پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری
مهندسی و مدیریت آبخیز
2251-9300
2322-536X
9
3
2017
09
23
بررسی آزمایشگاهی مقاومت جریان در رودخانههای شیبدار، مطالعه موردی: رودخانه شهرچای ارومیه
239
249
FA
نادرقلی
ابراهیمی
دانشیار، پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
n.ebrahimi@yahoo.com
رضا
سکوتی اسکوئی
دانشیار، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجان غربی، ﺳﺎزﻣﺎن ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت، آﻣﻮزش و ﺗﺮوﯾﺞ ﮐﺸﺎورزی، ارومیه، اﯾﺮان
rezasokouti@gmail.com
10.22092/ijwmse.2017.112320
رودخانههای کوهستانی، دارای خصوصیاتی مانند شیب تند، زبری بستر ناشی از وجود سنگ بستر و مصالح درشت دانه، پوشش گیاهی بستر و حاشیهای و همچنین جابهجایی مکانی شدید و سریع در مورفولوژی سطح بستر میباشند. نقش پوشش گیاهی در حفاظت و تثبیت دیواره و ساحل رودخانه بهعنوان یک گزینه اقتصادی و زیست محیطی شناخته شده و از طرف دیگر قدرت آبگذری رودخانه را بهدلیل افزایش زبری کاهش داده، باعث بالا آمدن سطح آب میشود. این تحقیق با هدف تخمین مقاومت جریان و ضریب زبری متاثر از عوامل فیزیکی، هیدرولیکی و بیوفیزیکی بستر در سه بازه انتخابی از رودخانه شهرچای آذربایجان غربی انجام شد. نتایج نشان داد ضریب زبری در حالت کلی بستگی به درجه استغراق دارد. درختان حاشیهای با افزایش نیروهای فشاری و اصطکاکی و همچنین افزایش عمق هیدرولیکی ولی کمتر از عمق بحرانی، بر عدد فرود تاثیرگذار هستند. رابطه برآورد ضریب زبری برای دو حالت با درختان و بدون درختان حاشیهای دارای ضرایب متفاوت است و امکان پیشبینی مقدار ضریب زبری در یک رودخانه کوهستانی با شرایط ذکر شده را فراهم میآورد. مقایسه روابط بهدست آمده برای دو حالت با درختان حاشیه و بدون آن نشان داد که وجود درختان حاشیهای موجب افزایش عمق جریان و افزایش ضریب زبری میشود. ضریب تبیین کلیه روابط ریاضی بهدست آمده 0.99 و خطای نسبی نیز بین 0.001 تا 0.0082 محاسبه شد که نشان از مناسب بودن مدلهای برآورد ضریب زبری در این تحقیق است.
آذربایجان غربی,پوشش گیاهی,رودخانههای کوهستانی,شیب تند,ضریب مانینگ
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112320.html
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112320_13a2e1bfe3eb90155ffa09bd07f4291b.pdf
پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری
مهندسی و مدیریت آبخیز
2251-9300
2322-536X
9
3
2017
09
23
ارزیابی کارایی مدلهای سری زمانی در پیشبینی تبخیر از تشت در نمونههای اقلیمی استان هرمزگان
250
261
FA
امالبنین
بذرافشان
0000-0003-2524-3992
استادیار، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
bazrafshan1361@gmail.com
عظیمه
چشمبراه
دانشآموخته کارشناسی ارشد آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
a.cheshmberah20@gmail.com
ارشک
حلیساز
استادیار، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
holisaz@hormozgan.ac.ir
10.22092/ijwmse.2017.112321
