فرود شریفی؛ مهدی رحمانی جوینانی؛ حمید داودی
چکیده
معرفی و ارزیابی روش آشکارسازی حرکت آب بهوسیله تغذیه واداری که یکی از ضرورتهای ارزیابی اقدامات آبخیزداری است، هدف اصلی این تحقیق میباشد. در محدوده مورد پژوهش پنج پروفیل دوقطبی-دوقطبی، طراحی و دادهبرداری شد. پروفیل A در راستای محور خاکریز تاج سد در جهت شرقی-غربی انجام شد. پروفیل B و C در جهت شمالی-جنوبی بهترتیب در ساحل راست ...
بیشتر
معرفی و ارزیابی روش آشکارسازی حرکت آب بهوسیله تغذیه واداری که یکی از ضرورتهای ارزیابی اقدامات آبخیزداری است، هدف اصلی این تحقیق میباشد. در محدوده مورد پژوهش پنج پروفیل دوقطبی-دوقطبی، طراحی و دادهبرداری شد. پروفیل A در راستای محور خاکریز تاج سد در جهت شرقی-غربی انجام شد. پروفیل B و C در جهت شمالی-جنوبی بهترتیب در ساحل راست بالادست و پاییندست برداشت شد. پروفیل D و E عمود بر رودخانه بهترتیب در پاییندست و بالادست محور سد زیرزمینی و چکدم احداثی به انجام رسید. مدلسازی دو بعدی بر اساس دادههای برداشت شده با استفاده از نرمافزار RES2DINV و تدقیقسازی نتایج مدل با استفاده از مطالعات زمینشناسی انجام گرفت. در این تحقیق دو محدوده حرکت آب یکی مسیر مدفون با تراوایی قابل توجه و دیگری از امتداد نمایی ناودیس شکل در ساحل راست رودخانه آشکارسازی شد. نتایج حاصل از پروفیل A حاکی از تشکیل شدن زون تخریب گسل شمالی–جنوبی و حرکت آب از سکوی سمت راست از ارتفاع 1457 (ارتفاع تاج خاکریز) تا ارتفاع 1450 متر است. مقاومت ویژه الکتریکی بدنه خاکی با بیش از 100 اهم متر، حاکی از خشک بودن بافت رسی آن است. در پروفیل B در فاصله 50 متری محور خاکریز در تراز ارتفاعی 1428 تا 1443 متری، منطقهای با مقاومت ویژه کم به ابعاد 20 در 15 متر در یک نمای ناودیسی شکل بیانگر محیطی مرطوب است که با توجه به ابعاد و عمق آن، قسمت اعظم حرکت آب از این محل میباشد. پروفیل D تاییدی بر وجود و آشکارسازی مسیری مدفون با تراوایی قابل توجه میباشد که با نتایج پروفیلهای A و B همخوانی دارد. پروفیل E تاییدی بر گسل شمالی–جنوبی و هدایت جریانات زیرقشری به سمت ساحل راست میباشد. در مجموع کاربرد روش یاد شده بهعنوان ابزاری کارامد میتواند در زمان کم و هزینه قابل قبول، ارزیابی میزان و جهت جریان آب را شناسایی نماید. نتیجه کمی این مطالعه موید عملکرد مثبت اقدامات انجام شده است که منجر به ایجاد ذخیرهای به حجم 120 هزار مترمکعب طی چندین مرحله در سال، در مدیریت سیلابها و تغذیه واداری در افزایش توان سفرههای سمت راست رودخانه در طول 500 و عرض 200 و ضخامت 20 متر شده که این میزان آب در شکستگیهای یاد شده با سرعتی حدود 10 متر در روز در حال حرکت میباشد.
خسرو شهبازی؛ یحیی پرویزی؛ مهین کله هوئی
چکیده
فرسایش خندقی سهم زیادی در تخریب سرزمین دارد. بنابراین، شناسایی عوامل تشدیدکننده و پیشبینی مناطق حساس به آن امری ضروری است. تحقیق حاضر، با هدف تعیین توزیع مکانی و اقلیمی عرصههای خندقی در استان کرمانشاه و شناخت ویژگیهای مورفولوژیک و عوامل اصلی گسترش آنها انجام شده است. ابتدا، با استفاده از عکسهای هوایی 1:20000 و 1:50000، مناطق عمدتاً ...
