عباس پورمیدانی؛ ابوالفضل خلیلپور؛ حسین توکلینکو؛ محمدحسن معرفت
دوره 2، شماره 2 ، مرداد 1389، ، صفحه 95-101
چکیده
امروزه یکی از مشکلات مهم حوزههای آبخیز کشور، فرسایش و تخریب خاک است که توسعه پایدار در این عرصهها را تهدید مینماید. استفاده از پلیمرها برای کنترل فرسایش و حفاظت خاک یکی از روشهای جلوگیری از هدررفت منابع آب و خاک است. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر کاربرد پلیمر BT53 بر افزایش ذخیره رطوبت خاک، کاهش رواناب سطحی و کاهش فرسایش و هدررفت ...
بیشتر
امروزه یکی از مشکلات مهم حوزههای آبخیز کشور، فرسایش و تخریب خاک است که توسعه پایدار در این عرصهها را تهدید مینماید. استفاده از پلیمرها برای کنترل فرسایش و حفاظت خاک یکی از روشهای جلوگیری از هدررفت منابع آب و خاک است. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر کاربرد پلیمر BT53 بر افزایش ذخیره رطوبت خاک، کاهش رواناب سطحی و کاهش فرسایش و هدررفت منابع خاک، در سالهای 1379-1376، ودر قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی (CRBD) و بهصورت فاکتوریل در سه تکرار اجرا گردید. فاکتور اول شامل سطوح صفر، یک و دو پلیمر (بهترتیب صفر، دو و چهار گرم پلیمر در مترمربع سطح خاک) و فاکتور دوم شامل دو سطح کاشت Secale montanum و بدون کاشت بود. حجم رواناب و میزان رسوب پس از هر بارندگی مؤثر (بارندگی که حداقل در یکی از تیمارها رواناب ایجاد کرد)، در تیمارهای مختلف اندازهگیری شد. تجزیه واریانس دادهها نشان داد، بین سطوح مختلف کاربرد پلیمر، از نظر میزان رسوب اختلاف معنیداری در سطح احتمال 1% وجود دارد. با مقایسه میانگین سطوح مختلف فاکتور اول به روش دانکن، هر سه سطح پلیمر از نظر حجم رواناب در یک گروه و از نظر میزان رسوب، در سه گروه قرار گرفتند. نتایج این تحقیق نشان داد، تأثیر پلیمر بیشتر بر کاهش حجم رسوب بوده تا میزان رواناب؛ بهعبارتی پلیمر مذکور اثر بیشتری بر روی حفاظت خاک داشته، هرچند میزان رواناب نیز کاهش قابل ملاحظهای داشته است. سطح یک پلیمر بیشترین و سطح دو آن، کمترین میزان رسوب را داشت. لذا استفاده از سطح دو پلیمر (چهار گرم پلیمر در مترمربع) BT53 را میتوان بهمنظور کاهش فرسایش توصیه نمود؛ همچنین تیمار سطح دو پلیمر بدون کاشت، کمترین حجم رواناب و مقدار رسوب را در بین شش تیمار مربوط به اثرات متقابل پلیمر در کاشت یا عدم کاشت نشان داد.
مارال خدادادی؛ محمدصادق عسکری؛ فریدون سرمدیان؛ حسینقلی رفاهی؛ علیاکبر نوروزی؛ احمد حیدری؛ حمیدرضا متینفر
دوره 1، شماره 2 ، مرداد 1388، ، صفحه 99-110
چکیده
از فرآیندهای غالب تخریب خاک در مناطق خشک و نیمهخشک، شور شدن خاکها است. تحقیق حاضر بهمنظور ارزیابی قابلیت دادههای سنجنده +ETM در شناسایی و تفکیک خاکهای شور با استفاده از مطالعات صحرایی و نتایج آزمایشگاهی خاکها، در دشت قزوین صورت گرفت. در این تحقیق، ابتدا طبقههای طیفی منطقه مورد تحقیق در تصویر استخراج و آنگاه با کمک اطلاعات ...
بیشتر
از فرآیندهای غالب تخریب خاک در مناطق خشک و نیمهخشک، شور شدن خاکها است. تحقیق حاضر بهمنظور ارزیابی قابلیت دادههای سنجنده +ETM در شناسایی و تفکیک خاکهای شور با استفاده از مطالعات صحرایی و نتایج آزمایشگاهی خاکها، در دشت قزوین صورت گرفت. در این تحقیق، ابتدا طبقههای طیفی منطقه مورد تحقیق در تصویر استخراج و آنگاه با کمک اطلاعات جانبی و مطالعات صحرایی به طبقههای شوری تبدیل شد و در نهایت نقشه هدایت الکتریکی بدست آمد. نمونهبرداری صحرایی با روش نمونه برداری طبقهبندی شده تصادفی انجام گرفت. با استفاده از نقشه خاک موجود، در هر واحد نقشه خاک کمینه یک پروفیل به منظور بررسی تغییرات عمقی شوری مورد مطالعه قرار گرفت. پارامترهای هدایت الکتریکی، pH ،+،Mg2+ ،Ca2+ ،Naو بافت در نمونههای خاک اندازهگیری و از مدل رقومی ارتفاع، برای افزایش دقت طبقهبندی استفاده شد؛ همچنین شاخصهای (NDVI , SVRI , PVI , SAVI , SI , BI , NDSI ) ، مولفههای اصلی و تبدیل تسلدکپ برای طبقهبندی استفاده شد. برای انتخاب بهترین ترکیب نواری طبقهبندی، شاخص مطلوبیت به کار گرفته شد. نتایج نشان داد الگوریتم بیشینه احتمال، دارای صحت بالاتری از کمینه فاصله از میانگین و Box Classifier است؛ لذا بهمنظور طبقهبندی، از این الگوریتم استفاده شد؛ همچنین تلفیق مدل رقومی ارتفاع و تمامی نوارهای سنجنده دارای بالاترین صحت بود. از طرفی مشاهده شد نوار حرارتی دقت طبقهبندی را افزایش داده که تاییدکننده نقش موثر این نوار در طبقهبندی خاکهای شور است. در بین روشهای پردازش تصویر، تبدیل تسلدکپ و شاخصها دارای صحت بالایی بودند. شاخصهای BI و SI، دارای بیشترین همبستگی با (EC) بوده و بهتر توانستند خاکهای شور را از خاکهای غیرشور تفکیک کنند. شاخص مطلوبیت دارای صحت کلی کمی بود. پوستههای صاف با رنگ روشن، خصوصا پوستههای بدون درز و شکاف، موجب افزایش بازتابها در تمامی نوارهای سنجنده شد؛ بهطوری که این اراضی در تصویر دارای بالاترین بازتابها بوده و با صحت بالایی از سایر طبقهها جدا شدند.
اکبر حسنی؛ حسینعلی بهرامی؛ علیاکبر نوروزی؛ شاهین اوستان
چکیده
روشهای طیفسنجی بازتابی مرئی-فروسرخ بر مبنای حساسیت ترکیبات آلی و معدنی خاک به بازتاب امواج مرئی و فروسرخ استوار شده است و از این ویژگی برای مطالعات کشاورزی و زیستمحیطی خاکها استفاده میشود. علیرغم مطالعات گسترده در زمینه طیفسنجی بازتابی مرئی-فروسرخ خاکها، این مطالعات در خاکهای گچی ایران انجام نشده است. ...
بیشتر
روشهای طیفسنجی بازتابی مرئی-فروسرخ بر مبنای حساسیت ترکیبات آلی و معدنی خاک به بازتاب امواج مرئی و فروسرخ استوار شده است و از این ویژگی برای مطالعات کشاورزی و زیستمحیطی خاکها استفاده میشود. علیرغم مطالعات گسترده در زمینه طیفسنجی بازتابی مرئی-فروسرخ خاکها، این مطالعات در خاکهای گچی ایران انجام نشده است. هدف از این پژوهش، دستیابی به روشی است که بتواند از طریق طیف بازتابی مرئی-فروسرخ پیشبینی قابل قبولی از ویژگیهای شیمیایی خاکهای گچی-آهکی ارائه دهد. بدین منظور، تعداد 102 نمونه خاک از عمقهای 30-0 سانتیمتری در پنج استان جمعآوری شد. در نمونهها مقادیر گچ، کربنات کلسیم معادل، ظرفیت تبادل کاتیونی، شوری، pH، کاتیونهای تبادلی کلسیم، منیزیم، سدیم و پتاسیم، مقادیر رس، شن و سیلت با روشهای استاندارد، اندازهگیری شدند. سپس نمونههای خاک با دستگاه طیفبین با قدرت تفکیک یک نانومتر در دامنه 350 تا 2500 نانومتر اسکن شدند. واسنجی بین دادههای طیفی و آزمایشگاهی بهروش اعتبارسنجی داخلی با کمک مدلهای PLSR و BRT انجام شد. دادههای خام طیف بازتاب و دادههای مشتق اول بهطور جداگانه و نیز دادههای ترکیبی این دو مورد استفاده قرار گرفتند. سپس دادهها بهطور تصادفی به دو گروه 70 و 30 درصدی تقسیم شدند و از هر دو گروه یکبار بهعنوان سری واسنجی و بار دیگر بهعنوان سری اعتبارسنجی استفاده شد. بر اساس نتایج، در بین ویژگیهای خاک بهترین پیشبینی مدلها برای گچ (0.79=R2)، کربنات کلسیم معادل (0.71=R2)، ظرفیت تبادل کاتیونی (0.72=R2)، کلسیم تبادلی (0.81=R2)، منیزیم تبادلی (0.67=R2)، درصد رس (0.82=R2)، درصد شن (0.85=R2)، درصد سیلت (0.66=R2) و مواد آلی خاک (0.79=R2) بهدست آمد. مقایسه دو مدل نشان داد که در حالت اعتبارسنجی داخلی، مدل BRT تقریباً در همه متغیرها برآورد بهتری داشت اما وقتی از دو سری جداگانه واسنجی و اعتبارسنجی استفاده شد، بین دو مدل تفاوت چندانی دیده نشد. با توجه به نتایج، به نظر میرسد که روش طیفسنجی مرئی-فروسرخ میتواند بهعنوان یک روش جایگزین برای روشهای مرسوم آزمایشگاهی در تعیین ویژگیهای خاک مطرح باشد و به کاهش تعداد نمونههای خاک در پروژههای مدیریت منابع طبیعی و آبخیزداری کمک کند.
