آرین مطبوع؛ واحدبردی شیخ؛ علی محمدیان بهبهانی؛ آرش زارع گاریزی
چکیده
مقدمه
تپهماهورهای پیرامون تالابهای بینالمللی آلماگل و آجیگل در استان گلستان، در معرض فرسایش شدید قرار دارد و سالانه حجم زیادی از رسوبات این دامنهها به داخل این تالابها وارد میشود. در حالی که سطح وسیعی از تپهماهورهای مشرف به این تالابها پوشیده از پوستههای زیستی بوده است که به علت عدم آگاهی کافی از ارزش، حساسیت و ...
بیشتر
مقدمه
تپهماهورهای پیرامون تالابهای بینالمللی آلماگل و آجیگل در استان گلستان، در معرض فرسایش شدید قرار دارد و سالانه حجم زیادی از رسوبات این دامنهها به داخل این تالابها وارد میشود. در حالی که سطح وسیعی از تپهماهورهای مشرف به این تالابها پوشیده از پوستههای زیستی بوده است که به علت عدم آگاهی کافی از ارزش، حساسیت و کارکرد اکولوژیکی آنها، مورد غفلت و تخریب قرار گرفتهاند. بهبود خصوصیات خاک، جلوگیری از برخورد مستقیم قطرات باران با سطح خاک، همگی حاکی از نقش مهم پوستههای زیستی در فرایندهای هیدرولوژیکی و کنترل هدررفت خاک هستند.
مواد و روشها
در پژوهش حاضر، با استفاده از سامانه شبیهساز باران نقش پوستههای زیستی در فرایندهای هیدرولوژیکی تپهماهورهای مشرف به تالاب آجیگل، بررسی شد. پس از پیمایش میدانی و ارزیابی منطقه، تیمارهای مختلف شامل پوسته زیستی با پوشش غالب گلسنگ، پوسته زیستی با پوشش غالب خزه، عرصه دارای پوشش گیاهان آوندی (درمنه)، عرصه فاقد پوشش و عرصههایی پوشیده از ترکیب خزه-گلسنگ برای اجرای شبیه سازی باران و مقایسه اثر آنها بر فرایندهای هیدرولوژیکی منطقه انتخاب شد. شبیهسازی باران در کرتهایی به ابعاد یک در دو متر به 30 دقیقه و شدت 82 میلیمتر در ساعت انجام شد. زمان آغاز رواناب و حجم رواناب تولیدی در خروجی پلات اندازه گیری و ثبت شد. همچنین، در فواصل زمانی پنج دقیقهای از آغاز فرایند شبیهسازی برای برآورد غلظت و جرم رسوب، نمونههای رواناب به حجم 500 میلیلیتر جمعآوری و برای انجام آزمایشها به آزمایشگاه انتقال داده شد. بهعلاوه، عمق جبهه رطوبتی ناشی از نفوذ باران در ابتدا، وسط و انتهای پلاتها اندازه گیری شد.
نتایج و بحث
نتایج شبیهسازی بارش-رواناب (پنج تیمار مختلف از پوششهای غالب منطقه در کرتهای آزمایشی دو متر مربعی و سه تکرار برای هر تیمار)، با شدت بارش 82 میلیمتر در ساعت و تداوم 30 دقیقهای نشان داد که متوسط میزان جرم رسوبات خروجی از کرتهای با پوشش غالب خزه (104 گرم)، گلسنگ (91 گرم)، ترکیب گلسنگ-خزه (176 گرم) و بوته (99 گرم) بهطور چشمگیری نسبت به خاک لخت (1133 گرم) کمتر است. بنابراین، در صورت تخریب پوستههای زیستی موجود و تشکیل مناطق فاقد پوشش، میزات رسوبدهی نسبت به تیمارهای گلسنگ، خزه و درمنه در حدود 10 برابر و نسبت به کرتهای با پوشش ترکیب گلسنگ-خزه در حدود پنج برابر افزایش پیدا خواهد کرد. کاهش معنیدار میزان نفوذ آب در خاک در اثر حضور پوستههای زیستی (P < 0.05)، باعث افزایش معنیدار30 تا 40 درصد تولید رواناب نسبت به تیمار پوشیده از بوته و افزایش معنیدار هشت تا 18 درصد نسبت به تیمار خاک لخت میشود (P < 0.01).
نتیجهگیری
پوستههای زیستی با کاهش هدررفت خاک و غلظت رسوبات، باعث تولید و انتقال رواناب سطحی باکیفیت به تالابها و در نتیجه، حفظ کارکرد اکولوژیک و سلامت بومسازگان تالابهای منطقه میشود. نتایج این پژوهش، تاثیرگذاری مثبت پوستههای زیستی در عملکرد هیدرولوژیکی و اکولوژیکی عرصههای بیابانی شمال دشت گرگان و حفاظت تالابهای منطقه که در کنوانسیون رامسر ثبت شدهاند را نشان میدهد.
