محمدحسن صادقیروش
چکیده
فرسایش بادی بهدلیل تداوم و وسعت عمل فرسایندگی در زمان و مکان بهویژه در مناطق خشک دارای پتانسیل تخریب بالایی است. از اینرو، خسارات وارد شده به منابع اقتصادی بهویژه خاک و پوشش گیاهی چشمگیر است. لذا، شناخت جامع شکلگیری، عملکرد، مناطق تحت تاثیر و اثرات آن ضروری است. در این راستا، این پژوهش با هدف منشاءیابی فرسایش بادی و ...
بیشتر
فرسایش بادی بهدلیل تداوم و وسعت عمل فرسایندگی در زمان و مکان بهویژه در مناطق خشک دارای پتانسیل تخریب بالایی است. از اینرو، خسارات وارد شده به منابع اقتصادی بهویژه خاک و پوشش گیاهی چشمگیر است. لذا، شناخت جامع شکلگیری، عملکرد، مناطق تحت تاثیر و اثرات آن ضروری است. در این راستا، این پژوهش با هدف منشاءیابی فرسایش بادی و تعیین جهت حرکت ماسههای روان در دشت خضرآباد یزد به انجام رسید. در این مطالعه سعی شد، دادههای بادسنجی ایستگاه سینوپتیک یزد طی یک دوره آماری 15 ساله (2015-2001) با استفاده از نرمافزار Wrplot View ،WDconvert و Sandrose Graph 3.0 مورد تحلیل قرار گیرد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فضایی دادههای بادسنجی نشان داد که جهت باد غالب در دشت خضرآباد، غربی (W) با 18.77 درصد فراوانی حالات آرام با بادناکی کمتر از یک نات (0.54 متر بر ثانیه) میباشد. نتایج حاصل از محاسبه و ترسیم گلطوفان که بر اساس سرعت آستانه فرسایش بادی 6.5 متر بر ثانیه تهیه شد نشان میدهد که در این دشت بادهای فرسایشی عمدتاً از جهت غرب-شمال غرب (WNW) و پس از آن از جهت شمال غرب (NW) میوزند و بادهای غربی (W) از فراوانی کمتری برخوردارند. به استناد گلطوفان رسم شده، فراوان حالات آرام در منطقه حدود 96 درصد است. این مسئله بیانگر آن است که بادهای فرسایشی تنها حدود چهار درصد دیدبانیها را شامل میشود. گلماسه ترسیم شده بر مبنای سرعت آستانه فرسایش، نشان داد که بادهای شمال غربی (NW) و جنوب غربی (SW) بهترتیب از بیشترین قدرت یا توان حمل ماسه (DP) برخوردارند و پس از آن بادهای جنوبی (S) در اولویت هستند و جهت نهایی حمل ماسه نسبت به شمال (RDD) در حدود 73 درجه (شمال شرقی) میباشد.
محمد شعبانی
دوره 2، شماره 2 ، مرداد 1389، ، صفحه 116-122
چکیده
مدیریت بهینه منابع آبی و حفظ و ارتقای کیفیت آنها نیازمند وجود اطلاعات در زمینه موقعیت، مقدار و پراکنش عوامل شیمیایی آب در یک منطقه جغرافیایی است. تهیه نقشههای بههنگام تغییرات پارامترهای کیفی آبهای زیرزمینی یک منطقه، گام مهمی در مدیریت و بهرهبرداری صحیح از منابع آب زیرزمینی آن منطقه بهشمار میرود. انتخاب و دقت روشهای مناسب ...
بیشتر
مدیریت بهینه منابع آبی و حفظ و ارتقای کیفیت آنها نیازمند وجود اطلاعات در زمینه موقعیت، مقدار و پراکنش عوامل شیمیایی آب در یک منطقه جغرافیایی است. تهیه نقشههای بههنگام تغییرات پارامترهای کیفی آبهای زیرزمینی یک منطقه، گام مهمی در مدیریت و بهرهبرداری صحیح از منابع آب زیرزمینی آن منطقه بهشمار میرود. انتخاب و دقت روشهای مناسب پهنهبندی و تهیه نقشه تغییرات خصوصیات کیفی آبهای زیرزمینی، بستگی به شرایط منطقه و وجود آمار و اطلاعات کافی دارد که انتخاب صحیح آنها گامی اساسی و مهم در مدیریت منابع آبهای زیرزمینی محسوب میشود. هدف از انجام این تحقیق، ارزیابی دقت روشهای زمینآمار در برآورد میزان EC (شوری)، NO3 (نیترات)، pH و TDS (غلظت املاح محلول) آبهای زیرزمینی دشت ارسنجان واقع در شمال شرق استان فارس و پهنهبندی آنها با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی می باشد. بدین منظور، از روشهای زمینآمار مانند روشهای کریجینگ معمولی (OK)، کریجینگ ساده (SK) و روشهای معین، مانند عکس فاصله (IDW)، تابع شعاعی (RBF)، تخمینگر موضعی (LPI) و تخمینگر عام (GPI) استفاده گردید. نتایج بر اساس معیارهای ریشه دوم میانگین مربع خطا (RMSe) و میانگین خطای مطلق (MAE) پایینتر نشان داد که از بین روشهای مختلف میانیابی، روش کریجینگ ساده (SK) برای پارامترهای EC (724.8 =RMSe و 513.41 =MAE) و TDS (463.5 = RMSe و 328.58= MAE) و روش کریجینگ معمولی (OK) برای پارامترهای pH (0.197 = RMSe و 0.139= MAE) وNO3 (7.923 = RMSe و 6.29 = MAE) برای مطالعه و تهیه نقشه تغییرات پارامترهای کیفی منطقه مناسب هستند. نتایج بهدست آمده از این تحقیق موید برتری روشهای زمین آماری کریجینگ نسبت به روشهای معین است.
مجید حسینی؛ عباس عطاپور؛ سید عزیز کرمی؛ ابوالفضل خلیلپور؛ محمد روغنی
چکیده
آب منبع حیات و عامل رشد و توسعه جوامع بشری است. با توجه به افزایش جمعیت و نیاز بشر به غذا، روز به روز نیاز به این منبع حیاتی نمایانتر میشود. بنابراین جلوگیری از اتلاف این منبع مهم امری اجتناب ناپذیر است که نیاز به برنامهریزی اصولی و صحیح دارد. یکی از راههای جلوگیری از اتلاف آب، کنترل رواناب بهوسیله سامانههای آبگیر، نگهداشت ...
بیشتر
آب منبع حیات و عامل رشد و توسعه جوامع بشری است. با توجه به افزایش جمعیت و نیاز بشر به غذا، روز به روز نیاز به این منبع حیاتی نمایانتر میشود. بنابراین جلوگیری از اتلاف این منبع مهم امری اجتناب ناپذیر است که نیاز به برنامهریزی اصولی و صحیح دارد. یکی از راههای جلوگیری از اتلاف آب، کنترل رواناب بهوسیله سامانههای آبگیر، نگهداشت رطوبت و کاهش تبخیر از سطح خاک می باشد. در این تحقیق بهمنظور معرفی مناسبترین روش کاهش تبخیر از سطح خاک، افزایش طول دوره ماندگاری رطوبت خاک، تعیین میزان عملکرد تیمارهای مختلف و انجام مقایسه بین آنها، اقدام به ایجاد سامانههای لوزیشکل در دامنه شیبدار گردید. وظیفه اصلی این سامانهها جمعآوری و هدایت آب حاصل از بارش به انتهای سامانه و نفوذ آن به داخل خاک است که علاوه بر افزایش رطوبت درانتهای سامانه، تأثیر شایان توجهی در کاهش فرسایش و رسوب دارد. در این طرح بهمنظور افزایش ضریب رواناب سطح سامانهها بهوسیله پوشش پلاستیکی ایزوله شده و قسمت انتهایی سامانهها 6 تیمار و 3 تکرار تعبیه گردیده که هر کدام از آنها با مصالح قابل دسترس کشاورزان چون پلاستیک گلخانهای، شن و ماسه پوشانده شده و برای انتقال رطوبت به عمق خاک، فیلتری بهعمق 50 و قطر 15 سانتیمتر تعبیه شده است. رطوبت خاک در دو عمق 30 و 50 سانتیمتر، در مدت یکسال بهوسیله دستگاه TDR اندازهگیری و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان میدهد که تیمار حداکثر و یا بهترین تیمار از نظر نگهداشت رطوبت خاک در عمق 30 و 50 سانتیمتر بهترتیب تیمار b (پوشش پلاستیکی و روکش سنگریزه) و تیمار d ( پوشش پلاستیکی و روکش سنگریزه همراه با فیلتر) میباشد. میزان افزایش نگهداشت رطوبت خاک نسبت به شاهد در این دو عمق بهترتیب برابر 2.84 و 1.62 درصد میباشد. با توجه به اینکه از نظر میزان نگهداشت رطوبت خاک بین تیمارهای b و d اختلاف معنیداری وجود ندارد و تیمار b از نظر اجرایی سهولت بیشتر و هزینه کمتری دارد، لذا تیمار b بهعنوان بهترین گزینه انتخاب و معرفی میشود.
