حاجی کریمی؛ عابد زیدعلی؛ رضا امیدیپور
چکیده
شناخت عوامل اقلیمی و اثر آنها بر روی گیاهان زارعی یکی از مهمترین عوامل موثر در افزایش یا کاهش عملکرد و تولید میباشد و این موضوع در شرایط کشاورزی دیم، بهویژه برای گندم بهعنوان یک محصول استراتژیک از اهمیت بیشتری برخوردار است. یکی از پیامدهای اقلیمی مهم برای زارعت، خشکسالیهای پیاپی است که هر چند سال یکبار اتفاق میافتند ...
بیشتر
شناخت عوامل اقلیمی و اثر آنها بر روی گیاهان زارعی یکی از مهمترین عوامل موثر در افزایش یا کاهش عملکرد و تولید میباشد و این موضوع در شرایط کشاورزی دیم، بهویژه برای گندم بهعنوان یک محصول استراتژیک از اهمیت بیشتری برخوردار است. یکی از پیامدهای اقلیمی مهم برای زارعت، خشکسالیهای پیاپی است که هر چند سال یکبار اتفاق میافتند و باعث تاثیر بر محصولات کشاورزی میشوند. این مطالعه با هدف ارزیابی عملکرد تولید گندم در اراضی دیم استان ایلام تحت تاثیر پدیده خشکسالی انجام شد. در این راستا برای بررسی تاثیر خشکسالی از آزمونهای آماری رگرسیون و همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیونی تاثیر وقوع پدیده خشکسالی بر عملکرد گندم دیم نشان داد که وقوع خشکسالی در شهرستانهای دهلران، ایلام، درهشهر بهترتیب موجب کاهش 45، 67 و 45 درصدی عملکرد گندم اراضی دیم شده است. همچنین، ضریب همبستگی بیانگر این موضوع بود که در شهرستان مهران رابطه بین خشکسالی و تولید گندم در اراضی دیم این شهرستان 58 درصد، در شهرستان دهلران 61 درصد، ایلام 46 درصد، ایوان 74 درصد، درهشهر 63 درصد، آبدانان 61 درصد و شیروان چرداول 85 درصد بود.
علی محمد قائمی نیا
چکیده
یکی از مناظر طبیعی که در حوزههای آبخیز مناطق خشک و بیابانی مشاهده میشود، تجمع ماسههای روان در داخل و اطراف گیاهان است که بهمرور زمان باعث شکلگیری تودههایی از ماسه میشود. در زبان عربی به این شکل از اراضی، «النَّبکَة» گفته میشود که بهمعنای تپه کوچک و پشته است. این واژه از زبان عربی وارد زبان انگلیسی ...
بیشتر
یکی از مناظر طبیعی که در حوزههای آبخیز مناطق خشک و بیابانی مشاهده میشود، تجمع ماسههای روان در داخل و اطراف گیاهان است که بهمرور زمان باعث شکلگیری تودههایی از ماسه میشود. در زبان عربی به این شکل از اراضی، «النَّبکَة» گفته میشود که بهمعنای تپه کوچک و پشته است. این واژه از زبان عربی وارد زبان انگلیسی و نیز زبان فارسی شده و در غالب متون علمی در این دو زبان، برای بیان این شکل از اراضی، بهترتیب از واژه nebkha و نبکا استفاده میشود. با بررسی متون علمی مشخص شد که شیوههای نوشتاری دیگری مانند nabkha، nebka، nabka و nabkhah نیز برای این واژه وجود دارد که این امر با تصاویر استفاده شده برای نشان دادن این پدیده، حاکی از آن است که منظور همه نویسندگان بیان نبکا بوده است. این تفاوتها در شیوه نوشتاری، باعث عدم دستیابی پژوهشگران به بیشترین تحقیقات صورت گرفته در مورد این پدیده میشود. علاوهبر این، عبارتهایی مانند coppice dune و phytogenic hillock نیز معادل با نبکا در متون یافت میشود. در این مقاله، استفاده از واژه نبکا در متون بهعنوان یکی از شکلهای اراضی بیابانی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد، بهمنظور دستیابی به اطلاعات جامعتر در هنگام بررسی این پدیده از جنبههای مختلف مانند ژئومورفولوژی و اکولوژی، لازم است شیوههای مختلف نوشتاری و واژههای معادل آن جستجو شود.
یاسر مهری؛ جابر سلطانی؛ مجتبی صانعی؛ محمد رستمی
چکیده
سرریز جانبی سازهای است که در بدنه جانبی کانال قرار میگیرد و برای تخلیه جریان اضافی و انحراف جریان، تنظیم سطح آب در رودخانهها و شبکههای آبیاری و زهکشی مورد استفاده قرار میگیرد. بنابر مشکلاتی که در تعبیه سرریزهای معمول در مناطق کوهستانی وجود دارد، میتوان از سرریزهای کلیدپیانویی بهعنوان سرریز جانبی ...
بیشتر
سرریز جانبی سازهای است که در بدنه جانبی کانال قرار میگیرد و برای تخلیه جریان اضافی و انحراف جریان، تنظیم سطح آب در رودخانهها و شبکههای آبیاری و زهکشی مورد استفاده قرار میگیرد. بنابر مشکلاتی که در تعبیه سرریزهای معمول در مناطق کوهستانی وجود دارد، میتوان از سرریزهای کلیدپیانویی بهعنوان سرریز جانبی استفاده کرد. همچنین، کانالهای منحنی شکل که معمولا در مناطق کوهستانی وجود دارند، مکانهایی هستند که میتوان سرریزهای جانبی کلیدپیانویی را در این مکانها جانمایی کرد. در این پژوهش، با بررسی آزمایشگاهی بر روی سرریزهای کلیدپیانویی تیپ B، تیپ C و سرریز لبه تیز مستطیلی، عملکرد این سرریزها در زاویه 30 درجه از قوس مورد بررسی قرار گرفت. از نتایج این تحقیق میتوان به یکسان بودن انرژی مخصوص در دو انتهای سرریز کلیدپیانویی با اختلاف اندک برای تیپ C برابر با 0.272 درصد و برای سرریز تیپ B برابر با 1.98 درصد در شرایط قوس اشاره کرد. با بررسی و اندازهگیری ضریب تخلیه در این سرریزها، این نتیجه بهدست آمد که سرریزهای کلیدپیانویی دارای ضریب تخلیه بیشتری نسبت به سرریزهای معمولی مستطیلی در قوس هستند. همچنین، در بین دو تیپ سرریز مورد مطالعه در این تحقیق، سرریز تیپ B عملکرد بهتری نسبت به سرریز تیپ C دارد.
حمیدرضا معصومی؛ علیرضا حبیبی؛ محمد رضا غریبرضا
چکیده
در سالهای اخیر سیلاب در رودخانههای مناطق ساحلی، موجب تحمیل متناوب خسارات میلیاردی شده است. عوامل مورفومتریک رودخانه و محیطهای پیرامون آن و پیشبینی شرایط آینده میتواند در برنامهریزی و آمایش دشتهای ساحلی موثر و ضروری واقع شود. دشت ساحلی دشتیاری در منتهیالیه جنوب شرقی ایران قرار گرفته است. وقوع سیلابهای ...
بیشتر
در سالهای اخیر سیلاب در رودخانههای مناطق ساحلی، موجب تحمیل متناوب خسارات میلیاردی شده است. عوامل مورفومتریک رودخانه و محیطهای پیرامون آن و پیشبینی شرایط آینده میتواند در برنامهریزی و آمایش دشتهای ساحلی موثر و ضروری واقع شود. دشت ساحلی دشتیاری در منتهیالیه جنوب شرقی ایران قرار گرفته است. وقوع سیلابهای شدید و مخرب، در سالهای اخیر منجر به خسارات گسترده به اراضی کشاورزی و تاسیسات، ابنیه و ساکنان این منطقه شده است. در این پژوهش، تصاویر ماهوارهای لندست 5، 7 و 8 سالهای 1987، 2001 و 2019، تصویر ماهوارهای سنتینل-2 سال 2020، بررسیهای میدانی و نرمافزارهای Envi 5.3 ،ArcGIS 10.4.1 و Idrisi TerrSet بهعنوان ابزار تحقیق بهره گرفته شد. ابتدا، مقادیر احتمال تغییرات کاربری اراضی در سال 2019 بر مبنای زنجیرههای مارکوف بهدست آمد. بر این اساس بیشترین احتمال وقوع تغییرات بین واحدهای رودخانه و دشت به میزان 24.87 درصد و مزارع و رودخانه به میزان 23.5 درصد حاصل شد. سپس، نقشه بیشبینی سلول اتومات سال 2019 و ضریب کاپای کلی 95 درصد بهدست آمد. باتوجه به دقت و صحت خروجی مدل سلول اتومات مارکف، نقشه پیشبینی کاربری اراضی و مورفولوژی رودخانه برای سال 2030 تهیه شد. با برازش دو نقشه سال 2019 و پیشبینی 2030 تغییرات محتمل در محیط رودخانه بهدست آمد و شش نقطه بحرانی در کانال رودخانههای کاجو، دشتیاری و باهو مشخص شد. در نهایت، بهمنظور تطابق نتایج با رویدادهای طبیعی، رویداد سیلاب ژانویه 2020 منطقه دشتیاری مورد بررسی قرار گرفت.