پریسا فتاح؛ خسرو حسینی؛ سید علی اصغر هاشمی
چکیده
مقدمهخاک یکی از مهمترین منابع طبیعی هر کشور است که نقش کلیدی در امنیت غذایی، اقتصاد ملی و کشاورزی پایدار ایفا میکند. فرسایش خاک، از بارزترین عوامل هدررفت خاک است که فرسایش بارانی از شکلهای مهم آن است. از اینرو، شناخت دقیق فرایندهای حاکم بر فرسایش خاک و انتقال رسوب در زمینه مدیریت صحیح منابع آب و خاک بهمنظور رسیدن به توسعه ...
بیشتر
مقدمهخاک یکی از مهمترین منابع طبیعی هر کشور است که نقش کلیدی در امنیت غذایی، اقتصاد ملی و کشاورزی پایدار ایفا میکند. فرسایش خاک، از بارزترین عوامل هدررفت خاک است که فرسایش بارانی از شکلهای مهم آن است. از اینرو، شناخت دقیق فرایندهای حاکم بر فرسایش خاک و انتقال رسوب در زمینه مدیریت صحیح منابع آب و خاک بهمنظور رسیدن به توسعه پایدار و همچنین توسعه مدلهای فرسایش خاک از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهشهای پیشین نشان داده است که الگوی بارش از عوامل تاثیرگذار بر فرسایش بارانی است. پوشش گیاهی نیز با حفظ خاک در برابر اثر قطرات بارش و رواناب از فرسایش خاک میکاهد. در مناطق خشک و نیمهخشک، با توجه به کمبود پوشش گیاهی و رطوبت اولیه بسیار کم خاک، فرسایش بارانی اهمیت ویژه دارد. این پژوهش با توجه به تاثیر الگوی بارش بر فرسایش بارانی و با بررسی الگوی بارش و تغییرات پوشش گیاهی طی 25 سال در دو حوزه آبخیز ابراهیمآباد و رویان شهرستان سمنان انجام گرفت.مواد و روشهابرای انجام این پژوهش، ابتدا ویژگیهای فیزیکی حوزههای آبخیز با کمک نرمافزار ArcGIS بهدست آمد و اطلاعات بارش از باراننگار با دقت 10 دقیقه، استخراج شد. بهمنظور مقایسه بارندگیها با مقادیر متفاوت بارش، منحنی بی بعد بارش تجمعی هر رویداد بهدست آمد. زمان هر بارش به 10 گام زمانی تقسیم شد و برای دهکهای زمانی آن (گامهای زمانی)، درصد مقدار بارش مشخص شد. دستهبندی رگبارها بسته به اینکه وقوع بیشینه بارش در کدام چارک زمانی اتفاق افتاده است، به چارکهای یک، دو، سه، چهار تقسیمبندی شد. با توجه به بیشترین مقدار بارندگی بارش در هر چارک، الگوهای آن نامگذاری شد. با توجه به اطلاعات لایههای رسوبی در سدهای کوتاه مخزنی واقع شده در خروجی هر حوضه و اطلاعات بارش، رگبارهای مربوط به هر لایه رسوبی مشخص شد و تاثیر الگوی رگبار بر الگوی رسوب مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی شباهت الگوهای بارش و رسوب، از معیارهای میانگین اختلاف در هر گام بارش و رسوب و تغییرات انحراف استاندارد استفاده شد. با نگرش به تغییرات پویای پوشش گیاهی نسبت به دیگر ویژگیهای حوضه برای بررسی تغییرات پوشش گیاهی و مساحت آن از دادههای سنجش از دور استفاده شد. با توجه به عملکرد موثر و دقت زیاد شاخصNDVI و تصاویر ماهوارهای لندست در مناطق خشک، برای برآورد پوشش گیاهی، مدیریت و فراخوانی تصاویر ماهوارهای، سامانه Google Earth Engine مورد استفاده قرار گرفت. سپس، به بررسی تاثیر ویژگیهای حوضه از جمله شیب، مساحت، جنس خاک، ضریب شکل حوضه و پوشش گیاهی مناطق بر رسوبدهی حوضهها پرداخته شد.نتایج و بحثنتایج نشان داد، میانگین شباهتها در الگوی بارش و رسوب در حوضههای ابراهیمآباد و رویان بهترتیب 48.2 و 46.1 درصد بوده است. همچنین، با افزایش شماره چارک بارش، درصد رسوبات درشتدانه نیز طی هر رگبار افزایش یافت که گویای نقش مهم الگوی رگبار بر الگوی رسوبدهی حوضهها است. میانگین ماهانه پوشش گیاهی (حاصل از تصاویر لندست) در حوضههای ابراهیمآباد و رویان در طی دوره مذکور بهترتیب 5.15 و 4.99 درصد بهدست آمده است که نسبت به پژوهشهای پیشین کمتر برآورد شده است. در این پژوهش، از حد آستانه 0.1 برای شاخص NDVI استفاده شده است که در آن از پوششهای گیاهی بسیار ضعیف صرفنظر شده است.نتیجهگیریدر مجموع میتوان بیان کرد که در هر دو حوضه در بیش از 51 درصد موارد، با افزایش پوشش گیاهی در هر رگبار، ضخامت لایه رسوب مربوطه کاهش یافته است که تاثیر مقادیر و تغییرات پوشش گیاهی بر فرسایش و رسوب حوضهها را بیان میکند.
