افسانه فرپور؛ حسین خزیمهنژاد
چکیده
امروزه استفاده از مدلهای هیدرولوژی، عمدتاً برای شبیهسازی تغییرات منبع آب و سیلان (رواناب و تبخیر) ضروری به نظر میرسد. مدلسازی مناسب فرایندهای هیدرولوژیکی نیازمند تعیین پارامترهای مدل است. در فرایندهای واسنجی مقادیر پارامترهای مدل طوری برآورد میشوند که مدل بهخوبی بتواند سامانه طبیعی را شبیهسازی کند. تخمین ...
بیشتر
امروزه استفاده از مدلهای هیدرولوژی، عمدتاً برای شبیهسازی تغییرات منبع آب و سیلان (رواناب و تبخیر) ضروری به نظر میرسد. مدلسازی مناسب فرایندهای هیدرولوژیکی نیازمند تعیین پارامترهای مدل است. در فرایندهای واسنجی مقادیر پارامترهای مدل طوری برآورد میشوند که مدل بهخوبی بتواند سامانه طبیعی را شبیهسازی کند. تخمین پارامترهای این گونه مدلها عموماً بهصورت مستقیم بهدلیل تعداد بالای پارامترها غیرممکن است و لازم است، به کمک ابزارهای بهینهسازی (واسنجی مدل) آنها را برآورد کرد. در پژوهش حاضر، واسنجی پارامترهای مدل بارش–رواناب روزانه Hymod (یک مدل ساده مفهومی بارش–رواناب) با استفاده از الگوریتم نهنگ (WOA) که از نحوه جستجوی غذای نهنگ سرچشمه گرفته است، انجام شد. ارزیابی روش واسنجی مذکور با استفاده از دادههای روزانه بارش و تبخیر و تعرق برای پنج سال و صحتسنجی آن نیز در پنج سال، در حوضه رودخانه لیف آمریکا انجام شد. مقادیر دبی شبیهسازی شده و مشاهده شده با کمک شاخصهای ضریب همبستگی (R2)، خطای جذر میانگین مربعات (RMSE) و ضریب ناش-ساتکلیف (NS) مقایسه شدند. مقادیر معیارهای سنجش خطا بهترتیب 0.91، 1.2 و 0.8 برای دوره واسنجی و 0.91، 2.5 و 0.83 برای دوره صحتسنجی بهدست آمد. همچنین، پارامترهای محاسبه شده به کمک الگوریتم نهنگ، میزان بیشترین ذخیره رطوبتی در حوضه 216.95 میلیمتر، تغییرات مکانی ذخیره رطوبت خاک 0.38، عامل توزیع بین دو مخزن رطوبتی 0.98، زمان ماندگاری در مخزن جریان آرام 0.08 روز و زمان ماندگاری در مخزن جریان سریع 0.47 روز است. بررسی مقادیر خطا نشان داد، الگوریتم بهینهسازی نهنگ کارایی بالایی در زمینه واسنجی مدلهای بارش-رواناب دارد.
حمیدرضا پیروان؛ علی جعفریاردکانی؛ محسن شریعتجعفری
چکیده
بهمنظور شناخت عوامل موثر بر مورفولوژی رودخانه قزلاوزن در حدفاصل بین سد استور تا سد منجیل در دو بازه سنگی و دشت سیلابی بازهای بهطول تقریبی 195 کیلومتر انتخاب و در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی شکل رودخانه، از نقشههای توپوگرافی و عکسهای هوایی با مقیاس 50000:1 سالهای 1334 و 1371 استفاده شد. پس از ترسیم پلان رودخانه، ...
بیشتر
بهمنظور شناخت عوامل موثر بر مورفولوژی رودخانه قزلاوزن در حدفاصل بین سد استور تا سد منجیل در دو بازه سنگی و دشت سیلابی بازهای بهطول تقریبی 195 کیلومتر انتخاب و در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی شکل رودخانه، از نقشههای توپوگرافی و عکسهای هوایی با مقیاس 50000:1 سالهای 1334 و 1371 استفاده شد. پس از ترسیم پلان رودخانه، مشخصات هندسی رودخانه از جمله عرض، طول موج و ارتفاع حلقههای مئاندر، ضریب سینوزیته، شعاع و دامنه نوسانات حلقههای مئاندر و عوامل هندسی دیگر اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که مقادیر میانگین زاویه مرکزی حلقههای مئاندر و ضریب سینوزیته تنگدره رودخانه بهترتیب 140.55 درجه و 1.46 از بازه دشت سیلابی بهترتیب 105.08 درجه و 1.22 بیشتر است، بنابراین رودخانه در بازه کوهستانی پرپیچ و خمدارتر است. جابهجایی جانبی رودخانه قزلاوزن در بازه دشت سیلابی نیز مطالعه شد که 63.3، 26.6 و 10.1 درصد موارد بهترتیب بهسمت ساحل چپ، راست و به هردو سو در اثر چندشاخگی بهوقوع پیوسته و لذا جابهجایی کلی رودخانه بهسمت ساحل چپ است که منطبق با جهت فشارش تکتونیکی ناشی از حرکات صفحات تکتونیکی در این ناحیه است. این موضوع اثر تکتونیک را بر الگوی رودخانه حتی در بازه دشت سیلابی به اثبات میرساند. تنش برشی هیدرولیکی محاسبه شده رودخانه در بازه سنگی 150 پاسکال است، حال آنکه مقاومت برشی سنگهای آتشفشانی کانال رودخانه در این بازه 150 مگاپاسکال و بهبیان دیگر یک میلیون برابر است. بنابراین، فرایندهای فرسایش رودخانهای نمیتواند تنگدره سنگی این رودخانه را بهوجود آورده باشد. برای اثبات این موضوع، شیب و جهت شیب درزههای کانال سنگی رودخانه در 10 ایستگاه و 439 درزه بهکمک کمپاس در صحرا برداشت شد. در ضمن خط مرکزی مسیر رودخانه در بازه سنگی از روی نقشههای توپوگرافی رسم و در فواصل 250 متری به قطعات مستقیم، تقسیم و زاویه هر قطعه نسبت به شمال جغرافیایی تعیین شد. دیاگرام گلسرخی، جهات درزههای کانال سنگی رودخانه و جهات مسیر قطعات مستقیم رودخانه، مشابهت زیادی نسبت به هم نشان دادند. این تحقیق نشان داد که رودخانه قزلاوزن در بازه کوهستانی دارای یک طرح اولیه نئوتکتونیکی بوده و مسیر آن در تنگدره، تابع شکافهایی است که از پیش وجود داشته و تنها رودخانه توانسته نسبت به تعمیق و تعریض آن کوشش نماید.
منصور مهدیزاده یوشانلوئی؛ محمد روغنی
چکیده
ایجاد پوشش گیاهی دائمی و دارای بازدهی اقتصادی از جمله روشهای مهار فرسایش آبی در نقاط مختلف است. امروزه، ایجاد سامانههای سطوح آبگیر باران برای جمعآوری حجم کافی آب باران از طریق افزایش ضریب رواناب از سطح آبگیر و همچنین، استفاده بهینه از بارشهای کم حجم روزانه برای استقرار پوشش گیاهی در اراضی رواج دارد. بر این اساس، با توجه ...
بیشتر
ایجاد پوشش گیاهی دائمی و دارای بازدهی اقتصادی از جمله روشهای مهار فرسایش آبی در نقاط مختلف است. امروزه، ایجاد سامانههای سطوح آبگیر باران برای جمعآوری حجم کافی آب باران از طریق افزایش ضریب رواناب از سطح آبگیر و همچنین، استفاده بهینه از بارشهای کم حجم روزانه برای استقرار پوشش گیاهی در اراضی رواج دارد. بر این اساس، با توجه به تغییرات ایجاد شده در اکوسیستم و محیطزیست عرصههای طبیعی که عمدتا ناشی از بهرهبرداری غیراصولی از منابع آب و خاک طی چند دهه گذشته است، لزوم بازنگری و بهینهسازی در سیستمهای ذخیره نزولات آسمانی و ارائه تلفیقی از روشهای مختلف را بهمنظور کسب نتایج در احیائ و توسعه منابع طبیعی تجدید شونده، ضروری ساخته است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف معرفی روش مناسب مدیریت بهرهبرداری تلفیقی از سطوح عایق و نیمهعایق، در بهینهسازی کمی و کیفی تولید رواناب سامانههای سطوح آبگیر برای توسعه باغات دیم در حوزههای آبخیز معرف مناطق خشک، نیمهخشک و نیمهمرطوب انجام شد. هدف این پژوهش، تحلیل و مدل نمودن میزان عمق رواناب استحصالی در سطوح آبگیر با تیمارهای مختلف، برای ارائه الگوی عمق رواناب قابل استحصال برای شرایط آب و هوایی نیمهخشک کشور بهطور نمونه استان آذربایجان غربی است. محل انجام پروژه در فاصله 30 کیلومتری جنوب شرقی شهر ارومیه و در ایستگاه خرمآباد است. در این ایستگاه، سطوح آبگیر باران به ابعاد 5×6 متر مربع، با تیمارهای سطح عایق، نیمهعایق و طبیعی در چهار تکرار بر روی دامنه جنوبی و با شیب 12 الی 15 درصد احداث شد. مقادیر بارش روزانه و عمق رواناب حاصل از آنها برای یک دوره آماری چهارساله و به تعداد 100 واقعه بارندگی روزانه منجر به تولید رواناب، اندازهگیری شد. برای بررسی فراوانی بارشهای روزانه بیشتر از صفر، یک، پنج و 10 میلیمتر در هر ماه از دادههای 54ساله (2005-1951) ایستگاه هواشناسی سینوپتیک ارومیه بهعنوان ایستگاه معرف شرایط اقلیمی نیمهخشک استفاده شد. نتایج نشان داد، بارشهای روزانه بیشتر از یک و پنج میلیمتر در فصل رشد گیاه شامل ماههای تیر، مرداد و شهریور بهترتیب دارای متوسط فراوانی یکبار در یک سال و یکبار در سه سال هستند. همچنین، حد آستانه بارندگی روزانه برای شروع رواناب بهترتیب برای سطوح آبگیر عایق، نیمهعایق و طبیعی برابر 2.5، 3.5 و 4.4 میلیمتر و درصد ضریب تولید رواناب این سطوح بهترتیب برابر 41.17، 10.58 و 1.74 برای دوره زمانی فروردین الی آبان ماه است. لذا، استفاده از تیمار عایق برای ایجاد سطح آبگیر همراه با تعبیه سامانه ذخیره رواناب حاصل از ماههای پرباران مثل فروردین و اردیبهشت و سامانه توزیع آب ذخیره شده در ماههای پر نیاز آبی گیاه شامل تیر، مرداد و شهریور توصیه میشود.