مجید محمودآبادی؛ سمیرا زمانی
چکیده
فرسایش بادی یکی از مهمترین جنبههای تخریب اراضی است که مشکلات قابل توجهی را بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک به وجود آورده است. شناخت توزیع اندازه ذرات رسوب و همچنین فرآیندهای حمل ذرات، اهمیت زیادی در مدلسازی فرسایش بادی دارد. پژوهش حاضر به بررسی این موضوع بر روی دو نوع خاک با توزیع اندازه ذرات متفاوت که از اراضی زراعی ...
بیشتر
فرسایش بادی یکی از مهمترین جنبههای تخریب اراضی است که مشکلات قابل توجهی را بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک به وجود آورده است. شناخت توزیع اندازه ذرات رسوب و همچنین فرآیندهای حمل ذرات، اهمیت زیادی در مدلسازی فرسایش بادی دارد. پژوهش حاضر به بررسی این موضوع بر روی دو نوع خاک با توزیع اندازه ذرات متفاوت که از اراضی زراعی و تپه ماسهای نمونهبرداری شده، با استفاده از آزمایش تونل باد، پرداخته است. نتایج حاصل، نشان داد اندازه ذرات رسوب بادرفت در مقایسه با اندازه ذرات خاکهای مورد مطالعه، در همه سرعتهای باد مورد بررسی، دارای اندازه ریزتری است.این موضوع نشان از یک حالت انتخابپذیری در فرسایش ذرات ریز از سطح این خاکها دارد. همچنین، مشخص شد در خاک زراعی، با افزایش سرعت باد از دو به 18 متر بر ثانیه در ارتفاع 20 سانتیمتری، توزیع اندازه ذرات رسوب بهسمت خاک اصلی میل میکند. این روند در خاک ماسهای برعکس بود و با افزایش سرعت باد، فراوانی ذرات ریز در مقایسه با خاک اصلی افزایش یافت.همچنین، نتایج بررسی فرآیندهای حمل ذرات نشان داد که در هر دو نوع خاک، خزش اهمیت کمتری نسبت به دو فرآیند جهش و تعلیق در انتقال ذرات دارد. سهم این فرآیند در انتقال ذرات خاکهای زراعی و ماسهای، بهترتیب کمتر از 10 و یک درصد تعیین شد. در خاک زراعی در سرعت دو متر بر ثانیه، انتقال ذرات بهصورت تعلیق اهمیت بیشتری داشت و بسته به توزیع اندازه ذرات خاک، 61.6 تا 68.5 درصد ذرات بهصورت تعلیق منتقل شد. این درحالی بود که با افزایش سرعت باد به 18 متر بر ثانیه، جهش با 50.4 تا 53.8 درصد، فرآیند غالب حمل ذرات این خاک معرفی شد. در خاک ماسهای در سرعت کم باد، عمده ذرات (59.3 درصد) بهصورت جهش منتقل شد، ولی با افزایش سرعت، اهمیت تعلیق بیشتر شد و 55.3 درصد ذرات از این طریق منتقل شد. نتایج پژوهش حاضر نشان از اهمیت توزیع اندازه ذرات خاک بر توزیع اندازه رسوب و همچنین، فرآیندهای حمل آن دارد.
سیاوش طائی سمیرمی؛ حمیدرضا مرادی؛ مرتضی خداقلی
چکیده
امروزه پیشبینی بلندمدت متغیرهای اقلیمی برای اطلاع از میزان تغییرات و در نتیجه در نظر گرفتن تمهیدات لازم برای سازگاری و تعدیل اثرات سوء ناشی از تغییر اقلیم مورد توجه هیدرولوژیستها و پژوهشگران قرار گرفته است. در حال حاضر، مدلهای گردش عمومی جو (GCM) قویترین ابزار بهمنظور تولید سناریوهای اقلیمی میباشند. بهدلیل ...
بیشتر
امروزه پیشبینی بلندمدت متغیرهای اقلیمی برای اطلاع از میزان تغییرات و در نتیجه در نظر گرفتن تمهیدات لازم برای سازگاری و تعدیل اثرات سوء ناشی از تغییر اقلیم مورد توجه هیدرولوژیستها و پژوهشگران قرار گرفته است. در حال حاضر، مدلهای گردش عمومی جو (GCM) قویترین ابزار بهمنظور تولید سناریوهای اقلیمی میباشند. بهدلیل دقت مکانی پایین مدلهای گردش عمومی جو، این مدلها نمیتوانند تقریب درستی از شرایط آب و هوایی منطقه مورد مطالعه ارائه دهند. لذا بایستی خروجی آنها تا حد ایستگاه هواشناسی ریزمقیاس شود. در این پژوهش، ابتدا با استفاده از آزمون ناپارامتریک من-کندال روند متغیرهای بارش، دمای کمینه، دمای بیشینه و تابش برای دوره پایه مورد بررسی قرار گرفت. سپس این متغیرها با استفاده از خروجیهای مدل HADCM3 تحت سه سناریوی A1، A2 و B1 تأیید شده IPCC ریز مقیاس شده و تغییرات ماهانه آنها در حوزه آبخیز بار نیشابور برای سه دوره 2030-2011، 2065-2046 و 2099-2080 نسبت به دوره پایه 2010-1971 مورد بررسی قرار گرفت. هر سه سناریو نتایج تقریباً مشابهی مبنی بر کاهش بارش و افزایش تابش، دمای کمینه و دمای بیشینه در دورههای آتی نشان دادند. بهعنوان مثال، نتایج حاصل از سناریوی A2 حاکی از افزایش میانگین سالانه دمای بیشینه و کمینه تقریباً بهصورت یکسان و به میزان 1.1، 3.2 و 4.6 درجه سانتیگراد، افزایش تابش به میزان 0.07، 0.30 و 0.33 میلیژول در مترمربع در روز و کاهش بارش به میزان 16.4، 17.6 و 31.9 درصد بهترتیب در این دورهها نسبت به دوره پایه میباشد.
علی محمدی ترکاشوند؛ داود نیککامی؛ مهرداد اسفندیاری؛ سیدکاظم علویپناه
دوره 2، شماره 3 ، آبان 1389، ، صفحه 150-160
چکیده
نقشه فرسایش شیاری یکی از نقشههای پایه در مطالعات فرسایش و رسوب و برنامههای مدیریت آبخیزها است. برای بررسی برخی روشها در تهیه نقشه 250000 :1 فرسایش شیاری، مطالعهای در حوزههای آبخیز کن-سولقان و جاجرود در استان تهران انجام شد. در مرحله اول در حوزه آبخیز کن و سولقان، چهار نقشه واحدهای کاری از تلفیق لایههای اطلاعاتی ...
بیشتر
نقشه فرسایش شیاری یکی از نقشههای پایه در مطالعات فرسایش و رسوب و برنامههای مدیریت آبخیزها است. برای بررسی برخی روشها در تهیه نقشه 250000 :1 فرسایش شیاری، مطالعهای در حوزههای آبخیز کن-سولقان و جاجرود در استان تهران انجام شد. در مرحله اول در حوزه آبخیز کن و سولقان، چهار نقشه واحدهای کاری از تلفیق لایههای اطلاعاتی الف) پوشش گیاهی، سنگشناسی و شیب ب) کاربری، سنگشناسی و شیب ج) کاربری، حساسیت سنگها به فرسایش و شیب و د) کاربری حساسیت سنگها به فرسایش و واحدهای اراضی، تهیه شد. برای بررسی کارآیی این چهار نقشه، 53 نقطة زمینی کنترل شد. نتایج نشان داد که نقشه واحدهای کاری "د" با توجه به ملاحظات اقتصادی و اجرایی بهتر از نقشههای واحدهای کاری"الف"، "ب" و تا حدودی "ج" در تهیه نقشه فرسایش شیاری بود. در مرحله دوم در حوزه آبخیز جاجرود، نقشه واحدهای کاری حاصل از روش "د" بههمراه سه نقشه واحدهای کاری مبتنی بر "ه" واحدهای اراضی، "و" واحدهای حساسیت سنگها و "ز" واحدهای فتومورفیک حاصل از تفسیر تصاویر ماهوارهای +ETM، مورد ارزیابی قرار گرفتند. شدت فرسایش شیاری در 314 نقطه زمینی کنترل و نقشه واقعی فرسایش شیاری تهیه شد. نقشه فرسایش شیاری با هر یک از نقشههای واحدهای کاری "د"، "ه"، "و" و "ز" قطع داده شد. نتایج نشان داد که بیشترین صحت مربوط بهروش تفسیر تصاویر ماهوارهای با 81 درصد صحت بود. همچنین صحت روشهای تلفیق لایهها، واحدهای اراضی و حساسیت سنگها بهترتیب 78.4، 66.6 و 59.9 درصد بود. جذر میانگین مربعات خطاها برای نقشه حساسیت سنگها، بیشترین و برای روش تفسیر تصاویر کمترین بود. بیشترین دقت مربوط بهروش تفسیر تصاویر ماهوارهای (با ضریب تغییرات 20.4 درصد) بود. در کل روش تفسیر تصاویر ماهوارهای در تهیه نقشه فرسایش شیاری، از روشهای دیگر بهتر بوده است.
