احسان بذرافشان؛ الهام نقیپور؛ مینا دهقانی؛ امید نظریزاده سیسخت؛ مهدی سپهری؛ علی رضا ایلدرومی
چکیده
سیل به عنوان مهمترین و فرآوانترین مخاطرات محیطی است که میتواند موجبات خسارات شدیدی جانی و مالی را فراهم نماید. در بسیاری از موارد تغییر کاربری اراضی موجب بروز سیل میشود. در این مطالعه در حوضه گنبد چای برای بررسی تأثیر چکدمهای (عملیات مکانیکی آبخیزداری) اصلاحی و پیشنهادی بر روی سیل ابتدا با استفاده از روش فازی سازی و AHP و ترکیب ...
بیشتر
سیل به عنوان مهمترین و فرآوانترین مخاطرات محیطی است که میتواند موجبات خسارات شدیدی جانی و مالی را فراهم نماید. در بسیاری از موارد تغییر کاربری اراضی موجب بروز سیل میشود. در این مطالعه در حوضه گنبد چای برای بررسی تأثیر چکدمهای (عملیات مکانیکی آبخیزداری) اصلاحی و پیشنهادی بر روی سیل ابتدا با استفاده از روش فازی سازی و AHP و ترکیب 4 نقشه شیب، ارتفاع، کاربری اراضی و نفوذپذیری نقشه پایه تهیه گردید و در قدم بعدی با جانمائی چکدمها و تفکیک بندی این عملیات بر اساس ارتفاع و دامنه تأثیر هر کدام از اینها با استفاده از خطوط تراز ارتفاعی، نقشه مربوطه تهیه گردید. در نهایت با تلفیق نقشه مربوط به دامنه تأثیر چکدمها ( اجرائی و پیشنهادی) با نقشه پایه به بررسی پهنه بندی سیل در منطقه مورد مطالعه پرداخته شد. نتایح اینمطالعه نشان می دهد که با احداث چدم ها جه در حالت اجرائی و چه پیشنهادی شاهد افزایش 150 و 300 درصدی سطوح مناطق دارای درجه سیل خیزی خیلی کم و از طرف دیگر باعث کاهش سطوح 7/5 و 3/6 درصدی مناطق با درجه سیل خیزی خیلی بالا به ترتیب برای چکدم های اجرائی و پیشنهادی نسبت به منطقهای که در آن هیچ گونه عملیات سازهای احداث نگردیده است، خواهیم بود.
سعید فرزین؛ حمید میرهاشمی؛ حامد عباسی؛ زهره مریانجی؛ پیام خسروینیا
چکیده
در پژوهش حاضر، حافظه بلندمدت و رفتار دینامیکی سیگنال سری زمانی جریان روزانه رودخانه خرمآباد که حوزه آبخیز آن کوهستانی و دارای کاربری شهری است، با استفاده از نمایه هرست بررسی شده است. مقدار نمایه هرست سیگنال رواناب رودخانه خرمآباد در بازه زمانی سالهای 1370 تا 1393 برابر با 0.8 بهدست آمد. این مقدار نشان از حافظه بلندمدت و دینامیک ...
بیشتر
در پژوهش حاضر، حافظه بلندمدت و رفتار دینامیکی سیگنال سری زمانی جریان روزانه رودخانه خرمآباد که حوزه آبخیز آن کوهستانی و دارای کاربری شهری است، با استفاده از نمایه هرست بررسی شده است. مقدار نمایه هرست سیگنال رواناب رودخانه خرمآباد در بازه زمانی سالهای 1370 تا 1393 برابر با 0.8 بهدست آمد. این مقدار نشان از حافظه بلندمدت و دینامیک غیر خطی سیگنال رواناب این رودخانه دارد. در ادامه، با بهکارگیری مدلهای شبکه عصبی و تبدیلات موجک، سری زمانی بارش-رواناب این رودخانه شبیهسازی شده است. در این راستا، با اتخاذ سریهای زمانی بارش و بارش-رواناب بهعنوان ورودی در دو الگوریتم شبکه عصبی و ترکیب موجک-عصبی، چهار مدل شامل 1) بارش، عصبی، 2) بارش-رواناب، عصبی، 3) بارش، موجک-عصبی و 4) بارش-رواناب، موجک-عصبی تولید شده است. در مدلهای ترکیبی موجک-عصبی، سری زمانی بارش و رواناب به زیرسیگنالهای فرکانس بالا و پایین تجزیه شدهاند. نتایج حاصل از ارزیابی میزان دقت و کارایی چهار مدل حاکی از آن است که مدل بارش-رواناب، موجک-عصبی با بهترین کارایی در سطح اطمینان 99 درصد، دقت بالایی در شبیهسازی رفتار رواناب دارد. بهطوری که مقایسه نتایج مدل موجک-عصبی با مدل عصبی با استفاده از آزمون مرگان-گرنجر-نیوبلد، نشان از برتری معنیدار مدل نخست دارد. همچنین، نتایج ارزیابی سیگنال خطای چهار مدل اجرا شده با استفاده از دو آزمون نسبت واننیومنو بویشاند نشان داد که یک نقطه جابهجایی معنیدار در سیگنال خطای مدل عصبی و سیگنال بارش-رواناب وجود دارد. بنابراین، وجود نوسانهای بسیار متفاوت ماهانه و دورهای شامل دو دوره 1377ـ1370 و 1393ـ1378 در رفتار بارش-رواناب منجر به کاهش کارایی و ضریب دقت مدل شبکه عصبی شده است. در صورتیکه در مدل ترکیبی موجک-عصبی با اختصاص وزن نسبی به هر زیرسیگنال، تأثیر نوسانهای کوتاه مدت، متوسط و بلند مدت در ایجاد خطای مدلسازی بهنحو مؤثری کاهش یافته است.
سعیده انصاریان؛ مه نوش مقدسی؛ مجتبی مرادی
چکیده
موفقیت طرحهای تغذیه مصنوعی برای آبخوانها مستلزم شناسائی مکان مناسب برای احداث طرح تغذیه است. لذا، هدف از این پژوهش، تعیین مکان مناسب برای تغذیه مصنوعی با روش پخش سیلاب در حوزه آبخیز کویر میقان واقع در استان مرکزی است. بدینمنظور، از روش مکانیابی AHP با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شده است. ابتدا، با استفاده ...
بیشتر
موفقیت طرحهای تغذیه مصنوعی برای آبخوانها مستلزم شناسائی مکان مناسب برای احداث طرح تغذیه است. لذا، هدف از این پژوهش، تعیین مکان مناسب برای تغذیه مصنوعی با روش پخش سیلاب در حوزه آبخیز کویر میقان واقع در استان مرکزی است. بدینمنظور، از روش مکانیابی AHP با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شده است. ابتدا، با استفاده از نظرات کارشناسان، معیارهای لازم در انتخاب مکان مناسب تغذیه شامل کیفیت آب، عمق آب چاههای نمونهبرداری، شیب، زمینشناسی، کاربری اراضی، بافت خاک، موقعیت چاه و چشمه و قنات تعیین شد. سپس، با استفاده از روش AHP اقدام به تهیه لایه رستری هر یک از این معیارها و تعیین وزن آنها به روش مقایسه زوجی با استفاده از نرمافزار Choice Expert شده است. نقشهها با استفاده از روش همپوشانی، تلفیق و در مرحله نهائی صحت و واسنجی، مناطق نامناسب از نظر نزدیکی به چاهها، چشمهها و قنوات تعیین و حذف شدند. در نهایت، نقاط مناسب برای تغذیه در زیرحوزه آبخیز امانآباد، کرهرود و ساروق قرار گرفته است که از نظر کارشناسان منطقه با توجه به عمق مخروطافکنهها در این نواحی کاملا منطقی و درست است. مساحت این نقاط در کل محدوده مطالعاتی که شامل 29 زون میباشد، حدود 1477 هکتار است.
منصور جهان تیغ؛ سید احمد حسینی
چکیده
هدف از اجرای این پژوهش شناخت ویژگیهای فرسایش و لیتولوژی مسیر حاشیه رودخانهها و مسیلهای منطقه سیستان بود. بدین منظور وضعیت رودخانههای منطقه براساس حوزههای آبخیز مشخص و اقدام به جمعآوری آمار و اطلاعات، تهیه و رقومیسازی نقشههای توپوگرافی1:250000 سیستان و استخراج اطلاعات مکانی و توصیفی و همچنین جمعآوری آمار و ...