برومند صلاحی؛ مسعود گودرزی؛ سید اسعد حسینی
چکیده
پیشبینی تغییرات دما و بارش برای اطلاع از میزان تغییرات آن در آینده و در نظر گرفتن تمهیدات لازم برای تعدیل اثرات سوء ناشی از تغییرات آب و هوایی بر منابع آبی و کشاورزی و همچنین اثرات محیطی، اقتصادی و اجتماعی از اهمیت فزایندهای برخوردار است، بر همین اساس، مدلهای گردش عمومی جو (GCMs) طراحی شدهاند که میتوانند پارامترهای ...
بیشتر
پیشبینی تغییرات دما و بارش برای اطلاع از میزان تغییرات آن در آینده و در نظر گرفتن تمهیدات لازم برای تعدیل اثرات سوء ناشی از تغییرات آب و هوایی بر منابع آبی و کشاورزی و همچنین اثرات محیطی، اقتصادی و اجتماعی از اهمیت فزایندهای برخوردار است، بر همین اساس، مدلهای گردش عمومی جو (GCMs) طراحی شدهاند که میتوانند پارامترهای اقلیمی را شبیهسازی کنند. لذا، در این پژوهش دادههای خروجی مدل گردش عمومی HadCM3 تحت سه سناریوی تغییر اقلیم A1B ،A2 و B1 بهوسیله مدل آماری LARS-WG در ایستگاههای منتخب حوزه آبخیز دریاچه ارومیه ریزمقیاس گردانی شد و نتایج حاصل از آن در سه ایستگاه سینوپتیک منتخب شامل ایستگاههای سقز، تبریز و ارومیه در دوره پایه (1990-1961) و دهه 2050 (2065-2046) برای سه متغیر اقلیمی شامل دمای حداقل، دمای حداکثر و بارش مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ارزیابی مدل LARS-WG به بررسی میزان خطای دادههای مشاهداتی و شبیهسازی با استفاده از شاخصهای MSE ،RMSE ،MAE و ضریب تعیین و همبستگی پرداخته شد و مدل برای منطقه مورد مطالعه، مناسب ارزیابی شد. نتایج حاصل از پیشبینی مدل در دهه 2050 نیز حاکی از کاهش 8.22 درصدی بارش و افزایش 3.1 درجه سلسیوس دما در منطقه مطالعاتی نسبت به دوره پایه میباشد. بیشترین افزایش دمای حداکثر مربوط به ایستگاه سینوپتیک تبریز و بیشترین افزایش دمای حداقل و همچنین، بیشترین میزان کاهش بارش در منطقه نیز مربوط به ایستگاه سینوپتیک ارومیه میباشد. نتایج حاصل از این پژوهش میتواند کمک فراوانی به حل چالشهای مدیران و برنامهریزان منابع آب در دورههای آتی نماید.
مژده محمدی؛ جعفر مامیزاده؛ اقبال احسانزاده
چکیده
شبکههای جمعآوری آبهای سطحی وظیفه جمعآوری، انتقال و هدایت آنها را به نزدیکترین نقطه خروجی قابل قبول به عهده دارند. در این پژوهش، شبیهسازی و ارزیابی سامانه انتقال رواناب شهر ایلام با مدل ریاضی ASSA که بهوسیله شرکت اتودسک توسعه یافته، انجام گرفت. در این تحقیق، کل منطقه مورد مطالعه شهر ایلام را که شامل حوضه داخل ...
بیشتر
شبکههای جمعآوری آبهای سطحی وظیفه جمعآوری، انتقال و هدایت آنها را به نزدیکترین نقطه خروجی قابل قبول به عهده دارند. در این پژوهش، شبیهسازی و ارزیابی سامانه انتقال رواناب شهر ایلام با مدل ریاضی ASSA که بهوسیله شرکت اتودسک توسعه یافته، انجام گرفت. در این تحقیق، کل منطقه مورد مطالعه شهر ایلام را که شامل حوضه داخل و خارج شهر است، به 46 زیرحوضه تقسیم شد. خصوصیات فیزیکی هر یک از زیرحوضهها با استفاده از نرمافزار ArcGIS و پیمایش میدانی مشخص شد. درون شهر ایلام چهار مسیل اصلی وجود دارد که رواناب زیرحوضهها را به خارج از شهر هدایت میکنند. رواناب حاصل از زیرحوضهها با سه روش استدلالی، استدلالی اصلاحشده و SWMM محاسبه شد. نتایج پژوهش نشان داد، سامانه جمعآوری شهر ایلام تنها در دوره بازگشت دو سال توانایی انتقال سیلاب را دارد و در دورههای بازگشت پنج سال و بالاتر، قسمت عمدهای از مسیلهای اصلی درون شهر، دچار طغیان شده و باعث آبگرفتگی و خسارت در محیط شهری میشوند و لذا، سامانه جمعآوری کارایی خود را از دست میدهد.
نگار عین اله زاده؛ اتابک فیضی؛ فرناز دانشور وثوقی
چکیده
مقدمه
در سالهای اخیر، مواردی از قبیل رشد فعالیتهای صنعتی، از بین رفتن محیط زیست و غیره، منجر به افزایش گازهای گلخانهای و برهم خوردن تعادل اقلیمی شده است که این پدیده با عنوان تغییر اقلیم یاد میشود. تاثیر منفی این پدیده در سامانههای مختلفی همچون منابع آب، کشاورزی، صنعت و غیره، موجب نگرانیهایی برای جوامع ...
بیشتر
مقدمه
در سالهای اخیر، مواردی از قبیل رشد فعالیتهای صنعتی، از بین رفتن محیط زیست و غیره، منجر به افزایش گازهای گلخانهای و برهم خوردن تعادل اقلیمی شده است که این پدیده با عنوان تغییر اقلیم یاد میشود. تاثیر منفی این پدیده در سامانههای مختلفی همچون منابع آب، کشاورزی، صنعت و غیره، موجب نگرانیهایی برای جوامع بشری شده است. بنابراین، یکی از علتهای اصلی نگرانیهای امروزه، بحث تغییر اقلیم در ارتباط با منابع آب است. تغییر اقلیم و آثار آن، یکی از مهمترین چالشهای مدیریت منابع آب و انرژی است که باید بهصورت جدی بررسی شود و برنامهریزیهایی بهمنظور مقابله با آثار آن بر منابع آب صورت گیرد. هدف از این پژوهش، یافتن مناسبترین مدل تغییر اقلیم برای منطقه و ارزیابی کارایی روشهای هوش مصنوعی در بررسی پدیده تغییر اقلیم است.
مواد و روشها
یکی از معتبرترین روشها، برای بررسی پارامترهای موثر بر پدیدههای هیدرولوژیکی تحت تاثیر تغییرات اقلیم، استفاده از مدلهای گردش عمومی جو (GCM) است. برای استفاده از این مدلها در مقیاس منطقهای، نیاز به انجام عملیات ریزمقیاس نمایی است. قبل از انجام فرایند ریزمقیاسنمایی، بهعلت تعداد زیاد پارامترهای حاصل از مدلهای گردش عمومی زمین، ابتدا باید موثرترین پارامترها از میان آنها انتخاب شود. در این پژوهش، برای تعیین پارامترهای هواشناسی و هیدرولوژیکی ایستگاه سینوپتیک اردبیل، از 25 مدل سری پنجم گزارش IPCC، استفاده شد. برای تعیین مدل برتر از میان مدلهای بررسی شده، از شاخص ضریب همبستگی خطی بین مقادیر ماهانه بارش و دمای مشاهداتی با خروجی مدلهای GCM استفاده شد. همچنین، برای ریزمقیاسنمایی خروجی مدلهای GCM، از شبکه عصبی مصنوعی استفاده شد. قبل از بهکارگیری شبکه عصبی، برای رسیدن به یک شبکه ایدهآل و بهینه، مناسبترین پارامترهای ورودی به شبکه از میان پارامترهای مدلهای GCM برتر منطقه، با استفاده از ضریب همبستگی خطی، تابع اطلاعات مشترک و درخت تصمیم M5، بررسی و انتخاب شدند.