احمد فاتحیمرج؛ فرزاد حسینی حسینآبادی
چکیده
خشکسالی پدیدهای است که نمیتوان از بروز آن جلوگیری نمود، اما با مدیریت جامعنگر و علمی میتوان از بروز خسارات ناشی از آن کاست. برای کاهش میزان خسارات نیاز به یک برنامه تدوین شده میباشد. بدین منظور باید تلاش کرد تا دستیابی به دستورالعملهای اجرایی کارساز برای مناطق مختلف کشور بر اساس شرایط آب و هوایی آن مناطق و بررسیهای میدانی ...
بیشتر
خشکسالی پدیدهای است که نمیتوان از بروز آن جلوگیری نمود، اما با مدیریت جامعنگر و علمی میتوان از بروز خسارات ناشی از آن کاست. برای کاهش میزان خسارات نیاز به یک برنامه تدوین شده میباشد. بدین منظور باید تلاش کرد تا دستیابی به دستورالعملهای اجرایی کارساز برای مناطق مختلف کشور بر اساس شرایط آب و هوایی آن مناطق و بررسیهای میدانی بهمنظور شناخت بهتر از شرایط اقتصادی و اجتماعی امکان پذیر شود. این مقاله به شرح چگونگی و مراحل تدوین نخستین برنامه مدیریت ریسک خشکسالی کشاورزی برای یک منطقه بهعنوان پایلوت میپردازد. این بررسی به مدت سه سال از سال 88 تا 90 به طول انجامید. در این راستا کارگاههای آموزشی و نشستهای تخصصی برگزار و بررسیهای میدانی انجام شد که بر اساس شناخت از منابع اقتصادی و اجتماعی در حوضه پایلوت و نتایج نشستهای مدیران محلی و ساکنین آن مراحل برنامه اجرایی تهیه شد. همچنین، در راستای اجرای این تحقیق، اطلاعات مختلف اقلیمی و کشاورزی، اطلاعات محلی در منطقه جمعآوری شد و روشی برای ارزیابی میزان آسیبپذیری بخشهای مختلف کشاورزی در منطقه ارائه شده است. برنامه بر اساس نظرات کارشناسی و تجارب موجود در جهان و شرایط حاکم بر منطقه مورد نظر بهصورت نه فاز مختلف تدوین شده است. با توجه به درآمد متوسط 41 میلیارد ریالی این حوضه از کشاورزی و دامپروری میزان خسارات وارده در خشکسالی ضعیف تا بسیار شدید از 3.450 میلیارد ریال تا 10.350 میلیارد ریال متغیر است. مجموعه این نه فاز مراحل پایش، پیشبینی و هشدار را بهصورت تیمهای کاری تعریف نموده و با مشارکت ذینفعان و تصمیمگیران به شکلی مدیریت میشود که تا میزان خسارات خشکسالی از 30 تا 47 درصد (بستگی به شدت خشکسالی) کاهش پیدا کند.
مرتضی دهقانی؛ علی کرمیخانیکی؛ سید حمیدرضا صادقی
چکیده
یکی از اهداف مهم مطالعات هیدرولوژی، پیشبینی کمی فرآیند بارش-رواناب و انتقال آن به نقطه خروجی و در نهایت تعیین میزان دبی خروجی حوزه است. هدف تحقیق حاضر بررسی دقت، صحت و اعتبار روشهای زمان-سطح و هیدروگراف واحد لحظهای کلارک در برآورد هیدروگراف سیلاب از نظر شکل، دبی اوج، زمان تا اوج، زمان پایه و حجم هیدروگراف در هر رگبار با شدت و مدت ...
بیشتر
یکی از اهداف مهم مطالعات هیدرولوژی، پیشبینی کمی فرآیند بارش-رواناب و انتقال آن به نقطه خروجی و در نهایت تعیین میزان دبی خروجی حوزه است. هدف تحقیق حاضر بررسی دقت، صحت و اعتبار روشهای زمان-سطح و هیدروگراف واحد لحظهای کلارک در برآورد هیدروگراف سیلاب از نظر شکل، دبی اوج، زمان تا اوج، زمان پایه و حجم هیدروگراف در هر رگبار با شدت و مدت معین است. برای این منظور ابتدا با استفاده از نرمافزار R2V نقشه توپوگرافی حوزه آبخیز بازفت رقومی گردید. سپس با نرمافزار ILWIS نقشه DEM، خطوط همزمان تمرکز و مرکز ثقل حوزه بهدست آمد. با دادههای باراننگار و انتخاب رگبار مناسب، هیدروگراف سیل مربوط به شش رگبار انتخابی با روشهای زمان-سطح و هیدروگراف واحد لحظهای کلارک برآورد و نتایج با هیدروگراف ثبت شده در انتهای حوزه مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان میدهد که اگر چه نتایج هر دو روش برای محاسبه هیدروگراف خروجی با خطا همراه است، ولی در مجموع میتوان گفت که روش کلارک نتایج بهتری نسبت به روش زمان-سطح ارائه میکند. بهطوریکه میزان خطای نسبی در اوج سیلاب برای روش کلارک و روش زمان-سطح بهترتیب 23.3 و 32.8 درصد است.
مهناز بابایی؛ سید زینالعابدین حسینی؛ علیاکبر نظری سامانی؛ سید علی المدرسی
چکیده
فرسایش خاک و تولید رسوب امروزه به یکی از معضلات مهم طبیعی تبدیل شده است. در گام نخست مبارزه با این معضل باید به ارزیابی کمی فرسایش خاک و تولید رسوب پرداخت. در این رابطه مدلها و روشهای مختلفی ارائه شده است. آنچه مسلم است، قبل از هرچیز باید قابلیت این مدلها مورد راست آزمایی قرار گیرند. بدین منظور از معادله جهانی تلفات خاک تجدید نظر ...
بیشتر
فرسایش خاک و تولید رسوب امروزه به یکی از معضلات مهم طبیعی تبدیل شده است. در گام نخست مبارزه با این معضل باید به ارزیابی کمی فرسایش خاک و تولید رسوب پرداخت. در این رابطه مدلها و روشهای مختلفی ارائه شده است. آنچه مسلم است، قبل از هرچیز باید قابلیت این مدلها مورد راست آزمایی قرار گیرند. بدین منظور از معادله جهانی تلفات خاک تجدید نظر شده سه بعدی در قالب ابزار سامانه اطلاعات جغرافیایی در حوزه آبخیز کن سولقان استفاده شد. عامل فرسایندگی، با استفاده از اطلاعات بارش و با تکنیک درونیابی IDW پهنهبندی شد. مقادیر فرسایشپذیری خاک با استفاده از اطلاعات نمونهبرداری خاک در قالب نقشه واحدهای قابلیت اراضی محاسبه شد. تخمین عامل پوشش زمین با استفاده از شاخص تفکیک نرمال شده گیاهی NDVI انجام شد. عامل پستی و بلندی نیز با استفاده از مدل رقومی ارتفاع محاسبه شد. پهنهبندی عامل عملیات حفاظتی نیز با استفاده از نقشه شیب منطقه به درصد صورت گرفت. با ترکیب این عوامل بر اساس مدل، مقدار میانگین سالانه فرسایش 20.22 تن در هکتار در سال بهدست آمد. برای محاسبه بار رسوب از روشهای محاسبه SDR استفاده شد که بر این اساس متوسط سالیانه رسوب در هر یک از روشها بسیار بیشتر از رسوب ویژه حوضه در ایستگاه سولقان بود. رسوب ویژه حوضه محاسبه شده با استفاده از آمار ایستگاه هیدرومتری سولقان (1.82 تن در هکتار در سال) بود. این پژوهش همچنین نشان داد، عامل LS با ضریب همبستگی 0.68 درصد بیشترین تاثیر را در برآورد فرسایش سالیانه خاک داشته است. نتایج حاصل از این تحقیق در زمینه کاربرد مدل در این منطقه دلالت بر این داشت که مدل، میزان فرسایش حوضه را بسیار بیشتر از حد انتظار تخمین زده است. این تحقیق کارایی مدل RUSLE 3D را در بررسی وضعیت فرسایش حوزه آبخیز کن سولقان مناسب نمیداند.
محمدرضا یزدانی؛ ستار چاوشی؛ مرتضی خداقلی؛ بهرام ثقفیان
دوره 1، شماره 3 ، آبان 1388، ، صفحه 167-178
چکیده
با توجه به اینکه بخش وسیعی از استان اصفهان در ناحیه خشک مرکزی ایران قرار دارد، مستعد وقوع خشکسالی است. لذا انجام مطالعات و تحقیقات مناسب به منظور پایش و پیشبینی خشکسالی از اهمیت ویژهای برخوردار است. روشهای متعددی برای تعریف خشکسالی با استفاده از شاخصهای گوناگون ارائه شده است.در این تحقیق خشکسالیهای هواشناسی ...