علیرضا اسلامی؛ علیرضا شکوهی
چکیده
با توجه به گستردگی، تنوع و پیچیدگی فرآیندهای هیدرولوژیکی، تحلیل این جنبه از خشکسالی، داده ها و اطلاعات زیادی را طلب میکند. از این رو دستیابی به شاخصی با ویژگیهای بهکارگیری از دادههای مشاهداتی، سهولت برآورد و برخورداری از اعتبار کافی که قابلیت تحلیل این نوع خشکسالی را نیز داشته باشد، مورد نیاز و ارزشمند است. در این بررسی ...
بیشتر
با توجه به گستردگی، تنوع و پیچیدگی فرآیندهای هیدرولوژیکی، تحلیل این جنبه از خشکسالی، داده ها و اطلاعات زیادی را طلب میکند. از این رو دستیابی به شاخصی با ویژگیهای بهکارگیری از دادههای مشاهداتی، سهولت برآورد و برخورداری از اعتبار کافی که قابلیت تحلیل این نوع خشکسالی را نیز داشته باشد، مورد نیاز و ارزشمند است. در این بررسی شاخصی که هر دو جنبه خشکسالی هیدرولوژیکی و زیستمحیطی را دارا است، معرفی شده است. شالوده روش ارائه شده بر استفاده از منحنی تداوم جریان بهعنوان یکی از روشهای تحلیل خشکسالی هیدرولوژیکی و جریانهای کم، پایهریزی شده است. کارایی شاخص مورد نظر (FDCI) با یکی از شاخصهای جدید ارائه شده یعنی Stream flow Drought Index(SDI) مورد مقایسه قرار گرفته است. برای پیادهسازی روش، سه رودخانه دائمی از نواحی مختلف کشور (حوضه چالوس، جوستان و فریزی) با اقلیم و طول دوره آماری متفاوت، انتخاب شد. نتایج نشان داد که همبستگی بسیار بالایی بین شاخص بهدست آمده با شاخص SDI (ضریب تعیین 0.98 =R2 و خطای استاندارد 0.02=SE )وجود دارد. برتری شاخص پیشنهادی در بهکارگیری اصل دادههای تاریخی با بیشترین مشاهدات و بدون هیچگونه تغییر در اصل دادههاست. از اینرو، کاربرد شاخص FDCI برای تحلیل خشکسالی هیدرولوژیکی رودخانههای واقع در مناطق شبه مدیترانهای و نیمهخشک، بهعنوان نتیجه اصلی این پژوهش محسوب میشود.
علی رضائی
دوره 1، شماره 2 ، مرداد 1388، ، صفحه 128-139
چکیده
توزیع زمانی و مکانی رطوبت خاک در محدوده توسعه ریشه گیاهان، یکی از عوامل اثر گذار در انتخاب نوع گونههای گیاهی و بررسیهای توازن آبی است. یکی از روشهای جدید در اندازهگیری رطوبت روش انعکاسسنجی حوضه زمانی است که اصطلاحاً روش TDR نام گرفته است. در راستای این موضوع، دقت اندازهگیری و منشاء خطاهای حاصل از نصب دراز مدت حسگرها در ...
بیشتر
توزیع زمانی و مکانی رطوبت خاک در محدوده توسعه ریشه گیاهان، یکی از عوامل اثر گذار در انتخاب نوع گونههای گیاهی و بررسیهای توازن آبی است. یکی از روشهای جدید در اندازهگیری رطوبت روش انعکاسسنجی حوضه زمانی است که اصطلاحاً روش TDR نام گرفته است. در راستای این موضوع، دقت اندازهگیری و منشاء خطاهای حاصل از نصب دراز مدت حسگرها در عرصه پخش سیلاب زنجان، مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است. به این منظور، شش پروفیل در عرصه پخش سیلاب و دو پروفیل در عرصه غیر پخش سیلاب (شاهد) تا عمق 1.5 متری حفر شده و جمعاً 36 عدد حسگر تدفینـی در عمقهای مختلف جایگذاری و بهمدت دو سال با فواصل زمانی یک هفته،اندازهگیری رطوبت انجام شده است. تجزیه و تحلیل سری دادهها، از نظر زمانی و مکانی حاکی از افزایش تعداد دادههای گم شده از سال اول به دوم بهدلیل شستشوی املاح و از ضلع غربی بهطرف ضلع شرقی، بهدلیل تمرکز زیاد آب در آن قسمت بوده است. دستهبندی دادهها در سه دوره زمانی تقریباً 70 روز در هر لایه و برای هر سال، نشان میدهد که درصد دادههای گمشده با گذشت زمان و کاهش توام رطوبت خاک، در سال دوم نسبت به سال اول، روند افزایشی داشته است. عامل اصلی پیدایش خطا، شستشوی خاک از اطراف میلههایهادی موج الکترومغناطیس حسگرها و افزایش تعداد حفرهها و فاصله در سطح مشترک میلهها و خاک بوده است.
روانبخش رئیسیان؛ جهانگیر پرهمت
چکیده
روش و مدلهای گوناگونی برای محاسبه مقدار ذوب برف مورد استفاده قرار میگیرد. یکی از رایجترین آنها، روش درجه-روز است. این روش بر مبنای یکی از پارامترهای دمایی، ذوب برف را برآورد مینماید. در این مدل علاوه بر متغیر دما، ضریبی به نام فاکتور درجه-روز بهکار میرود که قبل از کاربرد بایستی برای هر منطقه تعیین شود. برای این منظور مستقیما ...
بیشتر
روش و مدلهای گوناگونی برای محاسبه مقدار ذوب برف مورد استفاده قرار میگیرد. یکی از رایجترین آنها، روش درجه-روز است. این روش بر مبنای یکی از پارامترهای دمایی، ذوب برف را برآورد مینماید. در این مدل علاوه بر متغیر دما، ضریبی به نام فاکتور درجه-روز بهکار میرود که قبل از کاربرد بایستی برای هر منطقه تعیین شود. برای این منظور مستقیما و بهطور همزمان مقدار ذوب برف و دما اندازهگیری شده و بر اساس دادههای حاصله و با ایجاد رابطه همبستگی، ضریب مدل بهدست خواهد آمد. این پژوهش در ارتفاعات چری واقع دراستان چهارمحال و بختیاری بهعنوان "منطقه معرف برفسنجی" محدوده زاگرس میانی اجرا شد. برای اجرای این پژوهش هفت جایگاه مجزای برفسنجی انتخاب و در هر جایگاه، سه اشل با آرایش رئوس قائمالزاویه بهطول اضلاع حدود 20 متر نصب شد. برای تعیین مقدار ذوب برف روش اشل-چگالی مورد استفاده قرار گرفت. دمای محیط در هر جایگاه نیز بر اساس روابط گرادیان حرارتی محدوده طرح محاسبه شد. از آبان سال 1384 تا اردیبهشت 1390 عمق برف انباشته بهصورت هفتگی و پیوسته قرائت و بهطور همزمان چگالی و عمق آب معادل آن محاسبه شد. با تفاضل عمق آب معادل برف در دو قرائت متوالی (دورههای زمانی بدون بارش)، مقدار ذوب برف محاسبه شد. دادههای بهدست آمده برای چهار شاخص دمایی در دورههای زمانی مشترک شامل 1) مجموع دمای متوسط دوره، 2) مجموع دمای متوسط روزهای با دمای مثبت دوره، 3) میانگین دمای متوسط روزهای دوره و 4) میانگین دمای متوسط روزهای با دمای مثبت دوره، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت و فاکتور درجه–روز تعیین شد. بیشترین ضریب همبستگی (0.63=R2) بین مجموع دمای مثبت روزهای دوره (شاخص 2) و مقدار ذوب برف مشاهده شد. بر این اساس مقدار درجه-روزبرای منطقه مورد مطالعه 4.2 بهدست آمد که بیانگر شدت ذوب برف به مقدار چهار میلیمتر در روز به ازای هر درجه سانتیگراد دمای بالای صفر است. این نتیجه در دامنه غالب نتایج مطالعات قبلی بوده و در محدوده زاگرس میانی قابل استناد و کاربرد است.
مجتبی صانعی
دوره 2، شماره 3 ، آبان 1389، ، صفحه 179-186
چکیده
از روشهای متداول ساماندهی و کنترل فرسایش کناری رودخانه استفاده از آبشکن است. آبشکن با هدایت جریان به سمت محور رودخانه، از ایجاد جریان قوی در طول ساحل جلوگیری کرده، مانع فرسایش ساحل رودخانه میشود. از سوی دیگر الگوی جدید جریان باعث فرسایش (آبشستگی) دردماغه آبشکن میشود. آبشکنها معمولاً به صورت چندتایی ساخته میشوند و پایداری ...