مهسا تشکری؛ مهدی حیات زاده؛ علی فتح زاده؛ جواد چزگی؛ اکرم بمانی خرانق
چکیده
مقدمهمهمترین مشکل در توسعه و ایجاد سدهای زیرزمینی، پیچیدگی تعیین مناطق مناسب احداث سد است. این مشکل از آنجا ناشی میشود که معیارها و عوامل زیادی شامل معیارهای اجتماعی، اقتصادی، زمینشناسی و هیدرولوژیکی در مکانیابی مناسب آن دخیل هستند. لذا، استفاده از روشهایی که بتوانند مکانهای مناسب برای احداث سدهای زیرزمینی را با دقت ...
بیشتر
مقدمهمهمترین مشکل در توسعه و ایجاد سدهای زیرزمینی، پیچیدگی تعیین مناطق مناسب احداث سد است. این مشکل از آنجا ناشی میشود که معیارها و عوامل زیادی شامل معیارهای اجتماعی، اقتصادی، زمینشناسی و هیدرولوژیکی در مکانیابی مناسب آن دخیل هستند. لذا، استفاده از روشهایی که بتوانند مکانهای مناسب برای احداث سدهای زیرزمینی را با دقت بالا و با صرف کمترین میزان وقت و هزینه تعیین نمایند، حائز اهمیت است. احداث سد زیرزمینی، بهعنوان یکی از راهحلهای تامین آب در مناطق خشک که امکان دسترسی به منابع معمول، نظیر چاه و رودخانه دایمی وجود ندارد یا دارای منابع آبی اندکی هستند، توصیه شده است. به همین منظور، در پژوهش حاضر مکانیابی مناطق مستعد برای احداث اینگونه سدها مورد بررسی قرار گرفته است. محدوده مورد مطالعه، حوزه آبخیز رودان در استان هرمزگان است که بهدلیل دارا بودن شرایط اقلیمی خشک و شرایط خاص زمینشناسی، میتواند از پتانسیل مناسبی برای ساخت سد زیرزمینی برخوردار باشد.مواد و روشهادر پژوهش حاضر، از طریق تلفیق مدل رقومی ارتفاع، خصوصیات توپوگرافی، زمینشناسی و هیدرولوژیکی در محیط GIS، تعداد هشت مکان اولیه بهعنوان نقاط مستعد احداث سد زیرزمینی مشخص شد. در ادامه، پس از تشکیل ماتریس تصمیم با استفاده از مدل ویکور، رتبهبندی، تعیین شاخص و انتخاب کوچکترین شاخص بهعنوان بهترین گزینه صورت پذیرفت. در نهایت، اقدام به مرتبسازی گزینهها بر اساس مقادیر شاخص مطلوبیت، شاخص نارضایتی و شاخص ویکور شد. سپس، بهترین گزینه که کوچکترین شاخص ویکور را داشته باشد، انتخاب شد.نتایج و بحثطبق نتایج بهدست آمده، مقدار شاخص ویکور (Q) برای سایت 5، عدد 0.0158 و برای سایت 2، عدد 0.097 بهدست آمد که بدین ترتیب بر مبنای شاخص ویکور، رتبه اول متعلق به سایت 5 و رتبه دوم به سایت 2 تعلق گرفت. لذا، از بین هشت مکان اولیه تنها دو نقطه مناسب و سایر سایتهای مستعد بهعلت فاصله از مراکز تمرکز جمعیتی و کشاورزی رد شدند. رتبه یک، واقع در شرق شهر زیارتعلی با توجه به شرایط هیدرولوژیکی و توپوگرافی از جمله اینکه شیب در این سایت کمتر از پنج درصد است، بهعنوان یکی از بهترین مکانها برای احداث سد زیرزمینی است. اولویت دوم، واقع در شمال بخش برنطین، بهدلیل قرارگیری در مجاورت روستای کم جمعیتی که آب آشامیدنی از طریق چاه تامین میشود، بهعنوان گزینه مناسب برای احداث سد زیرزمینی در نظر گرفته شد. در سایتهایی که اولویت اول و دوم را به خود اختصاص دادهاند، از بین معیارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر، معیارهای نیاز آبی، فاصله از روستا، پارامترهای pH و EC و کمیت آب، بیشترین اهمیت را داشتهاند.نتیجهگیریبررسی نتایج عامل سطح مخزن در این پژوهش نشان داد که هر چه سطح مخزن بزرگتر باشد، در مکانیابی این سازه دارای اولویت بیشتری خواهد بود. در سدهای زیرزمینی، بر خلاف سدهای سطحی که بزرگ بودن سطح مخزن بهدلیل تلفات ناشی از تبخیر یک عیب محسوب میشود، بدون در نظر گرفتن سایر عوامل، بهترین مکان برای احداث سد زیرزمینی در یک رودخانه، تنگههایی هستند که دارای بیشترین سطح مخزن در مناطق بالادست جریان باشند. با نگاهی به محورهای انتخاب شده در پژوهش حاضر، مشاهده میشود که بالاترین اولویتها و با ارزشترین محورهای انتخابی در سازندهای کواترنر قرار گرفتهاند که این نکته میتواند بیان کننده صحت مکاننمایی سازه باشد. از آنجا که اوج مصرف آب منطقه در فصول بهار و تابستان است، لذا، با احداث سد زیرزمینی در سایتهای پیشنهادی میتوان بخشی از کمبود و بحران آب در فصول گرم را جبران کرد.
سعید سرکمریان؛ مهدی قمشی
چکیده
از جمله روشهای کاهش ابعاد و یا حذف سازه مستهلککننده انرژی پاییندست تند آبها، استفاده از موانعی است که بر روی تندآبها قرار میگیرند. در این تحقیق، با استفاده از مدل آزمایشگاهی به قابلیت استهلاک انرژی تندآب با استفاده از موانع مستغرق مکعب مستطیلی پرداخته شد. برای این منظور، آزمایشهای مختلفی در تندآب با چهار شیب ...
بیشتر
از جمله روشهای کاهش ابعاد و یا حذف سازه مستهلککننده انرژی پاییندست تند آبها، استفاده از موانعی است که بر روی تندآبها قرار میگیرند. در این تحقیق، با استفاده از مدل آزمایشگاهی به قابلیت استهلاک انرژی تندآب با استفاده از موانع مستغرق مکعب مستطیلی پرداخته شد. برای این منظور، آزمایشهای مختلفی در تندآب با چهار شیب مختلف با و بدون وجود موانع در یک فلوم آزمایشگاهی در آزمایشگاه هیدرولیک دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. نتایج حاصل از مدلهای بدون مانع نشان داد که میزان استهلاک انرژی نسبت به انرژی بالادست در محدوده دبیهای این تحقیق بین 10 درصد برای مدل با شیب یک به چهار تا 63 درصد برای مدل با شیب یک به پنج متغیر است. با مقایسه افت انرژی در شیبهای مختلف، میتوان به نتیجه رسید که با کاهش شیب بستر تندآب، افت انرژی نسبی افزایش مییابد. همچنین، این نتیجه را نیز میتوان عنوان کرد که با کاهش شیب بستر تندآب، روند کاهش افت انرژی با شیب کمتری اتفاق میافتد. با بررسی نتایج مدلهای با مانع و مقایسه آنها نسبت به مدلهای بدون مانع، میزان استهلاک انرژی، افزایش 17 تا 44 درصدی را نشان داد. در مدلهای با مانع نیز با مقایسه افت انرژی در شیبهای مختلف، میتوان به این نتیجه رسید که با کاهش شیب بستر تندآب، میزان افت انرژی نسبی افزایش و روند کاهش افت انرژی با شیب کمتری اتفاق میافتد. در بخش نهایی با استفاده از رگرسیون چند متغیره روابطی برای پیشبینی استهلاک انرژی در این نوع تندآب در حالت بستر بدون مانع و با وجود موانع استخراج شد.