بیشتر
با توجه به اینکه بخش وسیعی از استان اصفهان در ناحیه خشک مرکزی ایران قرار دارد، مستعد وقوع خشکسالی است. لذا انجام مطالعات و تحقیقات مناسب به منظور پایش و پیشبینی خشکسالی از اهمیت ویژهای برخوردار است. روشهای متعددی برای تعریف خشکسالی با استفاده از شاخصهای گوناگون ارائه شده است.در این تحقیق خشکسالیهای هواشناسی با استفاده از سریهای بارندگی سالانه و سطوح آستانه متفاوت(50,40,30،60،70،80،90،95درصد) مورد بررسی قرار گرفت.برای این بررسی از دادههای بارش 85 ایستگاه در استان اصفهان و مناطق مجاور آن در یک دوره 32 ساله(1377-1346)استفاده شد.با استفاده از روشهای میانیابی شامل کریجینگ،کوکریجینگ،عکس مجذور فاصله و TPSS، سطوح آستانه میانیابی شدند و خطای مربوط به هر روش محاسبه شد. روش کوکریجینگ دارای کمترین خطا و روش TPSS دارای بیشترین خطا در بین روشهای منتخب بود. در مرحله بعد با استفاده از نرم افزار ILWIS نقشههای گستره خشکسالی در سطوح آستانه متفاوت با مناسبترین روش تهیه شد.با توجه به نتایج به دست آمده در دوره آماری منتخب، در حدود نیمی از بارشها درسطح آستانه 30 درصد بوده است. از طرفی در حدود 28 درصد وقایع بارش مربوط به سطوح آستانه 80 درصد است که نشان دهنده وقوع خشکسالیها با شدت زیاد در منطقه مورد مطالعه بوده است. بیشترین فراوانی وقوع سطوح آستانه درمحدوده مورد مطالعه،به ترتیب30، 80، 60، 50، 40، 90، 70 و 95 درصد است. نتایج بیانگر این است که روش سطوح آستانه راهکار مناسبی در بررسی خشکسالی هواشناسی در منطقه مورد مطالعه است.
افروز باقری؛ بهرام ملکمحمدی؛ بنفشه زهرایی؛ امیرحسام حسنی؛ فرزام بابائی
چکیده
بهمنظور تدوین و دستورسازی راهبردهای توسعه پایدار منابع آب زیرزمینی، نگاه یکپارچه به تغییرات کاربری اراضی، تغییرات اقلیم، سامانه اجتماعی و پاسخ سامانه هیدرولوژیک به آنها، نیاز است. عدم توجه به ایجاد تعادل بین این متغیرها در تغذیه و تخلیه منابع آب زیرزمینی، منجر به بروز مشکلاتی از جمله فرونشست زمین، پیشروی آبهای ...
بیشتر
بهمنظور تدوین و دستورسازی راهبردهای توسعه پایدار منابع آب زیرزمینی، نگاه یکپارچه به تغییرات کاربری اراضی، تغییرات اقلیم، سامانه اجتماعی و پاسخ سامانه هیدرولوژیک به آنها، نیاز است. عدم توجه به ایجاد تعادل بین این متغیرها در تغذیه و تخلیه منابع آب زیرزمینی، منجر به بروز مشکلاتی از جمله فرونشست زمین، پیشروی آبهای شور، کاهش کیفیت آبها، افزایش هزینههای پمپاژ و غیره در بیشتر آبخوانهای کشور شده است. در این پژوهش، منطقه لنجانات بهعنوان یکی از مناطق مهم حوزه آبخیز زایندهرود بهدلیل اندرکنش با رودخانه، وجود تغییرات کاربری اراضی و افزایش گسترده برداشت از آبخوان منطقه، بهعنوان مطالعه موردی انتخاب شد. نتایج پیشبینی دما و بارش در سناریوی خوشبینانه و بدبینانه تا سال 2035 بهوسیله مدل LARS و نتایج بررسی تغییرات کاربری اراضی گذشته و آینده و محاسبه ضریب تاثیر کاربری (ضریب تعدیل) با استفاده از نرمافزارهای IDRISI SELVA ،ENVI و مدلهای تلفیقی مارکوف و اتوماتای سلولی، برای بررسی میزان رواناب در آینده و سهم آن در تغذیه آبخوان وارد مدل مورد مطالعه (تلفیق WEAP و ANFIS) شد. نتایج نشان میدهد که تغییرات اقلیم و تغییرات کاربری جزء پارامترهای تاثیرگذار بر مطالعات منابع آب زیرزمینی هستند. بهطوریکه پیشبینی میشود، در منطقه مورد نظر بهدلیل کاهش میزان بارندگی و افزایش دما، میزان رواناب کاهش و بهدلیل تغییرات کاربری زمین و افزایش برداشت آبهای زیرزمینی، نفوذ رواناب و بهدنبال آن تغذیه و تراز آب زیرزمینی کاهش یابد. میانگین حجم بارش در سالهای مشاهداتی 194.17 میلیون مترمکعب برآورد شد که از این مقدار، 99 میلیون مترمکعب آن به آبخوان نفوذ کرده است. میانگین حجم تغذیه آب زیرزمینی پس از تاثیر ضریب تعدیل 1.051 بهترتیب در سناریوی خوشبینانه 107.09 و در سناریو بدبینانه 93.72 میلیون مترمکعب پیشبینی شد.
محمد رستمی؛ نیما روحانی؛ حمیدرضا شیبانی
چکیده
ورود تنه درختان به رودخانهها و انتقال آنها به پاییندست در مواقع سیلابی باعث تجمع و انسداد دهانه پلها و در نتیجه کاهش ظرفیت عبور سیلاب میشود. کاهش ظرفیت عبور سازههای تقاطعی شرایط را برای ورود سیلاب به اراضی حاشیه رودخانه فراهم میکند. از آنجا که بررسی چنین مکانیزمی در طبیعت و زمان وقوع سیلاب بسیار مشکل ...
بیشتر
ورود تنه درختان به رودخانهها و انتقال آنها به پاییندست در مواقع سیلابی باعث تجمع و انسداد دهانه پلها و در نتیجه کاهش ظرفیت عبور سیلاب میشود. کاهش ظرفیت عبور سازههای تقاطعی شرایط را برای ورود سیلاب به اراضی حاشیه رودخانه فراهم میکند. از آنجا که بررسی چنین مکانیزمی در طبیعت و زمان وقوع سیلاب بسیار مشکل است، بنابراین، ضرورت دارد تا حرکت تنه درختان در طول مسیر رودخانه و تاثیر ساختار سازههای هیدرولیکی تقاطعی بر تلهاندازی آنها در نتیجه مطالعات آزمایشگاهی، مورد بررسی قرار گیرد. به همین منظور در این پژوهش، فرایند انسداد دهانه پلها بهوسیله الوار شناور بهصورت آزمایشگاهی در یک کانال مستطیلی با قابلیت تغییر شیب بررسی شده است. آزمایشها بر اساس تغییر طول الوار شناور، تغییر ساختار ظاهری تنه (صاف و یا با شاخه)، نحوه ورود الوار به کانال (بهصورت تجمعی یا تکتک)، تغییر در تراز سطح جریان آب بالادست پل و همچنین، در شرایط وجود و عدم وجود پایه پل انجام پذیرفت. ورود هر حالت از الوار به داخل کانال 10 بار تکرار و سپس احتمال گرفتگی دهانه پل در آن حالت محاسبه شد. نتایج نشان داد که زمانی که سطح آب بالادست پل، هم تراز سطح زیرین عرشه پل باشد، احتمال انسداد از 13 درصد تا 93 درصد برای حالت پل بدون پایه و از 33 درصد تا 100 درصد برای حالت پل با پایه تغییر مینماید. بررسیها نشان داد، افزایش طول و تعداد الوار شناور روی آب، تغییر ساختار ظاهری تنه از صاف به شاخه دارشاخه، وجود پایه در پل و همچنین، افزایش تراز سطح آب بالادست پل نسبت به تراز سطح زیرین عرشه سبب افزایش احتمال انسداد میشود.
آزاده جباری؛ مجید حسینی؛ امیر خسروجردی
چکیده
بهدلیل افزایش جمعیت و مشکلات عدیدهای که در برنامهریزی منابع آب منطقه سنجابی، واقع در استان کرمانشاه ایجاد شده است، در پژوهش حاضر، به بررسی بیلان آبی در این منطقه با استفاده از مدل SWAT2009، پرداخته شد. بدین منظور، پارامترهای این مدل، با بهکارگیری لایههای اطلاعاتی مورد نیاز مدل، در دوره آماری 2004-1995، در حوزه آبخیز سنجابی، با ...