بیشتر
از روشهای متداول ساماندهی و کنترل فرسایش کناری رودخانه استفاده از آبشکن است. آبشکن با هدایت جریان به سمت محور رودخانه، از ایجاد جریان قوی در طول ساحل جلوگیری کرده، مانع فرسایش ساحل رودخانه میشود. از سوی دیگر الگوی جدید جریان باعث فرسایش (آبشستگی) دردماغه آبشکن میشود. آبشکنها معمولاً به صورت چندتایی ساخته میشوند و پایداری آنها بستگی زیادی به پایداری اولین آبشکن دارد. در این مقاله پیشنهاد شده است که برای حفظ پایداری اولین آبشکن در یک مجموعه آبشکن (چهار عدد) از یک آبشکن کوتاهتر (محافظ)، که بهصورت عمود بر جریان در بالادست اولین آبشکن قرار میگیرد استفاده شود. بر اساس انجام آزمایشها در فلوم آزمایشگاهی از لحاظ هیدرولیکی پارامترهای بیبعد (نسبت طول آبشکن محافظ به طول اولین آبشکن)، (نسبت فاصله آبشکن محافظ به طول اولین آبشکن) و شرایط هیدرولیکی جریان با معرفی (نسبت عمق جریان بالادست به طول اولین آبشکن) در مصالح با قطر متوسط d50=0.19 میلیمتر، مورد مطالعه قرار گرفت. تحلیل آماری نتایج آزمایشگاهی، مدلی را برای پیشبینی آبشستگی نسبی در دماغه آبشکن اصلی ارائه میدهد. با استفاده از این مدل افزایش نسبی آبشستگی در دماغه اولین آبشکن با افزایش نسبی عمق آب بالادست به طول آبشکن محافظ و فاصله آن از اولین آبشکن نسبت مستقیم، ولی با افزایش نسبی طول آبشکن محافظ به اولین آبشکن نسبت معکوس دارد.
سیما رحیمی بندرآبادی؛ سعید جهانبخش؛ بهروز ساری صراف؛ عبدالمحمد غفوری روزبهانی؛ علیمحمد خورشید دوست
چکیده
عوامل اقلیمی و هیدرولوژیکی مانند بارش به تغییر اقلیم حساس میباشند. لذا، بررسی روند زمانی در چنین متغیرهایی میتواند در تشخیص اثر تغییر اقلیم بر روی منابع آب کمک نماید. تغییر اقلیم میتواند در دادهها بهصورت تغییرات پلهای و یا تدریجی (روند) باشد. هر دو این تغییرات در یک سری زمانی میتوانند بهوسیله روشهای ...
بیشتر
عوامل اقلیمی و هیدرولوژیکی مانند بارش به تغییر اقلیم حساس میباشند. لذا، بررسی روند زمانی در چنین متغیرهایی میتواند در تشخیص اثر تغییر اقلیم بر روی منابع آب کمک نماید. تغییر اقلیم میتواند در دادهها بهصورت تغییرات پلهای و یا تدریجی (روند) باشد. هر دو این تغییرات در یک سری زمانی میتوانند بهوسیله روشهای ناپارامتریک مورد بررسی قرار داده شوند. در این تحقیق، از آمار 30ساله و هیدرومتری سالهای 1349 تا 1380 در حوضه کرخه استفاده شد. آزمونهای ویلکاکسن و رتبهای اسپیرمن بهترتیب برای تعیین تغییرات پلهای و روند در طول سری زمانی مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان میدهد که بارندگی در این منطقه طی دوره آماری مورد بررسی دارای روند کاهشی میباشد و این روند در بالادست حوضه که تحت تاثیر مصارف و فعالیتهای انسانی میباشد، شدت بیشتری دارد. ضمن اینکه فرض وجود تغییرات پلهای نیز در سری دادهها رد شد.
زهرا فغفوری؛ نسیم آرمان؛ محمد فرجی؛ زهره خورسندی
چکیده
از آنجا که در بررسی عوامل موثر بر فرسایش خاک و تولید رسوب بهطور ریشهای نمیتوان عامل مشخص و معینی را بهعنوان عامل اصلی فرسایش آبی در یک منطقه معرفی نمود، شرایط فرسایش موجود در منطقه را باید معلول تأثیر متقابل مجموعه عوامل موثر در ایجاد فرسایش دانست. لذا در این پژوهش بهمنظور شناسایی عوامل مؤثر بر میزان فرسایش و تولید رسوب، ...
بیشتر
از آنجا که در بررسی عوامل موثر بر فرسایش خاک و تولید رسوب بهطور ریشهای نمیتوان عامل مشخص و معینی را بهعنوان عامل اصلی فرسایش آبی در یک منطقه معرفی نمود، شرایط فرسایش موجود در منطقه را باید معلول تأثیر متقابل مجموعه عوامل موثر در ایجاد فرسایش دانست. لذا در این پژوهش بهمنظور شناسایی عوامل مؤثر بر میزان فرسایش و تولید رسوب، فرسایش بین شیاری حوضه سیدآباد به کمک متوسط شدت بارش 30 دقیقهای با دوره بازگشت 10 سال منطقه (40 میلیمتر بر ساعت) و بارانساز صحرایی در 33 پلات آزمایشی تعیین شد. روشهای تجزیه و تحلیل عاملی، مدل رگرسیون چند متغیره، لجستیک و مدل اسکالوگرام نیز برای تحلیل آماری نتایج استفاده شد. ابتدا با استفاده از روش تجزیه و تحلیل عاملی (روش تحلیل مؤلفههای اصلی) از بین 15 متغیر موثر بر تولید رسوب، شش متغیر ضریب رواناب، درصد پوشش گیاهی، درصد شن، حساسیت سنگ به فرسایش، بافت خاک و نوع کاربری که 82.009 درصد از واریانس دادهها را توجیه میکنند، انتخاب شدند (0.53 =KMO). نتایج مدل رگرسیون چند متغیره تقریبا با روش تحلیل عاملی یکسان بود و نتایج حاصل از مدل اسکالوگرام نیز حاکی از تأیید این مطلب میباشد. در نهایت با توجه به ضرایب رگرسیونی بهدست آمده، بهترتیب متغیرهای حجم رواناب (0.02)، حساسیت سنگ به فرسایش (0.001)، درصد ضریب رواناب (0.00005) و درصد شن (0.00002) از عوامل مؤثر بر فرسایش و رسوب در حوضه تشخیص داده شدند. لذا، با توجه به نتایج بهدست آمده، میتوان سیاستگذاریها و برنامهریزیهای لازم را بهمنظور کاهش حجم رواناب و افزایش پوشش گیاهی در اولویت اقدامات کنترل میزان فرسایش و رسوب اتخاذ کرد.
علیرضا مسجدی؛ منوچهر فتحیمقدم
دوره 1، شماره 3 ، آبان 1388، ، صفحه 201-2011
چکیده
وجود پوشش گیاهی در هر منطقهای باعث کاهش سرعت جریانهای سطحی و جلوگیری از فرسایش خاک میشود، بنابراین پوشش گیاهی تاثیر قابل ملاحظهای بر کاهش سیلابهای مخرب خواهد داشت. یکی از روشهای حفاظت از فرسایش در حوزههای آبخیز سیلزا، استفاده از روش زیستی است. وجود پوشش گیاهی در حوزههای آبخیز، باعث کاهش سرعت جریان در هنگام سیلابی و ...
بیشتر
وجود پوشش گیاهی در هر منطقهای باعث کاهش سرعت جریانهای سطحی و جلوگیری از فرسایش خاک میشود، بنابراین پوشش گیاهی تاثیر قابل ملاحظهای بر کاهش سیلابهای مخرب خواهد داشت. یکی از روشهای حفاظت از فرسایش در حوزههای آبخیز سیلزا، استفاده از روش زیستی است. وجود پوشش گیاهی در حوزههای آبخیز، باعث کاهش سرعت جریان در هنگام سیلابی و جلوگیری از فرسایش خاک میشود. اندامهای بیرونی گیاهان موجب افزایش زبری و کاهش سرعت جریان آب و در نتیجه کاهش انرژی تنش برشی آن میشود. از عوامل مهمی که مقاومت هیدرولیکی گیاهان با آن بیان میشود، ضریب زبری است. اندازهگیری ضریب زبری گیاهان و بررسی تاثیر آنها در کاهش سرعت و تنش برشی جریان، از اهمیت خاصی برخوردار است. یکی از گونههای مناسب برای تثبیت و حفاظت خاک، گیاه گز است. این گیاه نسبت به شرایط مختلف مقاوم، و بهآسانی در محل مورد نظر استقرار مییابد. گز از جمله گیاهانی است که دارای برگهای سوزنی بوده، اندام بیرونی آنها بهدلیل زبری، باعث کاهش سرعت جریان و جلوگیری از فرسایش خاک میشود. در این تحقیق، با استفاده از مدل آزمایشگاهی ضریب زبری اندام بیرونی گیاه گز و تاثیر آن در کاهش سرعت جریان بررسی شده است. گز، در شرایط غیر مستغرق و زیر بحرانی در فلوم شیشهای به طول 12.6 متر، عرض 0.5 متر و ارتفاع 0.6 متر با سرعت، دبی و عمقهای مختلف آزمایش شد. ارتفاع گیاه در این، تحقیق 35 سانتیمتر و با آرایش طبیعی و تصادفی در بازهای از فلوم بهطول 2.8 متر در کف فلوم قرار داده شد. 22 نوع آزمایش در این تحقیق صورت گرفت. با توجه به آزمایشهای انجام شده بر روی مدل فیزیکی و نمودارهای بهدست آمده، میتوان نتیجه گرفت ضریب زبری این گیاه، تابعی از شرایط جریان، نظیر سرعت، عمق و شعاع هیدرولیکی و همچنین تابعی از نوع و پوشش گیاهی است؛ همچنین گیاه گز بهدلیل زبری بالا، گزینه مناسبی برای کاهش سرعت جریان و جلوگیری از فرسایش خاک بهشمار میرود.