نتایج و بحث
در این پژوهش، برای بررسی عدم قطعیت مدلهای GCM، 25 مدل از سری پنجم IPCC، مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بیانگر آن بود که سه مدل MRI-CGCM3 ،CMCC-CMS و MPI-ESMMR، مناسبترین ضرایب همبستگی را در ایستگاه سینوپتیک اردبیل ارائه میکنند. نتایج حاصل برای تعیین مناسبترین پارامترهای ورودی، بهمنظور ریزمقیاسنمایی با استفاده از سه روش ضریب همبستگی خطی، تابع اطلاعات مشترک و درخت تصمیم M5 نشان داد که الگوریتم درخت تصمیم، مناسبترین پارامترها را برای منطقه مورد نظر ارائه میکند. همچنین، نتایج حاصل از ریزمقیاسنمایی با شبکه عصبی با استفاده از متغیرهایی که با روش درخت تصمیم انتخاب شدند، عملکرد مناسب این روش را در انتخاب پارامترهای موثر ورودی شبکه عصبی نشان داد. بهطوریکه پارامترهای انتخاب شده مدل MRI-CGCM3، بهعنوان ورودی شبکه عصبی در روش ریزمقیاسنمایی پاسخهای بهتری را ارائه داده است. نتایج بهدست آمده با استفاده از پارامترهای انتخاب شده مدل MRI-CGCM3 نشان داد که در پارامتر بارش، مقدار DC، RMSE و CC برای دادههای آزمون، بهترتیب 0.39، 0.40 و 0.63 بهدست آمده و در پارامتر دما، مقدار DC، RMSE و CC برای دادههای آزمون مدل برتر، بهترتیب 0.9، 0.03 و 0.95 بوده است.
نتیجهگیری
عملکرد شبکههای ریزمقیاسنمایی، به شرایط اقلیمی منطقه وابسته است. برتری یک مدل در یک پژوهش، نمیتواند یک استدلال صحیح برای انتخاب آن مدل در تمامی مناطق باشد. بهتر است برای دستیابی به یک مدل بهینه، از مدلهای متنوع گردش عمومی زمین در منطقه استفاده شود. انجام چنین پژوهشهایی، میتواند پژوهشگران را برای بررسی پدیدههای مختلف هیدرولوژیکی که ممکن است در آینده رخ دهد و عواقب جبرانناپذیری داشته باشد، کمک شایانی کند.
کورش شیرانی؛ فرزاد حیدری؛ علیرضا عربعامری
چکیده
زمینلغزشها از مهمترین خطرات طبیعی هستند که نه تنها زندگی انسان را به خطر میاندازند، بلکه باعث ایجاد بار اقتصادی برای جامعه میشوند. با توجه به اهمیت تشخیص مناسبترین روش برآورد صحیح خطر زمینلغزش، در این پژوهش میزان کارایی دو روش شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون چندمتغیره مقایسه شد. بدین منظور ابتدا با استفاده از ...
بیشتر
زمینلغزشها از مهمترین خطرات طبیعی هستند که نه تنها زندگی انسان را به خطر میاندازند، بلکه باعث ایجاد بار اقتصادی برای جامعه میشوند. با توجه به اهمیت تشخیص مناسبترین روش برآورد صحیح خطر زمینلغزش، در این پژوهش میزان کارایی دو روش شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون چندمتغیره مقایسه شد. بدین منظور ابتدا با استفاده از عکسهای هوایی، تصاویر ماهوارهای، نقشههای زمینشناسی و بررسیهای میدانی نقشه پراکنش زمینلغزشها تهیه شد. همچنین، با استفاده از بررسیهای میدانی و مرور مطالعات انجام شده اقدام به بررسی و تعیین نه پارامتر موثر در رخداد زمینلغزش شامل لیتولوژی، کاربری اراضی، شیب، جهت شیب، ارتفاع، بارش، فاصله از گسل، فاصله از جاده و تراکم شبکه زهکشی شد. پس از تهیه لایههای اطلاعاتی با استفاده از GIS و وزندهی به عوامل موثر، با استفاده از نقشه پراکنش زمینلغزش، اقدام به تهیه نقشههای پهنهبندی خطر زمینلغزش با استفاده از روشهای شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون چند متغیره شده و نتایج مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به اینکه برای ارزیابی مدل نمیتوان از همان لغزشهایی استفاده نمود که در پهنهبندی استفاده شدهاند، لذا، از بین نقاط لغزشی، 70 درصد (140 عدد) برای اجرای مدل و 30 درصد (60 عدد) برای ارزیابی مدلها مورد استفاده قرار گرفت. مقادیر شاخصهای مجموع کیفیت (QS) و دقت (P) بهترتیب برای روش شبکه عصبی (0.15 و 0.08) و برای روش رگرسیون چند متغیره (0.14 و 0.05) بوده که این نتایج بیانگر تناسب بیشتر نتایج مدل شبکه عصبی در پهنهبندی منطقه مورد مطالعه میباشد. بدین ترتیب با انتخاب بهترین روش پهنهبندی، میتوان به نقشه پهنهبندی خطر قابل اعتماد و نتایج مطلوبتری دست یافت.
زهرا خان محمدی؛ عماد محجوبی؛ سعید قره چلو؛ اشکان بنی خدمت
چکیده
تخمین بارش در محاسبات بیلان انرژی، مطالعات هیدرولوژیکی، هواشناسی و اهداف کشاورزی، صنعتی، خانگی و آشامیدنی از اهمیت والایی برخوردار است. با توجه به اهمیت دادههای بارش در علوم مختلف و فقدان شبکه بارانسنجی گسترده و مناسب بهویژه در حوزههای آبخیز کوهستانی، لازم است دادههای بارش بهنحوی برآورد و دقت آنها ارزیابی شود. هدف ...
بیشتر
تخمین بارش در محاسبات بیلان انرژی، مطالعات هیدرولوژیکی، هواشناسی و اهداف کشاورزی، صنعتی، خانگی و آشامیدنی از اهمیت والایی برخوردار است. با توجه به اهمیت دادههای بارش در علوم مختلف و فقدان شبکه بارانسنجی گسترده و مناسب بهویژه در حوزههای آبخیز کوهستانی، لازم است دادههای بارش بهنحوی برآورد و دقت آنها ارزیابی شود. هدف از این تحقیق، ارزیابی دادههای بارش سه محصول ماهوارهای IMERG از نوع Near Real Time، 3B42RT-7 از نوع Real Time و PERSIANN-CDR از نوع Final Run در بازه زمانی 2000.06.01 تا 2018.09.31 در 41 ایستگاه بارانسنجی و سه ایستگاه سینوپتیک در داخل و اطراف حوزه آبخیز نیشابور در مقیاس زمانی روزانه و ماهانه است. بررسی شاخصهای آماری مختلف نشان داد که هیچیک از سه محصول ماهوارهای نماینده مناسبی برای دادههای زمینی در وسعت منطقهای در مقیاس روزانه نیستند. لذا، استفاده از این محصولات در مقیاس روزانه در این حوضه در مدلهای هیدرولوژیکی توصیه نمیشود. از سوی دیگر، مقیاس ماهانه بهواسطه تعدیل خطای برآورد بارشهای روزانه، هر سه محصول بارش ماهوارهای عملکرد بهمراتب بهتری را نشان دادند. بهطوریکه میانگین همبستگی و ضریب نشساتکلیف PERSIANN-CDR با دادههای بارش ماهانه در سطح حوضه بهترتیب در حدود 90 درصد و 0.75 و ارزیابی این محصول بهمراتب بهتر از دو محصول 3B42RT-7 و IMERG است. بر این اساس، استفاده از محصولات بارش ماهوارهای مقیاس ماهانه از نوع Final Run در مطالعات بیلان آب بهویژه در حوضههای فاقد آمار، میتوانند مورد توجه قرار گیرند.
اصغر عزیزیان؛ امیر صمدی
چکیده
مصالح رودخانهای یکی از منابع ارزشمند بوده و بهعلت صرفه اقتصادی و سهولت استحصال، همواره از اهمیت بسیاری در کارهای عمرانی برخوردار میباشند. این موضوع سبب شده که رودخانهها جدا از تغییرات طبیعی خود، امروزه تحت تأثیر فعالیتهای موثر انسان در برداشت بدون ضابطه و بیرویه شن و ماسه، در معرض دگرگونیهای ژرفی قرار گیرند. لذا، جایگزینی ...
بیشتر
مصالح رودخانهای یکی از منابع ارزشمند بوده و بهعلت صرفه اقتصادی و سهولت استحصال، همواره از اهمیت بسیاری در کارهای عمرانی برخوردار میباشند. این موضوع سبب شده که رودخانهها جدا از تغییرات طبیعی خود، امروزه تحت تأثیر فعالیتهای موثر انسان در برداشت بدون ضابطه و بیرویه شن و ماسه، در معرض دگرگونیهای ژرفی قرار گیرند. لذا، جایگزینی منابع رودخانهای با منابع دیگری همچون معادن کوهی میتواند بهعنوان یکی از راهکارهای اساسی جهت حفاظت از رودخانهها در نظر گرفته شود. با توجه به اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر، به ارزیابی پتانسیل تولید رسوب زیرحوضههای منتهی به رودخانههای شهرستان قائن و فردوس با استفاده از تلفیق مدلهای ژئومورفولوژیکی و GIS پرداخته شده است. نتایج بهدست آمده در حوضههای مورد مطالعه، حاکی از آن است که مدلهای ژئومورفولوژیکی از قابلیت بسیار مناسبی جهت شناسائی مناطق مستعد تولید رسوب برخوردار میباشند. طبق محاسبات صورت گرفته با مدل ژئومورفولوژیکی، بخشهای جنوبی و جنوب غربی حوضه شهرستان فردوس و بخشهای شمالی حوضه شهرستان قائن در استان خراسان جنوبی نیز از پتانسیل مناسبی برای برداشت برخوردار میباشند. همچنین، ارزیابی کیفیت رسوبات نیز حاکی از آن است که عمده مصالح موجود در این مناطق در رده مصالح درشت دانه قرار داشته و نیاز به فرآوری به مراتب کمتری دارند.