بیشتر
بهدلیل افزایش جمعیت و مشکلات عدیدهای که در برنامهریزی منابع آب منطقه سنجابی، واقع در استان کرمانشاه ایجاد شده است، در پژوهش حاضر، به بررسی بیلان آبی در این منطقه با استفاده از مدل SWAT2009، پرداخته شد. بدین منظور، پارامترهای این مدل، با بهکارگیری لایههای اطلاعاتی مورد نیاز مدل، در دوره آماری 2004-1995، در حوزه آبخیز سنجابی، با استفاده از برنامه SUFI2 حساسیتسنجی و واسنجی شد. حساسیت پارامترهای جریان با استفاده از معیارهای P-Value و t-Stat در SUFI2 تعیین شد. پس از واسنجی پارامترهای حساس، مدل برای دوره آماری 2007-2005 اعتبارسنجی شد. نتایج ارزیابی مدل SWAT، مقادیر NS (ناش-ساتکلیف)، ضریب تبیین (R2)، خطای نسبی میانگین قدرمطلق (MARE) و درصد تفاوت (D) را بهترتیب برای دوره واسنجی معادل 0.78، 0.78، 0.2 و 0.2- و برای دوره اعتبارسنجی برابر با 0.74، 0.86، 0.3 و 0.01 نشان داد. نتایج حاکی از دقت مطلوب مدل SWAT در شبیهسازی رواناب بوده و کم برآوردی ناچیزی در دوره واسنجی و بیش برآوردی بسیار کم در دوره اعتبارسنجی را نشان میدهد. بیلان آبی در این مدل، بهصورت مقدار آب موجود در خاک شبیهسازی شد، بهطوری که بیلان آبی در سالهای 2005 (سال معمولی)، 2006 (سال تر) و 2007 (سال خشک) منفی بهدست آمد. با این حال، بیلان آبی ماهانه در فصلهای پاییز و زمستان در این سه سال مثبت و در فصلهای بهار و تابستان منفی بوده است. نتایج نشان داد بیشتر هدر رفت آب در این حوضه بهوسیله تبخیر و تعرق صورت میگیرد.
حمیدرضا پیروان؛ امیر صمدیتبریزی؛ صمد شادفر؛ احمد معتمد
چکیده
سازندهای مارنی سطح وسیعی از کشور ایران را دربرگرفته است . فرسایشپذیری بالای این سازندها در سطح حوزههای آبخیز کشور مسائل و مشکلات زیادی از جمله کاهش کیفیت خاک در اراضی کشاورزی و مرتعی و جنگلی، افزایش ریسک حرکات تودهای و لغزش، کاهش کیفیت منابع آب سطحی و زیرزمینی، افزایش میزان بار رسوبی وارد شده به مخازن سدهای کشور، بیابانی ...
بیشتر
سازندهای مارنی سطح وسیعی از کشور ایران را دربرگرفته است . فرسایشپذیری بالای این سازندها در سطح حوزههای آبخیز کشور مسائل و مشکلات زیادی از جمله کاهش کیفیت خاک در اراضی کشاورزی و مرتعی و جنگلی، افزایش ریسک حرکات تودهای و لغزش، کاهش کیفیت منابع آب سطحی و زیرزمینی، افزایش میزان بار رسوبی وارد شده به مخازن سدهای کشور، بیابانی شدن مناطق تحت فرسایشهای تشدیدشونده و شکست طرحهای آبخیزداری اجراشده بدلیل شناخت ناکافی از میزان حساسیت سازندها به فرسایش را در بر میگیرد.ناحیه مورد مطالعه، کوه گچآب و سیاهکوه، در بخش شمالغرب دشت کویر، در ۷۴ کیلومتری جنوب غربی سمنان واقع شده است.در این منطقه، نهشتههای ریزدانه نئوژن سازند قرمز بالایی، برونزد دارند. در این پژوهش ویژگیهای رسوبشناسی هر یک از واحدهای سازند قرمز بالایی مورد بررسی قرار گرفت. اشکال فرسایش موجود در منطقه شامل فرسایش سطحی، شیاری، خندقی، آبراههای و تونلی میباشند که از مارنهای دارای این اشکال فرسایش، نمونهبرداری شد. آزمایشهای انجامگرفته بر روی نهشتههای نئوژن شامل دانهبندی، هیدرومتری و کربناتسنجی میباشد. با توجه به بررسیهای رسوبشناسی و سنگشناسی رسوبی، بافت رسوبات سازند قرمز بالایی کوه گچآب از نوع سیلت ماسهای، سیلت، گل ماسهای و گل است. بررسی توزیع اندازه ذرات نمونههای رسوبی بیانگر این موضوع است که نهشتههای نئوژن در شرایط محیط کم عمق و کولابی با تغییرات عمق (با توجه به ارتباط میان میزان آهک و عمق رسوبگذاری) مشخص، نهشته شدهاند که این شرایط محیطی به محیط پر انرژی کانال رودخانهای نیز تغییر فاسیس دادهاند. نتایج آزمایش کلسیمتری نشان داد که این رسوبات حاوی 24/28 تا 34/98 درصد آهک هستند. بهعلت پایین بودن درصد آهک از یکسو و میزان رس از سوی دیگر در رسوبات سازند قرمز بالایی کوه گچآب و سیاهکوه، بهکار بردن اصطلاح مارن برای این رسوبات از لحاظ تقسیمبندی رسوبشناسی درست نمیباشد و بهتر است به آنها سیلتهای گچی-نمکی یا مادستونهای گچی-نمکی اطلاق شود.
سعید چوپانی؛ پیمان رضائی؛ محمدرضا غریب رضا
چکیده
مقدمهرودخانهها، سامانههای بسیار تغییرپذیر و یکی از مهمترین اکوسیستمهای آبی هستند که نقش مهمی در زندگی بشر و سایر موجودات زنده دارند و به سادگی تحت تاثیر آلودگی قرار میگیرند. بهطور کلى، غلظت فلزات سنگین در رسوبات چندین برابر بدنههاى آبى است و فلزات سنگین در طى فرایندهاى طبیعى، تخریب و تجزیه نمیشوند. ...
بیشتر
مقدمهرودخانهها، سامانههای بسیار تغییرپذیر و یکی از مهمترین اکوسیستمهای آبی هستند که نقش مهمی در زندگی بشر و سایر موجودات زنده دارند و به سادگی تحت تاثیر آلودگی قرار میگیرند. بهطور کلى، غلظت فلزات سنگین در رسوبات چندین برابر بدنههاى آبى است و فلزات سنگین در طى فرایندهاى طبیعى، تخریب و تجزیه نمیشوند. بنابراین، فلزات سنگین میتوانند در رسوبات ذخیره شده و به مدت طولانى در آن باقى بمانند. به همین دلیل، رسوبات سطحى یکى از مخازن اصلى فلزات سنگین و سایر آلایندهها محسوب میشوند. رودخانه کارون نیز از این آلودگیها مصون نمانده است و پسابهای بسیاری از صنایع فلزی، پتروشیمی و نفت، سلولزی و غذایی، فاضلابهای خانگی، بیمارستانی و کشاورزی به این محیط آبی تخلیه میشود. از سویی، این رودخانه تامین کننده آب برای این صنایع و منبع آب آشامیدنی برای شهرستانهایی مانند اهواز، خرمشهر و آبادان است. ماهیهای این رودخانه بزرگ، یکی از منابع اصلی تغذیه مردم منطقه هستند که در نتیجه حضور آلایندهها بهخصوص عناصر بالقوه سمناک در کارون، میتواند باعث آلودگی رسوب، آب و مواد غذایی شوند و چرخه حیات این رودخانه بزرگ را مورد آسیب قرار دهند. با توجه به گستردگی کمی و تنوع فعالیتهای انسانی در دشت خوزستان و ورود انواع پسابها و فاضلابها به رودخانه کارون، بررسی آلودگیها، آلایندهها و سطوح مخاطرات ضرورتی اجتنابناپذیر است. لذا، این پژوهش با هدف تعیین میزان غنیشدگی عناصر، تعیین خطر اکولوژیکی و مخاطره آمیز بودن آلودگیها در مقایسه با استانداردهای کیفیت رسوبات در رودخانه کارون در بازه ویس تا ابتدای شهر اهواز با استفاده از دادههای ژئوشیمیایی و تحلیلهای آماری انجام شده است.مواد و روشهابهمنظور ارزیابی آلودگی رسوبات بستر رودخانه کارون، تعداد 22 نمونه با یک دستگاه شناور (قایق) از عمق صفر تا 10 سانتیمتری و بر مبنای روشهای رایج در زمینشناسی رسوبی از رسوبات ریزدانه برداشت شد. سپس نمونهها در آزمایشگاه آب و خاک پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، برای آزمون دانهبندی و تعیین غلظت عناصر فلزی سمی آمادهسازی شدند. در نهایت، بهمنظور بررسی وضعیت آلودگی رسوبات، غلظتهای بهدست آمده با مقادیر استاندارد شاخص کیفیت رسوب (ISQGs)، سطح اثر شدید (SEL)، سطح اثرات احتمالی (PEL) و مقادیر پایه جهانی مقایسه شد.