برات مجردی؛ جواد میرمیری؛ حسین علیزاده
چکیده
مدیریت خشکسالی به منظور بهره برداری از منابع آب بسیار ضروری است. در این مطالعه، برای پایش خشکسالی، از آمار بارندگی ماهانه مربوط به 35 ایستگاه سینوپتیک استان قزوین طی دوره های آماری30 ساله استفاده شد. در این تحقیق، دو شاخص خشکسالی شامل شاخص بارش استاندارد اصلاح شده (MSPI) و شاخص بارش استاندارد (SPI) محاسبه و با چهار شاخص دیگر محاسبه شده در ...
بیشتر
مدیریت خشکسالی به منظور بهره برداری از منابع آب بسیار ضروری است. در این مطالعه، برای پایش خشکسالی، از آمار بارندگی ماهانه مربوط به 35 ایستگاه سینوپتیک استان قزوین طی دوره های آماری30 ساله استفاده شد. در این تحقیق، دو شاخص خشکسالی شامل شاخص بارش استاندارد اصلاح شده (MSPI) و شاخص بارش استاندارد (SPI) محاسبه و با چهار شاخص دیگر محاسبه شده در تحقیق های قبل در این منطقه، مقایسه شد. نتایج برای پایش خشکسالی نشان داد که دقت شاخص بارش استاندارد اصلاح شده (MSPI) از شاخص بارش استاندارد (SPI) و دیگر شاخص ها بیش تر است. بعد از محاسبه وضعیت خشکسالی در ایستگاه ها، با استفاده از روش های درونیابی نظیر IDW ، Kriging ,GPI ,RBF وضعیت خشکسالی منطقه پهنه بندی گردید. نتایج نشان داد که روش IDW با توان یک برحسب مقدار میانگین خطا، از عملکرد بهتری برخوردار است. علاوه براین، برای پهنه بندی خشکسالی از رویکرد دیگری استفاده شد. در این رویکرد، ابتدا مقدار بارش ماهانه درون حوضه را با روش Kriging درونیابی، سپس مقدار MSPI بارش ماهانه برای هر سلول محاسبه می شود. نتایج نشان می دهد که اگر ابتدا مقدار بارش ماهانه را پهنه بندی و سپس مقدار MSPI برای هر سلول محاسبه شود نسبت به روشی که ابتدا شاخص خشکسالی ایستگاه ها محاسبه و سپس پهنه بندی شود، از دقت بیش تری برخوردار است. به منظور ارزیابی دقیق تر خشکسالی، شاخص وضعیت پوشش گیاهی(VCI) با استفاده از محصول ماهانه شاخص پوشش گیاهی تفاضلی نرمال شده (NDVI) سنجنده MODIS محاسبه گردید. همبستگی بین MSPI و VCI نشان می دهد، شاخص MSPI تا حدود زیادی نتایج شاخص VCI را تایید می کند .پس می توان نتیجه گرفت، در صورت فقدان یا کمبود ایستگاه باران سنجی از شاخص VCI مبتنی بر سنجش از دور ماهواره ای با صحت قابل قبولی می توان استفاده کرد.
افشین پرتوی؛ حمیدرضا پیروان؛ صمد شادفر؛ فاضل ایرانمنش
چکیده
پوشش سطح زمین و تغییرات آن از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر تغییرات زیستمحیطی به حساب میآید. از اینرو، درک و پیشبینی علل، فرایندها و نتایج تغییرات پوشش زمین به یک چالش عمده بر روی سطح کره زمین تبدیل شده است. امروزه سنجش از دور و دادههای ماهوارهای بهطور مؤثر برای شناسایی و تعیین مقدار تغییرات پوشش زمین و اثرات ...
بیشتر
پوشش سطح زمین و تغییرات آن از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر تغییرات زیستمحیطی به حساب میآید. از اینرو، درک و پیشبینی علل، فرایندها و نتایج تغییرات پوشش زمین به یک چالش عمده بر روی سطح کره زمین تبدیل شده است. امروزه سنجش از دور و دادههای ماهوارهای بهطور مؤثر برای شناسایی و تعیین مقدار تغییرات پوشش زمین و اثرات آن بر محیط زیست استفاده میشوند. در این تحقیق، با استفاده از محصول اطلاعاتی MCD12Q1 تغییرات زمانی-مکانی پوشش سطح زمین در سطح کشور با دقت مکانی 500 متر در بازههای زمانی پنج ساله از سال 2001 تا 2015 میلادی مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفت. این بررسی نشان داد، در دوره زمانی مورد مطالعه، اراضی بدون پوشش و خاک لخت بالغ بر 60 درصد از سطح کشور را در بر دارند. سطح اراضی جنگلی، زراعی و پوشش علفی بهترتیب از 0.8، 4.8 و 421.4 درصد در سال 2001 به 0.6، 4.5 و 20.9 درصد در سال 2015 تقلیل یافته است. همچنین، ماتریس ارزیابی تغییرات نشان داد که در بازههای زمانی 2005-2001، 2010-2005 و 2015-2010 پوشش سطح زمین با روندی صعودی بهترتیب در 2.13، 3.25 و 3.30 درصد از سطح کل کشور تغییر یافته است و در مجموع از سال 2001 تا 2015 میلادی مجموع اراضی تغییر یافته معادل 6.08 درصد از سطح کشور برآورد شده است.
علیرضا انتظاری؛ رحمان زندی؛ مریم خسرویان
چکیده
آگاهی از خصوصیات کمی و کیفی تغییرات زمین در برنامهریزیهای محیطی، آمایش سرزمین و توسعه پایدار بسیار حائز اهمیت است. در حال حاضر، استفاده از نقشههای پوشش گیاهی یکی از ارکان مهم در تولید اطلاعات جهت برنامهریزیهای کلان و خرد میباشد. در این پژوهش، برای نمایش تغییرات زمانی و مکانی پوشش گیاهی استان فارس از اطلاعات ماهواره لندست ...
بیشتر
آگاهی از خصوصیات کمی و کیفی تغییرات زمین در برنامهریزیهای محیطی، آمایش سرزمین و توسعه پایدار بسیار حائز اهمیت است. در حال حاضر، استفاده از نقشههای پوشش گیاهی یکی از ارکان مهم در تولید اطلاعات جهت برنامهریزیهای کلان و خرد میباشد. در این پژوهش، برای نمایش تغییرات زمانی و مکانی پوشش گیاهی استان فارس از اطلاعات ماهواره لندست سنجندههای OLI و ETM در طی دوره 30 ساله (2017-1986) استفاده و مقدار شاخص NDVI محاسبه شد. همچنین، بهمنظور بررسی تغییرات کیفی پوشش گیاهی، مقادیر عددی این شاخص به سه طبقه غنی، ضعیف و فاقد پوشش گیاهی طبقهبندی شد و تغییرات دمایی سطح زمین در دوره مطالعاتی با استفاده از تصاویر MODIS محاسبه شد. نتایج نشان داد، تغییرات کمی و کیفی پوشش گیاهی در طی 30 سال برای منطقه مورد مطالعه گسترده بوده است، بهطوری که مناطق فاقد پوشش گیاهی به میزان 107.49 هکتار افزایش و مناطق با پوشش گیاهی ضعیف به میزان 366.56 هکتار کاهش و همچنین، پوشش گیاهی غنی به میزان 455.55 کاهش یافته است. بیشترین کاهش مساحت در اراضی با پوشش گیاهی غنی صورت گرفته است. از بررسی دمای سطح زمین در استان با تصاویر MODIS این نتیجه حاصل شد که دمای سطح افزایش یافته است. دامنه اختلاف دمایی بیش از سه درجه (از 2.85- تا 0.96 درجه سانتیگراد) متفاوت بوده و بیشترین میزان کاهش دما در مناطق شرقی و منتهی به مرکز استان مشاهده میشود. در نهایت، برای بررسی ارتباط پوشش گیاهی و دمای سطح زمین (LST) خطوط همدمای اختلاف دمای سالانه ترسیم و با اختلاف میزان NDVI در دوره مورد مطالعه تلفیق شد. نتایج نشان داد، در اکثر مناطقی که دمای کمتری دارند، پوشش گیاهی انبوهتر بهوجود آمده است. میزان همبستگی پوشش گیاهی مقدار 0.77- را نشان میدهد که بیانگر رابطه مستقیم و معکوس بین پوشش گیاهی و دما میباشد.
منصور جهان تیغ
چکیده
فرسایش خاک چالش مهم مناطق خشک و نیمهخشک است که باعث کاهش محصول و هدر رفت خاک میشود. عدم بهرهبرداری مناسب از عرصههای طبیعی سبب ایجاد فرسایش شده است. این پژوهش در شمال سیستان انجام گرفت و هدف از اجرای آن شناسایی تاثیر ماسه بادی بر افزایش رطوبت در منطقه ریشه بوده است. برای اجرای پژوهش، سه نمونه خاک از عمق صفر تا 50 سانتیمتری ...