بیشتر
هدف از اجرای این پژوهش شناخت ویژگیهای فرسایش و لیتولوژی مسیر حاشیه رودخانهها و مسیلهای منطقه سیستان بود. بدین منظور وضعیت رودخانههای منطقه براساس حوزههای آبخیز مشخص و اقدام به جمعآوری آمار و اطلاعات، تهیه و رقومیسازی نقشههای توپوگرافی1:250000 سیستان و استخراج اطلاعات مکانی و توصیفی و همچنین جمعآوری آمار و اطلاعات مربوط به انواع فرسایش در رودخانهها و مسیلهای استان با استفاده از دادههای موجود در گزارشات قابل دسترس و بازدیدهای میدانی گردید. اطلاعات مربوط به انواع سازندهای زمین شناسی نیز با استفاده از نقشههای 1:250000 سازمان زمین شناسی جمعآوری شد. مناطق حساس به فرسایش در طول مسیر رودخانه با استفاده از نقشههای حساس به فرسایش و نقشههای 1:250000 زمینشناسی، حساسیت سازندها نسبت به فرسایش در کناره آبراههها ارزیابی شد. از مهمترین عوامل موثر ایجاد فرسایش در این حوضه شرایط زمین شناسی آن میباشد. بخش عمدهای از ابتدای حوضههای آبخیز مورد بررسی توسط نهشته های رسوبی(ناپیوسته) کواترنر پوشیده شده است که حساسیت زیادی نسبت به فرسایش آبی دارد. همچنین دشت سیستان پوشیده از رسوبات دریاچهای نئوژن و آبرفتهای کواترنر است. طبقه بندی بستر رودخانههای منطقه سیستان نشان میدهد که سنگ، مخروطافکنه و سایر واحدها بهترتیب 7/20، 1/38 و 2/41 درصد طول مسیر آنها را تشکیل میدهد. 2/7 درصد رودخانههای مورد بررسی تحت تاثیر فرسایش قرار گرفته که سهم نوع کناری و کفبستر 1/85 و 9/14 درصد بوده است.
سمیرا رضاپوریان قهفرخی؛ محمد مهدی احمدی؛ کوروش قادری
چکیده
تغییرات ژئومورفولوژیک بستر و کناره رودخانهها میتواند سرعت مهاجرت و توسعه پیچانرودها را تحت تاثیر قرار دهد. تغییر ناگهانی شیب بستر رودخانه یکی از رایجترین تغییرات ژئومورفولوژیک در مسیر رودخانه است. اندازهگیری سرعت مهاجرت و توسعه پیچانرودها و اتخاذ تدابیر لازم برای حفاظت سازههای قرار گرفته در کنار و ...
بیشتر
تغییرات ژئومورفولوژیک بستر و کناره رودخانهها میتواند سرعت مهاجرت و توسعه پیچانرودها را تحت تاثیر قرار دهد. تغییر ناگهانی شیب بستر رودخانه یکی از رایجترین تغییرات ژئومورفولوژیک در مسیر رودخانه است. اندازهگیری سرعت مهاجرت و توسعه پیچانرودها و اتخاذ تدابیر لازم برای حفاظت سازههای قرار گرفته در کنار و روی رودخانه از جمله اقدامات مهندسی در عرصه مهندسی رودخانه میباشد. بدینمنظور، برای مطالعه و اندازهگیری سرعت مهاجرت و توسعه پیچانرودها با رخداد تغییر ناگهانی شیب مسیر جریان، آزمایشهایی در فلوم آزمایشگاهی با بستر فرسایشپذیر انجام گرفت. کانال جریان بر روی بستر رسوبی حفر شد و برای سه عرض مختلف کانال (طول موجهای مختلف خم ابتدایی)، سه دبی و سه شیب متفاوت بستر در دو گروه آزمایش با حضور و عدم حضور رخداد تغییر ناگهانی شیب (آزمایشهای شاهد) سرعت مهاجرت و توسعه پیچانرودها مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که جریان در جهت تعدیل تغییر ناگهانی شیب در پاییندست، با سرعت بسیار بالایی شروع به ایجاد خمهای پیچانرودی کرده، در نتیجه آن سرعت مهاجرت طولی پیچانرودها نسبت به آزمایشهای شاهد افزایش و سرعت توسعه عرضی کاهش نشان داده است. افزایش سرعت مهاجرت طولی پیچانرودها تا 32 درصد و کاهش سرعت توسعه عرضی تا 36 درصد از مقایسه نتایج حاصل از آزمایشها در حضور رخداد تغییر ناگهانی شیب و عدم حضور آن بهدست آمده است.
فهیمه میرزائی ندوشن؛ امید بزرگ حداد؛ مجید خیاط خلقی
چکیده
نظارت مستمر بر میزان تخلیه از چاهها، میزان تغذیه به چاهها و تغییرات سطح و کیفیت آب زیرزمینی در مدیریت منابع آب زیرزمینی بسیار حائز اهمیت است. شبکه پایش آب زیرزمینی، میتواند ارائهدهنده اطلاعات مربوط به تغییرات کمی و کیفی آب زیرزمینی باشد و از اینرو میتوان به پیشبینی رفتار آبخوان در آینده پرداخت. طراحی شبکه پایش، ...
بیشتر
نظارت مستمر بر میزان تخلیه از چاهها، میزان تغذیه به چاهها و تغییرات سطح و کیفیت آب زیرزمینی در مدیریت منابع آب زیرزمینی بسیار حائز اهمیت است. شبکه پایش آب زیرزمینی، میتواند ارائهدهنده اطلاعات مربوط به تغییرات کمی و کیفی آب زیرزمینی باشد و از اینرو میتوان به پیشبینی رفتار آبخوان در آینده پرداخت. طراحی شبکه پایش، یعنی تعیین تعداد چاههای مشاهداتی موجود در شبکه پایش و نحوه توزیع و تراکم آنها در منطقه از مسائل قابل تأمل در آب زیرزمینی میباشد. در این تحقیق، روشی بر پایه بهینهسازی برای طراحی شبکه پایش سطح آب زیرزمینی ارائه شده و در آبخوان دشت اشتهارد مورد استفاده قرار گرفته است. برای بهینهسازی موقعیت چاههای مشاهداتی دو سناریوی: 1) انتخاب چاههای بهینه از بین چاههای مشاهداتی موجود در منطقه مطالعاتی و 2) افزودن چاههای پایش بهینه به مجموعه چاههای مشاهداتی موجود در منطقه مطالعاتی در نظر گرفته شده است. بهمنظور تهیه بانک اطلاعات مورد نیاز برای شبیهسازی وضعیت آبخوان، از درونیابی کریجینگ استفاده شده است. بهینهسازی دو هدفه شبکه پایش سطح آب زیرزمینی با اهداف کمینه نمودن مقدار ریشه مربعات میانگین خطا (RMSE) و کمینه نمودن تعداد چاهها (معرف کمینه نمودن هدف هزینه احداث، نگهداری و قرائت چاهها) بهوسیله نسخه دوم الگوریتم ژنتیک با مرتبسازی نامغلوب (NSGA-II) اجرا شده است. نتایج نشان داد که به کمک روش پیشنهادی میتوان در یک شبکه پایش موجود با دقت قابل قبولی تعدادی از چاههای مشاهداتی اضافی را حذف کرد یا در صورت کمبود چاه در شبکه موجود، تعدادی چاه به شبکه اضافه نمود.
مریم حسینپور؛ احمد فاتحی مرج
چکیده
خشکسالی از جمله مخاطرات طبیعی است که بر حسب شدت و مدت آن بهصورت کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه تاثیر میگذارد. پایش به موقع و دقیق از خشکسالیها که هدف اصلی این تحقیق است، گام مؤثری در جهت برنامهریزی برای کاهش خسارات ناشی از خشکسالی میباشد. در این تحقیق، از نمایههای SPI و PNI برای بررسی تغییرات ...
بیشتر
خشکسالی از جمله مخاطرات طبیعی است که بر حسب شدت و مدت آن بهصورت کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه تاثیر میگذارد. پایش به موقع و دقیق از خشکسالیها که هدف اصلی این تحقیق است، گام مؤثری در جهت برنامهریزی برای کاهش خسارات ناشی از خشکسالی میباشد. در این تحقیق، از نمایههای SPI و PNI برای بررسی تغییرات بارش در سطح کشور برای بازه زمانی شش ماهه اول سال آبی 93-92 استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که تغیرات مکانی بارش در برخی استانها نسبت به دوره مشابه سال قبل قابل توجه بوده است، بهطوری که در برخی استانها خشکسالی شدید اتفاق افتاده و برخی دیگر بارش قابل توجهی نسبت به شرایط نرمال دریافت نمودهاند. علاوه بر شدت خشکسالی، گستره خشکسالی در سال جاری در مقایسه با دوره مشابه تغییرات قابل توجهی را نیز نشان میدهد. استانهای خراسان شمالی، خراسان رضوی، البرز و تهران روندی کاهشی داشته بهطوری که مقادیر SPI در استانهای مذکور برابر با 1->2.5
امین صالح پور جم؛ حمیدرضا پیروان؛ محمودرضا طباطبایی؛ امیر سررشته داری؛ جمال مصفایی
چکیده
فرایند بیابانزایی با کاهش توان تولید بیولوژیک، منجر به انهدام اکوسیستمهای طبیعی میشود. بهمنظور بررسی پتانسیل خطر بیابانزایی در محدوده مراتع مشرف به اشتهارد (ارتفاعات حلقه دره)، نخست اقدام به تهیه نقشه طبقات شیب، کاربری اراضی و زمینشناسی با هدف ایجاد واحدهای همگن شد، بهطوریکه از طریق روی هم ...