نتایج و بحثبر اساس نتایج بهدست آمده از دانهبندی، رسوبات بستر رودخانه در بیشتر ایستگاهها دارای بافت دانه ریز و از نوع گل، ماسه گلی و گل ماسهای و بهطور میانگین، دارای 0.62 درصد ماده آلی هستند. نتایج سطح آلودگی نیز نشان داد که غلظت عناصر سمی آرسنیک (As)، نیکل (Ni) و کروم (Cr)، دارای مقادیری فراتر از مقادیر استاندارد ISQGs و PEL هستند. بر اساس مقایسه بین معیارهای کیفیت رسوب با استانداردها، رودخانه کارون در بازه مورد مطالعه دارای رسوباتی پاک از منظر عناصر Cd و Pb است. نتایج محاسبه عامل غنیشدگی نشان داد که عنصر Zn، غنیشدگی متوسط تا قابل توجه دارد. غنیشدگی Cu، Ni و Cr در محدوده آلودگی متوسط قرار داشت. شبه فلز As، در محدوده غنیشدگی کم تا متوسط و دو عنصر Cd و Pb، دارای غنیشدگی کم هستند. میانگین غنیشدگی عناصر بهترتیب Zn>Ni>Cu>Cr>As>Pb>Cd است. بر اساس طبقهبندی ژانگ و لیو، Cr، Ni، Zn، Cu و As، دارای منشا انسانزاد و Pb و Cd منشا زمینزاد دارند. در انتها، نتایج بهدست آمده از شاخص خطر نشان داد که مقادیر شاخص خطر برای همه نمونهها در محدوده خطر کم (RI<150) قرار دارد. بررسی و تحلیل آماری بر روی نمونهها نشان داد که ارتباط معنیدار مثبتی میانCr ، Ni، Cu و AS با رس وجود دارد. پس ذرات رس حامل اصلی عناصر Cr، Ni، Cu و As هستند. ضریب همبستگی بالا بین عناصر نشان از منبع مشترک، وابستگی متقابل و رفتار یکسان در طول حمل و نقل دارد.نتیجهگیریپژوهش حاضر منجر به شناخت کافی از وضعیت ژئوشیمیایی و هرگونه تغییر از شرایط طبیعی و آشکارسازی غنیشدگی موضعی و موضوعی سطح آلودگیها برای آبزیان و بهرهبرداران بهویژه حوزه کشاورزی و چرخه غذایی در رودخانه کارون در بازه ویس تا شهر اهواز شده است. نتایج عامل غنیشدگی، آلودگی کم تا زیاد را برای عناصر انتخابی نشان دادند. مقادیر خطر بالقوه اکولوژیکی کلیه عناصر انتخابی بهجز As در نمونه 21، در محدوده خطر کم قرار دارند و AS در نمونه شماره 21 ( ساحل شرقی کیان پارس) در محدوده خطر متوسط قرار دارد. مقادیر شاخص خطر برای همه نمونهها در محدوده خطر کم قرار دارد. بر اساس مقایسه معیارهای کیفیت رسوب با استانداردها، رودخانه کارون دارای رسوباتی پاک از منظر عناصر Cd و Pb در بازه مورد مطالعه است. بهطوری که 100 درصد نمونهها غلظتی کمتر از ISQG دارند. میانگین غلظت شبه فلز سمی As، زیر کمینه سطح آلودگی ISQG است. Cr با 27 درصد و Ni با 100 درصد، دارای غلظتی فراتر از سطح آلودگی PEL و کلیه مقادیر بهدست آمده برای عناصر Cr و Ni دارای غلظتی فراتر از غلظت کمینه سطح آلودگی ISQG است. بدین ترتیب، احتمال بروز مسمومیت برای آبزیان و بهرهبرداری آب بهوسیله عناصر سمی Ni و Cr وجود دارد. مقایسه غلظت عناصر با استانداردها نشان داد که در ایستگاههای شماره هفت (زیردست پرورش ماهی شیبان)، 21 (ساحل شرقی کیان پارس) و 10 (فاضلاب کورش)، عناصر Cr و Ni دارای غلظتی فراتر از سطح آلودگی PEL داشته و As بیشتر از حداقل سطح ISQG بوده است و آلودهترین ایستگاهها در بازه مورد مطالعه هستند. بهطوری که در ایستگاه شماره هفت، حداکثر غنیشدگی Cr و As هم اتفاق افتاده است. تحلیل خوشهبندی عناصر نشان داد که مواد آلی حامل اصلی عنصر Cu و Zn و ذرات رس، حامل اصلی عناصر Ni و Cr هستند. همچنین، در مورد عناصر Cu و As نیز ذرات رس نقش اصلی را ایفا میکنند. اما فلز سمی Pb، هیچگونه رابطه معنیداری با عناصر دیگر و همچنین مواد آلی و ذرات رس نشان نداده است. در نتیجه عنصر Pb دارای منشا متفاوتی نسبت به عناصر Cu، Zn، Cr، Ni و As است. نتایج تحلیل مولفه اصلی، ضمن تایید ضریب همبستگی و تحلیل خوشهای، در تایید عامل غنیشدگی نشان داد که Cu، Zn، Cr، Ni و As منشا انسانزاد دارند و عناصر Pb و Cd دارای منشا زمینزاد هستند. این مطالعه سهم مهمی در تعیین منشا، آلودگی و خطر اکولوژیکی عناصر بالقوه سمناک دارد و میتواند در شناخت منابع آلاینده و کنترل آلایندهها کمک کند.
حمیدرضا متینفر؛ فریدون سرمدیان؛ سیدکاظم علویپناه
دوره 2، شماره 4 ، بهمن 1389، ، صفحه 211-220
چکیده
شوری و شور شدن خاک یکی از مشکلات رو به افزایش در مناطق خشک و نیمه خشک است. در سالهای اخیر استفاده از روشهای دورسنجی و سامانههای اطلاعات جغرافیایی (GIS) بهمنظور تفکیک خاکهای شور مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است؛ زیرا تصاویر دورسنجی دارای پوشش وسیع و یکپارچه با شرایط زمانی یکسان از پدیدهها، موجب صرفه ...
بیشتر
شوری و شور شدن خاک یکی از مشکلات رو به افزایش در مناطق خشک و نیمه خشک است. در سالهای اخیر استفاده از روشهای دورسنجی و سامانههای اطلاعات جغرافیایی (GIS) بهمنظور تفکیک خاکهای شور مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است؛ زیرا تصاویر دورسنجی دارای پوشش وسیع و یکپارچه با شرایط زمانی یکسان از پدیدهها، موجب صرفه جویی در زمان و هزینههای مطالعه میشود. در این تحقیــق تصاویر سنجنده LISS- III از ماهواره هندوستان (IRS) به کار گرفته شد.شاخص BI توانست ضمن تفکیک نواحی با شوری شدید از نواحی غیرشور، جدا کند. شاخص SI نسبت به BI با کیفیت بالاتری نواحی با شوری شدید، خیلی شور و غیرشور را جدا نمود. نتایج طبقهبندی نظارت شده بدون تلفیق با مدل رقومی ارتفاع، دارای دقت کلی 76 درصد، دقت تولید کننده 78 درصد و دقت کاربر 82 در صد بود. در حالیکه طبقهبندی نظارت شده نوارهای سنجنده و مدل رقومی ارتفاع دارای دقت کلی 98.1 درصد، دقت تولید کننده 98.28 درصد و دقت کاربر 98.4 درصد شد. علت دقت کم طبقهبندی، پیش از ترکیب دادههای سنجنده و مدل رقومی ارتفاع را میتوان به تداخل طیفی اراضی شور و شور و مرطوب با اراضی غیر شور (اراضی با 25 تا 65 درصد سنگریزه در سطح) نسبت داد؛ اما این دو نوع اراضی دارای موقعیت پستی و بلندی متفاوت بودند، بهطوریکه اختلاف ارتفاع آنها معادل 200 متر است. بنابراین با ترکیب مدل رقومی ارتفاع، این دو نوع اراضی و اراضی، که وضعیت مشابهی داشتند، بهخوبی از یکدیگر تفکیک شدند.
امین حسنی؛ مسعود تجریشی؛ احمد ابریشمچی
چکیده
دانستن میزان تبخیر از سطوح آزاد آبی نظیر کانالها، مخازن و دریاچهها بهمنظور مدیریت صحیح و دقیق منابع آبی ضروری است. در این تحقیق، میزان تبخیر ماهانه با استفاده از روش بیلان انرژی برای دریاچه سد ساوه (الغدیر) بین سالهای 1386-1374 محاسبه شده است. میزان تبخیر سالانه محاسبه شده با استفاده از این روش برای این حجم آبی از میزان بیشینه ...
بیشتر
دانستن میزان تبخیر از سطوح آزاد آبی نظیر کانالها، مخازن و دریاچهها بهمنظور مدیریت صحیح و دقیق منابع آبی ضروری است. در این تحقیق، میزان تبخیر ماهانه با استفاده از روش بیلان انرژی برای دریاچه سد ساوه (الغدیر) بین سالهای 1386-1374 محاسبه شده است. میزان تبخیر سالانه محاسبه شده با استفاده از این روش برای این حجم آبی از میزان بیشینه 174 سانتیمتر در سال 1384 تا مقدار حداقل 151 سانتیمتر در سال 1376 نوسان نشان میدهد. همچنین، الگوی تغییرات مقادیر ماهانه تبخیر از سالی به سال دیگر متفاوت است، ولی بهطورکلی میتوان گفت که الگوی مورد انتظار بهطور میانگین مقادیر اندک تبخیر در ماههای دی و بهمن و بهدنبال آن افزایش تا ماههای خرداد و تیر است. بررسی ساختار حرارتی دریاچه سد ساوه نشان میدهد که شارهای انرژی ورودی و خروجی به این حجم آبی نوسانات زیادی از نظر مقدار و شدت دارا بوده، تشعشع خورشیدی و اتمسفریک ورودی و تشعشع طول موج بلند گسیل شده از آب دریاچه بزرگترین مقادیر شار انرژی تبادلی برای این دریاچه کوچک و عمیق هستند.