ایمان صالح؛ مجید خزایی؛ حمیدرضا پیروان؛ بهروز واعظی
چکیده
فرسایش خاک و رسوبگذاری از معضلات اصلی در اغلب حوزههای آبخیز ایران محسوب شده و موجب محدودیتهای اساسی در دستیابی به توسعه پایدار میشوند. ارزانترین و مناسبترین راه حفاظت خاک، استفاده از پوشش گیاهی است و لذا در پژوهش حاضر، به بررسی تاثیر ارتفاع، سطح و تراکم پوشش گیاهی ماشک علوفهای مراغه و ماشک گلشن بر کاهش رواناب و ...
بیشتر
فرسایش خاک و رسوبگذاری از معضلات اصلی در اغلب حوزههای آبخیز ایران محسوب شده و موجب محدودیتهای اساسی در دستیابی به توسعه پایدار میشوند. ارزانترین و مناسبترین راه حفاظت خاک، استفاده از پوشش گیاهی است و لذا در پژوهش حاضر، به بررسی تاثیر ارتفاع، سطح و تراکم پوشش گیاهی ماشک علوفهای مراغه و ماشک گلشن بر کاهش رواناب و رسوب پرداخته شده است. این آزمایش با استفاده از کرتهای استاندارد با ابعاد 1.8×22 متر، شیب نه درصد و جهت شیب شرقی به انجام رسید، بهطوری که در مجموع نه کرت آزمایشی شامل سه تیمار و سه تکرار در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی نصب و اجرا شد. نمونهبرداری رواناب از مخزنهای موجود در انتهای هر کرت انجام و پارامترهای پوشش گیاهی شامل سطح تاج پوشش، تراکم بوته و ارتفاع گیاه در هر نوبت نمونهبرداری، اندازهگیری شد. سپس، میانگین پارامترهای اندازهگیری شده با استفاده از آزمون دانکن مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. بیشترین کاهش حجم رواناب (97 درصد) و غلظت رسوب (94 درصد) برای تیمار ماشک مراغه بهدست آمد. همچنین، مشاهده شد که خصوصیات گیاهی نظیر سطح تاج پوشش و تراکم پوشش گیاهی همبستگی عالی با کاهش رواناب و رسوب و در نتیجه حفاظت آب و خاک دارند. بنابراین، انتخاب رقم و گونه گیاهی، یک گام مهم در افزایش کارایی این روش بیولوژیک بهشمار میرود. بر اساس یافتههای این پژوهش، به منظور حفاظت آب و خاک و نیز کمک به معیشت ساکنین حوزه آبخیز، استفاده از گیاهان علوفهای دیم سازگار با شرایط اقلیمی هر منطقه توصیه میشود و گیاه انتخابی باید خصوصیات مناسب گیاهی مانند سیستم ریشهای و ساقه قوی و متراکم و نیز سطح پوشش مناسب داشته باشد. همچنین، انجام آبیاری اولیه و آبیاری در مراحل مهم رشد گیاه علوفهای دیم مورد استفاده در شرایط خشکسالی و کمبارش توصیه میشود.
محمد علی زنگنه اسدی؛ مهناز ناعمی تبار؛ مختار کرمی
چکیده
در حال حاضر بیابانزایی بهعنوان یک معضل، گریبان بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران را گرفته است. این مشکل، نه تنها در نواحی خشک و نیمهخشک، بلکه در بخشهایی از مناطق نیمهمرطوب نیز دیده میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و پهنهبندی شدت بیابانزایی با استفاده از مدل مدالوس اصلاح شده و روش خوشهبندی سلسله مراتبی ...