بیشتر
فرایند بیابانزایی با کاهش توان تولید بیولوژیک، منجر به انهدام اکوسیستمهای طبیعی میشود. بهمنظور بررسی پتانسیل خطر بیابانزایی در محدوده مراتع مشرف به اشتهارد (ارتفاعات حلقه دره)، نخست اقدام به تهیه نقشه طبقات شیب، کاربری اراضی و زمینشناسی با هدف ایجاد واحدهای همگن شد، بهطوریکه از طریق روی هم قرار دادن و تقاطع این نقشهها، نقشه واحدهایکاری حاصل شد. در این تحقیق، سه شاخص حساسیتپذیری نسبت به فرسایش، شوری و نفوذپذیری در هر یک از واحدهای کاری در نظر گرفته شدند که در نهایت هر یک بهصورت نقشهای طبقهبندی شده ارایه شدند. در این تحقیق، بهمنظور پهنهبندی منطقه تحقیق از نظر شاخص شوری و نیز نفوذپذیری بهترتیب 185 و 179 نمونه طی سالهای 1396 و 1397 برداشت شد. سپس، اقدام به محاسبه وزن شاخصها و نیز نسبت سازگاری با کاربرد روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) شد. همچنین، از روش بهینهسازی چندمعیاره و راهحل سازشی (VIKOR) بهمنظور تعیین پتانسیل خطر بیابانزایی استفاده شد، بهطوریکه پس از محاسبه ماتریس استانداردشده موزون، اولویتبندی پتانسیل بیابانزایی واحدها مبتنی بر شاخص ویکور انجام شد. دامنه تغییرات شاخص ویکور گزینهها مبتنی بر روش AHP-VIKOR از 0.443 تا 0.967 متغیر است. نتایج بهدست آمده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) نشان داد که از دیدگاه خبرگان، مهمترین عامل موثر در بیابانزایی، شوری است. سایر عوامل، از قبیل حساسیت به فرسایش و نیز ضریب نفوذپذیری بهترتیب در ردههای بعدی اهمیت قرار دارند. نتایج حاصل نشاندهنده انطباق خیلی زیاد طبقات پتانسیل خطر بیابانزایی حاصل از مدل AHP-VIKOR با طبقات مربوطه در نقشه شاهد بوده، بهطوریکه درصد انطباق و نیز عدم انطباق طبقات پتانسیل خطر بیابانزایی محاسباتی با نقشه شاهد بهترتیب 92.91 و 7.09 درصد است. بر این اساس، منطقه تحقیق دارای سه طبقه پتانسیل یا شدت خطر بیابانزایی است. بهطوریکه 169.39 هکتار (0.51 درصد) از منطقه دارای پتانسیل متوسط، 2336.56 هکتار (7.06 درصد) دارای پتانسیل زیاد و 30583.25 هکتار (92.43 درصد) دارای پتانسیل خیلی زیاد است.
عباسعلی محمدیان؛ علی طالبی؛ مسعود گودرزی؛ ابوالفضل عبدالهی
چکیده
از مدلهای مولد اقلیمی در دامنه وسیعی از مطالعات از قبیل تغییر اقلیم، هیدرولوژی، محیط زیستی و ارزیابی ریسک در کشاورزی استفاده میشود. این مدلها قادرند سریهای زمانی مصنوعی در مقیاس روزانه با طول دوره مناسب را ایجاد کنند. در این تحقیق، دادههای مدل گردش عمومی جو HADCM3 با بهکارگیری مدل LARS-WG با سناریوهای B1، A2 و A1B ریزمقیاس شده، تغییرات ...
بیشتر
از مدلهای مولد اقلیمی در دامنه وسیعی از مطالعات از قبیل تغییر اقلیم، هیدرولوژی، محیط زیستی و ارزیابی ریسک در کشاورزی استفاده میشود. این مدلها قادرند سریهای زمانی مصنوعی در مقیاس روزانه با طول دوره مناسب را ایجاد کنند. در این تحقیق، دادههای مدل گردش عمومی جو HADCM3 با بهکارگیری مدل LARS-WG با سناریوهای B1، A2 و A1B ریزمقیاس شده، تغییرات ماهانه و فصلی بارش، دمای کمینه و دمای بیشینه حوضه بلغور سد کارده مشهد در دوره 2065-2046 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که دمای کمینه و بیشینه ماهانه پیشبینی شده نسبت به دوره پایه دارای تغییرات افزایشی میباشد. تغییرات دمای کمینه و بیشینه فصلی پیشبینی شده نسبت به دوره پایه مثبت بوده، این تغییرات، برای فصل بهار و تابستان، بیشتر از دو فصل دیگر هستند. تغییرات دمای کمینه دوره 2065-2046 بیشتر از تغییرات دمای بیشینه خواهد بود. این مطلب بیانگر این است که تغییرات دمای متوسط دوره آتی بیشتر تحت تأثیر افزایش دمای کمینه خواهد بود. همچنین، نتایج نشان از کاهش بارش برای سناریوهای B1 و A1B و افزایش بسیار ناچیز بارش برای سناریوی A2 را میدهد. با توجه به نتایج سه سناریو میتوان بهصورت کلی بیان داشت که در دوره فوق بارش کاهش و دمای کمینه و بیشینه افزایش خواهد یافت. بنابراین، با توجه به این امر و آگاهی از اثرات منفی مستقیم و غیر مستقیم تغییر اقلیم بر محیط و سایر بخشها برنامهریزیهای بلندمدت و استراتژیک برای مدیریت شرایط جدید امری اجتنابناپذیر و ضروری به نظر میرسد.
سعید رشوند؛ نگین شیرزاد؛ حسن یگانه
چکیده
هدف از مدیریت مراتع، حفظ، احیاء، توسعه و بهرهبرداری پایدار از منابع مرتعی میباشد که چشمانداز آن بهرهبرداری مناسب و پایدار از مراتع به نحوی است که به سایر منابع مرتعی خصوصا آب و خاک خسارتی وارد نشود. در این پژوهش گونه Bromus tomentellus که یکی از گونههای مهم سایت کوهستانی الموت قزوین میباشد، مورد بررسی قرار گرفته است. بهمنظور ...
بیشتر
هدف از مدیریت مراتع، حفظ، احیاء، توسعه و بهرهبرداری پایدار از منابع مرتعی میباشد که چشمانداز آن بهرهبرداری مناسب و پایدار از مراتع به نحوی است که به سایر منابع مرتعی خصوصا آب و خاک خسارتی وارد نشود. در این پژوهش گونه Bromus tomentellus که یکی از گونههای مهم سایت کوهستانی الموت قزوین میباشد، مورد بررسی قرار گرفته است. بهمنظور انجام تحقیق، ابتدا مساحتی معادل 0.5 هکتار در منطقه مورد مطالعه انتخاب و در سال اول بهمنظور انجام عملیات قرق محصور شده است. از گونه مورد نظر 40 پایه انتخاب شده که بهصورت ماهیانه در فصل چرا در منطقه بهوسیله قیچی باغبانی برداشتهای 25، 50 و 75 درصد صورت میگرفت. همچنین، به ازای هر 10 پایه یک تیمار شاهد اعمال شده است. در پایان تأثیر شدت برداشت با بررسی تغییرات ایجاد شده در خصوصیات فنولوژیکی، تولید علوفه، شادابی، مرگ و میر در پایههای منتخب مطالعه شده است. نتایج نشان دادند که تیمار 75 درصد شدت برداشت موجب بروز اثرات منفی و زوال در توانائیهای حیاتی گونه شده، ولی شدت برداشت 50 درصد کمترین اثرات منفی در خصوصیات گیاهی و توانایی حیاتی آن داشته است.