آرش دریک؛ قوامالدین زاهدی امیری؛ محمد جعفری؛ مهران زند
چکیده
تراکم دیاکسید کربن اتمسفر در اثر فعالیتهای انسانی، روند گرم شدن کره زمین را بسیار افزایش داده است. جنگلکاری یکی از راهکارهای مؤثر برای جذب دیاکسید کربن و افزایش ذخیره کربن در بومسازگان خشکی و کاهش گرمایش زمین است. این پژوهش، با هدف بررسی مقایسه میزان ذخیره کربن خاک در تودههای درختی منطقه آبخوان کوهدشت و ارائه بهترین مدل ...
بیشتر
تراکم دیاکسید کربن اتمسفر در اثر فعالیتهای انسانی، روند گرم شدن کره زمین را بسیار افزایش داده است. جنگلکاری یکی از راهکارهای مؤثر برای جذب دیاکسید کربن و افزایش ذخیره کربن در بومسازگان خشکی و کاهش گرمایش زمین است. این پژوهش، با هدف بررسی مقایسه میزان ذخیره کربن خاک در تودههای درختی منطقه آبخوان کوهدشت و ارائه بهترین مدل رگرسیونی ذخیره کربن بر اساس تمامی مشخصههای خاک انجام گرفت. در هر یک از تودههای 20 ساله انجیر، انار، پسته، بادام زراعی و سرو نقرهای و مرتع شاهد، تعداد 10 کرت 5×5 متر بهصورت تصادفی انتخاب و داخل هر کرت از عمقهای صفر تا 10، 30-10 و 50-30 سانتیمتری خاک، نمونهبرداری انجام و مشخصههای خاکشناسی (بافت خاک، کربن آلی، وزن مخصوص ظاهری، هدایت الکتریکی، درصد آهک و اسیدیته خاک) اندازهگیری شد. نتایج نشان میدهد که مقدار میانگین ذخیره کربن خاک در گونه پسته (54.94 تن در هکتار) بهطور معنیداری بیشتر از انجیر (50.23 تن در هکتار)، بادام زراعی (31.53 تن در هکتار)، انار (27.09 تن در هکتار)، سرو نقرهای (24.17 تن در هکتار) و مرتع شاهد (9.01 تن در هکتار) است. در بین تودههای مورد بررسی، اجزا تشکیلدهنده بافت خاک، مقدار اسیدیته، کربن آلی، هدایت الکتریکی و وزن مخصوص ظاهری خاک، اختلاف معنیداری را نشان میدهد. همچنین، نتیجه رگرسیون گامبهگام نشان داد که بافت خاک و مقدار اسیدیته بهترتیب از مهمترین اجزاء تأثیرگذار بر مقدار ذخیره کربن خاک بودند.
کیومرث روشنگر؛ صادق عبدل زاد
چکیده
مقدمهپیشبینی تغییرات بیشینه دما، بسیار مهم است و بهدلیل تاثیرات زیادی که بر منابع آبی، کشاورزی و محیطی دارد، اهمیت فزایندهای پیدا کرده است. با پیشبینی دما، میتوان از تغییرات آینده آگاه شد و تمهیدات لازم برای تعدیل اثرات منفی آن بر منابع آبی، کشاورزی و محیطی را انجام داد. بنابراین، مدلسازی و پیشبینی بیشینه دما میتواند، ...
بیشتر
مقدمهپیشبینی تغییرات بیشینه دما، بسیار مهم است و بهدلیل تاثیرات زیادی که بر منابع آبی، کشاورزی و محیطی دارد، اهمیت فزایندهای پیدا کرده است. با پیشبینی دما، میتوان از تغییرات آینده آگاه شد و تمهیدات لازم برای تعدیل اثرات منفی آن بر منابع آبی، کشاورزی و محیطی را انجام داد. بنابراین، مدلسازی و پیشبینی بیشینه دما میتواند، بهعنوان یک ابزار مهم در برنامهریزی و مدیریت منابع طبیعی، اقتصادی و صنعتی مورد استفاده قرار گیرد.مواد و روشهادر این پژوهش، بیشینه دما با استفاده از روش نوین حافظه طولانی-کوتاه-مدت (LSTM) بر پایه روشهای پیشپردازنده تبدیل موجک گسسته (DWT) و تجزیه مد تجربی کامل (CEEMD) در دو اقلیم متفاوت (مرطوب و نیمهخشک) مدلسازی شد. برای این منظور، از دادههای دمای بیشینه، دمای کمینه، بارش و تابش خورشیدی بهصورت روزانه مربوط به دوره 2001 تا 2020 ایستگاههای سینوپیک واقع در سیاهبیشه شهرستان آمل در استان مازندران و فرودگاه شهرستان ارومیه در استان آذربایجان غربی، استفاده شد. مشخص شد که در منطقه نیمهخشک، پارامترهای دمای بیشینه و کمینه دو روز قبل و دمای بیشینه و کمینه یک روز قبل و دمای کمینه و تابش خورشیدی همان روز و در منطقه مرطوب، پارامترهای دمای بیشینه دو روز قبل و دمای بیشینه و کمینه یک روز قبل و دمای کمینه و تابش خورشیدی همان روز، بهعنوان مدل برتر شناخته شده است.نتایج و بحثنتایج حاصل از تحلیل مدلها، قابلیت و کارایی بالای روش بهکار رفته در تخمین بیشینه دما را به خوبی نشان داد. از طرف دیگر، روشهای پیشپردازنده باعث بهبود نتایج شدند. در بررسیهای صورت گرفته مشاهده شد که نتایج حاصل از تجزیه بر اساس تبدیل موجک، منجر به نتایج بهتری میشود، بهطوری که معیار ارزیابی DC برای مدل برتر در منطقه نیمهخشک شهرستان ارومیه، از 0.965 به 0.993 و در منطقه مرطوب شهرستان آمل از 0.926 به 0.970، افزایش یافت و معیار RMSE در فرودگاه ارومیه از 1.943 به0.896 و در سیاهبیشه از 2.595 به 1.648، کاهش یافته است.نتیجهگیرینتایج بررسی نشان از افزایش معیار ارزیابی DC و کاهش RMSE برای ایستگاه سینوپتیک فرودگاه ارومیه بهترتیب 2.74 و 53.87 درصد و برای ایستگاه سینوپتیک سیاهبیشه آمل بهترتیب 4.80 و 35.50 درصد شد. این نتایج نشان میدهد، تبدیل موجک بیشترین تاثیر را در بهبود عملکرد مدل LSTM دارد و مدلهای منتخب، قابلیت و کارایی بالایی در تخمین میزان دمای بیشینه را دارند. با توجه به نتایج تحلیل حساسیت مشخص شد، پارامتر دمای یک روز قبل، تاثیرگذارترین پارامتر در تخمین بیشینه دمای روزانه برای دو منطقه با اقلیم متفاوت مرطوب و نیمهخشک است.
حسن ترابی پوده؛ احمد گودرزی؛ رضا دهقانی
چکیده
شبیهسازی و ارزیابی آورد رسوب رودخانه از جمله مسائل مهم در مدیریت منابع آب میباشد. اندازهگیری مقدار رسوب به روشهای متداول عموماً مستلزم صرف وقت و هزینه زیادی بوده، گاهی از دقت کافی نیز برخوردار نیست. در این پژوهش برای تخمین رسوبات رودخانه کشکان واقع در استان لرستان، از شبکه عصبی موجک استفاده شد و نتایج آن با روشهای مرسوم هوشمند ...
بیشتر
شبیهسازی و ارزیابی آورد رسوب رودخانه از جمله مسائل مهم در مدیریت منابع آب میباشد. اندازهگیری مقدار رسوب به روشهای متداول عموماً مستلزم صرف وقت و هزینه زیادی بوده، گاهی از دقت کافی نیز برخوردار نیست. در این پژوهش برای تخمین رسوبات رودخانه کشکان واقع در استان لرستان، از شبکه عصبی موجک استفاده شد و نتایج آن با روشهای مرسوم هوشمند همچون شبکه عصبی مصنوعی مقایسه شد. پارامتر دبی، دما، میزان مواد جامد محلول در آب و بارش بهعنوان ورودی و دبی رسوب بهعنوان خروجی مدل در مقیاس زمانی ماهانه طی دوره آماری (1393-1364) انتخاب شد. معیارهای ضریب همبستگی، ریشه میانگین مربعات خطا و ضریب نش ساتکلیف برای ارزیابی و نیز مقایسه عملکرد مدلها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد، ساختار ترکیبی توانسته با استفاده از دو روش هوشمند مورد بررسی، در تخمین میزان رسوب نتایج قابل قبولی ارائه کند. لیکن از لحاظ دقت، مدل شبکه عصبی موجک با بیشترین ضریب همبستگی (0.850)، کمترین ریشه میانگین مربعات خطا (t day-1 0.051) و نیز معیار نش ساتکلیف (0.758) در مرحله صحتسنجی در اولویت قرار گرفت. در مجموع نتایج نشان داد که مدل شبکه عصبی موجک توانایی بالایی در تخمین مقادیر کمینه و بیشینه برخوردار است.