تبخیر یکی از مؤلفههای مهم و تاثیرگذار در برنامهریزی و مدیریت منابع آب در مناطق خشک و نیمهخشک میباشد و برآورد آن در اقلیمهای مختلف، بهعنوان یکی از مهمترین عوامل اثرگذار جوی، از اهمیت ویژهای در برنامهریزی و مدیریت منابع آب در بخش کشاورزی، تعیین الگوی کشت و مدیریت صحیح مخازن آبی برخوردار است. یکی از روشهای بررسی تغییرات تبخیر و پیشبینی آن، مدلهای سری زمانی با نام عمومی مدلهای ARIMA میباشد. بدین منظور، جهت تعیین بهترین مدل پیشبینی تبخیر از تشت در استان هرمزگان، پس از تعیین اقلیم با روش دومارتن اصلاح شده، در هر نمونه اقلیمی یک ایستگاه تبخیرسنجی انتخاب و مقادیر نرمال استاندارد شده تبخیر از تشت (SPEI) محاسبه و عملکرد هریک از مدلهای استوکاستیک در برآورد و تخمین مقادیر آتی سری زمانی ماهانه SPEI در دوره آماری 1354-1353 تا 1389-1388 طی 12 ماه آتی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در نمونههای اقلیمی استان هرمزگان مدل اتورگرسیو میانگین متحرک (ARMA) و اتورگرسیو (AR) بهترین عملکرد را داشتهاند، بهطوری که بهترتیب در اقلیم گرم و خشک، فراگرم خشک و فراگرم فراخشک بهترتیب در یکماه آینده دارای معیار ضریب تبیین (R) 0.83 ،0.71 و 0.70 و میزان ضرایب خطا (RMSE) بهترتیب 0.59، 0.8 و 0.88 است، بهطوری که مدل AR در اقلیم گرم و خشک قادر است تا 11 ماه بعد را بهخوبی پیشبینی نماید. نتایج نشاندهنده کارایی مناسبتر مدل اتورگرسیو نسبت به مدل اتورگرسیو میانگین متحرک در برآورد ماهانهی تبخیر از تشت در اقالیم مختلف در مناطق بیابانی ساحلی گرم و خشک است.
مدیریت منابع آب,نمونههای اقلیمی,مدلهای استوکاستیک,مدل اتورگرسیو,ARIMA
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112321.html
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112321_5bca08c41213ab8b16d5fd1d55a81cd9.pdf
پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری
مهندسی و مدیریت آبخیز
2251-9300
2322-536X
9
3
2017
09
23
تحلیل حساسیت مدل مبتنی بر موج سینماتیک KW–GIUH نسبت به روشهای مختلف برآورد نفوذ و ضرایب زبری
262
275
FA
علیرضا
شکوهی
0000-0001-8310-8866
استاد گروه مهندسی آب، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین
shokoohi_ar@yahoo.com
اصغر
عزیزیان
استادیار گروه مهندسی آب، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین
asgharazi@gamil.com
راضیه
جماعت
دانشآموخته کارشناسی ارشد رشته مهندسی مدیریت و منابع آب، موسسه آموزش عالی صائب، ابهر
r.jamaat@yahoo.com
وی جی پی
سینگ
استاد گروه بیوتکنولوژی و مهندسی کشاورزی، دانشگاه A&M تگزاس، کالج استیشن، امریکا
vsingh@tamu.edu
10.22092/ijwmse.2017.112370
پیشبینی صحیح سیلاب همواره یکی از چالشهای اساسی محققین و مهندسین بوده و به همین خاطر در طول دهههای اخیر مدلهای ریاضی متعددی برای این منظور توسعه داده شده است. برای مدلسازی مناسب سیلاب و رواناب در یک حوضه، تخمین صحیح میزان نفوذ آب در خاک عاملی مهم بشمار میآید. تاکنون مدلهای ریاضی و تجربی زیادی برای محاسبه میزان نفوذ آب در خاک و بارش خالص (بارش منجربه تولید رواناب) ارائه شده که هر کدام دارای مزایا و معایب خاص خود میباشند. در پژوهش حاضر بهجای ارزیابی منفرد روشهای محاسبه نفوذ به ارزیابی چهار روش مختلف برآورد نفوذ یعنی شاخص Ø، هورتون، گرین-امپت و SCS بر عملکرد مدل ژئومورفولوژیکی مبتنی بر موج سینماتیک KW-GIUH پرداخته شده است. همچنین، تحلیل حساسیت عملکرد مدل KW-GIUH نسبت به