مسلم دهداری فر؛ محمد فرجی؛ محمد صالحی ویسی؛ جهانگیر احسانی
چکیده
رفتار سنگهای مختلف در مقابل فرسایش متفاوت بوده و این اختلاف به ویژگیهای ذاتی و محیطی سنگها بستگی دارد. بهعبارتی دیگر، بعضی از واحدهای سنگشناسی حساس به فرسایش و مستعد تولید رسوب هستند. در همین راستا، مطالعه حاضر، با هدف بررسی حساسیت به فرسایش و مقاومت سنگهای سازندهای گروه فارس (آهک میشان، ماسهسنگ آغاجاری و انیدریت ...
بیشتر
رفتار سنگهای مختلف در مقابل فرسایش متفاوت بوده و این اختلاف به ویژگیهای ذاتی و محیطی سنگها بستگی دارد. بهعبارتی دیگر، بعضی از واحدهای سنگشناسی حساس به فرسایش و مستعد تولید رسوب هستند. در همین راستا، مطالعه حاضر، با هدف بررسی حساسیت به فرسایش و مقاومت سنگهای سازندهای گروه فارس (آهک میشان، ماسهسنگ آغاجاری و انیدریت گچساران) و سازند آسماری با استفاده از روش سلبی در مناطق بهبهان، گچساران، دیلم و دهدشت انجام شد. نتایج مقایسه میانگین 81 نمونه از چهار نوع سنگ نشان داد که در سطح معنیداری 0.05 درصد و با نتایج حاصل از تحلیل واریانس ANOVA بین سنگهای مورد مطالعه اختلاف معنیداری وجود دارد. بهطور کلی، سنگ آهک آسماری با میانگین امتیاز روش سلبی بین 70.99-66.72 مقاومترین سنگ و در ادامه رتبهبندی از نظر مقاومت به فرسایش بهترتیب سنگ آهک میشان، سنگ آهک آغاجاری و انیدریت گچساران قرار میگیرند.
مرضیه سادات میراحسنی؛ عبدالرسول سلمان ماهینی؛ رضا مدرس؛ علیرضا سفیانیان؛ رضا جعفری؛ جهانگیر محمدی
چکیده
حوزه آبخیز زایندهرود با نقش حیاتی در شرب، زیستبوم، کشاورزی، صنعت و توریسم ایران، با مشکلات خشکسالی روبهرو شده است. بررسی وضعیت پراکنش منطقهای خشکسالی در طی زمان با استفاده از خوشهبندی دادههای خشکسالی بر اساس فاصله اقلیدسی ایستگاهها میتواند یک رویکرد مدیریتی در جهت کاهش اثرات خطر خشکسالی باشد. در این پژوهش، رویکرد ...
بیشتر
حوزه آبخیز زایندهرود با نقش حیاتی در شرب، زیستبوم، کشاورزی، صنعت و توریسم ایران، با مشکلات خشکسالی روبهرو شده است. بررسی وضعیت پراکنش منطقهای خشکسالی در طی زمان با استفاده از خوشهبندی دادههای خشکسالی بر اساس فاصله اقلیدسی ایستگاهها میتواند یک رویکرد مدیریتی در جهت کاهش اثرات خطر خشکسالی باشد. در این پژوهش، رویکرد تعیین پراکنش مکانی-زمانی خوشههای ویژگیهای خشکسالی حوزه آبخیز، برای بیان تغییرات بر اساس بارش شاخص نمایه استاندارد بارش (SPI) ایستگاهها بر اساس احتمال بارش برای مقیاس زمانی 12 ماهه بهکار رفته است. از آنجا که بیشینه پراکندگی مکانی ایستگاههای منطقه و بیشینه بازه زمانی دوره آماری بلندمدت ممکن و موجود با شروع یکسان مدنظر بود، از آمار سری زمانی بارش مربوط به 26 ایستگاه، طی 12 سال بهعنوان دادههای مرجع استفاده شد. سپس، شاخص SPI 12 ماهه منتهی به دسامبر برای تحلیلهای خوشهبندی شاخص SPI آبخیز تهیه شد. در مرحله بعد، 144 داده سری زمانی بارش به چهار گروه خوشهبندی شدند. در ادامه، تحلیل پهنهبندی بر روی خوشههای دادههای حاصل صورت گرفت. سپس، رابطه ارتفاع بهعنوان یک عامل شکل زمین موثر در خشکسالی با خوشههای شاخص خشکسالی SPI با استفاده از همبستگی متغیرها بررسی شد. بدین صورت که همبستگی SPI با ارتفاع ایستگاههای هر خوشه بررسی و یک عدد حاصل شد. نتایج نشان داد که دادههای خشکسالی 12 ماههSPI همبستگی بالا و منفی با دادههای ارتفاع دارند. در ادامه، مساحت هر خوشه و نتایج مقایسه شد. همچنین، نتایج نمودار سری زمانی نوسانات شاخص SPI، خشکسالی بسیار شدید در سالهای 2008 و 2009 و خشکسالی شدید در سال 2010 و خشکسالی ملایم در سالهای 2003، 2005 و 2013 را نشان داد. نتیجتاً، پایش مکانی-زمانی خوشههای شاخصهای خشکسالی بهعنوان راهکاری در جهت مدیریت اثرات خطر خشکسالی توصیه میشود.
علی اکبر نظری سامانی؛ شهرام خلیقی؛ مهسا عبدالشاهنژاد؛ سینا صیادی لطف آبادی؛ مجید حبیبی نوخندان
چکیده
رشد فعالیتهای صنعتی طی 200 سال گذشته در دنیا منجر به افزایش بیسابقه غلظت گازهای گلخانهای در اتمسفر و افزایش دما در لایههای پایین اتمسفر شده است. بینظمی در وضعیت بارندگیها، خشکسالیها و بیابانزایی در نقاط مختلف دنیا در ارتباط با چنین تغییرات اقلیمی مرتبط دانسته شده است. از آنجاییکه پدیده بیابانزایی بهعنوان یکی از ...
بیشتر
رشد فعالیتهای صنعتی طی 200 سال گذشته در دنیا منجر به افزایش بیسابقه غلظت گازهای گلخانهای در اتمسفر و افزایش دما در لایههای پایین اتمسفر شده است. بینظمی در وضعیت بارندگیها، خشکسالیها و بیابانزایی در نقاط مختلف دنیا در ارتباط با چنین تغییرات اقلیمی مرتبط دانسته شده است. از آنجاییکه پدیده بیابانزایی بهعنوان یکی از بارزترین وجوه تخریب منابع طبیعی در جهان مطرح شده است، در این پژوهش با بررسی روند گذشته و حال وضعیت بیابانزایی، شرایط آینده در قالب پنج بازه زمانی 1367-1358، 1387-1358، 1420-1391، 1450-1421 و 1480-1451 با بهرهگیری از مدل تعیین شدت بیابانزایی IMDPA تعیین شد. برای هر کدام از معیارهای مورد نظر (اقلیم و زمینشناسی-ژئومورفولوژی) با توجه به شرایط منطقه، چند شاخص انتخاب شد. ابتدا دما و بارش گذشته مورد بررسی قرار گرفت و سپس پیشبینی تغییرات اقلیم در آینده با استفاده از دو مدل اقلیمی HADCM3 و GFDL2.1 و سه سناریوی A2، B1 و A1B از سری مدلهای گردش عمومی جو و ریز مقیاس نمایی برای دادههای آینده صورت گرفت. سپس، نقشه کاربری اراضی در دو دوره 1365 و 1389 در چهار طبقه تهیه شد و بهعنوان ورودی مدل زنجیرهای مارکوف برای پیشبینی تغییرات کاربری آینده در سه دوره 1419، 1449 و 1479 استفاده شد. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که میزان شدت بیابانزایی در طول زمان تغییر کرده که این تغییرات از طبقه کم به متوسط و طبقه متوسط به شدید متفاوت بوده، با مقایسه دورههای مختلف میتوان بیان کرد که بیابانزایی در طول زمان افزایش پیدا کرده است. زیرا تغییر از طبقهای به طبقه دیگر صورت گرفته، بیابانزایی پیشروی خواهد داشت. همچنین، روند اهمیت شاخصهای اقلیمی در آینده به سمت استمرار بیشتر خشکسالی خواهد بود.
محمدرضا سوری؛ پرویز عبدی نژاد
چکیده
این تحقیق به بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی و اشکال فرسایش مارنهای حوزه آبخیز زنجانرود میپردازد. برای این منظور ابتدا نقشه پراکنش و سیمای فرسایش واحدهای مارنی حوزه آبخیز زنجانرود تهیه و با تلفیق نقشههای مختلف، نقشه واحد کاری حوزه فراهم گردید. با انتخاب مناطقی از واحدهای کاری اقدام به نمونه برداری از خاک و آنالیز آزمایشگاهی و ...