علیرضا معماری؛ کریم سلیمانی؛ محمود حبیب نژاد روشن؛ علی گلکاریان
چکیده
چکیدهمدلهای متعددی برای شبیهسازی سیلاب ورودی به مناطق شهری از بازه های روستایی طراحی شده که مدل EPASWMM یکی از آنها می باشد. حوزه آبخیز شهری مشهد (بازه های هیدرولوژیکی روستایی مشرف به شهر مشهد) با 8 زیرحوزه مستقل و با مساحت 2472 هکتار در جنوب شهر مشهد واقع شده و محدوده مورد مطالعه، منطقه مسکونی شهرک پایداری مشهد با مساحت 6/95 هکتار در پایین ...
بیشتر
چکیدهمدلهای متعددی برای شبیهسازی سیلاب ورودی به مناطق شهری از بازه های روستایی طراحی شده که مدل EPASWMM یکی از آنها می باشد. حوزه آبخیز شهری مشهد (بازه های هیدرولوژیکی روستایی مشرف به شهر مشهد) با 8 زیرحوزه مستقل و با مساحت 2472 هکتار در جنوب شهر مشهد واقع شده و محدوده مورد مطالعه، منطقه مسکونی شهرک پایداری مشهد با مساحت 6/95 هکتار در پایین دست زیرحوزه های M2، M3 و M4 میباشد. بدلیل دبی پیک زیاد سیلاب زیرحوزه های M2، M3 و M4 ، ظرفیت کانالهای انتقال شهری در منطقه شهرک پایداری کافی نبوده و پس از هر بارندگی، رواناب زیادی وارد مناطق مسکونی می شود. هدف از این پژوهش ارزیابی کارایی مدل EPASWMM در شبیهسازی رواناب میباشد. محدوده مطالعاتی به 12 واحد هیدرولوژیک (OUT1 الی OUT12) تفکیک شده وشبکه جمع آوری رواناب در قالب گره ها- کانالها وارد مدل شد. از چهار واقعه بارندگی برای ارزیابی و واسنجی مدل استفاده شده که در بخش واسنجی ، مقدار نمایه نش- ساتکلیف (NS) برای متغیر دبی در واقعه اول و سوم به ترتیب 94/0 و 92/0 و برای ارتفاع رواناب به ترتیب 9/0 و 86/0بوده و نشاندهنده بالابودن دقت شبیه سازی رواناب شهری با استفاده از مدل EPASWMM در هر دو متغیر میباشد. نتایج بخش ارزیابی مدل برای دو واقعه دوم و چهارم نشان میدهد که نمایه های (NS) و (R2) برای سه متغیر دبی، ارتفاع و سرعت رواناب به ترتیب از 78/0 تا 9/0 و 73/0 تا 89/0 متغیر بوده که نشاندهنده همبستگی زیاد دادههای مشاهده ای و شبیه سازی شده میباشد. سناریوهای کاهش سیلاب در واحدهای هیدرولوژیکی با توجه به نتایج شبیه سازی بررسی شده و نتایج نشان داد که اتصال- گره های کد 5 ، 8، 11 و 12 ظرفیت انتقال رواناب در سرعتهای بالا را نداشته و بر اساس نتایج روندیابی مدل، تغییر ابعاد گره و کانال انجام شده است.
محمدجعفر سلطانی؛ امیر سررشته داری؛ صمد شادفر
چکیده
پراکنش نامناسب زمانی و مکانی بارش در مناطق خشک و نیمهخشک، علاوه بر ایجاد سیلابهای مخرب موجب هدررفت رواناب سطحی میشود. از اینرو، مهار رواناب سطحی و بهرهبرداری مناسب از آن، از طریق احداث سامانههای سطوح آبگیر باران میتواند راهکار مناسبی برای جلوگیری از هدررفت آب باشد. شناسایی و پهنهبندی مناطق مستعد احداث ...
بیشتر
پراکنش نامناسب زمانی و مکانی بارش در مناطق خشک و نیمهخشک، علاوه بر ایجاد سیلابهای مخرب موجب هدررفت رواناب سطحی میشود. از اینرو، مهار رواناب سطحی و بهرهبرداری مناسب از آن، از طریق احداث سامانههای سطوح آبگیر باران میتواند راهکار مناسبی برای جلوگیری از هدررفت آب باشد. شناسایی و پهنهبندی مناطق مستعد احداث سامانهها برای استفاده بهینه از نزولات جوی یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده در استفاده بهینه از منابع آب است. از سوی دیگر، تعیین مکانهای مناسب و پهنهبندی با استفاده از روشهای سنتی و متداول بسیار دشوار بوده، بیشتر باعث بروز خطا میشود. سامانه اطلاعات جغرافیایی، ابزارها و تکنیکهای آن توانایی آن را دارد که با تلفیق لایههای مختلف اطلاعاتی در قالب مدلهای مختلف با بیشینه دقت و در کمترین زمان ممکن در مکانیابی این مناطق مورد استفاده قرار گیرد. محدوده مورد مطالعه حوزه آبخیز کن در شمال تهران است که مساحتی حدود 197 کیلومتر مربع را در بر میگیرد. هدف از این پژوهش، مقایسه مدلهای مختلف تلفیق لایههای اطلاعاتی در تعیین مکانهای مناسب احداث سامانههای سطوح آبگیر با استفاده از نقشههای شیب، واحد اراضی، بارش، پوشش گیاهی مرتعی، پوشش گیاهی، گروههای هیدرولوژیکی خاک، زمینشناسی، هوا و اقلیم و کاربری بوده است که در محیط GIS و با کمک مدلهای مختلف تلفیق لایههای اطلاعاتی انجام شده است. نقشه کاربری اراضی از دادههای ماهواره لندست 8 سال 2014 و مطالعات میدانی استخراج شدهاند. سپس، به لایههای اطلاعاتی با توجه به میزان اهمیت هر یک در پهنهبندی وزن خاصی داده شد. با تلفیق لایهها در قالب مدلهای Boolean logic ،Index_overlay و Fuzzy logic و مقایسه با عرصههای کنترلی (عرصههای اجرا شده بهوسیله وزارت جهاد کشاورزی) نقشه مکانهای مناسب احداث در هر مدل بهدست آمد. نتایج نشان داد که عملگرهای 0.2=gamma=0.3 ،gamma و Product از مدل fuzzy logic بیشترین همپوشانی را با عرصههای کنترلی داشته، بهترین مدل تلفیق برای تعیین مکانهای مناسب احداث سامانههای سطوح آبگیر باران در منطقه مورد مطالعه هستند.
مجتبی صانعی؛ علی فرودی خور
چکیده
سرریزها یکی از سازههای متداول برای تخلیه و اندازهگیری جریان هستند، به همین منظور این نوع سازههای هیدرولیکی بسته به هدف مورد استفاده، دارای اشکال مختلفی هستند. ضرایب طراحی سرریزها که در مراجع استاندارد طراحی در دسترس است، مربوط به سرریزهایی است که امتداد آنها عمود بر جهت جریان است. در برخی از موارد بهدلیل محدودیتهای ...
بیشتر
سرریزها یکی از سازههای متداول برای تخلیه و اندازهگیری جریان هستند، به همین منظور این نوع سازههای هیدرولیکی بسته به هدف مورد استفاده، دارای اشکال مختلفی هستند. ضرایب طراحی سرریزها که در مراجع استاندارد طراحی در دسترس است، مربوط به سرریزهایی است که امتداد آنها عمود بر جهت جریان است. در برخی از موارد بهدلیل محدودیتهای اجرایی و طراحی، استفاده از سرریزهای کنگرهای، سرریزهای جانبی و همچنین، طراحی سرریزهای قوس محور اجتنابناپذیر است. تا کنون در زمینه تخمین ضریب دبی این سرریزها و نیز استخراج رابطه دبی-اشل آنها تحقیقات بسیار کمی انجام شده است. در این تحقیق، به کمک روش نوین بهینهسازی برنامهریزی بیان ژن و همچنین، روش شبکه هوش مصنوعی روابطی بدون بعد بر اساس پارامترهای زاویه قوس سرریز و نسبت بار آبی بالادست سرریز به ارتفاع آن برای برآورد ضریب دبی این سازهها ارائه شده است. برای واسنجی و صحتسنجی (آزمون) رابطه پیشنهادی، دادههای آزمایشگاهی Kumar و همکاران استفاده شده است. مقایسه نتایج محاسباتی این رابطه با مقادیر آزمایشگاهی ضریب دبی سرریزهای قوسی نشان داد که روابط پیشنهادی از دقت بسیار مناسبی برخوردار است. با توجه به معیارهای عملکرد، دو مدل برای GEP و یک روش برای ANN انتخاب شدند که در همه این مدلها الگوی ورودی یکسان میباشد. در روش منحنی برنامهریزی ژنتیک الگوی ورودی با عملگرهای 2F و 4F با داشتن بیشترین ضرایب تعیین برای دادههای آزمون بهترتیب 0.924=DC و 0.956=DC بهترین عملگرها در این روش انتخاب شدند. همچنین، در روش ANN نیز با متغیر قرار دادن تعداد نورونها در لایههای مخفی در بازه 10-2، مدل حاضر با تعداد 10 نورون دارای بیشترین 0.962=DC نسبت به الگوهای دیگر میباشد.