بیشتر
فرسایش خاک چالش مهم مناطق خشک و نیمهخشک است که باعث کاهش محصول و هدر رفت خاک میشود. عدم بهرهبرداری مناسب از عرصههای طبیعی سبب ایجاد فرسایش شده است. این پژوهش در شمال سیستان انجام گرفت و هدف از اجرای آن شناسایی تاثیر ماسه بادی بر افزایش رطوبت در منطقه ریشه بوده است. برای اجرای پژوهش، سه نمونه خاک از عمق صفر تا 50 سانتیمتری برداشته شد و ویژگیهای اسیدیته، شوری، کربن، مجموع کلسیم و منیزیم، پتاسیم قابل جذب، سدیم قابل جذب، سدیم محلول، فسفر قابل جذب، مجموع کاتیونها و بافت خاک آزمایش شدند. این پژوهش دارای هشت تیمار شامل نهال، خاک و آبیاری بود که بهصورت اسپلیت اسپلیت-پلات در سه تکرار به مدت دو سال انجام شد. در تیمار ماسه بادی بعد از کاشت نهال در هر چاله، یک لایه 20 سانتیمتری ماسه بادی روی خاک ریخته شد. در این آزمایش رطوبت خاک بهطور ماهانه و رشد گیاه در فصول رشد اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل آماری دادهها با استفاده از نرمافزار MSTAT صورت گرفت. یافتهها نشان دادند که مقدار رطوبت در تیمارهای همراه ماسه بادی نسبت به سایر تیمارها 28 درصد بیشتر و از لحاظ آماری در سطح 0.01 تفاوت معنیدار بین میانگین آنها وجود دارد. تجزیه و تحلیل آماری روی اهمیت روشهای بهکار گرفته برای رطوبت نشان داد که ماسه بادی به همراه آبیاری زیرسطحی نهال توت در طبقه A و سایر تیمارها در طبقه B قرار داشتند. همچنین اندازهگیری ارتفاع، تاج پوشش، قطر و تعداد شاخه نشان داد که نهالهای تیمار همراه با لایه شنی توت با روش آبیاری زیرسطحی رشد مناسبتری نسبت به دیگر تیمارها داشت و از لحاظ آماری نیز در سطح 0.01 اختلاف معنیداری بین آنها مشاهده شد. نتیجهگیری میشود، ماسه بادی باعث قطع صعود کاپیلاریته، تقلیل تبخیر خاک، افزایش رطوبت در منطقه ریشه و باعث حفاظت از آب و خاک میشود.
سیدجعفر سیداخلاقی؛ مصطفی طالشی
چکیده
تابآوری یکی از راهبردهای کاهش آسیبپذیری جوامع در مواجهه با مخاطرات طبیعی است، در میان مخاطرات محیطی ،خشکسالی، پرهزینهترین مخاطره طبیعی به لحاظ کاهش تولیدات و شدت رنج برای روستائیان به شمار میآید ارزیابی اثرات خشکسالیهای اخیر در کشور ، نشانگر تابآوری پایین جوامع در برابر این مخاطره طبیعی میباشد پژوهش پیشرو کاربردی ...
بیشتر
تابآوری یکی از راهبردهای کاهش آسیبپذیری جوامع در مواجهه با مخاطرات طبیعی است، در میان مخاطرات محیطی ،خشکسالی، پرهزینهترین مخاطره طبیعی به لحاظ کاهش تولیدات و شدت رنج برای روستائیان به شمار میآید ارزیابی اثرات خشکسالیهای اخیر در کشور ، نشانگر تابآوری پایین جوامع در برابر این مخاطره طبیعی میباشد پژوهش پیشرو کاربردی است و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با هدف سنجش میزان تابآوری روستایی در شرایط خشکسالی انجام گرفته است. برای انجام پژوهش، ابتدا با استفاده از منابع کتابخانهای، شاخصها و عوامل مؤثر بر تابآوری روستایی شناسایی و تعریف عملیاتی شد و سپس با استفاده از روش میدانی و پرسشنامه، اطلاعات مورد نیاز جمعآوری و اطلاعات جمعآوری شده بااسنفاده از نرم افزار SPSS مورد پردازش قرار گرفت. جامعه آماری کشاورزان روستایی حوزه حبله رود میباشند. بدین منظور9 روستا از مناطق مختلف حوزه با سطوح مختلفی از خشکسالی و توسعه، انتخاب و بر اساس فرمول کوکران271 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شدند. آزمونهای مورد استفاده در این پژوهش، تیتکنمونهای، آزمون فریدمن و ضریب همبستگی پیرسون میباشد. در این پژوهش وضعیت تاب آوری جوامع روستایی حوزه حبله رود در ابعاد مختلف محیطی، اقتصادی، اجتماعی،روانشناختی ، نهادی و فیزیکی کالبدی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که میزان شاخص تاب آوری کل در پیوستار صفر تا 10 به میزان4.34 و در حد متوسط است . چنانچه وجه دیگر تاب آوری را آسیب پذیری در نظر بگیریم ، گرایش متوسط جامعه آماری مورد مطالعه به آسیب پذیری متمایل بوده و از حیث تاب آوری دروضعیت مناسبی قرار ندارد.
الهام رضایی؛ بابک شاهینژاد؛ حجت ا.. یونسی
چکیده
یکی از موضوعات مهم در بحث کیفی رودخانهها پیشبینی میزان مواد جامد محلول در آب میباشد. در این پژوهش، عملکرد مدلهای هوشمند ماشین بردار پشتیبان با توابع هسته مختلف، برنامهریزی بیان ژن و شبکه بیزین برای پیشبینی میزان مواد جامد محلول در آب رودخانه کشکان مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، از دادههای کیفی ...
بیشتر
یکی از موضوعات مهم در بحث کیفی رودخانهها پیشبینی میزان مواد جامد محلول در آب میباشد. در این پژوهش، عملکرد مدلهای هوشمند ماشین بردار پشتیبان با توابع هسته مختلف، برنامهریزی بیان ژن و شبکه بیزین برای پیشبینی میزان مواد جامد محلول در آب رودخانه کشکان مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، از دادههای کیفی ایستگاه پلدختر واقع در استان لرستان، شامل هیدروژن کربنات، کلرید، سولفات، منیزیم، کلسیم، سدیم، هدایت الکتریکی، دبی جریان و pH برای پیشبینی میزان مواد جامد محلول در آب طی دوره آماری 1395-1370 در مقیاس زمانی ماهانه استفاده شد. برای صحتسنجی مدلها از معیارهای ضریب تبیین، ضریب نش-ساتکلیف، ریشه میانگین مربعات خطا و اریب استفاده شد. نتایج بهدست آمده نشان داد که در هر سه مدل مذکور، ساختارهای ترکیبی از دقت قابل قبولی برخوردار هستند. همچنین، بر اساس معیارهای ارزیابی مشخص شد که مدل ماشین بردار پشتیبان با هسته توابع پایه شعاعی بیشترین دقت 0.982، کمترین میزان ریشه مربعات خطا (mglit-1) 0.032، کمترین اریب 0.001 و بیشترین ضریب نش-ساتکلیف 0.963 را نسبت به سایر مدلها داشته است.
سید سجاد مهدی زاده محلی؛ میلاد غرقی؛ امین شادی میاندوآب
چکیده
در رودخانههایی با قابلیت رسوبگذاری فراوان، برداشت مصالح بدون در نظر گرفتن موقعیت مناسب آن، ممکن است به جابهجایی سریع رودخانه، تخریب کنارهها و زمینهای زراعی، تخریب سازههای آبی و در نتیجه مشکلات اجتماعی و اقتصادی منجر شود. پژوهش حاضر با هدف اصلی شناخت و ارزیابی کلیه شاخصهای تاثیرگذار در برداشت و در ...