مسعود ساجدی سابق؛ مجتبی صانعی؛ حسینعلی عبدالحی؛ شهرام بهمنش؛ عباس متینفر
چکیده
مخازن استوانهای پرورش ماهی، بهدلیل مصرف آب کمتر و راندمان تولید بیشتر در سطح جهان توسعه روز افزون یافته است. مطالعه هیدرولیک جریان این مخازن، اولین قدم برای شناختن پدیده رسوبگذاری و راندمان تخلیه رسوب میباشد. در این مقاله با تحلیل سرعت جریان در عمقهای مختلف مخزن، شرایط جریان در آزمایشگاه هیدرولیک پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری ...
بیشتر
مخازن استوانهای پرورش ماهی، بهدلیل مصرف آب کمتر و راندمان تولید بیشتر در سطح جهان توسعه روز افزون یافته است. مطالعه هیدرولیک جریان این مخازن، اولین قدم برای شناختن پدیده رسوبگذاری و راندمان تخلیه رسوب میباشد. در این مقاله با تحلیل سرعت جریان در عمقهای مختلف مخزن، شرایط جریان در آزمایشگاه هیدرولیک پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری مورد مطالعه آزمایشگاهی قرار گرفته است. نتایج بیانگر آنست که در راستای جریان ورودی، در نزدیکی دیواره گرادیان سرعت جریان به سمت دیواره افزایش مییابد و بهدلیل عدم تطابق خطوط هم سرعت در لایههای مختلف با یکدیگر، جریانهای چرخشی ثانویه، بهخصوص در نزدیکی دیواره مخزن شکل میگیرند. همچنین، متناسب با شدت جریان جت، جریان انعکاسی در محل برخورد جت آب با دیواره مخزن، بهوجود میآید که در فاصلهای کوتاه مجددا با دیواره مخزن برخورد نموده و سرعت جریان بهصورت موضعی بهخصوص در لایههای میانی و تحتانی افزایش مییابد و جریان انعکاسی، در لایههای سطحی در طول بیشتری مستهلک میشوند و با افزایش تخلیه میانی مخزن، جریان در لایههای تحتانی از شدت بیشتری برخوردار میشود. بهدلیل جریانات موضعی و ثانویه، مقادیر کمی هیدرولیکی در دبیهای مختلف متفاوت میباشند. اندازهگیریها در عمق 0.2 ارتفاع آب از کف بستر مخزن، دامنه تغییرات بین 0.6 تا 1.78 را برای نسبت سرعت به سرعت متوسط جریان در دبیهای مورد بحث نشان میدهد. همچنین، نتایج بیانگر آنست که عدد فرود محاسباتی در هر نقطه از حجم سیال، تابع نسبت شعاع موضعی نقطه به شعاع مخزن خواهد بود.
محمدرضا خزائی؛ احمد شرافتی؛ حدیث خزائی
چکیده
از آثار مهم تغییر اقلیم در آینده، تغییر رژیم بارش برف از جمله برفهای بیشینهای است. افزایش بارشهای حدی و افزایش دما در اقلیم آتی با اثرات معکوس مقدار بارش برفهای حدی آینده را تحت تأثیر قرار میدهند و روند تغییر آن در آینده مشخص نیست. در این مقاله اثر تغییر اقلیم بر بارشهای روزانه حدی برف در ایستگاه مهرآباد تهران ...
بیشتر
از آثار مهم تغییر اقلیم در آینده، تغییر رژیم بارش برف از جمله برفهای بیشینهای است. افزایش بارشهای حدی و افزایش دما در اقلیم آتی با اثرات معکوس مقدار بارش برفهای حدی آینده را تحت تأثیر قرار میدهند و روند تغییر آن در آینده مشخص نیست. در این مقاله اثر تغییر اقلیم بر بارشهای روزانه حدی برف در ایستگاه مهرآباد تهران ارزیابی شده است. سناریوهای روزانه بارش و دمای روزانه اقلیم آینده مدل CGCM3 تحت سناریوهای انتشار B1 ،A2 و A1B بهوسیله مدل استوکستیک IWG ریزمقیاس شده است و با شبیهسازی بارش برف با استفاده از معیار دمای آستانه، اثر تغییر اقلیم بر برف دوره 65-2036 ارزیابی شده است. نتایج اعتبارسنجی روش، نشان میدهد که مدل IWG دامنه وسیعی از مشخصات دما و بارش را به خوبی باز تولید کرده و مشخصات برف شبیهسازی، بهویژه توزیع فراوانی برفهای روزانه بیشینه سالانه به خوبی شبیهسازی شده است. نتایج ارزیابی اثر تغییر اقلیم نشان میدهد که تحت سناریوهای انتشار مختلف، با وجود افزایش بارشهای حدی آینده ایستگاه مهرآباد تهران، بارش برفهای روزانه بیشینه سالانه به میزان زیادی کاهش مییابد. بهطوری که بیشینه بارش روزانه برف با دوره بازگشت دو سال در آینده تحت همه سناریوها بیش از 50 درصد کاهش مییابد.
جواد محمدینژاد؛ مرتضی خداقلی
چکیده
گرد و غبار از جمله پیامدهای ناشی از خشکسالیهاست که در طی سالهای اخیر بهعنوان یکی از عوامل مهم و موثر بر رشد و میزان تولید گندم در کنار دیگر نوسانات اقلیمی (دما و بارش) نمایان گشته است. بهمنظور بررسی نقش اقلیم و تاثیرات احتمالی ناشی از آن در میزان فراوانی گرد و غبار و عملکرد گندم، شدت خشکسالیها در سطح نه ایستگاه سینوپتیک استان ...
بیشتر
گرد و غبار از جمله پیامدهای ناشی از خشکسالیهاست که در طی سالهای اخیر بهعنوان یکی از عوامل مهم و موثر بر رشد و میزان تولید گندم در کنار دیگر نوسانات اقلیمی (دما و بارش) نمایان گشته است. بهمنظور بررسی نقش اقلیم و تاثیرات احتمالی ناشی از آن در میزان فراوانی گرد و غبار و عملکرد گندم، شدت خشکسالیها در سطح نه ایستگاه سینوپتیک استان لرستان و در طی یک دوره 10ساله 2009-2000 مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. شدت خشکسالیها براساس شاخص SPI و در مقیاس زمانی ششماهه مختوم به ماه خرداد محاسبه و ارتباط آن با توزیع فراوانی روزهای گرد و غباری (دید افقی کمتر از 2000 متر) و میزان اثری که میتواند بر عملکرد گندم دیم داشته باشد، معین شد. میزان همبستگیهای متقابل با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و روش رگرسیون چندگانه در محیط نرمافزاری SPSS و خوشهبندی بهروش Ward در محیط نرمافزاریS-PLUS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در سالهایی که ترسالی حتی بهصورت نرمال بروز نموده است، روزهای گرد و غباری نیز در استان اتفاق افتاده و میزان عملکرد گندم بهطور متوسط به کمتر از 1000 کیلوگرم در هکتار رسیده است (سالهای 2004، 2005 و 2007). این در حالی است که هرگاه این میزان ترسالی از حد نرمال عبور نموده و در حدود ترسالی خفیف قرار گرفته است، روزهای غباری به صفر رسیده و میزان عملکرد گندم بهطور متوسط به بیش از 1500 کیلوگرم در هر هکتار رسیده است (سال 2006). فراوانی روزهای گرد و غباری و میزان عملکرد گندم در اکثر ایستگاهها، بهصورت مثبت و مستقیم مرتبط هستند و در خرمآباد، کوهدشت و بروجرد بهترتیب به میزان 0.784، 0.626 و 0.933 بهصورت مستقیم ظاهر شده و بهطور تقریباً کامل و معکوس در ایستگاه ازنا به میزان 0.926- قابل مشاهده است.
کیانفر پیامنی؛ عیسی سلگی؛ کاظم رنگزن؛ طاهر فرهادینژاد
چکیده
رسوبات میتوانند نمایانههای حساسی برای پایش آلایندهها در محیطهای آبی باشند. بنابراین، شناخت ساز و کارهای انباشت و توزیع ژئوشیمیایی فلزات سنگین در سامانههای آبزی و فراهمسازی اطلاعات اولیه برای قضاوت ریسکهای سلامت محیطی، بررسی فضایی غلظت فلزات در رسوبات و مقایسه آنها با مقادیر پایههای غیر آلوده ...