یحیی پرویزی؛ محمود عربخدری؛ مسیب حشمتی؛ محمد قیطوری
چکیده
دیمزارهای شیبدار و کمبازده، کانونهای اصلی و بحرانی فرسایش و تخریب کیفیت خاک در دامنهها و دشتسرهای زاگرس میانی هستند. مدیریت نادرست بهرهبرداری در آنها منجر به تبعاتی نظیر کاهش پایداری و کیفیت تولید و معضلات زیستمحیطی شده است. بهعلاوه، تنش رطوبتی پایان فصل رشد در این اراضی محدودیت اصلی برای ارتقاء بهرهوری ...
بیشتر
دیمزارهای شیبدار و کمبازده، کانونهای اصلی و بحرانی فرسایش و تخریب کیفیت خاک در دامنهها و دشتسرهای زاگرس میانی هستند. مدیریت نادرست بهرهبرداری در آنها منجر به تبعاتی نظیر کاهش پایداری و کیفیت تولید و معضلات زیستمحیطی شده است. بهعلاوه، تنش رطوبتی پایان فصل رشد در این اراضی محدودیت اصلی برای ارتقاء بهرهوری آنها است. استفاده از آبهای زیرقشری برای بهرهبرداری بهینه از این اراضی یکی از گزینههایی است که بهدلیل شرایط توپوگرافی و زمینشناسی، میتواند در حل این دو معضل کلیدی این اراضی کمک کند. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر استفاده از جریانات آب زیرقشری برای استفاده بهصورت آبیاری تکمیلی و کشت مو و بادام و یونجه در این دیمزارها در بهبود نفوذپذیری خاک و کنترل فرسایش و بهبود کیفیت خاک در حوزه آبخیز رزین استان کرمانشاه طرحریزی و اجراء شد. برای اینمنظور، پس از انتخاب محدوده مورد ارزیابی و شاهد، ضمن حفر پروفیل و نمونهبرداری، برخی ویژگیهای فیزیکوشیمیایی کیفیت خاک نظیر بافت، وزن مخصوص ظاهری، درصد اشباع، آهک، اسیدیته، شوری، غلظت عناصر غذایی و ذخیره کربن آلی در آزمایشگاه و بر روی نمونههای جمعآوریشده تعیین شد. همچنین، در محدوده طرح انتخابشده و شاهد وضعیت تخریب و فرسایش خاک و نفوذپذیری خاک با دیسک پرمامتر با مطالعه میدانی، اندازهگیری شد. نتایج ارزیابی نشان داد که شکل پنهان تخریب خاک که تحت عنوان آرمور شناخته میشود، شسته شدن ذرات ریز از ماتریکس خاک و باقیماندن ذرات شن و سنگریزه، مهمترین شکل تخریب را تشکیل میدهد. در درجه دوم فرسایش سطحی و بهویژه فرسایش شیاری عامل اصلی هدررفت خاک است. در بلندمدت اصلاح کاربری یادشده، یعنی تغییر الگوی کشت و خاکورزی دیم به کشت مو و یونجه با آبیاری تکمیلی با استفاده از سامانه سد زیرزمینی و استحصال آب زیرقشری قادر به حذف این اشکال از تخریب و هدررفت خاک از منطقه است. همچنین، این عملیات، شاخص نفوذپذیری خاک را 3/1 برابر کرده، فرسایش خاک را به میزان 56 /5 تن در هکتار کاهش داده است، همچنین شاخص کیفیت خاک حدود 35 درصد ارتقاء یافته است.
محمود ایزدی؛ مرتضی پوزششیرازی
چکیده
استان بوشهر با بیش از 5.5 میلیون اصله نخل در جنوب کشور واقع گردیده است. وقوع خشکسالیهای پیدرپی و کمبود آب آبیاری در سالهای اخیر، سبب کاهش عملکرد و همچنین، کیفیت نامطلوب میوههای خرما شده است. استفاده بهینه از آب آبیاری جهت اقزایش کارایی مصرف آب و همچنین شناسایی ارقام مقاوم خرما به خشکی و توسعه کشت آنها از راههای مقابله ...
بیشتر
استان بوشهر با بیش از 5.5 میلیون اصله نخل در جنوب کشور واقع گردیده است. وقوع خشکسالیهای پیدرپی و کمبود آب آبیاری در سالهای اخیر، سبب کاهش عملکرد و همچنین، کیفیت نامطلوب میوههای خرما شده است. استفاده بهینه از آب آبیاری جهت اقزایش کارایی مصرف آب و همچنین شناسایی ارقام مقاوم خرما به خشکی و توسعه کشت آنها از راههای مقابله با بحران کمبود آب در منطقه میباشد. اگرچه درخت خرما این توانایی را دارد که خود را به نوسان های میزان رطوبت خاک که تحملش برای اکثر درختان امکان ندارد، تطبیق دهد اماکاشت درختان خرما در مناطقی موفقیت آمیزتر است که میزان رطوبت در خاک آنها زیاد بوده و تغییرات حرارت سالیانه بین 45-17 درجه سانتی گراد داشته باشد. از اینرو، لزوم مطالعه پیرامون مقاومت ارقام مختلف خرما به خشکی و تعیین میزان کاهش عملکرد آن تحت تأثیر تنش خشکی ضروری است. پژوهش حاضر در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی روی سه رقم خرمای کبکاب، زاهدی و شهابی با سه تیمار آبیاری، در سه تکرار در سالهای 1382 تا 1385 اجرا شد. هرکرت آزمایشی شامل دو درخت و تیمارها شامل 35، 50 و 65 درصد از مقدار آب مورد نیاز بودند. از روش آبیاری تحت فشار بابلر برای آبیاری درختان استفاده شد. صفات اندازهگیری شده شامل وزن، طول و قطر میوه؛ وزن، طول و قطر هسته، نسبت گوشت به هسته، رطوبت، TSS، pH و عملکرد بود. نتایج نشان داد که اثر رقم بر تمامی صفات معنیدار بوده است. در حالیکه تیمارهای آبیاری بهجز بر عملکرد محصول بر سایر صفات اثر معنیدار نداشته است. در عین حال اثر تیمارهای آبیاری تنها بر عملکرد محصول معنیدار بود که در تیمار 65 درصد از مقدار آب مورد نیاز ، بیشترین عملکرد به دست آمد. با توجه به قرار گرفتن دو تیمار آخر در یک کلاس آماری، در شرایط کمبود آب و با در نظر گرفتن بحث کمآبیاری، برتری تیمار 50 به 65 درصد از مقدار آب مورد نیاز مشخص میشود. همچنین، میانگین آب مصرفی در تیمارهای مختلف آبیاری در طول سه سال آزمایش بهترتیب 5497، 7758 و 9822 مترمکعب در هکتار در سال با کارایی مصرف آب 0.544، 0.481 و 0.409 کیلوگرم بر مترمکعب آب مصرفی بود. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که ترتیب مقاومت ارقام مختلف خرما به کم آبیاری و تنش آبی بهترتیب در زاهدی بیشتر از شهابی و در شهابی بیشتر از کبکاب بوده است.
مجتبی صانعی؛ مهدی اژدریمقدم؛ امین حاجیاحمدی
چکیده
یکی از شیوههای کنترل رسوب در سازههای آبی استفاده از حوضچههای رسوبگیر گردابی است. حوضچههای رسوبگیر گردابی نسبت به سایر سازههای رسوبگیر مرسوم عمل جداسازی را در سرعت بالا انجام میدهد. ازمشکلات این سازه رسوبگیر، تهنشین شدن درصدی از رسوبات در کف حوضچه و عدم خروج آنها از روزنه تحتانی است که باعث اختلال در ...
بیشتر
یکی از شیوههای کنترل رسوب در سازههای آبی استفاده از حوضچههای رسوبگیر گردابی است. حوضچههای رسوبگیر گردابی نسبت به سایر سازههای رسوبگیر مرسوم عمل جداسازی را در سرعت بالا انجام میدهد. ازمشکلات این سازه رسوبگیر، تهنشین شدن درصدی از رسوبات در کف حوضچه و عدم خروج آنها از روزنه تحتانی است که باعث اختلال در عملکرد این سازه میشود. بنابراین، برای کنترل تجمع رسوبات در کف و خارج کردن آنها از حوضچه رسوبگیر گردابی برای اولینبار از صفحات مستغرق انحنادار در کف حوضچه رسوبگیر گردابی استفاده شد. در این پژوهش با استفاده از یک مدل آزمایشگاهی حوضچه رسوبگیر گردابی، راندمان و رسوبشویی از کف حوضچه با استفاده از ترکیب مختلف صفحات مستغرق انحنادار، مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشها در حوضچهای به قطر 206 و ارتفاع 96 سانتیمتر انجام گرفت. درون این مدل از صفحات مستغرق انحنادار برای اصلاح و افزایش قدرت گردابه از آرایشهای مختلف در قطاع 60 درجه استفاده شد. آزمایشها با دو دبی 45 و 37 لیتر بر ثانیه و سه قطر روزنه تحتانی 36 و 46 و 59 میلیمتر و شش آرایش صفحات (R2،R3،R4، R23، R34،R234) انجام شد. نتایج آزمایشها نشان دادند که وجود صفحات مستغرق در کف حوضچه گردابی با آرایشی مناسب، ضمن ثابت نگهداشتن راندمان کل، سبب رسوبشویی کف حوضچه شده و با هدایت این بخش از رسوبات بهسمت روزنه باعث خروج آنها از سیستم رسوبگیر میشود. پژوهش حاضر نشان داد که بهترین راندمان برای آرایشهای R3 و R4 و R34 است که در فاصله دورتر از روزنه قرار دارند. همچنین، تغییرات دبی و قطر روزنه، در کارایی صفحات مستغرق انحنادار موثر است. در حالت بهینه آرایش صفحات مستغرق انحنادار، 25.56 درصد رسوبشویی از کف حوضچه رسوبگیر گردابی بیشتر از حالت بدون کاربرد صفحات، اتفاق میافتد.