بیشتر
این تحقیق به بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی و اشکال فرسایش مارنهای حوزه آبخیز زنجانرود میپردازد. برای این منظور ابتدا نقشه پراکنش و سیمای فرسایش واحدهای مارنی حوزه آبخیز زنجانرود تهیه و با تلفیق نقشههای مختلف، نقشه واحد کاری حوزه فراهم گردید. با انتخاب مناطقی از واحدهای کاری اقدام به نمونه برداری از خاک و آنالیز آزمایشگاهی و انجام تجزیه و تحلیل آماری شد. بر اساس نتایج بدست آمده واحدهای مارنی منطقه 20 درصد مساحت کل حوزه را تشکیل میدهند که شامل دو تیپ مارن پلیوسن (PLM)(99/75درصد) و تیپ مارن قرمز بالایی (Mur) (0/25 درصد )میباشد. در این حوزه چهار رخساره فرسایشی سطحی، شیاری، هزار دره و خندقی وجود دارد که رخساره فرسایشی شیاری با 61% بیشترین سطح و گستردگی را دارد. از بین عناصر عنصر گچ در سطح و عناصر سدیم محلول و کلسیم و منیزیم در عمق تمرکز یافتهاند. بطوریکه در عمق واحد مارنی بر میزان شوری ،اسیدیته و درصد رس اضافه میشود که به دلیل آبشویی املاح و مواد ریزدانه توسط رواناب سطحی و انتقال آنها از سطح به عمق میشود. تفاوت معنی داری در مقدار هدایت الکتریکی ، رس، آهک و گچ در بین اشکال فرسایشی وجود دارد. ولی این تفاوت در مورد درصد مواد ختنی شونده و نسبت جذب سدیم مشاهده نگردید. عدم اختلاف معنیدار بین بعضی از پارامترهای مورد بررسی در این پژوهش میتواند ناشی از ایجاد حالت تعادلی در بین ویژگیهای خاک با هم و خنثی نمودن اثر یکدیگر باشد. تفاوت در شکل فرسایشی واحدهای مارنی ناشی از اختلاف در خصوصیات فیزیکوشیمیایی آنهاست.
بهروز محسنی؛ بنیامین متیننیا؛ هادی رزاقیان
چکیده
تعیین موقعیت دقیق زیرحوزههای آبخیز در تولید سیلخیزی بسیار حائز اهمیت است. در برخی موارد، این امر با انجام مطالعات میدانی و ترسیم نقشههای توپوگرافی، بسیار وقتگیر و پرهزینه است. امروزه فناوری جدید و رو به رشد داده سنجنده فعال LIDAR، برای جمعآوری اطلاعات از سطح زمین وجود دارد که بر مبنای اندازهگیری فاصله لیزر عمل ...
بیشتر
تعیین موقعیت دقیق زیرحوزههای آبخیز در تولید سیلخیزی بسیار حائز اهمیت است. در برخی موارد، این امر با انجام مطالعات میدانی و ترسیم نقشههای توپوگرافی، بسیار وقتگیر و پرهزینه است. امروزه فناوری جدید و رو به رشد داده سنجنده فعال LIDAR، برای جمعآوری اطلاعات از سطح زمین وجود دارد که بر مبنای اندازهگیری فاصله لیزر عمل میکند. در این پژوهش، حوضه جنگلی شصتکلاته گرگان بهدلیل داشتن دادههای متنوع انتخاب شد. بهمنظور تهیه زیرحوزههای آبخیز و مشخصات آنها، نیاز به مدل رقومی ارتفاعی زمین است. در مدل فوق از دادههای LIDAR و رادار و سنجندههای دیگر بهترتیب با قدرت تفکیک مکانی یک، 5/12 و 30 متر بهمنظور کنترل دادههای زمینی استفاده شد. آبراههها با استفاده از مدل مناسب در هر یک از روشهای فوق استخراج و انواع مشخصات حوزه آبخیز مورد نظر از طریق نرمافزار Arc-Hydro و IDRISI بهدست آمد. شاخص میزان فاصله هر یک از آبراههها از یکدیگر و واقعیت زمینی مورد بررسی قرار گرفت. مقایسه تحلیلها در نرمافزار SPSS انجام شد. مقدارsig-value برای مقایسه ارتفاعات در راستای آبراههها برای LIDAR با آزمون t جفتی برابر 0.13 بهدست آمد که نشان میدهد، تفاوت معنیداری وجود ندارد. در مقایسه آبراهههای ناشی از مدلهای رقومی مختلف بین مدل رقومی 12.5 و 30 متری زمین و LIDAR، مقدار 0.002 حاصل از آزمون ویلکاکسون تفاوت معنیداری را نشان میدهد. همچنین، بر اساس نتیجهگیری کلی، مشاهده شد که بین روشهای مورد استفاده، اختلاف معنیداری در سطح احتمال 95 درصد وجود دارد. در نهایت دادههای LIDAR بیشترین دقت حاصله را با واقعیت زمین دارا بود.
غلامرضا قهاری؛ صمد شادفر؛ حمید حسینی مرندی
چکیده
مسأله فرسایش و رسوب حاصل از آن، از مهمترین مسائل آبخیزداری است. در این راستا، برآورد رسوب و اولویتبندی حوزههای آبخیز از لحاظ فرسایش آبی از اهداف مهم آبخیزداری است. یکی از راههای برآورد فرسایش خاک و تولید رسوب، استفاده از مدلهای تجربی است. هدف از اجرای این پژوهش، بررسی کارایی مدل EPM در استان فارس است. در این مدل، پارامترهایی ...
بیشتر
مسأله فرسایش و رسوب حاصل از آن، از مهمترین مسائل آبخیزداری است. در این راستا، برآورد رسوب و اولویتبندی حوزههای آبخیز از لحاظ فرسایش آبی از اهداف مهم آبخیزداری است. یکی از راههای برآورد فرسایش خاک و تولید رسوب، استفاده از مدلهای تجربی است. هدف از اجرای این پژوهش، بررسی کارایی مدل EPM در استان فارس است. در این مدل، پارامترهایی مانند ضریب شدت فرسایش، فرسایش ویژه و میزان رسوبدهی ویژه مورد بررسی قرار گرفتند. برای این کار، پنج حوزه آبخیز کوچک در استان فارس انتخاب شدند. در خروجی این حوضهها، بندهای خاکی و سنگی-ملاتی بنا شده که تا کنون سرریز نداشته و سن بیشتر آنها نزدیک به 10 سال است. با استفاده از نقشهبرداری دقیق، مقدار رسوبات تهنشینشده در مخازن آنها بهدست آمد. وزن مخصوص ظاهری رسوبات با عملیات صحرایی، تعیین و حجم رسوبات با در نظر گرفتن سالهای رسوبگیری به وزن تبدیل شد. با استفاده از مدل EPM، مقدار حجم و وزن رسوب تولیدی حوضهها تعیین شدند. کمینه و بیشینه اندازهگیری رسوب بندها بین 0.89 تا 2.62 تن در هکتار در سال تغییر داشته، ولی میزان رسوب برآوردی مدل بین 3.3 تا شش تن در هکتار در سال متغیر بودهاست. نتایج درصد خطای نسبی برآوردهای مدل EPM نشان از بیشبرآوردی در تمام حوضهها دارد (کمینه 5/121 و بیشینه 2/447 درصد). میانگین نسبی مربعات خطای مدل (RRMSE) برابر 2.39 محاسبه شد که نشاندهنده خطای زیادی است. نتایج تحلیل آماری مقایسه مقادیر رسوبدهی واقعی حوزههای آبخیز با مقادیر برآوردشده بهوسیله مدل، با استفاده از روش آماری t زوجی، نشان میدهد که اختلاف معنیداری بین این مقادیر وجود دارد. بر اساس نتایج بهدست آمده از این پژوهش، مدل EPM برای مناطق مورد پژوهش پذیرفتهشده نیست.
رامین پاپی؛ سعید حمزه؛ مسعود سلیمانی
چکیده
در چند دهه گذشته وقوع تغییرات اقلیم و به تبع آن، کاهش نزولات جوی و نیز افزایش جمعیت در مناطق مختلف کشور باعث افزایش تقاضای آب برای مصارف گوناگون نظیر آشامیدن، کشاورزی، صنعتی و غیره شده که این مهم سبب روی آوردن به بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی و افت شدید آن شده است. تکنیک تغذیه مصنوعی بهعنوان روشی برای ...