بیشتر
در رودخانههایی با قابلیت رسوبگذاری فراوان، برداشت مصالح بدون در نظر گرفتن موقعیت مناسب آن، ممکن است به جابهجایی سریع رودخانه، تخریب کنارهها و زمینهای زراعی، تخریب سازههای آبی و در نتیجه مشکلات اجتماعی و اقتصادی منجر شود. پژوهش حاضر با هدف اصلی شناخت و ارزیابی کلیه شاخصهای تاثیرگذار در برداشت و در ادامه تعیین نقاط بهینه برداشت شکل گرفته است. در این پژوهش، شاخصهای تاثیرگذار در بهرهبرداری از مصالح برای رودخانه تالوار استان کردستان با شاخصهایی مانند ژئوتکنیک، زیستمحیطی، وضعیت فرسایش و رسوبگذاری بستر و سیلابدشتها، مشخصات هیدرولوژی منطقه، دانهبندی مصالح، شرایط اجتماعی و اقتصادی مورد ارزیابی قرار گرفته است. بدینمنظور، اولویت شاخصهای وارد شده به مدل با استفاده از پرسشنامههایی از طریق کارشناسان مرتبط با مهندسی آب و رودخانه بهدست آمده و سپس، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبیAHP، مقایسه دودویی شاخصها و وزندهی آنها انجام شده است. در ادامه، با استفاده از تکنیک سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تلفیق لایههای اطلاعاتی و همپوشانی آنها تهیه و نهایتا نقشه نقاط بهینه و مناسب برای برداشت مصالح رودخانهای بهدست آمده است. نتایج بررسی ریختشناسی رودخانه نشان داده که بازههای مستقیم نسبت به تغییرات تراز بستر از بخش مئاندر رودخانه حساستر بوده، لازم است، برداشت مصالح در این نوع بازهها تا حد امکان با عمق و پهنای یکسانی انجام گیرد. بر طبق یافتههای این پژوهش، مطالعات هیدرولیک رسوب بهمنظور آگاهی از مکانهای مستعد فرسایش یا نشست بیشترین وزن را بهخود اختصاص داده و همچنین، اولویت اول برداشت مصالح رودخانهای به مکانهایی تعلق گرفت که شیب کم داشته، در قوسها قرار گرفته و به راههای دسترسی نزدیک هستند.
سمیه شریعتی؛ ابوالفضل عزیزیان؛ نجمه یرمی؛ عباس پایدار اردکانی
چکیده
استحصال آب باران با سامانههای کوچک یکی از گزینههای توسعه منابع آب در مناطق خشک است که میتواند بخشی از آب مورد نیاز بخش کشاورزی دیم را تأمین کند. برای افزایش پتانسیل استحصال آب در سامانه کوچک میتوان اقداماتی برای افزایش تولید رواناب انجام داد. در این پژوهش، استفاده از تیمارهای ساده ایجاد جوی و پشته، پوشش خاک رس ...
بیشتر
استحصال آب باران با سامانههای کوچک یکی از گزینههای توسعه منابع آب در مناطق خشک است که میتواند بخشی از آب مورد نیاز بخش کشاورزی دیم را تأمین کند. برای افزایش پتانسیل استحصال آب در سامانه کوچک میتوان اقداماتی برای افزایش تولید رواناب انجام داد. در این پژوهش، استفاده از تیمارهای ساده ایجاد جوی و پشته، پوشش خاک رس و ترکیب این دو در کنار تیمار شاهد بهمنظور بررسی رواناب تولیدی در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار و طی دو سال (1393 و 1394) در منطقه زریندشت استان فارس ارزیابی شد. نتایج نشان داد که منطقه پتانسیل استحصال آب باران را دارد. بیشترین مقدار ضریب رواناب در تیمار شاهد و به مقدار 6.5 و 9.3 درصد بهترتیب در سال اول و دوم مشاهده شد. دستخوردگی خاک سطحی (در تیمارهای غیر از شاهد) بهطور متوسط 11 و 14 درصد رواناب و ضریب رواناب (بهترتیب) را نسبت به شاهد کاهش داد. آستانه بارش برای ایجاد رواناب طی دو سال آزمایش در تیمار شاهد حدود یک میلیمتر بود. در سایر تیمارها آستانه بارش در ایجاد رواناب در سال دوم کاهش یافت. از نظر مقدار و ضریب رواناب و نیز آستانه بارش در ایجاد رواناب، تیمار شاهد در سامانه کوچک قابل پیشنهاد است. مساحت سامانه کوچک بین حدود 15 تا 150 متر مربع برای تأمین بهترتیب 300 و 600 میلیمتر نیاز آبی با احتمال وقوع 50 و 67 درصد بارندگی و راندمان ذخیره 25 و 50 درصد متغیر بود. البته در واقع مساحت سامانه کوچک با توجه به نوع محصول میتواند بهصورت اقتصادی تعیین شود.
سید مصطفی طباطبائی؛ حسین خزیمهنژاد؛ ابوالفضل اکبرپور؛ پیمان ورجاوند
چکیده
رسوبگذاری جریانهای چگال از تهدیدهای اصلی مخازن سدها و حوزههای آبخیز آن محسوب میشود. در این پژوهش تاثیر شش نوع چیدمان پوشش گیاهی همگراهای مشابه، واگراهای مشابه، موازی، زد شکل، زیگزاگ و شطرنجی بر کنترل پیشروی جریان چگال مورد بررسی قرار گرفته است. آزمایشها در کانالی بهطول 10 متر انجام گرفت. جنس پوشش از پلاستیک و ...
بیشتر
رسوبگذاری جریانهای چگال از تهدیدهای اصلی مخازن سدها و حوزههای آبخیز آن محسوب میشود. در این پژوهش تاثیر شش نوع چیدمان پوشش گیاهی همگراهای مشابه، واگراهای مشابه، موازی، زد شکل، زیگزاگ و شطرنجی بر کنترل پیشروی جریان چگال مورد بررسی قرار گرفته است. آزمایشها در کانالی بهطول 10 متر انجام گرفت. جنس پوشش از پلاستیک و طول پوشش سه متر بود. سرعت پیشانی جریان چگال در شش مقطع نیممتری بین پوششها و چهار مقطع پس از پوششها اندازهگیری شد. آزمایشها در سه شیب بستر صفر، یک و دو در صد و با دو غلظت 40 و 80 گرم بر لیتر جریان چگال نمکی تکرار شد. نتایج نشان داد که بسته به شیب بستر، وجود پوشش گیاهی بر کنترل پیشروی جریان چگال بهطور متوسط 59-21 درصد موثر واقع شده است. پس از عبور جریان چگال از پوشش گیاهی سرعت جریان در یک مقطع افزایش مییابد که این افزایش سرعت چشمگیر نیست و همواره جریان چگال در بستر صاف نیز تحت تاثیر پوشش گیاهی قرار دارد.
پرویز عبدینژاد؛ محمد روغنی
چکیده
تحقیق حاضر در ایستگاه تحقیقاتی قرهچریان، واقع در شمال غرب شهر زنجان اجرا شده است. سطوح آبگیر باران مورد آزمایش، به ابعاد 5×8 متر با تیمارهای شاهد (A)، بدون پوشش گیاهی و سنگریزه و با فیلتر سنگریزهای (B) و بدون فیلتر سنگریزهای (C)، عایق بودن بخشی از سامانه و با فیلتر سنگریزهای (D) و بدون فیلتر سنگریزهای (E) در قالب طرح آزمایشات بلوکهای ...
بیشتر
تحقیق حاضر در ایستگاه تحقیقاتی قرهچریان، واقع در شمال غرب شهر زنجان اجرا شده است. سطوح آبگیر باران مورد آزمایش، به ابعاد 5×8 متر با تیمارهای شاهد (A)، بدون پوشش گیاهی و سنگریزه و با فیلتر سنگریزهای (B) و بدون فیلتر سنگریزهای (C)، عایق بودن بخشی از سامانه و با فیلتر سنگریزهای (D) و بدون فیلتر سنگریزهای (E) در قالب طرح آزمایشات بلوکهای کاملاً تصادفی با سه تکرار میباشند. دادهبرداری از اول اردیبهشت لغایت اواخر شهریور سال 1392 به تعداد نه واقعه بارندگی روزانه، دو بار آبیاری با فاصله 60 روز برای هر نهال 45 لیتر و 33 بار اندازهگیری رطوبت در عمقهای 20 و 50 سانتیمتر صورت گرفت. نتایج نشان داد که در تیمار شاهد بارندگیهای فصل بهار نتوانسته تولید رواناب کند و تأثیری بر افزایش مقدار رطوبت خاک نداشته است. در دو تیمار B و C نسبت به حالت شاهد تأثیرپذیری رطوبت خاک از بارش روزانه بیشتر شده و افزایش نشان میدهد. در تیمارهای D و E تأثیرپذیری رطوبت خاک از بارش روزانه خیلی بیشتر شده، حتی تا 30 درصد افزایش حجمی را نشان میدهد که بهدلیل وجود سامانه دارای سطح عایق و غیر قابل نفوذ بودن سطح سطوح آبگیر بوده که به بارشهای کم هم واکنش نشان داده است. روند زمانی متوسط رطوبت در عمقهای 20 و 50 سانتیمتری در همه تیمارها تقریباً بر هم منطبق هستند. بهطوری که توزیع رطوبت در حد فاصل عمق 20 الی 50 سانتیمتر دارای تفاوت قابل توجه با هم نیستند. ولی بعضاً رطوبت عمق 20 سانتیمتر بیشتر از عمق 50 سانتیمتر است.
