوم سیلتی دارای نسبت بیش از یک و ذرات رس دارای نسبت کمتر از یک بودند. ذرات شن نیز به جز در بافت لوم رسی، در بیشتر بافتها در محدوده 0.83 تا 1.24 برابر نسبت به خاک اصلی تغییر کرد و میانگین کلی نسبت فراهمی آن در رسوب به خاک اصلی، 0.98 برابر بود.
نتیجهگیریبهطور کلی، این پژوهش نشان داد با افزایش شیب، سطح انتخابپذیری ذرات ریز کاهش و سهم ذرات درشت افزایش مییابد. اثرگذاری این تغییرات در خاکهای ریزبافت بیشتر خود را نمایان میکند. با توجه به افزایش تخریب خاکدانهها و شدت جریان با افزایش شیب سطح، جلوگیری از حذف پوشش گیاهی و رعایت اصول خاکورزی در جهت کاهش برخورد مستقیم قطرات باران بر سطح خاک و کاهش انتقالپذیری ذرات بهوسیله جریان بسیار با اهمیت است. همچنین، نتایج نشان میدهد که نسبت ذرات در بافت خاک و خصوصیات ساختمان خاک (فراوانی و پایداری خاکدانهها)، از عوامل تعیینکننده انتقال ذرات بودهاند و در نظر گرفتن این ویژگیها در انتخاب روشهای حفاظت خاک، ضروری است.
بهنام فرید گیگلو؛ ابراهیم امیدوار
چکیده
فرسایش خندقی موقت، یکی از انواع فرسایش آبی بوده که سهم زیادی در تخریب اراضی دارد. بهمنظور، ارزیابی میزان هدررفت خاک ناشی از آن و اجرای اقدامات حفاظتی مناسب، پیشبینی این پدیده امری ضروری است. این پژوهش، با هدف بررسی کارایی مدل EGEM در پیشبینی فرسایش خندقی موقت در حوزه آبخیز قوریچای استان اردبیل انجام پذیرفته است. بدینمنظور، ...
بیشتر
فرسایش خندقی موقت، یکی از انواع فرسایش آبی بوده که سهم زیادی در تخریب اراضی دارد. بهمنظور، ارزیابی میزان هدررفت خاک ناشی از آن و اجرای اقدامات حفاظتی مناسب، پیشبینی این پدیده امری ضروری است. این پژوهش، با هدف بررسی کارایی مدل EGEM در پیشبینی فرسایش خندقی موقت در حوزه آبخیز قوریچای استان اردبیل انجام پذیرفته است. بدینمنظور، تعداد 17 خندق موقتی در حوضه شناسایی شد و از اردیبهشت ماه 1393 تا اردیبهشت ماه 1395 به پایش و ثبت خصوصیات مورفولوژیکی و حجم فرسایش آنها پس از هفت واقعه بارشی مؤثر پرداخته شد. برای تخمین فرسایش خندقی موقت ناشی از تک واقعه بارش، مدل EGEM به چهار گروه ورودی شامل اطلاعات شناسایی، دادههای حوضه، خاک و بارش در هر خندق نیاز دارد. این مدل شامل دو مولفه هیدرولوژی و فرسایش بوده که رواناب ناشی از بارشهای رخ داده در هر یک از زیرحوضههای مشرف به خندقها بر اساس روش شماره منحنی NRCS برآورد میکند. نتایج ارزیابی کارایی مدل EGEM نشان داد که مدل حجم خاک و سطع مقطع فرسایش یافته را بهترتیب با ضریب تبیین 0.96 و 0.89 پیشبینی کرده است. همچنین، نتایج تحلیل حساسیت مدل نیز نشان داد که مدل نسبت به پارامتر CN بیشترین حساسیت را داشته است، بهطوری که با افزایش و کاهش 10 درصدی CN، میزان تغییرات حجم خاک فرسایش یافته بهترتیب 22.98 و 18.92- درصد تغییر پیدا کرد. لذا، میتوان گفت که مدل EGEM برای برآورد میزان فرسایش خندقی موقت ناشی از وقایع منفرد بارندگی در حوزه آبخیز قوری چای مناسب بوده، میتوان آن را برای مطالعه و برنامهریزی روی خندقهای موقتی در حوضههای مشابه توصیه کرد.