بیشتر
رسوبات میتوانند نمایانههای حساسی برای پایش آلایندهها در محیطهای آبی باشند. بنابراین، شناخت ساز و کارهای انباشت و توزیع ژئوشیمیایی فلزات سنگین در سامانههای آبزی و فراهمسازی اطلاعات اولیه برای قضاوت ریسکهای سلامت محیطی، بررسی فضایی غلظت فلزات در رسوبات و مقایسه آنها با مقادیر پایههای غیر آلوده از اهمیت بسزایی برخوردار میباشد. یکی از روشهای مرسوم ارزیابی آلودگی خاک و رسوب استفاده از شاخص عامل آلودگی (CF) است. محاسبه این شاخص نیازمند تعیین پس زمینه عناصر مورد بررسی است. برای این منظور، بهطور معمول از روشهای آماری مبتنی بر میانگین و انحراف معیار دادهها استفاده میشود. با توجه به چوله بودن توزیع بیشتر دادههای ژئوشیمیایی، استفاده از این روش پارامتریک را با محدودیت مواجه میسازد، لذا، استفاده از روشهای مقاوم به دادههای پرت بهعنوان رویکردی جایگزین میتواند مطرح شود. در یکی دو دهه اخیر، روش فرکتال نیز برای جداسازی جوامع در دادههای مربوط به بسیاری از رشتههای علوم زمینی بهکار گرفته شده است. بهمنظور ارزیابی کاربرد این دو روش در شاخص CF، 771 نمونه رسوب آبراههای حاوی شش عنصر فلزی As، Cr، Cu، Ni، Pb و Zn در منطقهای به وسعت برگه نقشه زمینشناسی یکصد هزارم الشتر (واقع در شمال شهر خرمآباد) برداشت شد. سپس، با هر دو روش (روش آماری مقاوم به دادههای پرت و روش فرکتالی) پسزمینه عناصر تعیین و در نهایت، شاخص CF محاسبه شد. این شاخص مبتنی بر روش آماری بهترتیب برای عناصر آرسنیک، کرم، مس، نیکل، سرب و روی 7.5، 0.8، 5.1، 0.5، 4.7 و 9.2 درصد نمونههای مورد بررسی را در سطح متوسط ارزیابی کرده است. شاخص CF مبتنی بر روش فرکتال برای عناصر مذکور بهترتیب 39، 28.9، 88.6، 39.4، 45.7 و 73.4 درصد در سطح متوسط است و برای عناصر مس، سرب و روی سه، 0.1 و 4.3 درصد در سطح قابل ملاحظه ارزیابی کرده است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که استفاده از روشهای آماری در تعیین پسزمینه عناصر با وجود انتخاب روش آماری متناسب با توزیع دادهها، حساسیت شاخص CF را کاهش داده، در جداسازی طبقات آلودگی، کارایی شاخص را پائین آورده است، در حالیکه استفاده از روش فرکتال به علت در نظر گرفتن بعد فضایی (مساحت) در جداسازی جوامع مختلف پسزمینه از آنومالی تفکیک طبقات آلودگی بهوسیله شاخص CF را قوت بخشیده، در نتیجه برآوردهای آلودگی منطقهای را بهبود میبخشد.
یونس دقیق؛ علی طلوعیان
دوره 2، شماره 4 ، بهمن 1389، ، صفحه 250-256
چکیده
یکی از مسائلی که در طراحی دایکهای ساحلی باید مد نظر قرار گیرد، بررسی میزان نشت آبهای شور و شیرین و تداخل آنها در بدنه و زیر دایک است. در این مقاله ضمن معرفی فنهای جدید مدل FEM و بررسی بازده پتوی آببند رسی و پردة آببند قائم بر میزان مخلوط شدن آبهای شور و شیرین، به بررسی تاثیر استفادة توام آنها بر نحوه تداخل آبهای شور و شیرین ...
بیشتر
یکی از مسائلی که در طراحی دایکهای ساحلی باید مد نظر قرار گیرد، بررسی میزان نشت آبهای شور و شیرین و تداخل آنها در بدنه و زیر دایک است. در این مقاله ضمن معرفی فنهای جدید مدل FEM و بررسی بازده پتوی آببند رسی و پردة آببند قائم بر میزان مخلوط شدن آبهای شور و شیرین، به بررسی تاثیر استفادة توام آنها بر نحوه تداخل آبهای شور و شیرین بهوسیله مدل عاملهای محدود CTRANW پرداخته شده است. این مدل بر اساس روش عددی عامل محدود طراحی و در سال 2001 در آلبرتای کانادا بهمنظور بررسی شوری و آلودگی درون تودههای متخلخل، توسعه داده شده است. در این تحقیق پنج دسته تحلیل انجام شد، دستة اول برای بررسی وضعیت پیشرفت شوری بعد از احداث دایک و پیش از تجمع آب رودخانه در پشت دایک، دستۀ دوم در زمان پس از انباشته شدن آب رودخانه در پشت دایک به ارتفاع 5/3 متر، دستۀ سوم تحلیلهای مشابه تحلیل قبل ولی با استفاده از پتوی رسی، دسته چهارم تحلیلهای مشابه تحلیل دوم ولی با استفاده از پرده آببند عمودی و دستۀ پنجم تحلیلهای در شرایط ادغام پتوی رسی و پرده آببند. نتایج تحقیقات نشان داد که در حالت استفاده از پتوی رسی بیشترین سرعت خاکشویی در پنج روز اول اتفاق میافتد و پس از 10 روز تقریبا ثابت میماند. همچنین استفاده همزمان از پتوی رسی و پرده آببند بیشترین بازده را در جلوگیری از نفوذ نمک دریا در خاک خواهد داشت.
سعید گلیان؛ احمد احمدی؛ نرجس سالاریان
چکیده
سدهای اصلاحی، سدهای کوچک با سازههای ساده و نسبتا کم هزینه هستند که بهدلیل عدم نیاز به مصالح و تکنولوژی خاص، جهت کنترل رسوب و مهار سیل کاربرد فراوانی دارند. در این پژوهش اثر استفاده از سد اصلاحی در کاهش دبی اوج و افزایش زمان رسیدن به دبی اوج در حوزه آبخیز کن در شمال غرب شهر تهران بررسی شد. در این پژوهش از دو روش هیدرولوژیکی و هیدرولیکی-هیدرولوژیکی ...
بیشتر
سدهای اصلاحی، سدهای کوچک با سازههای ساده و نسبتا کم هزینه هستند که بهدلیل عدم نیاز به مصالح و تکنولوژی خاص، جهت کنترل رسوب و مهار سیل کاربرد فراوانی دارند. در این پژوهش اثر استفاده از سد اصلاحی در کاهش دبی اوج و افزایش زمان رسیدن به دبی اوج در حوزه آبخیز کن در شمال غرب شهر تهران بررسی شد. در این پژوهش از دو روش هیدرولوژیکی و هیدرولیکی-هیدرولوژیکی با استفاده از نرمافزار HMS-HEC مدلسازی حوزه آبخیز کن انجام شد. با استفاده از مدلسازی هیدرولوژیکی، اثر ساخت سدهای اصلاحی در مشخصات سیل در سه سناریوی تغییر شیب اولیه رودخانه بررسی شد. نتایج نشان دادند که ساخت سد اصلاحی در کاهش دبی در سناریوی اول تغییر شیب (کاهش شیب تا نصف شیب اولیه) بین صفر تا 0.9 درصد، سناریوی دوم (کاهش شیب به 0.1 شیب اولیه) بین 0.4 تا 3.5 درصد و سناریوی سوم (کاهش شیب به 0.01 شیب اولیه) بین 3.9 تا 10.6 درصد موثر بوده و در افزایش زمان رسیدن به اوج، 10 تا 50 دقیقه تاخیر ایجاد خواهد کرد. در مدلسازی هیدرولیکی-هیدرولوژیکی، تاثیر ساخت سد اصلاحی با در نظر گرفتن سد اصلاحی با مخزن خالی از رسوبات برای بارش با دوره بازگشت های مختلف بررسی شد. نتایج نشان داد که با افزایش دوره بازگشت بارندگی، تاثیر ساخت سد اصلاحی در کاهش مشخصات سیل کاهش مییابد. برای مثال با ساخت 100 سد اصلاحی برای بارش با دوره بازگشت دو و 20 سال، درصد کاهش دبی اوج از 22.8 به 1.2 کاهش می یابد. بهطور کلی ساخت سدهای اصلاحی به تنهایی تاثیر قابل توجهی در کاهش مشخصات سیل ندارد و باید این گزینه در کنار سایر روش های سازهای و غیرسازهای مهار سیل بهکار رود.
پریسا فتاح؛ خسرو حسینی؛ سید علی اصغر هاشمی
چکیده
مقدمهخاک یکی از مهمترین منابع طبیعی هر کشور است که نقش کلیدی در امنیت غذایی، اقتصاد ملی و کشاورزی پایدار ایفا میکند. فرسایش خاک، از بارزترین عوامل هدررفت خاک است که فرسایش بارانی از شکلهای مهم آن است. از اینرو، شناخت دقیق فرایندهای حاکم بر فرسایش خاک و انتقال رسوب در زمینه مدیریت صحیح منابع آب و خاک بهمنظور رسیدن به توسعه ...