احمد احمدی؛ فرهنگ قصریانی؛ انور سنایی؛ مینا بیات
چکیده
هدف از این مطالعه، بررسی شدتهای مختلف برداشت بر ویژگیهای زایشی و رویشی دو گونه Teucriumpolium و Helichrysum globiferum در منطقه قرهباغ میباشد. در این تحقیق ابتدا اقدام به انتخاب یک منطقه مناسب و کلیدی به مساحت 0.5 هکتار در منطقه مورد مطالعه شد و در سال اول حصارکشی و قرق شد. 40 پایه متوسط و هم اندازه انتخاب و برداشتهای 25، 50 و 75 درصد و تیمار ...
بیشتر
هدف از این مطالعه، بررسی شدتهای مختلف برداشت بر ویژگیهای زایشی و رویشی دو گونه Teucriumpolium و Helichrysum globiferum در منطقه قرهباغ میباشد. در این تحقیق ابتدا اقدام به انتخاب یک منطقه مناسب و کلیدی به مساحت 0.5 هکتار در منطقه مورد مطالعه شد و در سال اول حصارکشی و قرق شد. 40 پایه متوسط و هم اندازه انتخاب و برداشتهای 25، 50 و 75 درصد و تیمار شاهد بر روی آنها اعمال شد (هر 10 پایه یک تیمار). برداشت بهصورت ماهیانه بهوسیله قیچی باغبانی و در فصل چرای منطقه صورت گرفت. تاثیر برداشت با بررسی تغییرات ایجاد شده در خصوصیات فنولوژیکی، تولید علوفه، ساقههای زایشی، بنیه و شادابی، مرگ و میر و ارتفاع دو گونه گیاهی مطالعه شد. دادههای مربوط به تولید و بنیه و شادابی با طرح آماری اسپیلیت پلات در زمان در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با پنج تکرار و مدت چهار سال در نرمافزار SAS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج مطالعات آماری اثرات سال و درصد برداشت بر تولید علوفه گونههای مورد مطالعه نشان داد که اثر سطوح مختلف برداشت، سالهای مختلف و اثر متقابل آنها بر تولید علوفه و بنیه و شادابی در سطح یک درصد معنیدار میباشد. با توجه به یافتههای پژوهش شدت برداشت 50 درصد برای گونه T.polium و 25 درصد برای گونه H.globiferum مناسب میباشد.
عطا امینی؛ جهانگیر پرهمت؛ محمدحسین سدری
چکیده
مفاهیم آب مجازی و بهرهوری آب بهعنوان ابزارهای مدیریتی مؤثر در تحلیل مـسائل مرتبط بـا مدیریت منابع آب مطرح هستند. این پژوهش، بهمنظور استفاده از شاخصهای بهرهوری فیزیکی و اقتصادی آب در مدیریت منابع آب در حوضه تلوار استان کردستان انجام شد. در این راستا، دادههای هواشناسی و اقلیم، منابع آب، کشاورزی، آبیاری و مدیریتی حوزه ...
بیشتر
مفاهیم آب مجازی و بهرهوری آب بهعنوان ابزارهای مدیریتی مؤثر در تحلیل مـسائل مرتبط بـا مدیریت منابع آب مطرح هستند. این پژوهش، بهمنظور استفاده از شاخصهای بهرهوری فیزیکی و اقتصادی آب در مدیریت منابع آب در حوضه تلوار استان کردستان انجام شد. در این راستا، دادههای هواشناسی و اقلیم، منابع آب، کشاورزی، آبیاری و مدیریتی حوزه آبخیز جمعآوری شد. سطح زیرکشت محصولات آبی در حوضه شناسایی و درصد کشت آنها مشخص شد. اطلاعات مربوط به رشد این محصولات، تولید ماده خشک و میزان آب مصرفی آنها با استفاده از نرمافزار CROPWAT و اندازهگیریهای میدانی محاسبه شد. با استفاده از نتایج تحلیل این دادهها، شاخصهای مدیریتی از جمله بهرهوری فیزیکی و بهرهوری اقتصادی محصولات محاسبه شد. نتایج نشان داد که پنج محصول گندم، سیبزمینی، جو، یونجه و شبدر بیش از 93 درصد سطح اراضی آبی حوضه را تشکیل میدهند. محصول سیبزمینی دارای بهرهوری فیزیکی بالا به میزان 3.46 و محصول گندم کمترین بهرهوری فیزیکی به میزان 0.43 کیلوگرم بر متر مکعب را دارا است. با وجود عملکرد فیزیکی پایین گندم، بخش زیادی از آب مصرفی در محصول گندم، آب سبز است. حال آنکه سیبزمینی کمترین مقدار آب سبز را مصرف میکند. همچنین، از لحاظ بهرهوری اقتصادی محصولات گندم، جو و سیبزمینی بیشترین سود خالص اقتصادی را دارند و میزان سطح اراضی تحت کشت تطابق مناسبی با بهرهوری اقتصادی دارد. نتایج این پژوهش میتواند به مدیریت صحیح و متناسب با منابع آب موجود در حوضه منجر شود.
هوشنگ بهروان
چکیده
ذوب برف در حوزههای آبخیز کوهستانی میتواند تأثیر قابل توجهی در تعادل آب و همچنین، در زمانهای خاصی از سال مهمترین نقش را در تولید رواناب داشته باشد. در این پژوهش از مدل هیدرولوژیکی توزیعی-مکانی فرایندگرا برای حوزه آبخیز لتیان (زیرحوضه رودک) به بزرگی 431 کیلومتر مربع بهمنظور درک و استنتاج توزیع مکانی و زمانی وضع متغیرهایی ...
بیشتر
ذوب برف در حوزههای آبخیز کوهستانی میتواند تأثیر قابل توجهی در تعادل آب و همچنین، در زمانهای خاصی از سال مهمترین نقش را در تولید رواناب داشته باشد. در این پژوهش از مدل هیدرولوژیکی توزیعی-مکانی فرایندگرا برای حوزه آبخیز لتیان (زیرحوضه رودک) به بزرگی 431 کیلومتر مربع بهمنظور درک و استنتاج توزیع مکانی و زمانی وضع متغیرهایی مانند بارش، رواناب، آب معادل برف (SWE) و ذوب برف استفاده شده است. مدل از توزیع مفهوم واحدهای پاسخ هیدرولوژیکی (HRU) برای اخذ، شناخت و محاسبه تنوع مکانی در حوضه استفاده میکند. مدل برای هر HRU در هریک از واحدهای زمانی پارامترهایی چون تجمع و ذوب برف، رطوبت خاک، تبخیر و تعرق واقعی، قابلیت شارژ مجدد آبهای زیرزمینی و تولید رواناب را شبیهسازی میکند. پارامترهای مدل بهطور خودکار با استفاده از روشهای واسنجی مونتکارلو (Monte-Carlo analysis) و تحول مرکب (SCE-UA) اعتبارسنجی شد. واسنجی با مقایسه مقدار رواناب اندازهگیری شده به مدت 11 سال از اکتبر 1990 تا سپتامبر 2001 در مراحل زمانی ماهانه با استفاده از معیار کارایی (Nash–Sutcliffe efficiency)، ضریب تعیین (R2) و درصد نسبی خطا (Pbias) بهعنوان تابع هدف انجام توسعه داده شد. پس از واسنجی، مدل J2000g، رواناب را با NSE=0.82، و0.83=R2 و 5.6-=PBIAS نسبت به رواناب اندازهگیری شده، شبیهسازی کرد. در ادامه واحد برف مدل J2000g توسعه داده شد. برای شش ایستگاه برفسنجی HRUهای مربوطه استخراج و مدلهای جداگانه با استفاده از آب معادل برف SWE اندازهگیری شده، کالیبره شد. مقایسه نتایج شبیهسازی (SWE) بهصورت مجزا برای معیار (NSE) مقادیر بین 0.28 تا 68/0 و برای معیار (R²) بین 0.53 تا 0.83 را نشان داد. نتایج بهدست آمده از مدل و دادههای حوضه کالیبره شده برای تمام ایستگاههای انباشت و ذوب برف بسیار مناسب برآورد شد، در حالی که نتایج مدل برای ایستگاههای برفسنجی حوضه که بهطور جداگانه کالیبره شدند، از دقت پایینتری برخوردار بود. نتایج نشان داد که دینامیکهای هیدرولوژیکی و فرایندهای برف زیرحوضههای فرعی حوزه آبخیز لتیان میتواند بهخوبی با مدل J2000g شبیهسازی شود.