بیشتر
در حال حاضر بیابانزایی بهعنوان یک معضل، گریبان بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران را گرفته است. این مشکل، نه تنها در نواحی خشک و نیمهخشک، بلکه در بخشهایی از مناطق نیمهمرطوب نیز دیده میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و پهنهبندی شدت بیابانزایی با استفاده از مدل مدالوس اصلاح شده و روش خوشهبندی سلسله مراتبی در دشت باقوس سبزوار است. بدینمنظور، معیارهای موثر در بیابانزایی شامل اقلیم، پوشش گیاهی، خاک، فرسایش و نحوه مدیریت انتخاب و میانگین هندسی شاخصها محاسبه شدند. لایههای اطلاعاتی شاخصهای مربوط به هر یک از معیارها با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. این اطلاعات بر اساس روش مدالوس امتیازدهی شده و از میانگین هندسی شاخصهای هر یک از معیارها، نقشه نهایی وضعیت هر معیار تهیه و از میانگین هندسی معیارها، نقشه وضعیت فعلی بیابانزایی منطقه تهیه شد. نتایج نشان داد، معیارهای پوشش گیاهی، اقلیم و فرسایش بیشتر از سایر عوامل در بیابانزایی منطقه موثر بودند و تیپ حساسیت زیاد و بحرانی، با فقر پوشش گیاهی و خشکی اقلیم مطابقت داشته و واحدهای کاری 1 و 2 بیشترین مساحت تیپهای بیابانزایی با شدت زیاد را به خود اختصاص دادهاند. همچنین، نتایج نشان داد که 21 درصد از منطقه مورد مطالعه، در پهنه حساسیت زیاد، 28 درصد در پهنه حساسیت زیاد و بحرانی، 17 درصد در پهنه حساسیت کم، 28 درصد در پهنه حساسیت کم و بحرانی و شش درصد در پهنه حساسیت ناچیز به فرسایش قرار دارد. 55.6 درصد از نتایج مدل مدالوس اصلاح شده بهوسیله روشهای خوشهبندی معنیدار بهدست آمد. با توجه به نقشه توزیع مکانی شدت بیابانزایی مستخرج از مدل مذکور میتوان بهعنوان ابزاری کمکی در مقابله با بیابانزایی استفاده کرد و از تخریب بیش از حد منطقه در آینده جلوگیری به عمل آورد.
منصور جهان تیغ؛ سید احمد حسینی
چکیده
هدف از اجرای این پژوهش شناخت ویژگیهای فرسایش و لیتولوژی مسیر حاشیه رودخانهها و مسیلهای منطقه سیستان بود. بدین منظور وضعیت رودخانههای منطقه براساس حوزههای آبخیز مشخص و اقدام به جمعآوری آمار و اطلاعات، تهیه و رقومیسازی نقشههای توپوگرافی1:250000 سیستان و استخراج اطلاعات مکانی و توصیفی و همچنین جمعآوری آمار و ...
بیشتر
هدف از اجرای این پژوهش شناخت ویژگیهای فرسایش و لیتولوژی مسیر حاشیه رودخانهها و مسیلهای منطقه سیستان بود. بدین منظور وضعیت رودخانههای منطقه براساس حوزههای آبخیز مشخص و اقدام به جمعآوری آمار و اطلاعات، تهیه و رقومیسازی نقشههای توپوگرافی1:250000 سیستان و استخراج اطلاعات مکانی و توصیفی و همچنین جمعآوری آمار و اطلاعات مربوط به انواع فرسایش در رودخانهها و مسیلهای استان با استفاده از دادههای موجود در گزارشات قابل دسترس و بازدیدهای میدانی گردید. اطلاعات مربوط به انواع سازندهای زمین شناسی نیز با استفاده از نقشههای 1:250000 سازمان زمین شناسی جمعآوری شد. مناطق حساس به فرسایش در طول مسیر رودخانه با استفاده از نقشههای حساس به فرسایش و نقشههای 1:250000 زمینشناسی، حساسیت سازندها نسبت به فرسایش در کناره آبراههها ارزیابی شد. از مهمترین عوامل موثر ایجاد فرسایش در این حوضه شرایط زمین شناسی آن میباشد. بخش عمدهای از ابتدای حوضههای آبخیز مورد بررسی توسط نهشته های رسوبی(ناپیوسته) کواترنر پوشیده شده است که حساسیت زیادی نسبت به فرسایش آبی دارد. همچنین دشت سیستان پوشیده از رسوبات دریاچهای نئوژن و آبرفتهای کواترنر است. طبقه بندی بستر رودخانههای منطقه سیستان نشان میدهد که سنگ، مخروطافکنه و سایر واحدها بهترتیب 7/20، 1/38 و 2/41 درصد طول مسیر آنها را تشکیل میدهد. 2/7 درصد رودخانههای مورد بررسی تحت تاثیر فرسایش قرار گرفته که سهم نوع کناری و کفبستر 1/85 و 9/14 درصد بوده است.