بیشتر
مقدمهخاک یکی از مهمترین منابع طبیعی هر کشور است که نقش کلیدی در امنیت غذایی، اقتصاد ملی و کشاورزی پایدار ایفا میکند. فرسایش خاک، از بارزترین عوامل هدررفت خاک است که فرسایش بارانی از شکلهای مهم آن است. از اینرو، شناخت دقیق فرایندهای حاکم بر فرسایش خاک و انتقال رسوب در زمینه مدیریت صحیح منابع آب و خاک بهمنظور رسیدن به توسعه پایدار و همچنین توسعه مدلهای فرسایش خاک از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهشهای پیشین نشان داده است که الگوی بارش از عوامل تاثیرگذار بر فرسایش بارانی است. پوشش گیاهی نیز با حفظ خاک در برابر اثر قطرات بارش و رواناب از فرسایش خاک میکاهد. در مناطق خشک و نیمهخشک، با توجه به کمبود پوشش گیاهی و رطوبت اولیه بسیار کم خاک، فرسایش بارانی اهمیت ویژه دارد. این پژوهش با توجه به تاثیر الگوی بارش بر فرسایش بارانی و با بررسی الگوی بارش و تغییرات پوشش گیاهی طی 25 سال در دو حوزه آبخیز ابراهیمآباد و رویان شهرستان سمنان انجام گرفت.مواد و روشهابرای انجام این پژوهش، ابتدا ویژگیهای فیزیکی حوزههای آبخیز با کمک نرمافزار ArcGIS بهدست آمد و اطلاعات بارش از باراننگار با دقت 10 دقیقه، استخراج شد. بهمنظور مقایسه بارندگیها با مقادیر متفاوت بارش، منحنی بی بعد بارش تجمعی هر رویداد بهدست آمد. زمان هر بارش به 10 گام زمانی تقسیم شد و برای دهکهای زمانی آن (گامهای زمانی)، درصد مقدار بارش مشخص شد. دستهبندی رگبارها بسته به اینکه وقوع بیشینه بارش در کدام چارک زمانی اتفاق افتاده است، به چارکهای یک، دو، سه، چهار تقسیمبندی شد. با توجه به بیشترین مقدار بارندگی بارش در هر چارک، الگوهای آن نامگذاری شد. با توجه به اطلاعات لایههای رسوبی در سدهای کوتاه مخزنی واقع شده در خروجی هر حوضه و اطلاعات بارش، رگبارهای مربوط به هر لایه رسوبی مشخص شد و تاثیر الگوی رگبار بر الگوی رسوب مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی شباهت الگوهای بارش و رسوب، از معیارهای میانگین اختلاف در هر گام بارش و رسوب و تغییرات انحراف استاندارد استفاده شد. با نگرش به تغییرات پویای پوشش گیاهی نسبت به دیگر ویژگیهای حوضه برای بررسی تغییرات پوشش گیاهی و مساحت آن از دادههای سنجش از دور استفاده شد. با توجه به عملکرد موثر و دقت زیاد شاخصNDVI و تصاویر ماهوارهای لندست در مناطق خشک، برای برآورد پوشش گیاهی، مدیریت و فراخوانی تصاویر ماهوارهای، سامانه Google Earth Engine مورد استفاده قرار گرفت. سپس، به بررسی تاثیر ویژگیهای حوضه از جمله شیب، مساحت، جنس خاک، ضریب شکل حوضه و پوشش گیاهی مناطق بر رسوبدهی حوضهها پرداخته شد.نتایج و بحثنتایج نشان داد، میانگین شباهتها در الگوی بارش و رسوب در حوضههای ابراهیمآباد و رویان بهترتیب 48.2 و 46.1 درصد بوده است. همچنین، با افزایش شماره چارک بارش، درصد رسوبات درشتدانه نیز طی هر رگبار افزایش یافت که گویای نقش مهم الگوی رگبار بر الگوی رسوبدهی حوضهها است. میانگین ماهانه پوشش گیاهی (حاصل از تصاویر لندست) در حوضههای ابراهیمآباد و رویان در طی دوره مذکور بهترتیب 5.15 و 4.99 درصد بهدست آمده است که نسبت به پژوهشهای پیشین کمتر برآورد شده است. در این پژوهش، از حد آستانه 0.1 برای شاخص NDVI استفاده شده است که در آن از پوششهای گیاهی بسیار ضعیف صرفنظر شده است.نتیجهگیریدر مجموع میتوان بیان کرد که در هر دو حوضه در بیش از 51 درصد موارد، با افزایش پوشش گیاهی در هر رگبار، ضخامت لایه رسوب مربوطه کاهش یافته است که تاثیر مقادیر و تغییرات پوشش گیاهی بر فرسایش و رسوب حوضهها را بیان میکند.
فرزاد بیات موحد؛ داود نیککامی؛ حسن شامی
دوره 1، شماره 4 ، بهمن 1388، ، صفحه 275-279
چکیده
در مناطق خشک و نیمهخشک، انجام شخم در جهت شیب بهخصوص در زمان وقوع بارندگیهای با شدت زیاد، منجر به فرسایش و هدررفت بیشتر خاک میشود. با اعمال روشهای مدیریتی و بهزراعی میتوان از میزان اثرات نامطلوب عملیات خاکورزی در اینگونه اراضی کاست. بهمنظور بررسی اثر شخم عمود بر جهت شیب و کاربرد مالچ کاه و کلش ...
بیشتر
در مناطق خشک و نیمهخشک، انجام شخم در جهت شیب بهخصوص در زمان وقوع بارندگیهای با شدت زیاد، منجر به فرسایش و هدررفت بیشتر خاک میشود. با اعمال روشهای مدیریتی و بهزراعی میتوان از میزان اثرات نامطلوب عملیات خاکورزی در اینگونه اراضی کاست. بهمنظور بررسی اثر شخم عمود بر جهت شیب و کاربرد مالچ کاه و کلش در کاستن اثرات نامطلوب عملیات خاکورزی بر فرسایش خاک، این تحقیق در 18 کرت استاندارد واقع بر سه طبقه شیب 12-0، 20-12 و 40–20 درصد با سه تکرار، در قالب کرتهای خرد شده در پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در دو سال متفاوت در ایستگاه تحقیقاتی پخش سیلاب سهرینقره چریان اجرا شد. در سال زراعی 82-81 در نیمی از کرتها شخم در جهت شیب و در نیمی دیگر شخم عمود بر جهت شیب اعمال شد. در سال زراعی 84-83 در تمامی کرتها شخم در جهت شیب اعمال شده، در نیمی از آنها کاه و کلش گندم به مقدار پنج تن در هکتار بهصورت مالچ سطحی پاشیده شد. در طول دوره بررسی، بعد از هر واقعه بارندگی منجر به رواناب، اقدام به نمونهبرداری و اندازهگیری مقدار رسوب جمع شده در مخازن نصب شده در انتهای کرتها شد. بررسی نتایج نشان داد که اعمال شخم عمود بر جهت شیب، سبب کاهش 10.1، 11.5 و 10.4 برابر میزان هدررفت خاک در کرتهای شخم خورده در جهت شیب شد. کاربرد مالچ نیز سبب کاهش 36.9، 10.8 و 55.4 برابر میزان هدررفت خاک در کرتهای بدون کاربرد مالچ و بهترتیب برای طبقات شیب 12-0، 20-12 و 40-20 درصد شد. این نتایج موید افزایش نفوذ و کاهش هدررفت خاک با اعمال شخم عمود بر جهت شیب و کار برد مالچ کاه و کلش است.
مرتضی خداقلی؛ راضیه صبوحی
چکیده
فرسایش بادی یکی از بارزترین مصادیق و اصلیترین شناسههای جریان ویرانگر بیابانزایی محسوب شده و در شمار مهمترین مشکلات مانع راه توسعه و عمران در اغلب کشورهای قرار گرفته است. نسبت سطوح مناطق تحت تأثیر فرسایش بادی در ایران بیش از شش برابر متوسط جهانی است. از اینرو، هدف این پژوهش، پهنهبندی اقلیمی منطقه غرب و جنوب غرب کشور ...