رامین سلماسی؛ محسن فرحبخش؛ حسین اسدی
چکیده
هدررفت فسفر خاک از طریق رواناب ممکن است، باعث بالا رفتن غلظت فسفر آبهای سطحی به اندازهای شود که موجب شکفتگی جلبکی در سامانههای آبی شود. در نتیجه، بررسی ارتباط بین غلظت فسفر محلول رواناب و غلظت فسفر فراهم خاک برای مدیریت فسفر در آبهای سطحی و نیز تعیین سطح بحرانی فسفر فراهم خاک ضروری است. برای انجام اینکار، از ...
بیشتر
هدررفت فسفر خاک از طریق رواناب ممکن است، باعث بالا رفتن غلظت فسفر آبهای سطحی به اندازهای شود که موجب شکفتگی جلبکی در سامانههای آبی شود. در نتیجه، بررسی ارتباط بین غلظت فسفر محلول رواناب و غلظت فسفر فراهم خاک برای مدیریت فسفر در آبهای سطحی و نیز تعیین سطح بحرانی فسفر فراهم خاک ضروری است. برای انجام اینکار، از 30 نقطه حوزه آبخیز تلخهرود که فسفر فراهم آنها در دامنه گستردهای قرار داشت، نمونههای خاک برداشت شدند. پس از تعیین ویژگیهای عمومی، فسفر فراهم خاکها با استفاده از روشهای اولسن، مهلیچ-3، سلطانپور و صافی آغشته به اکسید آهن اندازهگیری شد. سپس، نمونههای خاک با فشردگی یکسان درون سینیهایی به ابعاد 30 در 60 سانتیمتر ریخته و به مدت 30 دقیقه در شیب پنج درصد تحت باران با شدت 75 میلیمتر بر ساعت قرار داده شدند. از رواناب خروجی در فواصل زمانی مختلف نمونهبرداری و غلظت فسفر محلول آنها اندازهگیری شد. همبستگی بین فسفر محلول رواناب و فسفر فراهم خاکها که به چهار روش اندازهگیری شده بودند، معنیدار بود. غلظت آستانه فسفر فراهم برای روشهای اولسن، مهلیچ-3، صافی آغشته به اکسید آهن و سلطانپور بهترتیب 86، 140، 52 و 49 میلیگرم بر کیلوگرم بهدست آمد. همچنین، هر چهار روش غلظت آستانه فسفر محلول رواناب را در بازه باریک 0.38 تا 0.4 میلیگرم بر لیتر نشان دادند.
محمدجواد رضایی؛ محمدرضا رضایی؛ جعفر رضایی
چکیده
در نواحی خشک و نیمه خشک، آب عمدهترین عامل محدودیت کشاورزی است. در این مناطق به دلیل کمبود جریانهای سطحی، فشار عمده بر آبهای زیرزمینی وارد میشود. منابع آب زیرزمینی محدوده مورد مطالعه (دشت عباس) نیز به دلیل استفاده بیرویه دچار افت شدید گردیده است. در این تحقیق، ما از چهار مدل متفاوت شبکه عصبی تکاملی شامل، شبکه عصبی پرسپترون چندلایه ...
بیشتر
در نواحی خشک و نیمه خشک، آب عمدهترین عامل محدودیت کشاورزی است. در این مناطق به دلیل کمبود جریانهای سطحی، فشار عمده بر آبهای زیرزمینی وارد میشود. منابع آب زیرزمینی محدوده مورد مطالعه (دشت عباس) نیز به دلیل استفاده بیرویه دچار افت شدید گردیده است. در این تحقیق، ما از چهار مدل متفاوت شبکه عصبی تکاملی شامل، شبکه عصبی پرسپترون چندلایه با الگوریتم ژنتیک (ANN-GA)، شبکه عصبی پرسپترون چندلایه با بهینهسازی ازدحام ذرات (ANN-PSO)، شبکه عصبی پرسپترون چندلایه با الگوریتم رقابت استعماری (ANN-ICA) و شبکه عصبی پرسپترون چندلایه با بهینه سازی کلونی مورچگان (ANN-ACOR) برای تخمین سطح آب زیرزمینی بر طبق جریان ورودی زیرزمینی، نفوذ موثر از بارندگی، نفوذ موثر از جریان سطحی و سیلاب، نفوذ موثر از آب برگشتی کشاورزی، جریان خروجی زیرزمینی، برداشت از آبخوان جهت کشاورزی، تبخیر از سطح آب زیرزمینی و دادههای گذشته سطح آب زیرزمینی استفاده کردهایم. ترکیب ورودیها با استفاده از تجزیه و تحلیل خود همبستگی، خود همبستگی جزئی و همبستگی متقابل برای هر مدل آماده شده است. مدلهای بهینه با تغییر پارامترهای کنترلی به دست آمده اند. بهترین دقت از بین مدلهای ارائه شده برای ورودی (GWLt-1 ، GWLt-2، Qint، Qpt-1، Qrt-1، Qit-1، Qoutt-1، Qwt-1 و Qet-1) به دست آمده است. دقت میانگین مربعات خطا در فاز آزمایش برای مدلهای ANN-PSO، ANN-ICA، ANN-ACOR به ترتیب برابر 1.2208، 0.9456و 1.7720 و برای مدل ANN-GA برابر 0.8739 به دست آمده است. میانگین خطای نسبی مدل ANN-GA برابر 3.6% و ضریب اطمینان آن 0.9388 است. با توجه به نتایج به دست آمده مدل ANN-GA عملکرد بهتری نسبت به سه مدل دیگر برای تخمین سطح آب زیرزمینی از خود نشان داده است.
معصومه زینعلی؛ محمد رضا گلابی؛ محمد رضا شریفی؛ مریم حافظ پرست
چکیده
با پیشبینی جریان رودخانهها علاوه بر مدیریت بهرهبرداری از منابع آب، میتوان حوادث طبیعی نظیر سیل و خشکسالی را نیز پیشبینی و مهار کرد. استفاده از مدلهای جدید در این زمینه میتواند به مدیریت و برنامهریزی صحیح کمک کند. در این مطالعه، به ارزیابی سه مدل به نامهای، برنامهریزی بیان ژن (GEP)، شبکه بیزین ...
بیشتر
با پیشبینی جریان رودخانهها علاوه بر مدیریت بهرهبرداری از منابع آب، میتوان حوادث طبیعی نظیر سیل و خشکسالی را نیز پیشبینی و مهار کرد. استفاده از مدلهای جدید در این زمینه میتواند به مدیریت و برنامهریزی صحیح کمک کند. در این مطالعه، به ارزیابی سه مدل به نامهای، برنامهریزی بیان ژن (GEP)، شبکه بیزین (BN) و ماشین بردار پشتیبان (SVM) پرداخته شده است. دادههای مورد استفاده برای این پژوهش، دادههای بارش و جریان روزانه رودخانه گاماسیاب نهاوند در یک دوره 10 ساله (1391-1381) میباشد. نتایج نشانگر برتری نسبی مدل برنامهریزی بیان ژن نسبت به بقیه مدلها بود و مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM) تقریبا عملکرد بهتری نسبت به شبکه بیزین در مدلسازی جریان روزانه رودخانه داشت. علاوه بر این، سرعت اجرای مدل برنامهریزی بیان ژن نسبت به بقیه مدلها بیشتر بود و در زمان کوتاهی قادر به ارائه نتایج بود. همچنین، مدل SVM در تخمین مقادیر کمینه پایانی نیز دچار بیش برازش شده است. در نهایت مدل برنامهریزی بیان ژن با ضریب تبیین 0.9230 و جذر میانگین مربعات 0.5867 در مرحله آموزش و ضریب تبین 0.9025 و جذر میانگین مربعات 0.4936 در مرحله تست، بهعنوان مدل برتر انتخاب شد.
علیرضا اسلامی؛ رحیم کاظمی
چکیده
تحلیل فراوانی منطقهای سیلاب ابزار توانمندی در برآورد و تحلیل جریان سیل درحوزههای آبخیز میباشد. در این پژوهش، روشهای مختلف تحلیل منطقهای سیلاب و همگنبندی هیدرولوژیکی حوضهها که در کشور انجام شده، بررسی شده است. در میان روشهای متعدد تعیین همگنی زیرحوضهها، روش تحلیل خوشهای بهدلیل قابلیت استفاده از تحلیل عاملی ...