فاطمه میرزایی ندوشن؛ شهاب عراقینژاد؛ امید بزرگحداد
چکیده
یکی از مهمترین چالشهای بهرهبرداری از سامانههای مدیریت منابع آب و بهطور خاص مخازن سطحی در رویارویی با تغییرات هیدرولوژیکی، در نظر گرفتن وقوع پدیده خشکسالی در نحوه بهرهبرداری از منابع آب است. علاوه بر تغییرات دبی نسبت به متوسط، عامل مهم دیگر تداوم پدیده خشکسالی میباشد. یکی از راههای مقابله با خشکسالی، ...
بیشتر
یکی از مهمترین چالشهای بهرهبرداری از سامانههای مدیریت منابع آب و بهطور خاص مخازن سطحی در رویارویی با تغییرات هیدرولوژیکی، در نظر گرفتن وقوع پدیده خشکسالی در نحوه بهرهبرداری از منابع آب است. علاوه بر تغییرات دبی نسبت به متوسط، عامل مهم دیگر تداوم پدیده خشکسالی میباشد. یکی از راههای مقابله با خشکسالی، بهرهبرداری مناسب از منابع آب در شرایط خشکسالی است. برای بهرهبرداری از منابع آب مدلهای مختلفی مانند WEAP توسعه یافته است. اما چنین مدلی قابلیت مدلسازی بهرهبرداری مخازن در شرایط خشکسالی را ندارد. بنابراین، توسعه چنین امکانی در مدل WEAP برای مهندسین منابع آب بسیار حائز اهمیت است. در پژوهش حاضر امکان توسعه قوانین بهرهبرداری هجینگ در قالب نرمافزار WEAP مورد تحلیل قرار گرفت و برنامهای الحاقی برای نرمافزار WEAP توسعه داده شد. توسعه این مدل امکان تلفیق بهینهسازی و شبیهسازی در سطح حوزههای آبخیز را فراهم میکند. بهمنظور آزمون قابلیتهای این برنامه الحاقی، بهرهبرداری از مخازن رودخانه گرگانرود مدلسازی شد و نتایج این مدل توسعه داده شده با نتایج مدل معمولی WEAP مقایسه شد. نتایج نشاندهنده افزایش کارایی نرمافزار WEAP در مدلسازی شرایط خشکسالی هیدرولوژیکی از یک درصد در سد وشمگیر تا 37 درصد در سد گلستان بوده است. شایان ذکر است که مدل الحاقی بهصورت یک مدل عمومی توسعه پیدا کرده و قابل بکارگیری در حوضههای مختلف میباشد.
احمد شرافتی
چکیده
یکی از روشهای متداول در شبیهسازی سیلاب، استفاده از مدلهای بارش–رواناب است. همچنین، واسنجی پارامترهای مدلهای بارش-رواناب از جمله مسائل مهم و چالش انگیز در شبیهسازی سیلاب است. با توجه به رفتار تصادفی و غیرقطعی پارامترهای مدلهای بارش-رواناب، استفاده از روشهای بهینهیابی قطعی واسنجی همواره نتایج صحیحی را ارائه نمیدهد. ...
بیشتر
یکی از روشهای متداول در شبیهسازی سیلاب، استفاده از مدلهای بارش–رواناب است. همچنین، واسنجی پارامترهای مدلهای بارش-رواناب از جمله مسائل مهم و چالش انگیز در شبیهسازی سیلاب است. با توجه به رفتار تصادفی و غیرقطعی پارامترهای مدلهای بارش-رواناب، استفاده از روشهای بهینهیابی قطعی واسنجی همواره نتایج صحیحی را ارائه نمیدهد. از این رو در این تحقیق سعی شده است، با استفاده یک رویکرد غیرقطعی و استفاده از الگوریتم SUFI، محدوده بهینهای از پارامترهای مدل بارش-رواناب HEC-1 ارائه شود. با بررسی نتایج واسنجی و مقایسه هیدروگرافهای مشاهداتی (سه واقعه) با بهترین هیدروگرافهای تولیدی، مشخص شد که ضریب تعیین در هر سه واقعه بیش از 0.85 است. همچنین، متوسط اختلاف بین مقادیر دبی مشاهداتی و تولیدی کمتر از حدود پنج درصد است. همچنین، در مرحله صحتسنجی نیز نتایج نشان داد که ضریب همبستگی در حدود 0.98 است. همچنین، متوسط اختلاف بین مقادیر دبی مشاهداتی و تولیدی حدود 11 درصد است. بنابراین الگوریتم SUFI جهت واسنجی غیرقطعی مدل HEC-1 دقت مناسبی نشان داد.
محمدرضا شهرکی؛ احمد عابدی سروستانی؛ عبدالرحیم لطفی
چکیده
تغییر اقلیم بر جنبههای محیطی، اقتصادی و اجتماعی جوامع روستایی تأثیرگذار است. به همین دلیل، در نظر گرفتن تمهیدات لازم برای کاهش آسیبپذیری ساکنان حوزههای آبخیز ضروری میباشد. تحقیق پیمایشی حاضر به بررسی آسیبپذیری معیشت روستاییان از تغییر اقلیم در حوزه آبخیز اوغان استان گلستان پرداخته است. جمعیت مورد مطالعه، شامل 1158 ...
بیشتر
تغییر اقلیم بر جنبههای محیطی، اقتصادی و اجتماعی جوامع روستایی تأثیرگذار است. به همین دلیل، در نظر گرفتن تمهیدات لازم برای کاهش آسیبپذیری ساکنان حوزههای آبخیز ضروری میباشد. تحقیق پیمایشی حاضر به بررسی آسیبپذیری معیشت روستاییان از تغییر اقلیم در حوزه آبخیز اوغان استان گلستان پرداخته است. جمعیت مورد مطالعه، شامل 1158 خانوار این حوضه بود که 297 خانوار با روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندی شده بررسی شدند. جمعآوری اطلاعات با پرسشنامه انجام شد که روایی آن از طریق روایی صوری و با مراجعه به اساتید دانشگاه و پایایی با آزمون کرونباخ تأیید شد. نتایج نشان داد که آسیبپذیری معیشت از تغییر اقلیم بیش از متوسط بوده است و بیشترین آسیب به سرمایه مالی و کمترین آسیب به سرمایه انسانی خانوارها وارد شده است. با افزایش تعداد اعضای خانوار، تعداد دام و میزان زمین زراعی، آسیبپذیری معیشت خانوارها از تغییر اقلیم بیشتر شده و با افزایش درآمد ماهانه و مدت اقامت در روستا از آسیبپذیری آنان کاسته شده است. نتایج نشان داد، آسیبپذیری معیشت خانوارهایی از تغییر اقلیم کمتر بوده است که ضمن استفاده از مروجان و تسهیلگران، عضو تعاونیها و تشکلها بوده، از دانش بومی و مهارت فنی برای مقابله با تغییرات اقلیم برخوردار بودهاند. از پیشنهادات این تحقیق، میتوان به بررسی سطح معیشت ساکنان حوزههای آبخیز با توجه به تغییرات پارامترهای آب و هوایی، اولویتبخشی به ترمیم سرمایه مالی خانوارها، تشکلدهی به روستاییان و استفاده از دانش بومی برای سازگاری با اثرات منفی تغییر اقلیم اشاره کرد.
علیرضا عربعامری؛ کورش شیرانی
چکیده
زمینلغزشها از مهمترین رخدادهای طبیعی هستند و اتخاذ استراتژی کاهش خسارات و حفظ منابع طبیعی و انسانی در این رابطه ضروری میباشد. اهداف این پژوهش، تشخیص عوامل موثر در زمینلغزش، پهنهبندی و ارزیابی رخداد این پدیده با استفاده از تئوری دمپستر شفر و تکنیک GIS میباشد. در این پژوهش، بر اساس تلفیق نقشه لغزش با نقشههای ...