روشهای مختلف برآورد نفوذ و ضرایب زبری جریان دامنهای و آبراههای از دیگر اهداف این پژوهش میباشد. نتایج حاصل از ارزیابی هیدروگراف سیلاب شبیهسازی شده با استفاده از هر روش و دادههای مشاهداتی در حوضه کسیلیان، حاکی از عملکرد بالای روشهای هورتون و شاخص Ø نسبت به دو روش دیگر دارد. شاخص کارائی نش-ساتکلیف بهدست آمده از روشهای هورتون و شاخص Ø بهترتیب معادل 94.9 و 90.3 بوده و این در حالیست که برای روشهای گرین-امپت و SCS مقدار این شاخص بهترتیب معادل 77.7 و 76.3 میباشد. تحلیل حساسیت نتایج بهدست آمده از روشهای مختلف نفوذ نیز حاکی از آن است که عملکرد مدل KW-GIUH نسبت به روشهای گرین-امپت و شاخص Ø بهترتیب بیشترین و کمترین حساسیت را دارا میباشد. نتایج حاصل از بررسی اثر مقادیر مختلف ضرایب زبری جریان دامنهای و آبراههای بر دبی اوج سیلاب نیز نشان میدهد که ضریب زبری دامنهای تاثیر به مراتب بالاتری از ضریب زبری آبراههای دارد. حداکثر تغییر مقدار دبی اوج بهدست آمده از مقادیر مختلف ضریب زبری دامنهای و آبراههای بهترتیب برابر 64 و 25 درصد میباشد. در یک جمعبندی کلی میتوان چنین نتیجه گرفت که عملکرد مدل KW-GIUH نسبت به روش برآورد نفوذ و ضریب زبری جریان دامنهای از حساسیت بالایی برخوردار میباشد و به همین خاطر توصیه میشود، در انتخاب این دو پارامتر به ویژه در حوضههای فاقد آمار و یا آمار کم دقت کافی بهعمل آید.
شاخص Ø,گرین-امپت,مدل ژئومورفولوژیکی,هورتون,SCS
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112370.html
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112370_b1966ccefd8bc4df9533d0849d820ad3.pdf
پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری
مهندسی و مدیریت آبخیز
2251-9300
2322-536X
9
3
2017
09
23
رویکردی برای ارزیابی خطر آبگرفتگی در سیستمهای شهری با مدل مدیریت سیلاب
276
291
FA
میلاد
مرادی
کارشناس ارشد، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان
milad_uok@yahoo.com
صابره
دربندی
0000-0003-0331-0832
استادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
sdarbandi.tabrizu@yahoo.com
10.22092/ijwmse.2017.112371
آبگرفتگی شهری یک چالش جدی است که بهطور فزایندهای ساکنین بسیاری از شهرها و همچنین سیاستگذاران با آن مواجه هستند. از اینرو، ارزیابی آبگرفتگی به مساله بسیار مهمی در سراسر جهان تبدیل شده است. این ارزیابی جامع شامل شاخصهای متعددی در حوضههای شهری میشود، اما بعدهای زیاد و رابطه غیرخطی بین شاخصها و خطر آبگرفتگی، یک چالش بزرگ برای ارزیابی دقیق میباشد. در این پژوهش، یک رویکرد برای ارزیابی کمی و کیفی خطر آبگرفتگی در سیستمهای زهکشی شهری بخشی از غرب شهر کرمان بر اساس مدل SWMM، روش پیگیری پروژه، روش کریجینگ معمولی و خوشهبندی K-means بهکار گرفته شد. خطر آبگرفتگی در سیستم زهکشی منطقه مورد مطالعه، تحت سناریوهای مختلف بارش ارزیابی و پارامترهای مورد نیاز مدل با استفاده از نقشه کاربری اراضی، DEM منطقه و بازدیدهای میدانی محاسبه شد. برای واسنجی و ارزیابی مدل، رواناب متناظر در سه نقطه مشاهداتی مختلف اندازهگیری شد و با رواناب شبیهسازی شده بهوسیله مدل مقایسه شد. نتایج نشان میدهد که روش پیشنهادی، میتواند عوامل محرکه اصلی مدت زمان سیلاب، بزرگترین جریان آب و