بیشتر
در چند دهه گذشته وقوع تغییرات اقلیم و به تبع آن، کاهش نزولات جوی و نیز افزایش جمعیت در مناطق مختلف کشور باعث افزایش تقاضای آب برای مصارف گوناگون نظیر آشامیدن، کشاورزی، صنعتی و غیره شده که این مهم سبب روی آوردن به بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی و افت شدید آن شده است. تکنیک تغذیه مصنوعی بهعنوان روشی برای جبران کسری حجم آبهای زیرزمینی بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک مورد استفاده قرار میگیرد. مکانیابی مناطق مناسب قبل از انجام عملیات تغذیه مصنوعی میتواند سبب بهبود بازده طرح و نتیجهبخش بودن آن شود. با نظر به معضلات موجود در ارتباط با کاهش منابع آب زیرزمینی در استان تهران، بهدلیل افزایش روزافزون جمعیت و گسترش صنعت و کشاورزی، این مطالعه به شناسایی و پهنهبندی مناطق مناسب برای تغذیه مصنوعی آبهای زیرزمینی در استان تهران پرداخته است. سامانه اطلاعات جغرافیایی میتواند در تعیین مناطق مناسب برای تغذیه مصنوعی با دقت بیشتر و زمان کمتر نتایج بهتری ارائه دهد. بدینمنظور، در پژوهش حاضر از تلفیق سامانه اطلاعات جغرافیایی و روش Fuzzy AHP برای وزندهی و تلفیق معیارهای موثر در تغذیه مصنوعی نظیر عمق و تغییرات تراز آب زیرزمینی، بارش، تراکم زهکشی، ارتفاع و شیب زمین، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، خصوصیات زمینشناسی و کاربری اراضی استفاده شده است. پس از بررسی نظرات کارشناسان پیرامون مقایسه دودویی معیارها و تعیین ارجحیت آنها نسبت به یکدیگر مطابق با روش AHP، خصوصیات هیدرولوژیکی بهعنوان موثرترین معیار در رابطه با هدف پژوهش شناسایی شدند. نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که 6.2 درصد از مساحت کل منطقه برای اجرای طرح تغذیه مصنوعی آبهای زیرزمینی بسیار مناسب و 15.75 درصد مناسب است. مناطق بسیار مناسب عمدتا در قسمتهای شرقی استان قرار گرفتهاند که دارای سازندهای زمینشناسی مناسب، فاصله کم تا رودخانه، کاربری غالب مرتعی و کشاورزی هستند و همچنین، سطح عمق آب زیرزمینی در آنها بسیار پایین بوده و روند نزولی داشته است.
حسن وقارفرد؛ حسن مقیم
چکیده
پخش سیلاب یک روش موثر برای افزایش سطح آبهای زیرزمینی، برطرف کردن شرایط بحرانی آبهای زیرزمینی و مهار سیلاب نعیمآباد فارس بهشمار میآید. مهمترین مرحله در انجام موفقیتآمیز تغذیه مصنوعی، انتخاب محلهای تغذیه در منطقه مورد پژوهش میباشد. در این پژوهش، از فناوری GIS و روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. ...
بیشتر
پخش سیلاب یک روش موثر برای افزایش سطح آبهای زیرزمینی، برطرف کردن شرایط بحرانی آبهای زیرزمینی و مهار سیلاب نعیمآباد فارس بهشمار میآید. مهمترین مرحله در انجام موفقیتآمیز تغذیه مصنوعی، انتخاب محلهای تغذیه در منطقه مورد پژوهش میباشد. در این پژوهش، از فناوری GIS و روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. عوامل نهگانه زمین، شیب، فاصله از جاده، ارتفاع، ضخامت آبرفت، فاصله از آبراهه، نفوذپذیری سطحی، کاربری اراضی و گسل در این پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. هر لایه با استفاده از روش AHP اولویتبندی شده و لایههای مختلف تلفیق شدهاند. برای اولویتبندی عوامل نهگانه از نرمافزار expect choices استفاده شده است. نتایج نشان داد که 3.6 درصد از منطقه نعیمآباد بر اساس روش AHP و فناوری GIS برای اجرای پخش سیلاب مناسب میباشد. در این پژوهش، عوامل هیدرولوژی با وزن 0.687 بیشترین تأثیر را در بین معیارهای اصلی برای تعیین پهنههای مستعد پخش سیلاب را دارند و از میان زیرمعیارهای این معیار اصلی، نفوذپذیری سطحی با وزن 0.558 بیشترین تأثیر را دارند، همچنین، زیرمعیار کاربری اراضی دارای وزن 0.701 بوده که بیشترین وزن در بین زیرمعیارها را داشته است و کمترین وزن در بین زیر معیارها به فاصله از جاده با وزن 0.106 تعلق گرفت که نشان دهنده کمترین تأثیر در مکانیابی مناطق مناسب برای پخش سیلاب میباشد.
صلاحالدین زاهدی؛ کاکا شاهدی؛ محمود حبیبنژاد روشن؛ کریم سلیمانی؛ کورش دادخواه
چکیده
این مطالعه بهمنظور بررسی قابلیت مدل DHSVM برای شبیهسازی فرایندهای هیدرولوژیکی در یک حوزه آبخیز کوهستانی با کمینه سطح کاربری کشاورزی انجام شد. پارامترهای اقلیمی مورد نیاز برای گام زمانی روزانه تنظیم شدند. روش فاصله معکوس بهمنظور میانیابی متغیرهای اقلیمی از ایستگاهها به سلولهای شبکه مورد استفاده قرار گرفت. ورودیهای زمانی ...
بیشتر
این مطالعه بهمنظور بررسی قابلیت مدل DHSVM برای شبیهسازی فرایندهای هیدرولوژیکی در یک حوزه آبخیز کوهستانی با کمینه سطح کاربری کشاورزی انجام شد. پارامترهای اقلیمی مورد نیاز برای گام زمانی روزانه تنظیم شدند. روش فاصله معکوس بهمنظور میانیابی متغیرهای اقلیمی از ایستگاهها به سلولهای شبکه مورد استفاده قرار گرفت. ورودیهای زمانی به مدل برای سالهای 1386 لغایت 1392 تهیه شد. نقشه پوشش زمین با استفاده از روش طبقهبندی نظارت شده و تصاویر لندست 8 تهیه شد. نقشه شبکه آبراهه با استفاده از نقشه DEM و در نرمافزار ARCGIS تولید شد. نقشه طبقات بافت خاک با استفاده از نمونهبرداری میدانی و در آزمایشگاه تهیه شد. آزمایشهای اولیه بهمنظور تعیین حساسیت به پارامترهای ورودی نشان داد که این مدل به هدایت هیدرولیکی جانبی، ضریب کاهش نمایی هدایت هیدرولیکی، میزان تخلخل، ظرفیت مزرعه و کمینه مقاومت روزنهای سطح برگ حساس است. در این مطالعه، بهجز هدایت هیدرولیکی جانبی و ضریب کاهش نمایی، تمامی پارامترهای دیگر (خاک و پوشش گیاهی) بر اساس مطالعات قبلی و مشاهدات میدانی به روش مشابه برای هر دو دسته دادهها تعیین شدند. سری زمانی دادهها به سه دسته زمانی گرم کردن یا آمادهسازی (1388-1387)، واسنجی (1390-1388) و اعتبارسنجی (1392-1390) تقسیم شد. مدل با استفاده از دادههای دبی سالهای 1387 تا 1390 در خروجی حوضه واسنجی شد. ضرایب مختلف کارایی مابین جریان شبیهسازی شده و مشاهده شده محاسبه شد. عدد نش-ساتکلیف برای واسنجی مدل DHSVM 0.59 و برای دادههای اعتبارسنجی مدل 0.606 بودند. بهطور کلی، نتایج اجرای این مدل در حوضه مورد مطالعه و با توجه به کیفیت و کمیت دادههای ورودی به مدل رضایتبخش است.
سیما رحیمی بندرآبادی
چکیده
افزایش گازهای گلخانهای ضمن تاثیر بر روی عناصر آب و هوایی، سامانههای متاثر از این متغیرها، نظیر منابع آب، کشاورزی، محیط زیست، بهداشت و اقتصاد را نیز دگرگون میسازد. تغییر آب و هوا، با ایجاد تغییرات در چرخه هیدرولوژی باعث اثرات معنیداری در منابع آب میشود. برای بررسی تغییرات آب و هوا در آینده، روشهای مختلفی وجود ...