بیشتر
تحلیل فراوانی منطقهای سیلاب ابزار توانمندی در برآورد و تحلیل جریان سیل درحوزههای آبخیز میباشد. در این پژوهش، روشهای مختلف تحلیل منطقهای سیلاب و همگنبندی هیدرولوژیکی حوضهها که در کشور انجام شده، بررسی شده است. در میان روشهای متعدد تعیین همگنی زیرحوضهها، روش تحلیل خوشهای بهدلیل قابلیت استفاده از تحلیل عاملی برای انتخاب مهمترین عوامل موثر، سادگی امکان لحاظ کردن عوامل متنوع، استقلال پارامترهای موثر، دقت در تفکیک گروههای همگن و مزیت استفاده از توابع تشخیص، مناسبترین روش است. روش رگرسیون چند متغیره بهویژه آنجا که همگنی حوزههای آبخیز با دقت لازم تعیین شده باشند، کارایی مناسبی در تحلیل منطقهای سیلاب از خود نشان داده است. روش گشتاورهای خطی بهعلت دارا بودن دو ویژگی وجود و یکتایی، از کارایی خوبی در تخمین پارامترها و انتخاب توزیعهای مناسب آماری برخوردار میباشد. بهنحویکه در تحلیل فراوانی منطقهای سیلاب بهویژه در شرایط مواجه با کمبود آماری یا طول دوره کم و دادههای دارای اریب، روش گشتاور خطی نسبت به سایر روشها عملکرد بهتری دارد. نتایج بررسی و تحلیل نتایج مربوط به روش مدلهای سامانههای هوشمند نظیر شبکههای عصبی مصنوعی (ANNS) و منطق فازی، نشاندهنده قابلیت بالا در ایجاد برقراری روابط غیرخطی بین متغیرهای ورودی چندگانه میباشد. نتایج بررسی عوامل مختلف مورد استفاده در روشهای تحلیل منطقهای نشان داد که عوامل فیزیوگرافی بیشترین درصد (72.11) و بعد از آن عوامل اقلیمی با 17.69 و پارامترهای پوشش زمینی با 7.48 درصد مورد استفاده قرار گرفتهاند. همچنین، کمینه مشارکت مربوط به عامل هیدرولوژیکی با 2.72 درصد است. از میان پارامترهای فیزیوگرافی، عامل مساحت حوضه با 30.19 درصد مشارکت، بیشترین تأثیرگذاری را در تحلیل منطقهای سیلاب داشته است. از میان عوامل اقلیمی، بیشترین درصد کاربرد مربوط به عامل متوسط بارندگی سالیانه با 73.08 درصد بهدست آمد.
پروانه محمودی؛ بهارک معتمدوزیری؛ مجید حسینی؛ حسن احمدی؛ عطا امینی
چکیده
این پژوهش بر شبیهسازی و مدیریت پاسخهای مختلف هیدرولوژیکی به تغییرات آب و هوایی تمرکز دارد. از مدل هیدرولوژیکی نیمهتوزیعی SWAT (ابزار ارزیابی خاک و آب) برای ارزیابی رواناب و بیلان آبی در اثر تغییرات اقلیمی در حوزه آبخیز سیمینه و زرینهرود استفاده شد. دوره شبیهسازی بین سالهای2014- 1990 انتخاب شد. نتایج ارزیابی مدل در دوره واسنجی و اعتبارسنجی ...
بیشتر
این پژوهش بر شبیهسازی و مدیریت پاسخهای مختلف هیدرولوژیکی به تغییرات آب و هوایی تمرکز دارد. از مدل هیدرولوژیکی نیمهتوزیعی SWAT (ابزار ارزیابی خاک و آب) برای ارزیابی رواناب و بیلان آبی در اثر تغییرات اقلیمی در حوزه آبخیز سیمینه و زرینهرود استفاده شد. دوره شبیهسازی بین سالهای2014- 1990 انتخاب شد. نتایج ارزیابی مدل در دوره واسنجی و اعتبارسنجی مدل با استفاده از مقادیر NS و R2 بهطور متوسط 75/0 بهدست آمد. با استفاده از ریزمقیاس نمایی آماری توسط مدلهای اقلیمی MIROC-ESM-CHEM، GFDL-ESM2M و NorESM1-M در مدل Lars-WG اطلاعات اقلیمی آینده تحت دو سناریو خوشبینانه RCP 2.6 و بدبینانه RCP8.5 به مدل وارد شدند. نتایج شبیهسازی اقلیمی نشان داد که میانگین دما در سناریوی خوشبینانه، بهطور متوسط C° 75/0 و در سناریوی بدبینانه بهطورمتوسط C° 45/1 افزایش خواهد یافت. بیشترین تغییرات رواناب در دوره آینده، مربوط به ماه می با m3 s-1 4/2 کاهش و ماه آوریل با m3 s-1 49/1 افزایش در سناریو خوشبینانه میباشد. همچنین در سناریو بدبینانه RCP8.5 در ماههای می و ژوئن بیشترین کاهش رواناب اتفاق افتاد. میزان تبخیرتعرق واقعی ماهانه در سناریو خوشبینانه با mm 3 افزایش و در سناریو بدبینانه با mm8 افزایش تأثیر منفی بر منابع آب در دسترس در حوزه آبخیز خواهد گذاشت. با برآورد تغییرات اقلیمی و تأثیر آن بر روی دبی جریان میتوان مدیریت مناسبتری را بر روی حوزه آبخیز سمینه و زرینه رود اعمال کرد.
مهران زند
چکیده
امروزه گرمایش و تغییر اقلیم کره زمین ناشی از اثر گلخانهای تشدیدی حاصل از تصاعد گازهای کربنی به جو زمین بهعنوان یکی از مهمترین تهدیدها برای توسعه پایدار و امنیت غذایی بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک جهان نظیر ایران محسوب میشود. این پژوهش، با هدف تعیین اثرات عملیات احیایی آبخیزداری (مکانیکی، بیولوژیک و بیومکانیکی) اجراء شده ...
بیشتر
امروزه گرمایش و تغییر اقلیم کره زمین ناشی از اثر گلخانهای تشدیدی حاصل از تصاعد گازهای کربنی به جو زمین بهعنوان یکی از مهمترین تهدیدها برای توسعه پایدار و امنیت غذایی بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک جهان نظیر ایران محسوب میشود. این پژوهش، با هدف تعیین اثرات عملیات احیایی آبخیزداری (مکانیکی، بیولوژیک و بیومکانیکی) اجراء شده بهوسیله سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، در افزایش پتانسیل ترسیب کربن اراضی و انتخاب الگوهای بهینه اجرا شده، طرحریزی و اجرا شده است. بهمنظور برآورد میزان ترسیب کربن، سه حوضه بهعنوان سایت نمونه انتخاب شد که در هر سه حوضه به روش سیستماتیک-تصادفی با استفاده از ترانسکت و پلات، نمونهبرداری صورت گرفت. سپس، نمونهها توزین شده، وزن آنها بر اساس پلات در واحد سطح و هکتار مشخص شد. نتایج پژوهش نشان داد که حوضه نمونه ریمله با میزان 2025 کیلوگرم در هکتار بیشترین و حوضه نمونه شاهد آبخوان با 122 کیلوگرم در هکتار کمترین میزان ترسیب کربن را بین پروژههای بیولوژیکی داشتهاند. به لحاظ نوع عملیات بیولوژیکی انجام شده نیز، پروژه بذرکاری با گندم در حوضه ریمله با 1064.56 کیلوگرم در هکتار بهترین عملکرد را از نظر ترسیب کربن داشته و در رتبه برتر قرار گرفت. با توجه به نتایج آزمایشات و تحلیل اطلاعات بهدست آمده از سایتهای مورد مطالعه، مشخص شد که در پروژه بیومکانیکی پخش سیلاب رومشکان که گونه اکالیپتوس کشت شده است، شرایط ترسیب کربن نسبت به سایر گونههای کشت شده در سایتهای ریمله و آبخوان مطلوبتر بوده، میزان آن بهطور میانگین 37.31 تن در هکتار است. در مجموع میزان ترسیب کربن خاک حاصل از عملیات مکانیکی، برای سه حوضه معرف ریمله، رومشکان و کوهدشت بهترتیب 45.7، 78.4 و 54.8 تن در هکتار و میانگین نمونههای شاهد 26 تن در هکتار برآورد شد. در آخر، بر پایه نتایج این پژوهش، پروژه پخش سیلاب رومشکان با میزان ترسیب کربن 78.4 تن در هکتار پروژه موفقی از لحاظ ترسیب کربن با اعمال مدیریتی کارا و انجام عملیات آبخیزداری است.