میزان سیلاب کلی در منطقه مورد بررسی را شناسایی کند. همچنین، خطر آبگرفتگی هر گره مورد تجزیه و تحلیل کمی قرار گرفت، بهطوری که بهترتیب سه، 10، 13، 23، 30 و 33 گره در دوره بازگشتهای دو، پنج، 10، 25، 50 و 100 سال در معرض خطر آبگرفتگی قرار داشتند. این پژوهش، یک رویکرد جدید و موفق برای ارزیابی خطر آبگرفتگی در سیستمهای زهکشی شهری پیشنهاد میکند و رهنمودهایی را برای بهبود سیستمهای زهکشی شهری و آمادگی برای مقابله با آبگرفتگی ارائه میدهد.
سیستم زهکشی شهری,روش پیگیری پروژه,کرمان,مدل مدیریت سیلاب,SWMM
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112371.html
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112371_e481f02eca914bfdb82300782f0917c9.pdf
پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری
مهندسی و مدیریت آبخیز
2251-9300
2322-536X
9
3
2017
09
23
پیشبینی پتانسیلتورمی خاکهای مارنی حوضه دریاچه نمک
292
307
FA
علیرضا
مجیدی
دانشجوی دکتری زمینشناسی مهندسی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد
majidi_geo@yahoo.com
غلامرضا
لشکریپور
استاد، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد
lashkaripour@um.ac.ir
ضیاءالدین
شعاعی
دانشیار پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
shoaei_z@scwmri.ac.ir
10.22092/ijwmse.2017.112372
پتانسیل تورمی خاکهای ریزدانه از جمله عوامل موثر بر فرسایش و رفتار مکانیکی آنها و همچنین از دادههای ضروری در مراحل مطالعه، طراحی، اجرای و انتخاب مصالح اغلب سازههای مهندسی به خصوص سازههای هیدرولیکی هستند. در این پژوهش بهمنظور پیشبینی پتانسیل تورمی خاکهای ریزدانه مارنی از مدل شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه و الگوریتم آموزش لونبرگ-مارکوارت استفاده شده است. بهمنظور مشخص نمودن بهترین مدل پیشبینی پتانسیل تورمی خاکهای مارنی، چند عامل مختلف از جمله ساختار شبکه و ترکیب پارامترهای ورودی، بهطور همزمان و در ارتباط با یکدیگر به روش سعی و خطا مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق از نتایج آزمایشهای فیزیکو شیمیایی و مکانیکی انجام شده بر روی 60 نمونه خاک ریزدانه مارنی با سنگ مادری مارنهای نئوژن، سازندهای قم و قرمز بالایی که از حوضه دریاچه نمک و در نواحی تهران، قم و ساوه برداشت شده، استفاده شده است. در این تحقیق از پارامتر شیمیایی قابلیت هدایت الکتریکی اشباع خاک EC، بهعنوان یک پارامتر جدید همراه با پارامترهای شاخص و فیزیکی نظیر، حدود اتربرگ، دانهبندی، عدد فعالیت خاک، درصد پوکی و دانسیته اولیه خاک در پیشبینی پتانسیل تورمی خاک استفاده شد. مقادیر معیارهای ارزیابی R<sup>2 </sup>،RMSE و ضریب کارایی مدل MCE مربوط به بهترین مدل با پارامترهای فیزیکی Y<sub>d0</sub>، C، M، A، PI و LL بهترتیب برابر 0.89، 2.3 و 0.84 و برای بهترین مدل با پارامترهای فیزیکی Y<sub>d0</sub>، C، M، PI، LL به همراه پارامتر EC بهترتیب برابر 0.92، 1.7 و 0.91 میباشد. به این ترتیب نتایج معیارهای ارزیابی مدلهای شبکه عصبی نشان داد که استفاده از پارامتر هدایت الکتریکی اشباع خاک به همراه دیگر پارامترهای خاک، باعث افزایش دقت و کارایی مدل شبکه عصبی در پیشبینی پتانسیل تورمی خاکهای ریزدانه مارنی میشود.