بیشتر
فرسایش خندقی سهم زیادی در تخریب سرزمین دارد. بنابراین، شناسایی عوامل تشدیدکننده و پیشبینی مناطق حساس به آن امری ضروری است. تحقیق حاضر، با هدف تعیین توزیع مکانی و اقلیمی عرصههای خندقی در استان کرمانشاه و شناخت ویژگیهای مورفولوژیک و عوامل اصلی گسترش آنها انجام شده است. ابتدا، با استفاده از عکسهای هوایی 1:20000 و 1:50000، مناطق عمدتاً خندقی استان مشخص و سپس، این اطلاعات با استفاده از عملیات میدانی تصحیح شد. محدودههای اقلیمی مناطق خندقی، با استفاده از نقشههای موجود و بهروش دومارتن اصلاحشده مشخص شد. در هر اقلیم یک تا سه منطقه خندقی بهعنوان هدف تعیین و در هر یک از آنها یک خندق معرف و دو تکرار شناسایی و با عملیات میدانی و بازدید میدانی شناسنامه خندقها تکمیل شد. این مشخصات شامل موقعیت، تیپ اراضی، ابعاد در سر بالاکند در فواصل 25، 50 و 75 درصد از بالاکند، طول، نیمرخ و پلان عمومی خندق بوده است. نتایج نشان داد که حدود 17 درصد استان تحت تاثیر فرسایش خندقی قرار دارد. خندقها در هشت اقلیم استان و عمدتاً در تیپ اراضی تپه و دشتهای دامنهای و عمدتاً با مقطع ذوزنقهای و پلان عمومی پنجهای و نیمرخ پیشانی عمودی و در سازندهای تبخیری گروه فارس پراکنش دارند. پهنههای خندقی سرفیروزآباد، سومار و جبارآباد بیشترین میانگین عرض بالا، پایین و عمق خندق را در میان سایر پهنههای خندقی دارند. در بین عوامل موثر در ایجاد و گسترش خندق، میتوان به شدت بارندگی، شیب، فرسایشپذیری خاک بهعنوان عوامل طبیعی و تخریب پوشش گیاهی بالادست حوضه، تغییر کاربری و بهرهبرداری نامناسب بهعنوان عوامل انسانی در گسترش فرسایش خندقی اشاره داشت.
زهرا فیضی؛ امیررضا کشتکار؛ علی افضلی
چکیده
از دیرباز مهار سیلاب و تغذیه مصنوعی از مهمترین اهداف مورد نظر در سامانههای پخش سیلاب در مناطق خشک و نیمهخشک بوده است. لذا، تعیین مکانهای مناسب جهت اجرای سامانههای پخش سیلاب بر اساس معیارها و شاخصهای گوناگون از اهمیت بسیاری برخوردار میباشد. برای نیل به این هدف، استفاده از سامانههای تصمیمگیری چندمعیاره و سامانه ...
بیشتر
از دیرباز مهار سیلاب و تغذیه مصنوعی از مهمترین اهداف مورد نظر در سامانههای پخش سیلاب در مناطق خشک و نیمهخشک بوده است. لذا، تعیین مکانهای مناسب جهت اجرای سامانههای پخش سیلاب بر اساس معیارها و شاخصهای گوناگون از اهمیت بسیاری برخوردار میباشد. برای نیل به این هدف، استفاده از سامانههای تصمیمگیری چندمعیاره و سامانه اطلاعات جغرافیایی ضروری است. در این تحقیق، هفت عامل درصد شیب، نفوذپذیری سطحی، قابلیت انتقال آب در آبرفت، کیفیت آبرفت، کاربری اراضی، حجم رواناب و ضخامت لایه هوادار بهعنوان عوامل مؤثر و معیارهای اصلی در مکانیابی مناطق مستعد پخش سیلاب و تغذیه مصنوعی در محدوده جنوبی دشت کاشان با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی بهصورت زوجی مقایسه شده و وزن هر کدام محاسبه شد. سپس، این لایهها در محیط سامانه اطلاعات جفرافیایی طبقهبندی شده و نقشه آنها تهیه شد. نتایج حاصل از اولویتبندی نشان داد که معیار کاربری اراضی با وزن 0.39 بهعنوان مهمترین معیار در تعیین مکانهای مناسب پخش سیلاب تعیین شد. همچنین، نتایج حاصل از ادغام و وزندهی نقشهها نشان داد که 70 درصد محدوده مورد مطالعه از نظر پخش سیلاب در طبقه مناسب قرار دارند.
عباس عباسی؛ کیوان خلیلی؛ جواد بهمنش؛ اکبر شیرزاد
چکیده
تخمین صحیح و دقیق جریان رودخانه میتواند نقش مهمی در کاهش اثرات ناشی از خسارات سیلاب ایفا کند. در این تحقیق، از مدل برنامهریزی بیانژن (GEP) و شبکه بیزین (BN) برای پیشبینی جریان روزانه رودخانه مهاباد واقع در حوزه آبخیز دریاچه ارومیه استفاده شد. بر این اساس، از چهار الگوی ورودی با تأخیرهای یک تا چهار روزه برای پیشبینی مقادیر ...