بیشتر
فرسایش بادی یکی از بارزترین مصادیق و اصلیترین شناسههای جریان ویرانگر بیابانزایی محسوب شده و در شمار مهمترین مشکلات مانع راه توسعه و عمران در اغلب کشورهای قرار گرفته است. نسبت سطوح مناطق تحت تأثیر فرسایش بادی در ایران بیش از شش برابر متوسط جهانی است. از اینرو، هدف این پژوهش، پهنهبندی اقلیمی منطقه غرب و جنوب غرب کشور با تکیه بر عوامل باد است. در این بررسی، 77 متغیر اقلیمی در بازههای زمانی ماهانه و سالانه از ایستگاههای هواشناسی وابسته به سازمان هواشناسی کشور در داخل و مناطق مجاور منطقه مورد بررسی انتخاب و برای کاهش تعداد متغیرها و تعیین عوامل موثر از تحلیل عاملی بهروش تجزیه مولفههای اصلی با دوران واریماکس استفاده شد. سپس، توزیع مکانی امتیازات عاملی در محیط Surfer ver10 ترسیم شد. نتایج تحلیل عاملی، شش عامل دمای گرمایشی-بارش، متوسط سرعت باد، سرعت باد غالب، رطوبت نسبی، سریعترین سرعت باد و تابش را شناسایی کرد که این عوامل بهترتیب 24.01، 19.78، 14.65، 12.66، 9.85 و 3.09 درصد و در مجموع 84 درصد واریانس دادهها را شامل میشوند. در این منطقه، هفت پهنه اقلیمی بهروش وارد تعیین شد که شامل ناحیه معتدل مدیترانهای با بادهای نسبتاً سریع، ناحیه گرم و نیمهخشک با بادهای سریع، ناحیه گرم و نسبتاً خشک با هوای آرام، ناحیه بسیار گرم و خشک و بادی با بادهای سریع، ناحیه بسیارگرم و خشک و بادی، ناحیه نسبتاً گرم و نیمهخشک با هوای آرام، ناحیه بسیارگرم و خشک و شرجی با بادهای نسبتاً سریع است که بهترتیب 17، 10.5، 15.1، 22.1، 7.9، 9.9 و 17.4 درصد از مساحت را در منطقه مورد مطالعه به خود اختصاص میدهند.
منصور جهانتیغ
چکیده
سیستان همواره مورد هجوم طوفانهای شنی قرار دارد، بهطوری که اثرات محدود کنندهای در توسعه آن ایفاء میکند. عوامل متعددی در ایجاد این طوفانها نقش دارند که یکی از آنها، تخریب پوشش گیاهی منطقه بهدلیل تردد خودرو است. بهمنظور شناسایی نقش این تردد در بروز طوفانهای شنی سیستان این پژوهش انجام شد. برای اجرای این پژوهش، سه ...
بیشتر
سیستان همواره مورد هجوم طوفانهای شنی قرار دارد، بهطوری که اثرات محدود کنندهای در توسعه آن ایفاء میکند. عوامل متعددی در ایجاد این طوفانها نقش دارند که یکی از آنها، تخریب پوشش گیاهی منطقه بهدلیل تردد خودرو است. بهمنظور شناسایی نقش این تردد در بروز طوفانهای شنی سیستان این پژوهش انجام شد. برای اجرای این پژوهش، سه منطقه در داخل دریاچه هامون که تحت تأثیر فرسایش قرار گرفته بودند، انتخاب و علاوه بر آن تیماری نیز بهعنوان شاهد مشخص شدند. در هر یک از این محدودهها، ترانسکت خطی به طول 600 متر انداخته و از هر محل سه نمونه خاک از ابتدا، 50 درصد طول و انتهای آنها جمعآوری و به آزمایشگاه انتقال و ویژگیهایی از قبیل رطوبت، بافت، مواد آلی EC ،OM، pH، کربنات کلسیم خاک تجزیه و همچنین، پوشش گیاهی آنها نیز اندازهگیری شد. با استفاده از معادله جهانی فرسایش و تعیین هریک از عوامل آن به روش علمی، میزان فرسایش سالانه خاک برآورد شد. بررسی دادهها نشان داد که محدودههای همراه با تردد خودرو با کاهش میزان رس، پوشش گیاهی، پستی و بلندی، زبری سطح خاک و مواد آلی همراه بوده، ولی باعث افزایش ذرات ریز خاک با قطر کوچکتر از 0.84 میلیمتر، pH ،EC ،CaCO3 و طول زمین که هر کدام از آنها در افزایش فرسایش بادی منطقه نقش دارند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که میزان فرسایش در مناطق مورد مطالعه بین 216.3-15.8 تن در هکتار است.
حسین سعادتی
چکیده
در این تحقیق با روش ردیاب شیمیایی، ارتباط فرایندهای بارش، نفوذ و هیدروژئولوژی در دورههای مختلف گذشته بهمنظور تعیین دورههای اقلیمی دیرینه، در دشت اردبیل ارزیابی شده است. وقوع خشک و ترسالیهای متوالی در دورههای گذشته، در این روش با ارزیابی پروفیلهای کلراید در شش پروفیل حفرشده در دشت اردبیل، مشخص شد. برای معین شدن زمان وقوع ...
بیشتر
در این تحقیق با روش ردیاب شیمیایی، ارتباط فرایندهای بارش، نفوذ و هیدروژئولوژی در دورههای مختلف گذشته بهمنظور تعیین دورههای اقلیمی دیرینه، در دشت اردبیل ارزیابی شده است. وقوع خشک و ترسالیهای متوالی در دورههای گذشته، در این روش با ارزیابی پروفیلهای کلراید در شش پروفیل حفرشده در دشت اردبیل، مشخص شد. برای معین شدن زمان وقوع خشک و ترسالیها در اعماق پروفیلها، سن آبهای قرارگرفته در اعماق خاک بهوسیله معادله و منحنیهای مربوط، محاسبهشده که سن برآورد شده املاح رسوبات دشت اردبیل در روش رابطه ادموند-آلیسون از ۷۳۷ سال در پروفیل ایمیچه تا ۴۵۱۱ سال در پروفیل قرهلر متغیر بود. در ۱۱۰۰ سال اخیر، دو ترسالی و دو خشکسالی عمده ثبت شد. آخرین خشکسالی در ۱۱۶ سال پیش با ۲۰۲ میلیمتر بارش و دومین خشکسالی در ۴۷۳ سال پیش با ۸۳ میلیمتر بارش برآورد شد. در همین دوره آخرین ترسالی در ۲۱۰ سال پیش با ۴۵۱ میلیمتر بارش و دومین ترسالی در ۷۳۵ سال پیش با ۷۰۳ میلیمتر بارش ثبت شد که این ترسالی بیشترین مقدار بارش برآورد شده در کل دوره ۳۶۰۰ بهدستآمده بوده است. دشت اردبیل از ۱۱۰۰ تا ۲۹۰۰ سال پیش به مدت ۱۸۰۰ سال یک خشکسالی متوسط را تجربه کرده که نشاندهنده طولانی بودن دورههای خشکسالی ها در این دشت است. در دوره ۲۹۰۰ تا ۳۵۵۰ سال پیش دوره ترسالی با نوساناتی اتفاق افتاده است. با توجه به این موضوع منطقه اردبیل یکروند بهسوی خشکسالی در پیش دارد. البته در این روند خشکسالی، دورههای تر و خشکسالی با تغییرات اقلیمی کمتر، میتواند اتفاق بیافتد.
نادر جلالی؛ فاضل ایرانمنش؛ محمدهادی داودی
چکیده
بسیاری از طوفانها، با استفاده از تصاویر و دادههای اقلیمی و محیطی بررسی میشوند. بیشتر تحلیلها به روش تولید دمای درخشایی، شاخصها و تصاویر رنگی کاذب محدود میشود. در موارد زیادی نیز برای منشاءیابی طوفانها از تفسیر چشمی استفاده میشود. با توجه کارایی متفاوت شاخصها و روشها، در این تحقیق، پهنههای ...
بیشتر
بسیاری از طوفانها، با استفاده از تصاویر و دادههای اقلیمی و محیطی بررسی میشوند. بیشتر تحلیلها به روش تولید دمای درخشایی، شاخصها و تصاویر رنگی کاذب محدود میشود. در موارد زیادی نیز برای منشاءیابی طوفانها از تفسیر چشمی استفاده میشود. با توجه کارایی متفاوت شاخصها و روشها، در این تحقیق، پهنههای گرد و غباری با استفاده از روش طبقهبندی مکانی تهیه و مرز پلیگونهای مربوطه به روش تصویر چشمی تدقیق شدند. منشاءهای تولید گرد و غبار نیز به روش تفسیر چشمی بر اساس معیارها شناخته شده، به نقشه در آمدهاند. برای شناخت طوفانهای گرد و غبار سالهای 1384 الی 1387، تصاویر رنگی مرکب سنجنده MODIS منطقه تهیه و به نوارهای اولیه تشکیل دهنده آنها تجزیه شده و با استفاده از روشهای مختلف پردازش و تفسیر آنها مورد پردازش و تفسیر قرار گرفتند. مقایسه پراکنش مکانی مناطقی که قبلا بهعنوان منشاء طوفانها معرفی شدهاند و آنچه که بر اساس نتایج این تحقیق بهعمل آمده است، نشان از افزایش چشمگیر منشاءها و بحرانی بودن شرایط در منطقه دارد. تهیه نقشههای روزانه مناطق تحت تاثیر گرد و غبار در طول سال و وضعیت سالانه اسقرار طوفانهای شدید و بسیار شدید حامل گرد و غبار در دوره بررسی و معرفی مناطق اصلی تولید گرد و غبار ها در بینالنحرین و تاثیرگذاری آنها بر طوفانهایی که به سمت جنوب و جنوب غرب ایران وارد میشوند از دیگر نتایج این تحقیق به شمار میروند. بررسیها نشان میدهد که نتایج بهدست آمده از به کارگیری روش طبقهبندی، با نتایج حاصل از مدلسازی به روش محاسبه اختلاف دمای درخشایی همخوانی دارد. بنابراین، این روش ساده را میتوان در مواقعی که به دادههای اصلی دسترسی وجود ندارد، برای تشخیص منشاء، کشند و مناطق تحت تاثیر طوفانهای گرد و غبار پیشنهاد نمود.