خدیجه حاجی؛ رئوف مصطفیزاده؛ اباذر اسمعلیعوری؛ شهناز میرزایی
چکیده
مدیریت پایدار آبخیز، کنترل هدررفت خاک و رسوب و اجرای طرحهای حفاظتی آبخیزداری نیازمند ارزیابی تغییرات زمانی و مکانی رواناب و رسوب میباشند. لذا، در این تحقیق میزان شدت تمرکز دبی و رسوب ماهانه در 15 ایستگاه هیدرومتری واقع در استان آذربایجان غربی در یک دوره 20 ساله با استفاده از منحنی جرم مضاعف و شاخص تغییرات سالانه (شاخص ضریب تغییرات، ...
بیشتر
مدیریت پایدار آبخیز، کنترل هدررفت خاک و رسوب و اجرای طرحهای حفاظتی آبخیزداری نیازمند ارزیابی تغییرات زمانی و مکانی رواناب و رسوب میباشند. لذا، در این تحقیق میزان شدت تمرکز دبی و رسوب ماهانه در 15 ایستگاه هیدرومتری واقع در استان آذربایجان غربی در یک دوره 20 ساله با استفاده از منحنی جرم مضاعف و شاخص تغییرات سالانه (شاخص ضریب تغییرات، ضریب تعدیل توزیع سالانه و شدت تمرکز) مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس ارتباط تغییرات بار رسوبی و دبی، از معادله سنجه رسوب با تبدیل لگاریتمی دادههای دبی جریان و رسوب استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بیشینه مقادیر دبی و رسوب ایستگاهها در فصل بهار و خصوصاً در ماه اردیبهشت اتفاق افتاده است که با مقادیر بالای بارش بهاره و ذوب برف و اثر آن در میزان آبدهی بالای رودخانهها در این فصل در ارتباط بوده است. همچنین، مقادیر منحنی تجمعی رواناب و رسوب در ایستگاههای پل بهراملو، چوپلوچه، ساریقمیش، پیقلعه، نقده، دورود و چپرآباد دارای منحنی با شیب ثابت هستند و روند تغییرات رسوب با رواناب همگن میباشد. ولی در ایستگاههای دیزج، ارومیه، بالقچی، داشبند، قاسملو و بایزیدآباد، شیب منحنی تجمعی در طول دوره دارای روند کاهشی میباشد و میتواند بیانگر کاهش بارش، اقدامات حفاظتی (احداث سد) در سطح حوضه یا مقدار رسوب کمتر در طول دوره آماری باشد. همچنین، ایستگاههای اشنویه و بابارود دارای روند کاهشی و سپس افزایشی بودهاند. بیشترین ضریب تغییرات دبی و رسوب مربوط به ایستگاه پل بهراملو بهترتیب برابر 16 و 173 درصد است. در حالی که بیشترین یکنواختی در وقوع دبی و رسوب در ماههای سال مربوط به ایستگاه چپرآباد (ضریب تعدیل توزیع سالانه دبی و رسوب بهترتیب برابر 0.19 و 0.25 درصد) بوده است. کمترین شدت تمرکز نیز مربوط به ایستگاه چپرآباد با مقادیر شدت تمرکز دبی 0.25 و رسوب 0.35 درصد میباشد، در صورتیکه ایستگاه ارومیه (با مقادیر دبی 0.58 و رسوب 0.84 درصد) دارای بیشترین شدت تمرکز بوده است. در مجموع میتوان گفت که شاخصهای تغییرات فصلی دبی و رسوب در بیشتر موارد در یک راستا بوده، نیز تغییرات مکانی رسوب در ایستگاههای مورد مطالعه دارای روند متفاوتی است که از شرایط اقلیمی، هیدرولوژیکی و انسانی متأثر میشود.