خاکهای ریزدانه مارنی,شبکه عصبی مصنوعی,نئوژن,هدایت الکتریکی اشباع خاک
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112372.html
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112372_469bbd0a7ec8253222e637ad2b970173.pdf
پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری
مهندسی و مدیریت آبخیز
2251-9300
2322-536X
9
3
2017
09
23
مقایسه خصوصیات فیزیکی-شیمیایی خاک و مورفولوژی خندقهای ذوزنقهای و V شکل با کاربریهای متفاوت در مناطق خشک، مطالعه موردی: مناطق حسینزهی و نالینت شهرستان چابهار
308
317
FA
منصور
جهانتیغ
استادیار، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی سیستان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، زابل، ایران
mjahantigh2000@yahoo.com
مرضیه
تابع
کارشناس ارشد، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خراسان جنوبی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، بیرجند، ایران
marzhie_tabhe@yahoo.com
10.22092/ijwmse.2017.112373
هدف از اجرای این پژوهش مقایسه خصوصیات فیزیکی-شیمیایی خاک و مورفولوژی دو نوع خندق ذوزنقهای و V شکل با دو کاربری متفاوت در منطقه خشک چابهار میباشد. در این تحقیق مکانهای فرسایش خندقی در دو منطقه شناسایی شد<em>. </em>سپس دو خندق معرف ذوزنقهای و V شکل بر اساس خصوصیات منطقه بهمنظور اندازهگیری مشخصات مورفومتریک و فیزیکی-شیمیایی خاک انتخاب شد. در هر منطقه، ابتدا طول خندق با متر اندازهگیری و سپس پیشانی آنها و مقاطع 25، 50 و 75 درصد آنها معین شد. وسعت، عمق متوسط، عرض متوسط، عمق خاک، پلان راس، پلانعمومی، درصد شیب و شکلمقطع و همچنین، علل ایجاد خندقها مورد بررسی قرار گرفت. از مقاطع 25، 50 و 75 درصد و انتهای خندقها نمونههای خاک برداشت و اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از برنامه آماری SPSS موردتجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج مقایسه آماری ویژگیهای خاک دو خندق نشان داد که بین ویژگیهای شوری، رس، ظرفیت تبادل کاتیونی، سدیم قابل جذب، درصد سدیم قابل تبادل، Ca<sup>++</sup> Mg<sup>++</sup>،So4<sup>--</sup>، در سطح پنج درصد (P<0.05) و همچنین درصد اشباع در سطح یک درصد (P<0.01) اختلاف معنیدار وجود دارد. ولی بین میانگین دادههای Na<sup>+</sup>، Cl<sup>-</sup> و Hco<sub>3</sub><sup>-</sup>، کربن آلی، اسیدیته، ازت کل، مقدار سیلت و شن در دو خندق اختلاف معنیداری وجود ندارد.