رضا طلایی؛ محسن شریعت جعفری؛ بایرامعلی بیرامی
چکیده
زمینلغزشها، از عوامل عمده فرسایش و تولید رسوب در حوضههای شیبدار وکوهستانی هستند. هر چند شواهد دال بر این است که میزان رسوب وارده به رودخانههای مناطق کوهستانی استان اردبیل بر اثر زمینلغزشها قابل توجه است، اما از لحاظ کمی عدد و رقم متقن مبتنی بر تحقیق علمی برای آن ارائه نشده است. در این پژوهش، موضوع در حوضه بالخلوچای ...
بیشتر
زمینلغزشها، از عوامل عمده فرسایش و تولید رسوب در حوضههای شیبدار وکوهستانی هستند. هر چند شواهد دال بر این است که میزان رسوب وارده به رودخانههای مناطق کوهستانی استان اردبیل بر اثر زمینلغزشها قابل توجه است، اما از لحاظ کمی عدد و رقم متقن مبتنی بر تحقیق علمی برای آن ارائه نشده است. در این پژوهش، موضوع در حوضه بالخلوچای استان اردبیل با استفاده از دادههای مستخرج از عکسهای هوایی، مطالعات صحرایی و دادههای رسوبسنجی ایستگاه هیدرومتری پل الماس مورد بررسی قرار گرفت. با تعیین رابطه دادههای متناظر دبی جریان و دبی رسوب، حجم رسوب در ایستگاههای رسوبسنجی مرتبط با حوضه برآورد شد. میزان رسوب برآوردی در دورههای زمانی مختلف با دورههای فعالیت زمینلغزشها مورد مقایسه قرار گرفت و تاثیر زمینلغزشها در افزایش فرسایش و رسوبدهی حوضه تعیین شد. زمینلغزشهای بزرگ مورد اشاره باعث افزایش قابل توجه بار رسوبی رودخانه بالخلوچای شدهاند. آثار این لغزشها در بار معلق عبوری از ایستگاه پلالماس مشاهده میشود. میانگین رسوب سالانه بر اساس دادههای کل دوره آبی 40 ساله برابر با 46566.30 تن در سال است، در حالیکه میانگین رسوب سالانه بر اساس دادههای 36 ساله، یعنی با حذف دادههای مربوط به سالهای لغزشی 1369 تا 1372، برابر با 30831 تن در سال میباشد. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که بر اساس برآوردهای انجام گرفته میزان رسوب حمل شده بهوسیله رودخانه بالخلوچای بعد از وقوع دو مورد زمینلغزش ساریقیه و ایلانجق در طول دوره چهار ساله (سال 1369 تا سال 1372) بهطور محسوسی افزایش یافته است.
اصغر عزیزیان؛ امیر صمدی
چکیده
مصالح رودخانهای یکی از منابع ارزشمند بوده و بهعلت صرفه اقتصادی و سهولت استحصال، همواره از اهمیت بسیاری در کارهای عمرانی برخوردار میباشند. این موضوع سبب شده که رودخانهها جدا از تغییرات طبیعی خود، امروزه تحت تأثیر فعالیتهای موثر انسان در برداشت بدون ضابطه و بیرویه شن و ماسه، در معرض دگرگونیهای ژرفی قرار گیرند. لذا، جایگزینی ...
بیشتر
مصالح رودخانهای یکی از منابع ارزشمند بوده و بهعلت صرفه اقتصادی و سهولت استحصال، همواره از اهمیت بسیاری در کارهای عمرانی برخوردار میباشند. این موضوع سبب شده که رودخانهها جدا از تغییرات طبیعی خود، امروزه تحت تأثیر فعالیتهای موثر انسان در برداشت بدون ضابطه و بیرویه شن و ماسه، در معرض دگرگونیهای ژرفی قرار گیرند. لذا، جایگزینی منابع رودخانهای با منابع دیگری همچون معادن کوهی میتواند بهعنوان یکی از راهکارهای اساسی جهت حفاظت از رودخانهها در نظر گرفته شود. با توجه به اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر، به ارزیابی پتانسیل تولید رسوب زیرحوضههای منتهی به رودخانههای شهرستان قائن و فردوس با استفاده از تلفیق مدلهای ژئومورفولوژیکی و GIS پرداخته شده است. نتایج بهدست آمده در حوضههای مورد مطالعه، حاکی از آن است که مدلهای ژئومورفولوژیکی از قابلیت بسیار مناسبی جهت شناسائی مناطق مستعد تولید رسوب برخوردار میباشند. طبق محاسبات صورت گرفته با مدل ژئومورفولوژیکی، بخشهای جنوبی و جنوب غربی حوضه شهرستان فردوس و بخشهای شمالی حوضه شهرستان قائن در استان خراسان جنوبی نیز از پتانسیل مناسبی برای برداشت برخوردار میباشند. همچنین، ارزیابی کیفیت رسوبات نیز حاکی از آن است که عمده مصالح موجود در این مناطق در رده مصالح درشت دانه قرار داشته و نیاز به فرآوری به مراتب کمتری دارند.