الناز آذرتاج؛ علی رسولزاده؛ علی اصغری
چکیده
آب و خاک از گرانبهاترین منابع ملی کشور هستند. متأسفانه در دهه اخیر، در اثر تغییر کاربری اراضی و تخریب پوشش گیاهی، قسمت اعظم نزولات تبدیل به رواناب شده، علاوه بر هدررفت این منبع حیاتی، با ایجاد سیلابهای عظیم، باعث خسارات مالی و جانی فراوان میشود. این پژوهش بهمنظور بررسی رواناب و فرسایش خاک در مراتع تحت پوشش گیاهی ...
بیشتر
آب و خاک از گرانبهاترین منابع ملی کشور هستند. متأسفانه در دهه اخیر، در اثر تغییر کاربری اراضی و تخریب پوشش گیاهی، قسمت اعظم نزولات تبدیل به رواناب شده، علاوه بر هدررفت این منبع حیاتی، با ایجاد سیلابهای عظیم، باعث خسارات مالی و جانی فراوان میشود. این پژوهش بهمنظور بررسی رواناب و فرسایش خاک در مراتع تحت پوشش گیاهی متراکم و مقایسه آن با مراتع با پوشش گیاهی نیمهمتراکم و اراضی زراعی که منتج از تغییر کاربری مرتع بوده در منطقهی حیران اردبیل صورت گرفت. بدین منظور سه کاربری شامل مرتع دستنخورده با پوشش گیاهی 100 درصد، مرتع با پوشش گیاهی 50 درصد، و زمین زراعی (مرتع تبدیل شده به زمین زراعی) فاقد پوشش گیاهی در منطقه شناسایی شد. سپس در هر کاربری سه طبقه شیب (10، 15 و 24 درصد) تعیین شد. آزمایش بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح کاملا تصادفی 1.5 متر (در مجموع 27 کرت) شد. با استفاده از بارانساز، بارشی با شدت ثابت 1.5 میلیمتر بر دقیقه و به مدت 15 دقیقه در هر کرت ایجاد و همزمان با آغاز رواناب، هر دو دقیقه یکبار از رواناب نمونهبرداری شد. نتایج نشان داد، بیشترین حجم رواناب، مقادیر خاک هدر رفته، غلظت رسوب مربوط به مرتع تبدیل شده به زمین زراعی در شیب 24 درصد و کمترین آنها مربوط به کاربری مرتع با 100 درصد پوشش گیاهی و شیب 10 درصد میباشد. همچنین، نتایج نشان داد که با تبدیل مرتع دستنخورده به زمین زراعی، حجم رواناب تولیدی حدود پنج برابر افزایش داشت. از طرف دیگر با افزایش شیب از 10 به 24 درصد، حجم رواناب 1.7 برابر افزایش نشان داد. ضریب رواناب برای سه کاربری و سه سطح شیب تعیین شد که بیشترین ضریب رواناب مربوط به کاربری مرتع تبدیل شده به زمین زراعی با شیب 24 درصد و کمترین آن مربوط به مرتع با 100 درصد پوشش گیاهی و شیب 10 درصد بود که بهترتیب 0.72 و 0.06 بهدست آمد.
سیدحمیدرضا صادقی؛ زینب کریمی؛ زهرا هاشمیآریان
چکیده
سالانه مقدار زیادی خاک از سطح حوزههای آبخیز بهوسیله عوامل فرسایشی شسته میشود. لذا، اعمال روشهای مدیریتی مناسب برای مهار فرسایش خاک ضروری است. یکی از راهکارها و فناوریهای جدید برای مهار فرسایش خاک، استفاده از اصلاحکنندههای اقتصادی و دوستدار محیطزیست است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی عملکرد کاربرد ترکیبی ...