فرسایش خندقی,فرسایش پذیری خاک,مورفومتریک,خصوصیات خاک,SPSS
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112373.html
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112373_91f8baa617f44c6e5b2f80065f4cc1b9.pdf
پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری
مهندسی و مدیریت آبخیز
2251-9300
2322-536X
9
3
2017
09
23
شناسایی منشاء و مناطق تحت تاثیر طوفانهای گرد و غبار در جنوب غرب ایران با استفاده از تصاویر مادیس
318
331
FA
نادر
جلالی
استادیار، پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
jalali_n@yahoo.com
فاضل
ایرانمنش
استادیار، پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
محمدهادی
داودی
دانشیار، پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
10.22092/ijwmse.2017.112374
بسیاری از طوفانها، با استفاده از تصاویر و دادههای اقلیمی و محیطی بررسی میشوند. بیشتر تحلیلها به روش تولید دمای درخشایی، شاخصها و تصاویر رنگی کاذب محدود میشود. در موارد زیادی نیز برای منشاءیابی طوفانها از تفسیر چشمی استفاده میشود. با توجه کارایی متفاوت شاخصها و روشها، در این تحقیق، پهنههای گرد و غباری با استفاده از روش طبقهبندی مکانی تهیه و مرز پلیگونهای مربوطه به روش تصویر چشمی تدقیق شدند. منشاءهای تولید گرد و غبار نیز به روش تفسیر چشمی بر اساس معیارها شناخته شده، به نقشه در آمدهاند. برای شناخت طوفانهای گرد و غبار سالهای 1384 الی 1387، تصاویر رنگی مرکب سنجنده MODIS منطقه تهیه و به نوارهای اولیه تشکیل دهنده آنها تجزیه شده و با استفاده از روشهای مختلف پردازش و تفسیر آنها مورد پردازش و تفسیر قرار گرفتند. مقایسه پراکنش مکانی مناطقی که قبلا بهعنوان منشاء طوفانها معرفی شدهاند و آنچه که بر اساس نتایج این تحقیق بهعمل آمده است، نشان از افزایش چشمگیر منشاءها و بحرانی بودن شرایط در منطقه دارد. تهیه نقشههای روزانه مناطق تحت تاثیر گرد و غبار در طول سال و وضعیت سالانه اسقرار طوفانهای شدید و بسیار شدید حامل گرد و غبار در دوره بررسی و معرفی مناطق اصلی تولید گرد و غبار ها در بینالنحرین و تاثیرگذاری آنها بر طوفانهایی که به سمت جنوب و جنوب غرب ایران وارد میشوند از دیگر نتایج این تحقیق به شمار میروند. بررسیها نشان میدهد که نتایج بهدست آمده از به کارگیری روش طبقهبندی، با نتایج حاصل از مدلسازی به روش محاسبه اختلاف دمای درخشایی همخوانی دارد. بنابراین، این روش ساده را میتوان در مواقعی که به دادههای اصلی دسترسی وجود ندارد، برای تشخیص منشاء، کشند و مناطق تحت تاثیر طوفانهای گرد و غبار پیشنهاد نمود.