پرویز عبدینژاد؛ پرویز مرادی
چکیده
در این مقاله عوامل موثر در پایداری و رسوبگیری سدهای اصلاحی سبک فلزی در اراضی مارنی مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام این پژوهش با پیمایش صحرایی اقدام به بررسی و جمعآوری دادهها 380 سدهای سبک فلزی شده و از نرمافزار آماری (SPSS) و روشهای ضریب همبستگی پیرسون و تجزیه واریانس رگرسیونی برای انجام تجزیه و تحلیل ...
بیشتر
در این مقاله عوامل موثر در پایداری و رسوبگیری سدهای اصلاحی سبک فلزی در اراضی مارنی مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام این پژوهش با پیمایش صحرایی اقدام به بررسی و جمعآوری دادهها 380 سدهای سبک فلزی شده و از نرمافزار آماری (SPSS) و روشهای ضریب همبستگی پیرسون و تجزیه واریانس رگرسیونی برای انجام تجزیه و تحلیل آماری استفاده شده است. بر اساس نتایج بهدست آمده، رابطه بین صفات عرض، طول و حجم سدها با پایداری آن در سطح اطمینان درصد معنیدار بوده، با توجه به ضرایب همبستگی صفت عرض سد دارای همبستگی بیشتری نسبت به دو صفت دیگر دارد و صفت طول سد در مرتبه دوم میباشد. بر این اساس ابعاد سدهای احداثی از عوامل موثر بر پایداری این نوع سدها است. همچنین، پایداری با مقدار حجم رسوب تجمیع یافته در پشت سدها نیز دارای یک رابطه خطی و معکوس با ضریب تبیین 0.24 میباشد. رابطه بین طول و عرض سدها با مقدار رسوب جمع شده در پشت آنها از نوع خطی و مستقیم بوده، با توجه به ضرایب تبیین آنها (طول 0.69 و عرض 0.23) تأثیر عامل طول بیشتر است. بهطور کلی برای پایداری مناسب این سدها باید ابعاد آنها به نحو مشخص که طبق معادلات و روابط موجود بین آنها قابل محاسبه است، تعیین و اعمال شود.
نادر قلی ابراهیمی؛ عظیم شیردلی؛ ابراهیم جوان نیکخواه؛ مجید حسینی
چکیده
پوشش گیاهی در بستر و حاشیه رودخانه موجب افزایش زبری مسیر و کاهش میانگین سرعت جریان، کاهش انرژی آب و تغییر توزیع سرعت لایهای و بهعبارتی پروفیل سرعت جریان در مقطع عرضی رودخانه میشود. در این پژوهش آزمایشگاهی، تأثیر پوشش گیاهی شاخهای بر جریان و فرم بستر در آبراهه بررسی شد. شبیهسازی جریان در کانال آزمایشگاهی به طول هفت متر، عرض ...
بیشتر
پوشش گیاهی در بستر و حاشیه رودخانه موجب افزایش زبری مسیر و کاهش میانگین سرعت جریان، کاهش انرژی آب و تغییر توزیع سرعت لایهای و بهعبارتی پروفیل سرعت جریان در مقطع عرضی رودخانه میشود. در این پژوهش آزمایشگاهی، تأثیر پوشش گیاهی شاخهای بر جریان و فرم بستر در آبراهه بررسی شد. شبیهسازی جریان در کانال آزمایشگاهی به طول هفت متر، عرض و ارتفاع 25 سانتیمتر با دبیهای سه، پنج و هفت لیتر بر ثانیه و شیبهای یک، سه و پنج در هزار و پوشش گیاهی مصنوعی از نوع شاخهای با تراکمهای 50، 25 و 12 درصد در شرایط مستغرق مورد آزمایش قرار گرفت. با توجه به دادهبرداری انجام شده، میتوان نتیجه گرفت که اختلاف بین رقوم سطح جریان و بستر جریان و همچنین، دبی جریان، تحت تأثیر انواع تراکم پوشش گیاهی قرار دارد. وجود پوشش باعث ایجاد مقاومت در برابر جریان و افزایش عمق میشود. در تمامی آزمایشها، با افزایش تراکم پوشش مقدار فرسایش بستر نسبت به شرایط اولیه بیشتر شد، بهصورتی که در تراکم 50 درصد بیشترین و در تراکم 12 درصد کمترین تغییر مشاهده شد. در شرایط دبی یکسان با افزایش تراکم، عمق جریان افزایش مییابد. جابهجایی ذرات بستر در منطقه دارای پوشش گیاهی با افزایش تراکم، افزایش مییابد که در تراکم 50 درصد، سطح جریان نسبت به تراکمهای 12 و 25 درصد بیشتر و همچنین در این تراکم، بستر جریان نسبت به سطح اولیه دچار فرسایش و تغییر فرم بیشتری شده و تهنشینی و تجمع ذرات در انتهای پوشش در شرایط با تراکم کمتر، بیشتر مشاهده شده است.