بیشتر
سالانه مقدار زیادی خاک از سطح حوزههای آبخیز بهوسیله عوامل فرسایشی شسته میشود. لذا، اعمال روشهای مدیریتی مناسب برای مهار فرسایش خاک ضروری است. یکی از راهکارها و فناوریهای جدید برای مهار فرسایش خاک، استفاده از اصلاحکنندههای اقتصادی و دوستدار محیطزیست است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی عملکرد کاربرد ترکیبی پلیآکریلآمید (شش گرم بر مترمربع) و ورمیکمپوست (24 گرم بر مترمربع) در مقایسهی کاربرد جداگانه هر یک از آنها و همچنین شرایط عدم استفاده از افزودنی روی مهار رواناب و فرسایش از کرتهای کوچک از شرایط آزمایشگاهی و روی یک خاک لومیرسی انجام پذیرفت. تیمارهای پژوهش تحت تأثیر بارندگی مصنوعی با شدت 80 میلیمتر بر ساعت و تداوم هشت دقیقه قرار گرفته و مقدار رواناب، غلظت رسوب و هدررفت خاک مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل نتایج آماری دلالت بر اثر معنیدار کلیه تیمارها (p=0.00) روی کاهش میزان رواناب، هدررفت خاک و غلظت رسوب خروجی داشت. همچنین، تأثیر کاربرد ترکیبی پلیآکریلآمید و ورمیکمپوست بر رواناب و غلظت رسوب بیش از اثر آن بر رواناب بود.
فرزاد بیات موحد؛ داود نیککامی؛ حسن شامی
دوره 1، شماره 4 ، بهمن 1388، ، صفحه 275-279
چکیده
در مناطق خشک و نیمهخشک، انجام شخم در جهت شیب بهخصوص در زمان وقوع بارندگیهای با شدت زیاد، منجر به فرسایش و هدررفت بیشتر خاک میشود. با اعمال روشهای مدیریتی و بهزراعی میتوان از میزان اثرات نامطلوب عملیات خاکورزی در اینگونه اراضی کاست. بهمنظور بررسی اثر شخم عمود بر جهت شیب و کاربرد مالچ کاه و کلش ...
بیشتر
در مناطق خشک و نیمهخشک، انجام شخم در جهت شیب بهخصوص در زمان وقوع بارندگیهای با شدت زیاد، منجر به فرسایش و هدررفت بیشتر خاک میشود. با اعمال روشهای مدیریتی و بهزراعی میتوان از میزان اثرات نامطلوب عملیات خاکورزی در اینگونه اراضی کاست. بهمنظور بررسی اثر شخم عمود بر جهت شیب و کاربرد مالچ کاه و کلش در کاستن اثرات نامطلوب عملیات خاکورزی بر فرسایش خاک، این تحقیق در 18 کرت استاندارد واقع بر سه طبقه شیب 12-0، 20-12 و 40–20 درصد با سه تکرار، در قالب کرتهای خرد شده در پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در دو سال متفاوت در ایستگاه تحقیقاتی پخش سیلاب سهرینقره چریان اجرا شد. در سال زراعی 82-81 در نیمی از کرتها شخم در جهت شیب و در نیمی دیگر شخم عمود بر جهت شیب اعمال شد. در سال زراعی 84-83 در تمامی کرتها شخم در جهت شیب اعمال شده، در نیمی از آنها کاه و کلش گندم به مقدار پنج تن در هکتار بهصورت مالچ سطحی پاشیده شد. در طول دوره بررسی، بعد از هر واقعه بارندگی منجر به رواناب، اقدام به نمونهبرداری و اندازهگیری مقدار رسوب جمع شده در مخازن نصب شده در انتهای کرتها شد. بررسی نتایج نشان داد که اعمال شخم عمود بر جهت شیب، سبب کاهش 10.1، 11.5 و 10.4 برابر میزان هدررفت خاک در کرتهای شخم خورده در جهت شیب شد. کاربرد مالچ نیز سبب کاهش 36.9، 10.8 و 55.4 برابر میزان هدررفت خاک در کرتهای بدون کاربرد مالچ و بهترتیب برای طبقات شیب 12-0، 20-12 و 40-20 درصد شد. این نتایج موید افزایش نفوذ و کاهش هدررفت خاک با اعمال شخم عمود بر جهت شیب و کار برد مالچ کاه و کلش است.