ایران,تصاویر ماهوارهای,تفسیر چشمی,طبقهبندی مکانی,طوفان گرد و غبار
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112374.html
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112374_9c76f36c8b7e461dc8a70c95005b7c57.pdf
پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری
مهندسی و مدیریت آبخیز
2251-9300
2322-536X
9
3
2017
09
23
تحلیل روند تغییرات زمانی جریان رودخانههای استان مازندران با استفاده از آزمون ناپارامتری مان-کندال
332
345
FA
علی
کولاییان
کارشناس ارشد، دانشکده مهندسی زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
a.koolaian@sanru.ac.ir
مجتبی
خوشروش
استادیار، دانشکده مهندسی زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
نیما
محمدی گلافشانی
کارشناس ارشد رشته سازههای آبی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
محمدجواد
میرزایی
استادیار، دانشکده کشاورزی و دامپروری، مجتمع آموزش عالی کشاورزی و دامپروری تربتجام
10.22092/ijwmse.2017.112375
امروزه ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر منابع هیدرولوژیکی یک منطقه، مهمترین پارامتر مورد بررسی قبل از هر گونه برنامهریزی در بهرهبرداری منابع آب میباشد. آنالیز روند دبی جریان رودخانه با استفاده از آزمون ناپارامتری مان-کندال برای حوزه آبخیز استان مازندران در دورههای 30، 40، 50 و 60 ساله در سه مقیاس زمانی ماهانه، فصلی و سالانه و همچنین دبی اوج انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که اثر افزایش گازهای گلخانهای و در نتیجه تغییر اقلیم، روی رواناب رودخانه حوزههای آبخیز منطقه اثر شدیدی گذاشته که باعث کاهش دبی رودخانهها به ویژه در قسمت شرقی حوزههای آبخیز استان شده است. نتایج آنالیز روند در مقیاس ماهانه نشان داد که در اکثر ماهها به ویژه فصل تابستان، عمده ایستگاههای هیدرومتری روند نزولی معنیداری را تجربه کردند. تنها در فصل زمستان برای ایستگاههای هیدرومتری روند مثبتی را در طول چند دهه شاهد بودیم. به نظر میرسد روند افزایشی در فصل زمستان بهدلیل افزایش دما و در نتیجه ذوب شدن برف میباشد که باعث افزایش دبی آب پایه و به تبع آن افزایش دبی رودخانه در طول زمان باشد. همچنین نتایج آنالیز روند دبی اوج نشان داد که در طول چهار دهه اخیر، دبی اوج روند مثبتی را تجربه کرده که به دلیل تغییرات در الگوی بارش میباشد. دستاورد این پژوهش میتواند در پیشبینی خشکسالیهای آتی، برنامهریزی آبیاری و مدیریت منابع آب منطقه کمک شایانی باشد.
آنالیز روند,تغییر اقلیم,حوزههای آبخیز مازندران,مقیاس زمانی,منابع آب
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112375.html
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112375_6a011d2dfdb4deaa96324b6f76800ecb.pdf
پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری
مهندسی و مدیریت آبخیز
2251-9300
2322-536X
9
3
2017
09
23
بررسی اثر سازه آبشکن بر هیدرولیک جریان و رسوب آبگیرهای جانبی واقع در قوس آبراهه
346
359
FA
هانی
تبریزی
دانشجوی دکتری سازههای آبی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان
tabrizi.hani@yahoo.com
امیرحمزه
حقیآبی
استاد گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان
haghiabi.a@lu.ac.ir
مجتبی
صانعی
0000-0001-7747-1132
دانشیار، پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
drsaneie@gmail.com
حجتالله
یونسی
0000-0003-2989-0097
استادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان
yonesi.h@lu.ac.ir
10.22092/ijwmse.2017.109832.1281