بیشتر
تخمین صحیح و دقیق جریان رودخانه میتواند نقش مهمی در کاهش اثرات ناشی از خسارات سیلاب ایفا کند. در این تحقیق، از مدل برنامهریزی بیانژن (GEP) و شبکه بیزین (BN) برای پیشبینی جریان روزانه رودخانه مهاباد واقع در حوزه آبخیز دریاچه ارومیه استفاده شد. بر این اساس، از چهار الگوی ورودی با تأخیرهای یک تا چهار روزه برای پیشبینی مقادیر جریان روزانه در زمان t+1 در یک دوره 23 ساله استفاده و از 75 درصد دادهها بهمنظور آموزش مدلها و از 25 درصد باقیمانده برای مرحله آزمون استفاده شد. نتایج نشان داد که الگوی برتر در هر دو روش، مدل با مقادیر ورودی تا سه گام زمانی تأخیر میباشد. همچنین، بر اساس سه شاخص ارزیابی ضریب همبستگی (R)، مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE) و ضریب نش-ساتکلیف (E) در مرحله آزمون، روش برنامهریزی بیان ژن با آمارههای ارزیابی 2.71=R=0.902 ،RMSE و 0.812=E نسبت به روش شبکه بیزین با آمارههای ارزیابی 2.679=R=0.905 ،RMSE و 0.817=E دارای دقت بالاتری میباشد. در حالت کلی، هر دو روش دارای دقت قابل قبول و نسبتاً یکسان هستند، ولی بهدلیل مدلسازی آسانتر روش شبکه بیزین این مدل میتواند بهعنوان یک روش کارآمد در پیشبینی جریان رودخانهها مورد استفاده قرار گیرد.
علیرضا رابط؛ قباد رستمی زاد؛ امین صالح پور جم
چکیده
مقدمه
از جمله مشکلات مهم در فرایند اجرا و نگهداری پروژههای آبخیزداری و منابع طبیعی، عدم مشارکت و همکاری موثر آبخیزنشینان است. بر این اساس، توجه به عوامل بازدارنده و همچنین، شناسایی راهکارهای تقویت مشارکت جوامع محلی در فرایند اجرای پروژههای آبخیزداری و منابع طبیعی، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. این پژوهش، با هدف شناخت ...
بیشتر
مقدمه
از جمله مشکلات مهم در فرایند اجرا و نگهداری پروژههای آبخیزداری و منابع طبیعی، عدم مشارکت و همکاری موثر آبخیزنشینان است. بر این اساس، توجه به عوامل بازدارنده و همچنین، شناسایی راهکارهای تقویت مشارکت جوامع محلی در فرایند اجرای پروژههای آبخیزداری و منابع طبیعی، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. این پژوهش، با هدف شناخت ویژگیهای اجتماعی-اقتصادی جوامع محلی، شناسایی شاخصهای موثر بر کاهش موانع و افزایش مشارکت مردمی در اجرای طرحهای منابع طبیعی و آبخیزداری، شناخت انتظارات و نیازهای جامعه محلی و در نهایت، ارائه راهکارهای علمی و فنی با هدف افزایش میزان مشارکت مردمی، در منطقه پایلوت آرپاچای شهرستان زنجان انجام شده است.
مواد و روشها
در این پژوهش، چهار شاخص تاثیرگذار اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، طبیعی و مدیریتی، با 40 زیرشاخص تعیین و دستهبندی شدند. اطلاعات لازم بهصورت پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه، مصاحبه و نشستهای متعدد با افراد جامعه و خبرگان محلی، جمعآوری شد. برای تعیین حجم نمونه از رابطه کوکران، برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS استفاده شد. همچنین، برای بررسی روایی پرسشنامه از آلفای کرون باخ، از تحلیل عاملی بهمنظور کاهش و دستهبندی متغیرهای تاثیرگذار بر عدم مشارکت مردم در پروژههای آبخیزداری، استفاده شد.
نتایج و بحث
نتایج نشان داد که شش عامل در مجموع به میزان 64.4 درصد، از واریانس متغیر وابسته را تبیین میکنند و متغیر آموزش و اطلاعرسانی در سطح محلی، بهعنوان موثرترین عامل شناخته شد که 29.79 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کرد. پس از آن، عوامل بهبود درآمد و معیشت روستاییان با 19.24 درصد، تنوع فعالیتهای اقتصادی و بهبود عملکرد با 18.93 درصد، تقویت اقتصاد محلی با 13.92 درصد، مدیریت طرحهای آبخیزداری با 11.34 درصد و مدیریت منابع طبیعی با 4.3 درصد، بهترتیب در اولویت دوم تا ششم قرار گرفتند.