حسین اعتراف؛ محمدعلی درّی؛ داود نیککامی
چکیده
فرسایش خاک یکی از آشکارترین عوامل تخریب خاک است. ایجاد پوشش گیاهی می تواند با کاهش رواناب و رسوب در حفظ خاک و کاهش خسارت حاصلخیزی خاک موثر باشد. این پژوهش در منطقه مراوهتپه در حوزه آبخیز اترک در شمال شرقی شهرستان کلاله انجام شد. بهمنظور بررسی نقش نوع گونه گیاهی در حفظ و پایداری خاک، پنج تیمار گیاهان زراعی و مرتعی شامل یونجه ...
بیشتر
فرسایش خاک یکی از آشکارترین عوامل تخریب خاک است. ایجاد پوشش گیاهی می تواند با کاهش رواناب و رسوب در حفظ خاک و کاهش خسارت حاصلخیزی خاک موثر باشد. این پژوهش در منطقه مراوهتپه در حوزه آبخیز اترک در شمال شرقی شهرستان کلاله انجام شد. بهمنظور بررسی نقش نوع گونه گیاهی در حفظ و پایداری خاک، پنج تیمار گیاهان زراعی و مرتعی شامل یونجه دائمی (Medicago sativa)، آگروپایرون (Agropyron elongatum)، زیره (Cuminumcyminum)، جو (Hordeum vulgare) و مخلوط یونجه و آگروپایرون در سه تکرار، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در کرتهایی به ابعاد 22 متر در طول شیب و عرض پنج متر با هم مقایسه شدند. در انتهای هر کرت مخازنی به منظور اندازه گیری رواناب و رسوب نصب شد. هدف از اجرای این پژوهش به دست آوردن میزان فرسایش حاصل از کشت گونه های گیاهی و اثر آن ها در حفظ حاصلخیزی خاک بود. نتایج نشان داد که متوسط رواناب حاصله در دوره طرح از 6.93 مترمکعب در تیمار جو به 22.9 مترمکعب در هکتار در تیمار زیره افزایش یافت. متوسط مقادیر رسوب تولید شده نیز در تیمار مخلوط یونجه و آگروپیرون و تیمار زیره بهترتیب 48.42 و 124.72 کیلوگرم در هکتار ملاحظه شد. نتایج، همچنین نشان داد که کشت گیاه زیره به دلیل افزایش میزان رواناب و کاهش بیشتر در حاصلخیزی خاک، برای حفاظت خاک در اراضی شیب دار مراوه تپه مناسب نیست.
مجید محمدی؛ حمیدرضا مرادی؛ سادات فیضنیا؛ حمیدرضا پورقاسمی
دوره 1، شماره 4 ، بهمن 1388، ، صفحه 248-258
چکیده
زمینلغزش از جمله سوانح طبیعی است که همه ساله موجب بروز خسارتهای فراوان مالی و جانی در کشور میشود . در سالهای اخیر ، وقوع ز مینلغزش در مناطق شمالی کشور به دلیل تغییر کاربری و احداث جاده افزایش یافته است. این پدیده در کشورهای رو به رشد، به دلیل افزایش سریع جمعیت و تخریب سریع منابع طبیعی شدیدتر است. روشهای متعددی برای پهنهبندی ...
بیشتر
زمینلغزش از جمله سوانح طبیعی است که همه ساله موجب بروز خسارتهای فراوان مالی و جانی در کشور میشود . در سالهای اخیر ، وقوع ز مینلغزش در مناطق شمالی کشور به دلیل تغییر کاربری و احداث جاده افزایش یافته است. این پدیده در کشورهای رو به رشد، به دلیل افزایش سریع جمعیت و تخریب سریع منابع طبیعی شدیدتر است. روشهای متعددی برای پهنهبندی خطر زمینلغزش وجود دارد. در این تحقیق، از روشهای تراکم سطح و فرآ یند تحلیل سلسله مراتبی برای پهنهبندی خطر زمینلغزش در منطقه استفاده شد. به منظور تهیه نقشه خطر زمینلغزش ، ابتدا با مطالعات میدانی نقشه پراکنش زمینلغزش حوضه و سپس نقشه عوامل موثر بر زمینلغزش تهیه و اولویتبندی عوامل موثر با استفاده از روش AHP، انجام شد . بررسیها نشان داد که خصوصیات سنگشناسی، فاصله ا ز جاده، شیب، فاصله از آبراهه، کاربری اراضی، ارتفاع و جهت شیب ، به ترتیب عوامل اصلی موثر در وقوع زمینلغزش در منطقه هستند. همچنین ارزیابی مدلها با استفاده از شاخص جمع کیفی نشان داد که مدل تراکم سطح ، نسبت به مدل تحلیل سلسله مراتبی، دقت بیشتری داشته است.
ابراهیم بروشکه؛ محمود عربخدری
چکیده
فرسایش خاک و انتقال رسوب از مشکلات اغلب حوزههای آبخیز کشور است. برنامههای آبخیزداری بدون برآورد صحیح فرسایش و رسوبدهی با مدلهای مناسب امکانپذیر نیست. این تحقیق با هدف ارزیابی دو مدل تجربی MPSIAC و EPM انجام گرفت. ابتدا، 10 آبخیز کوچک در گستره استان آذربایجان غربی انتخاب شد که در آنها 113 سد رسوبگیر متوالی در قالب طرحهای آبخیزداری ...
بیشتر
فرسایش خاک و انتقال رسوب از مشکلات اغلب حوزههای آبخیز کشور است. برنامههای آبخیزداری بدون برآورد صحیح فرسایش و رسوبدهی با مدلهای مناسب امکانپذیر نیست. این تحقیق با هدف ارزیابی دو مدل تجربی MPSIAC و EPM انجام گرفت. ابتدا، 10 آبخیز کوچک در گستره استان آذربایجان غربی انتخاب شد که در آنها 113 سد رسوبگیر متوالی در قالب طرحهای آبخیزداری اجرا شده بود. اطمینان از عدم خروج رسوب در آخرین سد رسوبگیر، بهعنوان ملاک انتخاب آبخیزها در نظر گرفته شد. علاوه بر اندازهگیری مستقیم رسوب نهشته شده در پشت بندها، رسوبدهی آبخیزهای انتخابی با استفاده از مدلها نیز برآورد شد. مقایسه میانگینها با آزمون ناپارامتری من-ویتنی، اختلاف معنیداری در سطح پنج درصد نشان نداد. در مرحله آخر، دو مدل با آمارههای MAE و MBE مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل MPSIAC با MAE=1.34 و MBE=-0.12، نسبت به مدل EPM برتری دارد.
داود نیککامی؛ رضا سکوتی اسکویی؛ ابراهیم بروشکه؛ فانیذ حشمتی
چکیده
مواد و ذرات فرسایش یافته در عرصههای آبخیز به سه صورت بار محلول، معلق و بستر بهوسیله رودخانهها جابجا میشوند. در برآورد رسوبدهی حوزههای آبخیز، دانستن میزان بار معلق و بستر رودخانهها لازم است. معمولاّ اندازهگیری بار معلق در ایستگاههای رسوبسنجی و بهطور روزانه صورت میگیرد. ولی این امر در مورد بار بستر اتفاق نمیافتد. ...
بیشتر
مواد و ذرات فرسایش یافته در عرصههای آبخیز به سه صورت بار محلول، معلق و بستر بهوسیله رودخانهها جابجا میشوند. در برآورد رسوبدهی حوزههای آبخیز، دانستن میزان بار معلق و بستر رودخانهها لازم است. معمولاّ اندازهگیری بار معلق در ایستگاههای رسوبسنجی و بهطور روزانه صورت میگیرد. ولی این امر در مورد بار بستر اتفاق نمیافتد. در حال حاضر، علیرغم تفاوت زیادی که در تشکیلات زمینشناسی و شدت بارندگی و رواناب حوزههای آبخیز وجود دارد، میزان بار بستر رودخانهها بهصورت ضریبی ثابت از بار معلق در نظر گرفته میشود. در این حالت، خطای زیادی در برآورد بار رسوبی حوزهها صورت میپذیرد. در این طرح، پس از جمعآوری آمار بار بستر و معلق سه ایستگاه هیدرومتری بدلان بر روی رودخانه الندچای، پل یزدکان بر روی رودخانه قطورچای و مزرعه بر روی رودخانه بارونچای در استان آذربایجانغربی نسبت به تجزیه و تحلیل و برازش منحنی بین دادههای بار بستر و معلق اقدام شد. بر اساس آنالیزهای آماری مشخص شد، تمامی دادهها در سطح 99 درصد معنیدار بوده و با توجه به ضرایب همبستگی، اقدام به تعیین رابطه رگرسیونی مناسب شد. نسبت بار بستر به بار معلق در ایستگاههای هیدرومتری یزدکان، بدلان و مزرعه بهطور مجزا بهترتیب 79، 49 و 13 درصد بود. این ضریب برای همه ایستگاههای هیدرومتری استان مقدار 47 درصد را نشان داد.
علیرضا حبیبی؛ امیر صفاری؛ امیر کرم
چکیده
فرایند فرسایش یکی از مهمترین فرایند تخریب سنگها در طبیعت بهویژه در اقلیم نیمهخشک میباشد. اولویتبندی پتانسیل رسوبزایی آنها از مسائل پر اهمیت برای مدیران و برنامهریزان حوزههای آبخیز است. این مطالعه در حوضه حبلهرود و شمال شهر گرمسار با هدف بررسی و مقایسه سهم رسوبدهی سازندهای مارنی و غیرمارنی انجام شده است. برای ...