حجتاله صمدی ارقینی؛ سادات فیضنیا؛ علیاکبر نظریسامانی
چکیده
هدف از این پژوهش، تعیین جنس اجزاء تشکیلدهنده رسوبات و نسبت دادن ذرات رسوبی به واحدهای سنگ شناسی حوضه و در نتیجه تعیین سهم هر یک از واحدهای سنگ شناسی در رسوب زایی حوزه آبخیز میباشد. در این پژوهش ابتدا از رسوبات پشت سازههای حفاظت خاک و آب و همچنین، از رسوبات بستر آبراههها نمونهبرداری صورت گرفت. برای کلیه نمونهها دانهبندی ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، تعیین جنس اجزاء تشکیلدهنده رسوبات و نسبت دادن ذرات رسوبی به واحدهای سنگ شناسی حوضه و در نتیجه تعیین سهم هر یک از واحدهای سنگ شناسی در رسوب زایی حوزه آبخیز میباشد. در این پژوهش ابتدا از رسوبات پشت سازههای حفاظت خاک و آب و همچنین، از رسوبات بستر آبراههها نمونهبرداری صورت گرفت. برای کلیه نمونهها دانهبندی بهروش الک تر انجام شد. سپس الکهای 600 میکرون و چهارمیلیمتر بهعنوان الک شاخص انتخاب شدند و با انتخاب 100 دانه رسوبی از هر نمونه، بررسی های کانی شناسی با استفاده از بینوکلر با بزرگنمایی 40 برابر و با توجه به واقعیت رسوبی منطقه، صورت پذیرفت و جنس کانیها و خردهسنگها تعیین و با شمارش تعداد آنها و تعیین سهم هر کدام از کانیها و خردهسنگها، نتایج را با واحدهای سنگشناسی مقایسه و تطبیق داده، سنگ و واحد تولیدکننده هرکانی و خردهسنگها و درصد سهم هر واحد سنگی در تولید رسوب مشخص شد. مطابق نتایج بهدست آمده، واحد سنگ شناسی Єz با 44.62 درصد بیشترین سهم را در فرسایش و تولید رسوب بر عهده دارد. این واحد سنگ شناسی شامل شیل میکایی صورتی تا قرمز سازند زاگون میباشد. واحد سنگشناسی PMl که شامل آهک است با 22.88 درصد در رتبه دوم قرار دارد. سومین واحد سنگشناسی که بیشترین سهم را در تولید رسوب دارد، واحد Ev است که شامل آندزیت و آندزیت برشی شده همراه با میان لایههای توف و توفیت سازند کرج میباشد. واحدهای Pl-Qc و Єl (سازند لالون)، Qt و Js (سازند شمشک)، Et (سازند کرج)، Ek1 (سازند کرج)، Pd (سازند دورود)، Єbt (سازند باروت) و Ef (سازند فجن) بهترتیب با 4.25، 3.22، 2.09، 2.05، 2.01، 1.83، 1.33، 1.32 و 1.23 درصد در رتبههای بعدی قرار دارند و بهترتیب بیشترین سهم را در فرسایش و تولید رسوب حوضه دارند.
علی جعفری؛ داود نیککامی؛ اسماعیل عباسی؛ فاطمه توکلی راد
چکیده
عدم وجود مدیریت صحیح استفاده از اراضی در یک حوزه آبخیز، تأثیرات نامناسبی بر منابع موجود در آن دارد. برای کاهش اثرات محیطی و اقتصادی فرسایش که ناشی از سوء مدیریت در استفاده از اراضی است، نیاز به تدابیری در حوزههای آبخیز است. بهینهسازی کاربری اراضی یکی از راه کارهای مناسب برای دستیابی به توسعه پایدار و کاهش هدررفت منابع میباشد. ...