مینا جعفری؛ محمدرضا اختصاصی؛ احمد فتاحی
چکیده
امروزه پروژههای مختلف آبخیزداری در حوزههای آبخیز اجرا میشود، گاهی این پروژهها با وجود مطالعه و هزینه بالا بهدلایل مختلف ناکارآمد بوده، با شکست اقتصادی مواجه میشوند. در مطالعه حاضر، ابتدا پروژههای آبخیزداری انجام شده در حوضه پارسل A سد قشلاق سنندج معرفی شد. سپس، ارزیابی آنها با تعیین عوامل داخلی و خارجی ...
بیشتر
امروزه پروژههای مختلف آبخیزداری در حوزههای آبخیز اجرا میشود، گاهی این پروژهها با وجود مطالعه و هزینه بالا بهدلایل مختلف ناکارآمد بوده، با شکست اقتصادی مواجه میشوند. در مطالعه حاضر، ابتدا پروژههای آبخیزداری انجام شده در حوضه پارسل A سد قشلاق سنندج معرفی شد. سپس، ارزیابی آنها با تعیین عوامل داخلی و خارجی مورد بررسی قرار گرفت. هدف استخراج مهمترین عوامل و ارائه راهبردهایی است که پروژهها از نظر اقتصادی مفیدتر و از نظر عملکردی موثرتر باشند. بنابراین، ضمن تعیین نقاط ضعف، قوت، فرصتها و تهدیدها با استفاده از پرسشگری از خبرگان، با کاربرد مدل تحلیلی SWOT و ماتریس کمی QSPM راهبردهای اجرایی-اقتصادی ارائه شدند. نتایج بهدست آمده وزن بالای عوامل مدیریتی را نشان دادند. بهطوریکه بیشترین ارزش نهایی در عوامل خارجی را طرحهای مطالعاتی ناکارآمد و عدم اختصاص بودجه برای تعمیر و نگهداری پروژهها با امتیازهای 0.50 و 0.43 به خود اختصاص دادند. در عوامل داخلی بیشترین ارزش نهایی مربوط به تخریب و مدفون شدن سدها در اثر پایین بودن کیفیت ساخت با امتیاز 0.59 بود. بر اساس نتایج مدل SWOT، وضعیت راهبردی در ربع ST و WT قرار گرفته، از نوع محافظهکارانه و تدافعی است. یعنی راهبرد باید در جهت کاهش زیان ناشی از تهدیدها و نقاط ضعف با استفاده از نقاط قوت حوضه باشد. مطابق با این استراتژی راهبردها بهوسیله متخصصین ارائه و با استفاده از ماتریس کمی QSPM اولویتبندی شدند. راهبرد اجرای پروژهها در اراضی تحت مالکیت افراد و یا واگذاری حق تعمیر و نگهداری آنها به مالکین با امتیاز نهایی 8.76 در اولویت اول قرار گرفت. نتایج پژوهش، نهتنها میتواند در راستای آگاهی از عوامل ضعف در پروژهها کمک کند، بلکه میتواند در بهبود بازدهی اقتصادی پروژهها نیز مورد استفاده قرار گیرد.
علیرضا عربعامری؛ خلیل رضایی؛ محمدحسین رامشت؛ کورش شیرانی
چکیده
تهیه نقشه حساسیت زمین به لغزش و ارزیابی خطر آن از مهمترین مراحل در تهیه نقشه ریسک زمین لغزش میباشد. در این پژوهش به تهیه نقشه حساسیت وقوع زمین لغزش در پادنای علیای سمیرم که یک منطقه حساس به زمین لغزش است، با استفاده از روش شبکه عصبی پرداخته شده است. بدین منظور، در اولین گام ۲۳ عامل موثر در لغزش در منطقه شناسایی شده، همچنین، به کمک تفسیر ...
بیشتر
تهیه نقشه حساسیت زمین به لغزش و ارزیابی خطر آن از مهمترین مراحل در تهیه نقشه ریسک زمین لغزش میباشد. در این پژوهش به تهیه نقشه حساسیت وقوع زمین لغزش در پادنای علیای سمیرم که یک منطقه حساس به زمین لغزش است، با استفاده از روش شبکه عصبی پرداخته شده است. بدین منظور، در اولین گام ۲۳ عامل موثر در لغزش در منطقه شناسایی شده، همچنین، به کمک تفسیر عکسهای هوایی و پیمایشهای میدانی موقعیت لغزشها مشخص شد. در گام بعد با کمک نظرات کارشناسی (AHP) به غربالگری پارامترها پرداخته، در نهایت ۱۴ پارامتر برای اجرای مدل انتخاب شد. از ۱۰۳ لغزش شناسایی شده در منطقه ۷۰ درصد (۷۲ زمین لغزش) بهصورت تصادفی بهمنظور آموزش شبکه و ۳۰ درصد (۳۱ زمین لغزش) بهمنظور اعتبارسنجی مورد استفاده قرار گرفت. از شبکه عصبی پرسپترون چند لایه (multilayer perceptron) با الگوریتم یادگیری پس انتشار خطا استفاده شد و تابع سیگموئید (sigmoid function) بهعنوان تابع فعالسازی انتخاب شد. بهمنظور انتخاب بهترین آرایش شبکه از شاخصهای میانگین مربعات خطا (MSE)، جذر میانگین مجذور خطا (RMSE)، بیشینه خطای مطلق (MAE) و ضریب همبستگی (R2) استفاده کرده، بهترین ساختار شبکه برای پهنهبندی حساسیت به زمین لغزش ۱-۴-۱۴ انتخاب شد. قبل از ورود لایههای اطلاعاتی به شبکه با استفاده از روش نسبت فراوانی (FR) وزن هر یک از طبقات لایههای اطلاعاتی محاسبه شده، بر اساس آن لایهها وزندهی شدند. منحنی ROC و مساحت زیر منحنی (AUC) برای نقشه پهنهبندی ترسیم و از AUC برای صحتسنجی استفاده شد. نتایج اعتبارسنجی نشان داد که مساحت زیر منحنی برای مدل 0.938 (93.8 درصد) است که در گروه دقت پیشبینی عالی قرار میگیرد. طبق نتایج 29.61 کیلومتر مربع (93.25 درصد) از مساحت لغزشها در ردههای خطر زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است.
شیرکو ابراهیمی محمدی؛ سید حمیدرضا صادقی؛ کامران چپی
چکیده
در این پژوهش، ضمن بررسی تغییرات فصلی دبی و غلظت نیتریت، نیترات، آمونیوم، اورتوفسفات و پتاسیم محلول، تغییرات غلظت این مواد در آب پایه و رواناب ناشی از بارش نیز در آبراهههای فصلی و دائمی ورودی به دریاچه زریوار مطالعه شد. بررسی دادهها حکایت از تغییرات زیاد دبی در فصل بهار نسبت به دیگر فصول بهدلیل وقوع بارشهای مکرر و وقوع بیشینههای ...
بیشتر
در این پژوهش، ضمن بررسی تغییرات فصلی دبی و غلظت نیتریت، نیترات، آمونیوم، اورتوفسفات و پتاسیم محلول، تغییرات غلظت این مواد در آب پایه و رواناب ناشی از بارش نیز در آبراهههای فصلی و دائمی ورودی به دریاچه زریوار مطالعه شد. بررسی دادهها حکایت از تغییرات زیاد دبی در فصل بهار نسبت به دیگر فصول بهدلیل وقوع بارشهای مکرر و وقوع بیشینههای دبی در این فصل داشت. با وجود تفاوتهای رفتاری ورودیهای مختلف به دریاچه و همچنین، ماهیت متفاوت مواد مغذی، در مجموع غلظت مواد مغذی دارای تفاوتهای فصلی معنیدار بودند، بهطوری که بیشینه غلظتها و بیشترین تغییرات غلظت نیتریت، نیترات، اورتوفسفات محلول و آمونیوم در فصل تابستان مشاهده شد. تحلیل نتایج بررسی تغییرپذیری غلظت مواد مغذی در طول و بین وقایع بارشی بیانگر تفاوتهای معنیدار نیتریت و نیترات در طول و بین وقایع بارشی با سطوح معنیداری صفر و 0.018 بود، بهطوری که بیشترین تغییرات و بیشینه غلظتهای نیتریت و نیترات بهدلیل اثر رقیقسازی در طول رگبارها، عدم جذب بهوسیله ذرات خاک و در نتیجه عدم تجمع آن در آبخیز و حمل بهوسیله آب زیرزمینی، در آب پایه مشاهده شد. بیشینه غلظتهای اورتوفسفات محلول در نقاط 1 و 2 در آب پایه و در نقاط 3 و 4 در طی رگبارها ثبت شد. در مجموع، تغییرات معنیداری بین غلظت مواد مغذی بهجز پتاسیم در طول و بین وقایع بارشی مشاهده شد.