بیشتر
فرایند فرسایش یکی از مهمترین فرایند تخریب سنگها در طبیعت بهویژه در اقلیم نیمهخشک میباشد. اولویتبندی پتانسیل رسوبزایی آنها از مسائل پر اهمیت برای مدیران و برنامهریزان حوزههای آبخیز است. این مطالعه در حوضه حبلهرود و شمال شهر گرمسار با هدف بررسی و مقایسه سهم رسوبدهی سازندهای مارنی و غیرمارنی انجام شده است. برای این منظور نقشه واحدهای لیتولوژیکی بهعنوان واحد کاری در سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. سپس، پتانسیل مقدار رسوب بر اساس رسوب جمعآوری شده از دستگاه شبیهساز باران کامفورست با شدت چهار میلیمتر در دقیقه و تداوم 10 دقیقه در دو گروه لیتولوژی مارنی و غیرمارنی انجام شده است. نتایج نشان داد، در حوضه حبلهرود سهم رسوبدهی، اراضی مارنی و غیرمارنی بهترتیب 40.6 و 59.4 درصد بوده است. در حالی که از لحاظ وسعت اراضی مارنی و غیر مارنی بهترتیب 21.4 و 78.6 درصد است. رسوب ویژه اراضی مارنی در کل حوضه 2.38 تن در هکتار بوده که دو برابر رسوب اراضی غیرمارنی است. تحقیق حاضر نشان داد که استفاده از دستگاه شبیهساز باران بهمنظور رتبهبندی سهم رسوبدهی حاصل از سازندها، برای پژوهشگران حوزههای آبخیز روشی مناسب، جهت برآوردی صحیح از میزان فرسایش میباشد.
میلاد مرادی؛ صابره دربندی
چکیده
آبگرفتگی شهری یک چالش جدی است که بهطور فزایندهای ساکنین بسیاری از شهرها و همچنین سیاستگذاران با آن مواجه هستند. از اینرو، ارزیابی آبگرفتگی به مساله بسیار مهمی در سراسر جهان تبدیل شده است. این ارزیابی جامع شامل شاخصهای متعددی در حوضههای شهری میشود، اما بعدهای زیاد و رابطه غیرخطی بین شاخصها و خطر آبگرفتگی، یک چالش ...
بیشتر
آبگرفتگی شهری یک چالش جدی است که بهطور فزایندهای ساکنین بسیاری از شهرها و همچنین سیاستگذاران با آن مواجه هستند. از اینرو، ارزیابی آبگرفتگی به مساله بسیار مهمی در سراسر جهان تبدیل شده است. این ارزیابی جامع شامل شاخصهای متعددی در حوضههای شهری میشود، اما بعدهای زیاد و رابطه غیرخطی بین شاخصها و خطر آبگرفتگی، یک چالش بزرگ برای ارزیابی دقیق میباشد. در این پژوهش، یک رویکرد برای ارزیابی کمی و کیفی خطر آبگرفتگی در سیستمهای زهکشی شهری بخشی از غرب شهر کرمان بر اساس مدل SWMM، روش پیگیری پروژه، روش کریجینگ معمولی و خوشهبندی K-means بهکار گرفته شد. خطر آبگرفتگی در سیستم زهکشی منطقه مورد مطالعه، تحت سناریوهای مختلف بارش ارزیابی و پارامترهای مورد نیاز مدل با استفاده از نقشه کاربری اراضی، DEM منطقه و بازدیدهای میدانی محاسبه شد. برای واسنجی و ارزیابی مدل، رواناب متناظر در سه نقطه مشاهداتی مختلف اندازهگیری شد و با رواناب شبیهسازی شده بهوسیله مدل مقایسه شد. نتایج نشان میدهد که روش پیشنهادی، میتواند عوامل محرکه اصلی مدت زمان سیلاب، بزرگترین جریان آب و میزان سیلاب کلی در منطقه مورد بررسی را شناسایی کند. همچنین، خطر آبگرفتگی هر گره مورد تجزیه و تحلیل کمی قرار گرفت، بهطوری که بهترتیب سه، 10، 13، 23، 30 و 33 گره در دوره بازگشتهای دو، پنج، 10، 25، 50 و 100 سال در معرض خطر آبگرفتگی قرار داشتند. این پژوهش، یک رویکرد جدید و موفق برای ارزیابی خطر آبگرفتگی در سیستمهای زهکشی شهری پیشنهاد میکند و رهنمودهایی را برای بهبود سیستمهای زهکشی شهری و آمادگی برای مقابله با آبگرفتگی ارائه میدهد.
امیرحسین حلبیان؛ علی قاسمی سیانی
چکیده
بارش در حوضه خزر بهعنوان مهمترین سنجه اقلیمی توزیع زمانی و مکانی خاص و پیچیدهای دارد .بدین دلیل، آگاهی از تغییرات مکانی و زمانی آن در این حوضه آبی از اهمیت ویژهای برخوردار است. زیرا، تغییرات آن میتواند پیامدهای مختلف زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی به همراه داشته باشد. هدف از این پژوهش، واکاوی تغییرات مکانی و زمانی بارش در حوضه ...
بیشتر
بارش در حوضه خزر بهعنوان مهمترین سنجه اقلیمی توزیع زمانی و مکانی خاص و پیچیدهای دارد .بدین دلیل، آگاهی از تغییرات مکانی و زمانی آن در این حوضه آبی از اهمیت ویژهای برخوردار است. زیرا، تغییرات آن میتواند پیامدهای مختلف زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی به همراه داشته باشد. هدف از این پژوهش، واکاوی تغییرات مکانی و زمانی بارش در حوضه خزر است. بدین منظور، دادههای ماهانه بارش از تارنمای مرکز آب و هواشناسی بارش جهانی (GPCC) با توان تفکیک 0.5 در 0.5 درجه قوسی در یک دوره آماری 63 ساله (1951 تا 2013) اخذ شد. برای ارزیابی تغییرات مکانی و زمانی بارش، از دادههای استخراج شده از این پایگاه داده بارشی میانگین سالانه، فصلی و ماهانه تهیه شد. آزمون ناپارامتری من-کندال با احتمال 95 درصد بر روی دادههای ماهانه، فصلی و سالانه اعمال و با استفاده از نرمافزار ArcGIS، نقشههای 17گانه روند مکانی بارش در سطح حوضه ترسیم شد. نتایج نشان داد که بارش در ماههای مارس و آوریل در پهنههای غربی، شرقی و جنوب غربی حوضه خزر روند کاهشی معناداری با احتمال 95 درصد دارد. در بازه زمانی فصلی، بارش تنها در فصول بهار و پاییز روندی معنیدار و کاهشی در بخش غربی حوضه دارد، این در حالی است که در فصول تابستان و زمستان، فرض وجود روند تأیید نشد. تحلیل تغییرات مکانی بارش سالانه نیز نشان از روند کاهشی معنیدار در پهنه غربی حوضه دارد. واکاوی تغییرات بارش حوضه خزر در سریهای زمانی ماهانه نیز حکایت از روند کاهشی معنیدار با احتمال 95 درصد در ماه مارس در این حوضه دارد.
نرگس قاسمیامین؛ نسیم آرمان؛ حسین زینیوند
چکیده
کاربری اراضی شامل انواع بهرهبرداری از زمین بهمنظور رفع نیازهای گوناگون انسان است. تغییرات کاربری اراضی نتیجه برهمکنش انسان و عوامل موثر بر محیط است که در مقیاس زمانی و مکانی مطرح میشود. اطلاع از نسبت کاربریهای اراضی و نحوه تغییرات آن در گذر زمان، یکی از مهمترین موارد در برنامهریزیهای مدیریتی است. با اطلاع ...
بیشتر
کاربری اراضی شامل انواع بهرهبرداری از زمین بهمنظور رفع نیازهای گوناگون انسان است. تغییرات کاربری اراضی نتیجه برهمکنش انسان و عوامل موثر بر محیط است که در مقیاس زمانی و مکانی مطرح میشود. اطلاع از نسبت کاربریهای اراضی و نحوه تغییرات آن در گذر زمان، یکی از مهمترین موارد در برنامهریزیهای مدیریتی است. با اطلاع از نسبت تغییرات کاربریها در گذر زمان میتوان تغییرات آتی را پیشبینی کرد و اقدامات مقتضی را انجام داد. در این پژوهش ابتدا نقشه کاربری اراضی برای سال 2014 با استفاده از سنجش از دور تهیه شد که این نقشه با ضریب کاپا برابر 0.88 و صحت کلی برابر 0.86 دارای دقت خیلی خوب میباشد. در مدل CLUE-S برای بررسی اثرات هر کدام از عوامل موثر بر کاربری از رگرسیون لجستیک و برای ارزیابی رگرسیون لجستیک از منحنی ROC استفاده شد. پس از تعیین میزان تقاضا بر اساس تغییرات گذشته، نقشه کاربری اراضی برای سال 2025 تهیه شد. ارزیابی مدل CLUE-S دقت بالای مدل (ضریب کاپا 0.88) را نشان داد. همچنین، نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بیشترین تغییر کاربری اراضی، تبدیل کاربری جنگل و مرتع به زمینهای کشاورزی خواهد بود، بهطوری که تا سال 2025 کاربری مرتع 28.12 و جنگل 82.20 درصد کاهش مییابد و کاربری کشاورزی 10.33 درصد افزایش مییابد.