بیشتر
عدم وجود مدیریت صحیح استفاده از اراضی در یک حوزه آبخیز، تأثیرات نامناسبی بر منابع موجود در آن دارد. برای کاهش اثرات محیطی و اقتصادی فرسایش که ناشی از سوء مدیریت در استفاده از اراضی است، نیاز به تدابیری در حوزههای آبخیز است. بهینهسازی کاربری اراضی یکی از راه کارهای مناسب برای دستیابی به توسعه پایدار و کاهش هدررفت منابع میباشد. هدف از انجام این پژوهش، تعیین سطح بهینه کاربری اراضی بهمنظور افزایش درآمد ساکنین و کاهش میزان اثرات فرسایش در حوزه آبخیز سد سنا است. بهمنظور رسیدن به توسعه و بهکارگیری روشی بهمنظور ترسیم الگوی بهینه استفاده از اراضی برای داشتن حداقل فرسایش و افزایش درآمد کاربران، با استفاده از مدل برنامهریزی چند هدفی متناسب با شکل توابع هدف و محدودیتها گزینههای بهینه تعیین و ارائه شد. در این رابطه، مدل برنامهریزی خطی برای سه سناریوی مختلف وضعیت کنونی کاربریها، وضعیت کنونی کاربریها با اعمال مدیریت اراضی و وضعیت استاندارد کاربریها و مطابق با اصول و معیارهای علمی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، سطح کاربریهای فعلی برای کاهش میزان فرسایش و افزایش درآمد ساکنین حوضه مناسب نبوده و در شرایط بهینه باید تغییر کند. همچنین، نتایج حاصله از میزان سود و فرسایش نشان داد، در صورت بهینهسازی کاربری اراضی، میزان فرسایش در شرایط فعلی، با اعمال مدیریت اراضی در کاربریهای فعلی و در شرایط استاندارد بهترتیب 5.3 ، 31.7 و 43.4 درصد کاهش و میزان سود بهترتیب 47.73، 242.57 و 242.57 درصد افزایش مییابد.
منوچهر امیری؛ هادی نظریپویا؛ حمیدرضا پیروان
دوره 1، شماره 3 ، آبان 1388، ، صفحه 179-188
چکیده
مارنها نسبت به فرسایش بسیار حساس بوده و سالیانه هزاران تن رسوب را راهی مخازن سدها و محل پخش سیلاب در ایستگاههای تغذیه مصنوعی مینماید که در نتیجه، هزینههای پالایش آب شرب و پیشپالایی آب تغذیه مصنوعی به شدت افزایش مییابد. لذا بررسی مارنها از ابعاد مختلف برای کارشناسان و محققان حائز اهمیت است. در این پژوهش سعی شده است تا متغیرهای ...
بیشتر
مارنها نسبت به فرسایش بسیار حساس بوده و سالیانه هزاران تن رسوب را راهی مخازن سدها و محل پخش سیلاب در ایستگاههای تغذیه مصنوعی مینماید که در نتیجه، هزینههای پالایش آب شرب و پیشپالایی آب تغذیه مصنوعی به شدت افزایش مییابد. لذا بررسی مارنها از ابعاد مختلف برای کارشناسان و محققان حائز اهمیت است. در این پژوهش سعی شده است تا متغیرهای موثر بر میزان فرسایشپذیری مارنهای استان همدان شناسایی شود. به همین منظور از 41 نقطه در سه منطقه مارندار، 49 نمونه اخذ و برای تعیین مقادیر متغیرهای فیزیکی و شیمیایی مورد نظر به آزمایشگاه ارسال و همزمان مشخصات محل نمونهبرداریها، چون شیب، موقعیت جغرافیایی و امتیازات هفت پارامتر برای عامل سطحی خاک یادداشت شد؛ همچنین با استفاده از دستگاه بارانساز کامفورست در 41 نقطه فوقالذکر، آزمایش باران مصنوعی انجام و 41 نمونه روانآب تهیه و در آزمایشگاه با روشهای ساده مقدار تلفات خاک اندازهگیری و محاسبه شد؛ سپس مقادیر 23 متغیر فیزیکی و 15 متغیر شیمیایی تعیین شده؛ در نهایت، همه دادهها به وسیله آزمون کولموگروف- اسمیرنوف بررسی و متغیرهای غیرنرمال با لگاریتمگیری نرمال شد و آنگاه بهوسیله آزمونهای همبستگی، رگرسیون دو متغیره و چند متغیره بررسی شدند. نتایج نشان داد که تنها نُه متغیر فیزیکو- شیمیایی با میزان تلفات خاک رابطه معنیدار و خطی نشان میدهد. از این میان، شاخص خمیری، درصد رس و نسبت رس، به ترتیب مهمترین متغیرها برای ارزیابی میزان تلفات خاک از مارنهای منطقه به شمار میروند.