فرایند آبگیری از رودخانهها بهوسیله سازه آبگیر همواره با انحراف رسوبات با اندازههای متفاوت همراه میباشد. انحراف رسوبات بهصورت بار بستر به کانال آبگیر، تأسیسات انتقال آب پاییندست آبگیر و طرح آبرسانی را با مشکلاتی روبرو مینماید. اصلاح ساختار جریان با استفاده از سازههای حفاظتی از روشهای افزایش آبگیری و کاهش رسوب ورودی به آبگیر میباشد. در تحقیق حاضر تأثیر سازه آبشکن در اصلاح الگوی جریان انحرافی به آبگیرهای واقع در قوس ارزیابی شده است. آزمایشات تحقیق در 10 گروه اصلی در کانالی با قوس 180 درجه و آبگیری واقع در مقطع 118 درجه از قوس خارجی آن شکل گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که نسبت انحراف رسوب بهشدت تحت تأثیر نسبت آبگیری بوده و با افزایش میزان آن بهشدت افزایش مییابد. حضور سازه آبشکن در بالادست آبگیر با اصلاح الگوی جریان در اطراف آبگیر میزان نسبت انحراف رسوب را کاهش میدهد. بهطوری که در آزمایش C<sub>2</sub> مقدار نسبت بیبعد انحراف رسوب در نسبتهای آبگیری 0.05، 0.15، 0.25 و 0.35 بهترتیب تا 86.6، 73.3، 64.7 و 46.7 درصد تقلیل مییابد. اما دامنه این تأثیرگذاری تا نسبت آبگیری 0.4 محدود میشود زیرا قدرت جریان ثانویه بهعلت افزایش انحراف جریان در این ناحیه مستهلک میشود. همچنین مطالعه اثر سازه آبشکن بر روی حجم رسوب تهنشین شده در کانال انحراف نشان میدهد که کاهش فاصله آبشکن تا محور مرکزی آبگیر میزان بیشینه حجم رسوب تهنشین شده را از 0.4 در آزمایش نوع A به 0.18 در آزمایش نوع C<sub>3</sub> تقلیل میدهد. بر طبق آزمایشات، قرارگیری آبشکن در بالادست آبگیر ابعاد لوله جریان را تغییر داده و میزان آبگیری در ترازهای پر رسوب تحتانی و ترازهای کمرسوب بالایی جریان را بهترتیب کاهش و افزایش میدهد. ابعاد ناحیه جدایی جریان نیز بهدلیل حضور آبشکن و افزایش نسبت آبگیری تحت تأثیر قرار گرفته و در آزمایشات نوع D با کاهش چشمگیری روبرو میشود.
لوله جریان,ناحیه جدایی جریان,نسبت آبگیری,نسبت انحراف رسوب
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112376.html
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112376_e164f2b62810553403d795a57c9bdde1.pdf
پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری
مهندسی و مدیریت آبخیز
2251-9300
2322-536X
9
3
2017
09
23
گزارش فنی: بررسی کارایی مدلهای بارش_رواناب GR4J و GR2M در شبیهسازی جریان حوزه آبخیز درهتخت
360
370
FA
فاطمه
زندی درهغریبی
دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان
f.zandi1392@gmail.com
زهره
خورسندی کوهانستانی
استادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان
khorsandi_zohre@yahoo.com
ملیحه
مزین
استادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان
mozayan@bkatu.ac.ir
نسیم
آرمان
استادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان
nasim_arman2000@yahoo.com
10.22092/ijwmse.2017.112377
شبیهسازی جریان از مباحث اصلی هیدرولوژی است و برای مطالعه آن بهطور معمول از مدلهای بارش-رواناب استفاده میشود. مدلهای هیدرولوژی نمایش ساده شدهای از سامانه هیدرولوژی واقعی هستند که به مطالعه کارکرد حوضه در واکنش به ورودیهای گوناگون و فهم بهتر از فرایندهای هیدرولوژی کمک میکنند. با توجه به تنوع مدلهای بارش-رواناب در دسترس، انتخاب یک مدل مناسب برای حوضه بهمنظور بهرهوری و مدیریت منابع آب ضروری میباشد. بنابراین انتخاب مدل نیاز به تشخیص قابلیت و محدودیت مدلهای هیدرولوژی حوضه دارد. در این مقاله کارایی دو مدل بارش–رواناب GR4J و GR2M در شبیهسازی جریان حوضه درهتخت در استان لرستان در بازه زمانی 1392-1379 مورد ارزیابی قرارگرفته است. برای ارزیابی کارایی این دو مدل از ضریب نش ساتکلیف استفاده شد که مقدار آن بهترتیب 0.427 و 0.665 بهدست آمد. نتایج نشان داد دو مدل جریان را با دقت متوسط تا خوب شبیهسازی میکنند، ولی با توجه به معیار نش، کارایی مدل GR2M در شبیهسازی جریان از مدل GR4J بیشتر است.
استان لرستان,شبیهسازی رواناب,مدل بارش رواناب,مدیریت منابع آب,مدل GR
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112377.html
https://jwem.areeo.ac.ir/article_112377_806bf9c912a938b34fdfb6b969de4f8e.pdf