بیشتر
افزایش گازهای گلخانهای ضمن تاثیر بر روی عناصر آب و هوایی، سامانههای متاثر از این متغیرها، نظیر منابع آب، کشاورزی، محیط زیست، بهداشت و اقتصاد را نیز دگرگون میسازد. تغییر آب و هوا، با ایجاد تغییرات در چرخه هیدرولوژی باعث اثرات معنیداری در منابع آب میشود. برای بررسی تغییرات آب و هوا در آینده، روشهای مختلفی وجود دارد که مهمترین آنها مدلهای اقلیمی هستند. مدلهای گردش کلی جفت شده (AOGCM) متغیرهای اقلیمی را در وسعت چند ده هزار کیلومتر مربع شبیهسازی میکنند، اما قادر به شبیهسازی فرایندهای منطقهای و کوچک مقیاس آب و هوا نیستند. برای رسیدن به این مهم، از روشهای ریزمقیاسنمایی استفاده میشود که یکی از مهمترین آنها روشهای دینامیکی میباشد. این روش، مبتنی بر بالا بردن قدرت تفکیک و تجزیه هرچه بیشتر مدلهای گردش کلی هستند. در این مطالعه، به بررسی اثرات تغییر آب و هوا بر جریان کمینه حوضه کرخه، بهعنوان یکی از مهمترین حوضههای کشور از لحاظ آورد آبی و کشاورزی، پرداخته شده است. برای این منظور، از مدل ریزمقیاسنمایی دینامیکی PRECIS برای برآورد بارش و دما در دوره 2070 تا 2100 و تحت دو سناریوی A2 و B2 استفاده شده است. برای برآورد دبی روزانه در سالهای آتی نیز از مدل هیدرولوژیکی SWAT (که یک مدل جامع و پیوسته در مقیاس حوضهای میباشد) استفاده شده است. بدین صورت که مقادیر بارش و دمای خروجی مدل PRECIS تحت سناریوهای مختلف به مدل وارد و مقدار دبی روزانه برای زیرحوضهها برآورد شد. سپس، شاخصهای جریان کمینه (سه شاخص Q75 ،Q90 و Q95) از منحنیهای تداوم و سری جریانهای کمینه 10 و 30 روزه در هر یک از زیرحوضهها محاسبه شد. بررسی شاخصهای جریان کمینه طی دوره آینده نشان میدهد که تحت سناریوی A2، جریان کمینه حدود 70 درصد افزایش خواهد داشت و این افزایش دبی کمینه در قسمتهای شمالی حوضه بیشتر است. این در حالی است که تحت سناریوی B2، شاخصها نشان از کاهش 50 درصدی جریان کمینه در افق 2080 دارند. اما توزیع مکانی جریان کمینه نسبت به دوره پایه تغییری نخواهد داشت. لذا، مناطق مرکزی و تا حدودی شمالی حوضه تحت این سناریو، خشکسالیهای شدیدی را تجربه خواهد کرد. از اینرو، با توجه به اثرات متفاوت تغییر اقلیم بر جریان کمینه تحت سناریوهای مختلف، در طرحهای مدیریتی باید عدم قطعیت سناریوها و همچنین، وضعیت اقتصادی و اجتماعی منطقه در آینده مد نظر قرار گیرد.
علیرضا حبیبی؛ حمیدرضا پیروان
چکیده
رتبهبندی فرسایشپذیری سازندهای زمینشناسی حوزههای آبخیز، در شناسایی و تعیین اولویت زیرحوضهها از منظر تصمیمسازی و عملیاتی در مدیریت حوضه از اهمیت خاصی برخوردار است. از اینرو، تحقیق حاضر با هدف اولویتبندی اجرای عملیات حفاظت خاک در زیرحوزههای آبخیز حبلهرود واقع در شمال گرمسار بر اساس درجه حساسیت واحدهای ...
بیشتر
رتبهبندی فرسایشپذیری سازندهای زمینشناسی حوزههای آبخیز، در شناسایی و تعیین اولویت زیرحوضهها از منظر تصمیمسازی و عملیاتی در مدیریت حوضه از اهمیت خاصی برخوردار است. از اینرو، تحقیق حاضر با هدف اولویتبندی اجرای عملیات حفاظت خاک در زیرحوزههای آبخیز حبلهرود واقع در شمال گرمسار بر اساس درجه حساسیت واحدهای سنگی به فرسایش انجام شد. روش کار بر پایه نظر کارشناسی و عملیات میدانی آزمایش شبیهساز باران و مقایسه با نتایج مدلهای تجربی برآورد فرسایش و رسوب استوار بود. نتایج حاصل از اجرای آزمایش شبیهساز باران برای رتبهبندی فرسایشی زیرحوضهها با نتایج حاصل از مدلهای تجربی PSIAC ،EPM و SWAT مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که رتبهبندی فرسایشی زیرحوضهها بر اساس شبیهساز باران در 12 زیرحوضه از 21 زیرحوضه با نتیجه سه مدل یاد شده همخوانی کامل دارد. در شش زیرحوضه با دو مدل و در سه زیرحوضه باقیمانده فقط با یک مدل همخوانی داشته است. نتایج شبیهسازی باران، بیشترین تطابق را با مدل PSIAC با رسوب ویژه 9.02 تن در کیلومتر مربع در سال ارائه کرده، بر اساس نتایج دادههای مشاهداتی ایستگاه رسوبسنجی بنکوه، رسوب ویژه 8.02 تن در کیلومتر مربع در سال بدون در نظر گرفتن بار بستر مشخص شد که مدل PSIAC مطمئنترین نتیجه برآورد رسوب را ارائه کرده است. بدین ترتیب، همخوانی نتایج شبیهساز باران در رتبهبندی فرسایشی زیرحوضهها با مدل PSIAC، نشان میدهد که نتایج رسوبدهی حوضه مبتنی بر واحدهای سنگشناسی به کمک بارانساز قابل اطمینان بوده، میتوان با تکیه بر دادههای مشاهداتی سهلالوصول بارانساز، نسبت به اولویتبندی حوضههای مشابه به فرسایش با درجه اطمینان 90 درصد اقدام و نتایج آن را در اولویت مکانی انجام کارهای حفاظتی حوضهها بهکار بست.
سید مسعود سلیمان پور؛ مجید صوفی؛ محمد جواد روستا؛ صمد شادفر؛ لادن جوکار؛ حجتاله کشاورزی
چکیده
فرسایش خندقی یکی از بارزترین انواع فرسایش آبی است و بهعنوان یکی از مهمترین و مخربترین شکل تخریب زمین و هدررفت خاک در سراسر جهان شناخته شده است. به همین دلیل، ضرورت شناخت دقیق عوامل مؤثر بر گسترش این نوع فرسایش به شدت احساس میشود. از سوی دیگر، مدیریت و کنترل فرسایش خندقی نیازمند شناخت عوامل مؤثر بر گسترش آنها است. ...
بیشتر
فرسایش خندقی یکی از بارزترین انواع فرسایش آبی است و بهعنوان یکی از مهمترین و مخربترین شکل تخریب زمین و هدررفت خاک در سراسر جهان شناخته شده است. به همین دلیل، ضرورت شناخت دقیق عوامل مؤثر بر گسترش این نوع فرسایش به شدت احساس میشود. از سوی دیگر، مدیریت و کنترل فرسایش خندقی نیازمند شناخت عوامل مؤثر بر گسترش آنها است. به این منظور، پژوهش حاضر با اندازهگیری میزان پیشروی طولی خندقهای دائمی در دوره زمانی 13 ساله (1396-1383) و تعیین عوامل مؤثر بر آنها در حوزه آبخیز خرمبید، واقع در شمال استان فارس اقدام کرده است. نتایج نشان داد، بهطور متوسط افزایش طول خندقهای منتخب در این دوره 21.67 متر بوده است. این آمار بیانگر آن است که در طول این دوره، خندقهای منتخب در هر سال 1.67 متر پیشروی طولی داشتهاند. همچنین، با استفاده از نرمافزار SPSS (نسخه 16) و انجام رگرسیون چندمتغیره پسرونده، مشخص شد، میزان پیشروی طولی خندقهای دائمی در این منطقه تابع دو متغیر درصد خاک لخت و هدایت الکتریکی عصاره اشباع میباشد. بنابراین، لازم است، راهکارهای مدیریتی افزایش مقاومت خاک در برابر فرسایش، شامل: افزایش پوشش گیاهی سازگار و مقاوم با شرایط طبیعی منطقه و قرق بهمنظور احیاء پوشش گیاهی در اولویت برنامههای مدیریتی و اجرایی قرار گیرد و توجه بیشتری به کنترل فرسایش در پیشانی خندقها شود.
احسان حاجی بابایی؛ سیدعباس حسینی؛ مجتبی صانعی
چکیده
حرکت بار بستر نقش مهمی در انتقال رسوب و خصوصیات ریختشناسی رودخانهها دارد. شیب، دبی جریان و اندازه ذرات از جمله پارامترهای مهم در میزان انتقال بار بستر در بسترهای فرسایشپذیر هستند. تا کنون، مطالعات گستردهای در خصوص تاثیر این پارامترها در بسترهای غیر فرسایشی انجام شده است. در این پژوهش، با انجام مدل آزمایشگاهی در بسترهای فرسایشپذیر، ...