بیشتر
زمینلغزشها از مهمترین رخدادهای طبیعی هستند و اتخاذ استراتژی کاهش خسارات و حفظ منابع طبیعی و انسانی در این رابطه ضروری میباشد. اهداف این پژوهش، تشخیص عوامل موثر در زمینلغزش، پهنهبندی و ارزیابی رخداد این پدیده با استفاده از تئوری دمپستر شفر و تکنیک GIS میباشد. در این پژوهش، بر اساس تلفیق نقشه لغزش با نقشههای عوامل موثر مانند مقدار شیب، فاصله از جاده، تراکم آبراهه، ارتفاع، بارش، کاربری اراضی، فاصله از گسل، جهت شیب و لیتولوژی تحلیل خطر انجام میگیرد. در نهایت احتمال رخداد زمینلغزشها از خطر خیلی زیاد تا خطر خیلی کم طبقهبندی شد. از کل مساحت منطقه (1870516)، 12.68 درصد از مساحت (237259) در رده خیلی زیاد، 12.78 درصد از مساحت (239045) در رده زیاد، 21.24 درصد از مساحت (397316) در رده متوسط، 29.33 درصد از مساحت (548649) در رده کم و 23.96 درصد از مساحت (448247) در رده خیلی کم قرار گرفتهاند. مدل با استفاده از یک سوم نقاط لغزشی، نسبت فراوانی (FR)، شاخص SCAI و منحنی ROC مورد ارزیابی و اعتبارسنجی قرار گرفت. نتایج نشان داد، نسبت فراوانی پیکسلها (FR) و شاخص سطح سلول هسته (SCAI) مبین صحت مناسب طبقهبندی در پنج طبقه خطر میباشد. همچنین، دقت نمودار ویژگی عملگر گیرنده (ROC) مدل دمپستر شفر با سطح زیر منحنی (AUC) 73 درصد، نماینده همبستگی بالا بین نقشه خطر تهیه شده و نقشه پراکنش زمینلغزش و ارزیابی خوب مدل میباشد. نتایج این پژوهش بهعنوان اطلاعات پایهای برای مدیریت و برنامهریزی محیطی میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
ایمان صالح؛ مجید خزایی؛ حمیدرضا پیروان؛ بهروز واعظی
چکیده
فرسایش خاک و رسوبگذاری از معضلات اصلی در اغلب حوزههای آبخیز ایران محسوب شده و موجب محدودیتهای اساسی در دستیابی به توسعه پایدار میشوند. ارزانترین و مناسبترین راه حفاظت خاک، استفاده از پوشش گیاهی است و لذا در پژوهش حاضر، به بررسی تاثیر ارتفاع، سطح و تراکم پوشش گیاهی ماشک علوفهای مراغه و ماشک گلشن بر کاهش رواناب و ...
بیشتر
فرسایش خاک و رسوبگذاری از معضلات اصلی در اغلب حوزههای آبخیز ایران محسوب شده و موجب محدودیتهای اساسی در دستیابی به توسعه پایدار میشوند. ارزانترین و مناسبترین راه حفاظت خاک، استفاده از پوشش گیاهی است و لذا در پژوهش حاضر، به بررسی تاثیر ارتفاع، سطح و تراکم پوشش گیاهی ماشک علوفهای مراغه و ماشک گلشن بر کاهش رواناب و رسوب پرداخته شده است. این آزمایش با استفاده از کرتهای استاندارد با ابعاد 1.8×22 متر، شیب نه درصد و جهت شیب شرقی به انجام رسید، بهطوری که در مجموع نه کرت آزمایشی شامل سه تیمار و سه تکرار در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی نصب و اجرا شد. نمونهبرداری رواناب از مخزنهای موجود در انتهای هر کرت انجام و پارامترهای پوشش گیاهی شامل سطح تاج پوشش، تراکم بوته و ارتفاع گیاه در هر نوبت نمونهبرداری، اندازهگیری شد. سپس، میانگین پارامترهای اندازهگیری شده با استفاده از آزمون دانکن مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. بیشترین کاهش حجم رواناب (97 درصد) و غلظت رسوب (94 درصد) برای تیمار ماشک مراغه بهدست آمد. همچنین، مشاهده شد که خصوصیات گیاهی نظیر سطح تاج پوشش و تراکم پوشش گیاهی همبستگی عالی با کاهش رواناب و رسوب و در نتیجه حفاظت آب و خاک دارند. بنابراین، انتخاب رقم و گونه گیاهی، یک گام مهم در افزایش کارایی این روش بیولوژیک بهشمار میرود. بر اساس یافتههای این پژوهش، به منظور حفاظت آب و خاک و نیز کمک به معیشت ساکنین حوزه آبخیز، استفاده از گیاهان علوفهای دیم سازگار با شرایط اقلیمی هر منطقه توصیه میشود و گیاه انتخابی باید خصوصیات مناسب گیاهی مانند سیستم ریشهای و ساقه قوی و متراکم و نیز سطح پوشش مناسب داشته باشد. همچنین، انجام آبیاری اولیه و آبیاری در مراحل مهم رشد گیاه علوفهای دیم مورد استفاده در شرایط خشکسالی و کمبارش توصیه میشود.
رضا دهقانی؛ حسن ترابی؛ حجت اله یونسی؛ بابک شاهی نژاد
چکیده
پیشبینی جریان رودخانهها یکی از مهمترین موارد کلیدی در مدیریت و برنامهریزی منابع آب بهویژه اتخاذ تصمیمات صحیح در مواقع سیلاب و بروز خشکسالیها است. برای پیشبینی میزان جریان رودخانهها رویکردهای متنوعی در هیدرولوژی معرفیشده است که مدلهای هوشمند از مهمترین آنها میباشند. در این پژوهش کاربرد مدل هیبریدی ماشین ...
بیشتر
پیشبینی جریان رودخانهها یکی از مهمترین موارد کلیدی در مدیریت و برنامهریزی منابع آب بهویژه اتخاذ تصمیمات صحیح در مواقع سیلاب و بروز خشکسالیها است. برای پیشبینی میزان جریان رودخانهها رویکردهای متنوعی در هیدرولوژی معرفیشده است که مدلهای هوشمند از مهمترین آنها میباشند. در این پژوهش کاربرد مدل هیبریدی ماشین بردار پشتیبان_ موجک به منظور برآورد دبی رودخانه های حوضه آبریز دز براساس آمار آبدهی روزانه ایستگاههای هیدرومتری واقع در بالادست سد طی دوره آماری(1397-1387) مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته و کارایی آن با مدل ماشین بردار پشتیبان مقایسه شد. معیارهای ضریب تبیین، ریشه میانگین مربعات خطا، میانگین قدر مطلق خطا و ضریب نش ساتکلیف برای ارزیابی و مقایسه مدلها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد ساختارهای ترکیبی نتایج قابل قبولی در مدلسازی دبی رودخانه ارائه می نمایند. همچنین مقایسه مدلها طبق معیارهای ارزیابی نشان داد مدل هیبریدی ماشین بردار پشتیبان-موجک عملکرد بهتری در پیشبینی جریان داشته و میتواند در زمینه پیش بینی دبی روزانه جریان مفید باشد.
مسیب حشمتی؛ یحیی پرویزی؛ محمد قیطوری؛ مجتبی صانعی؛ صمد شادفر؛ مسعود گودرزی
چکیده
امروزه تخریب منابع سرزمین، آلودگی هوا، کمبود مواد غذایی، فقر و نابرابری مهمترین چالشهایی هستند که حل آنها بدون مشارکت فعال ساکنین محلی امکانپذیر نیست. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی اقدامات آبخیزداری انجام یافته از دیدگاه ساکنین محلی بود که در قالب پروژه بینالمللی منارید در حوضه رزین استان کرمانشاه بین سالهای 95-1392 ...
بیشتر
امروزه تخریب منابع سرزمین، آلودگی هوا، کمبود مواد غذایی، فقر و نابرابری مهمترین چالشهایی هستند که حل آنها بدون مشارکت فعال ساکنین محلی امکانپذیر نیست. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی اقدامات آبخیزداری انجام یافته از دیدگاه ساکنین محلی بود که در قالب پروژه بینالمللی منارید در حوضه رزین استان کرمانشاه بین سالهای 95-1392 به مرحله اجرا در آمده بود. نظرات جامعه محلی از طریق مصاحبه حضوری در قالب پرسشنامه دریافت شد. نتایج این بررسی نشان داد که اقدامات انجام یافته شامل کپهکاری، احداث باغ، بند سنگی-ملاتی، بند گابیونی و دایک (دیواره کنترل سیل) بود. بیشتر مصاحبه شوندگان با اقدامات بیولوژیکی انجام یافته (کپهکاری و باغات دیم) بهدلیل محدودیت در چرای دام، خلع ید برخی دیمزارها و در مواردی ایجاد تضاد موافقت چندانی نداشتند. نظرات موافق بهدلیل چشم داشت آنها برای ماکیت باغات و تسهیلات بانکی بود. حدود 85 درصد پاسخ دهندگان اظهار داشتند که از نظرات و دیدگاه آنها، علیرغم داشتن تجربیات و ایدههایی مناسبتر و سازگار با محیط زیست، در مراحل مختلف انجام اقدامات آبخیزداری استفاده نشده بود. بهطور کلی، آنها بر این باور بودند که اقدامات مکانیکی راهحل مناسبی برای مقابله با فرسایش خاک، کنترل سیل، کاهش رواناب و بهبود آبیاری نیستند. غالب پاسخ دهندگان بر اساس تجربیات تلخ خشکسالیهای اخیر و میزان آگاهی و سوادشان، نگران تغییرات اقلیمی و پیامدهای ناشی از آن بر کشاورزی و معیشتشان بودند و به همین دلیل، اذعان نمودند که مدیریت آبخیزداری و اقدامات دولتی بایستی در راستای مدیریت خشکسالی و سازگاری با شرایط جدید اقدامات اساسی انجام دهد. بهطور کلی، ایدهها و مشارکت ساکنین محلی و بهرهبرداران بخش موثر اقدامات آبخیزداری هستند.