بیشتر
حرکت بار بستر نقش مهمی در انتقال رسوب و خصوصیات ریختشناسی رودخانهها دارد. شیب، دبی جریان و اندازه ذرات از جمله پارامترهای مهم در میزان انتقال بار بستر در بسترهای فرسایشپذیر هستند. تا کنون، مطالعات گستردهای در خصوص تاثیر این پارامترها در بسترهای غیر فرسایشی انجام شده است. در این پژوهش، با انجام مدل آزمایشگاهی در بسترهای فرسایشپذیر، تاثیر پارامترهای شیب، دبی جریان، اندازه ذرات و غلظت ذرات معلق بر میزان انتقال بار بستر مورد بررسی قرار گرفته است. آزمایشها در دبیهای 0.90 تا 4.75 لیتر در ثانیه با غلظت ذرات معلق صفر و 10 گرم در لیتر و شیبهای دو، سه و پنج درصد بر روی بار بستر از ذرات غیر چسبنده یکنواخت با دانهبندی با قطرهای متوسط 1.7 و 3.29 میلیمتر انجام و عدد فرود حاصل از 0.93 تا 1.51 و دبی بی بعد بار بستر در محدوده 0.004 تا 0.311 بهدست آمد. در نتایج آزمایشگاهی، نحوه تغییرات ظرفیت انتقال بار بستر نسبت به دبی جریان در شیبها و دانهبندیهای مختلف نشان داده شد. همچنین، با افزایش غلظت ذرات معلق به میزان 10 گرم بر لیتر تاثیر قابل توجهای در ظرفیت انتقال بار بستر مشاهده نشد. با انجام تحلیل ابعادی، پارامترهای تاثیرگذار بر دبی بیبعد بار بستر(ϕ) بررسی و رابطهای تجربی در محدوده انجام آزمایش برای تعیین آن نسبت به تنش برشی بیبعد (θ)، اندازه بیبعد ذرات (D*) و شیب (S) ارائه شد. نتایج حاکی از آن بود که در بسترهای فرسایشی در شیبهای تند، در نظر گرفتن شیب و اندازه بیبعد ذرات بهصورت پارامترهای مستقل در تعیین دبی بیبعد بار بستر نتیجه بهتری نسبت به اصلاح تنش برشی دارد. تحلیل حساسیت پارامترهای موثر بر رابطه تجربی نشان داد که پارامتر شیب بیشترین تاثیر را در رابطه تجربی دارد.
مهری رئوفی؛ محمود حبیب نژاد روشن؛ کاکا شاهدی؛ فاطمه کاردل
چکیده
رودخانهها به عنوان شریانهای اصلی حوزههای آبخیز به شمار میروند که نقش مهمی در تأمین آب مورد نیاز کشاورزی، شرب و صنعت فراهم میآورند. از طرفی کاهش کیفیت آب رودخانهها از بزرگترین نگرانیهای انسان در قرن اخیر بوده است. به منظور بررسی کیفیت آبهای جاری میتوان از شاخصهای زیستی و بررسی بیمهرگان کفزی استفاده کرد. هدف این مطالعه ...
بیشتر
رودخانهها به عنوان شریانهای اصلی حوزههای آبخیز به شمار میروند که نقش مهمی در تأمین آب مورد نیاز کشاورزی، شرب و صنعت فراهم میآورند. از طرفی کاهش کیفیت آب رودخانهها از بزرگترین نگرانیهای انسان در قرن اخیر بوده است. به منظور بررسی کیفیت آبهای جاری میتوان از شاخصهای زیستی و بررسی بیمهرگان کفزی استفاده کرد. هدف این مطالعه بررسی کیفیت آب رودخانههای اصلی حوزه آبخیز بابلرود با استفاده از شاخص زیستی هیلسنهوف (HFBI) میباشد. به این منظور نمونهبرداری از بیمهرگان کفزی در 5 ایستگاه رودخانههای اصلی با استفاده از قاب توری (سوربر) با سطح پوششی 40 سانتیمتر مربع انجام و به منظور شناسایی به آزمایشگاه انتقال داده شدند. سپس با بهرهگیری از کلیدهای شناسایی Pennak (1953) و Mellenby (1963) نمونهها تا حد خانواده و جنس شناسایی و مورد شمارش و وزن قرار گرفتند. همچنین همزمان با نمونهبرداری از موجودات کفزی به منظور مطالعه خصوصیات فیزیکوشیمیایی آب، از آب رودخانه نمونه برداشت گردید. جهت بررسی ارتباط بین نمونههای زیستی با خصوصیات فیزیکوشیمیایی آب از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج نشان داد که ایستگاه بابلک با کمترین مقدار FBI و ایستگاه بابلرود-بابل دارای بیشترین مقدار FBI در به ترتیب در ردهبندی بدون آلودگی آلی و مقداری آلودگی آلی قرار گرفتند. نتایج همبستگی نمونههای زیستی با پارامترهای فیزیکوشیمیایی در اغلب موارد به صورت عدم معنیداری در سطح اطمینان 95 درصد بوده است. بیشترین ضریب همبستگی بین گونههای Oligochaeta با تنوع زیستی Diversity بوده است.واژههای کلیدی: بیمهرگان کفزی، کیفیت آب، HFBI، حوزه آبخیز بابلرود، استان مازندران
امین صالح پور جم؛ فهیمه رسولی؛ امیر سررشتهداری؛ جمال مصفایی؛ محمد کیا کیانیان
چکیده
مشارکت مردمی در اجرای عملیات منابع طبیعی، از جمله رویکردهایی است که ضامن تحقق اهداف و موفقیت طرحها است. در این پژوهش، با تکیه بر تجارب کارشناسی و بر اساس عملیات مختلف منابع طبیعی اجرا شده در حوزههای آبخیز مشرف به شهر تهران، شاخصها و زیرشاخصهای اجتماعی موثر در عدم مشارکت مردمی در قالب سه شاخص و 10 زیرشاخص شناسایی ...
بیشتر
مشارکت مردمی در اجرای عملیات منابع طبیعی، از جمله رویکردهایی است که ضامن تحقق اهداف و موفقیت طرحها است. در این پژوهش، با تکیه بر تجارب کارشناسی و بر اساس عملیات مختلف منابع طبیعی اجرا شده در حوزههای آبخیز مشرف به شهر تهران، شاخصها و زیرشاخصهای اجتماعی موثر در عدم مشارکت مردمی در قالب سه شاخص و 10 زیرشاخص شناسایی و تعیین شد. نتایج حاصل از اولویتبندی شاخصهای اجتماعی موثر در عدم مشارکت مردمی در طرحهای منابع طبیعی مبتنی بر اوزان بهدست آمده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP مبتنی بر پرسشنامه خبرگان نشان میدهد که شاخصهای نامطلوبیت رفتاری با وزن نهایی 0.623 و نامطلوبیت دموگرافیک با وزن نهایی 0.130، بهترتیب بیشینه و کمینه اولویت را بهخود اختصاص دادهاند، بهطوری که رتبهبندی شاخصها مبتنی بر اوزان بهدست آمده، بهترتیب اهمیت از بیشینه به کمینه بهصورت شاخص نامطلوبیت رفتاری، مشکلات فرهنگی و نامطلوبیت دموگرافیک است. همچنین، نتایج حاصل از رتبهبندی زیرشاخصها بر اساس آزمون رتبههای دبلیو کندال نشاندهنده تفاوت نقش زیرشاخصهای اجتماعی مؤثر بر عدم مشارکت مردمی در طرحهای منابع طبیعی است. بهطوری که زیرشاخص عدم اطمینان مردم در اثربخشی نظراتشان با میانگین رتبه 6.80 و زیرشاخص پایین بودن سطح سواد و آگاهی با میانگین رتبه 3.16 بهترتیب بیشینه و کمینه میانگین رتبه را به خود اختصاص داده است. نتایج پژوهش، نشاندهنده نقش اصلی شاخص عدم اعتماد مردمی بهعنوان مرجحترین شاخص مؤثر بر عدم مشارکت مردمی است. بهطوری که، زیرشاخصهای عدم اطمینان مردم در اثربخشی نظراتشان و عدم اعتماد نسبت به تداوم پروژهها بهعلت اجرای نیمهکاره طرحها دو اولویت نخست را بهخود اختصاص دادهاند. همچنین، زیرشاخص کمبود نیروی جوان در روستاها در نتیجه مهاجرت به شهرها از شاخص نامطلوبیت دموگرافیک و نیز زیرشاخص نبود یا کمرنگ بودن فرهنگ مشارکت از شاخص مشکلات فرهنگی بهعنوان مهمترین زیرشاخصهای اجتماعی مؤثر در عدم مشارکت مردمی رتبهبندی شدند.