نتیجهگیری
در مجموع، میتوان این گونه بیان کرد، نبود اطلاع و آگاهی جامعه محلی از جنبهها و منافع مثبت اقتصادی، اجتماعی، طبیعی و فنی حاصل از اجرای پروژههای منابع طبیعی و آبخیزداری در محدوده زیست و تولید آنها، یکی از موانع مهم در عدم مشارکت و محقق نشدن اهداف پیشبینیشده در اجرای پروژههای آبخیزداری و منابع طبیعی در محدوده مورد مطالعه است. بر این اساس، توجه و تاکید بر موضوع اعتمادسازی و افزایش میزان اعتماد اجتماعی، به اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری، در فرایند اجرا و موفقیت پروژهها، نقش بسزایی دارد.
علیرضا عرب عامری؛ مجتبی رفیعی؛ خلیل رضایی؛ کورش شیرانی؛ محمدی ثابت نسرین
چکیده
شناسایی مناطق در معرض فرونشست و برآورد نرخ آن نقش مهمی در مدیریت کنترل این پدیده دارد. تکنیک تداخلسنجی تفاضلی راداری با دقت بالا از مناسبترین روشهای شناسایی و اندازهگیری میزان فرونشست میباشد. در این پژوهش، بهمنظور شناسایی و اندازهگیری فرونشست در دشت مهیار از تکنیک تداخلسنجی تفاضلی راداری در بازه زمانی ...
بیشتر
شناسایی مناطق در معرض فرونشست و برآورد نرخ آن نقش مهمی در مدیریت کنترل این پدیده دارد. تکنیک تداخلسنجی تفاضلی راداری با دقت بالا از مناسبترین روشهای شناسایی و اندازهگیری میزان فرونشست میباشد. در این پژوهش، بهمنظور شناسایی و اندازهگیری فرونشست در دشت مهیار از تکنیک تداخلسنجی تفاضلی راداری در بازه زمانی 2004 تا 2010 استفاده شده است. بدینمنظور تعداد هشت زوج تصویر سری زمانی از سنجنده ASAR در نوار C راداری، در عبور صعودی بهکار گرفته شد. روش مورد استفاده در این پژوهش مبتنی بر روش آزمایشگاهی-پیمایشی است. بهمنظور صحتسنجی روش از دادههای پیمایشی، نقشههای کاربری اراضی، زمینشناسی و اطلاعات چاههای مشاهدهای در منطقه استفاده شد. طبق نتایج بیشینه نرخ متوسط فرونشست سالانه در منطقه حدود 6.4 سانتیمتر در سال برآورد شده است. نتایج نشان داد که بیشترین میزان فرونشست در مناطق تحت کشت و در نتیجه استحصال بیش از حد آب و فرونشست سطح سفره آبهای زیرزمینی رخ داده است. رابطه بین فرونشست و مقدار تغییرات سطح چاه پیزومتری نشان داد که به ازای هر دو سانتیمتر افت سطح چاه پیزومتری، دشت دچار 0.384 سانتیمتر فرونشست خواهد شد.
محمود رستمی نیا؛ مسعود بازگیر؛ علی چابک
چکیده
پدیده گردوغبار یکی از مخاطرات اقلیمی و زیست محیطی مهم در مناطق خشک و نیمه خشک جهان میباشد .هدف از این تحقیق بررسی و تعیین ترکیب کانیشناسی و ویژگیهای فیزیکوشیمیایی برخی نمونههای خاک سطحی درکشور عراق و ذرات گردوغبار در استان ایلام به منظور منشأیابی طوفان گردوغبار میباشد. نمونههای گردوغبار از شهرهای ایلام، مهران و دهلران در ...
بیشتر
پدیده گردوغبار یکی از مخاطرات اقلیمی و زیست محیطی مهم در مناطق خشک و نیمه خشک جهان میباشد .هدف از این تحقیق بررسی و تعیین ترکیب کانیشناسی و ویژگیهای فیزیکوشیمیایی برخی نمونههای خاک سطحی درکشور عراق و ذرات گردوغبار در استان ایلام به منظور منشأیابی طوفان گردوغبار میباشد. نمونههای گردوغبار از شهرهای ایلام، مهران و دهلران در استان ایلام جمعآوری گردید. تعدادی نمونه خاک از لایه سطحی اراضی مناطق مختلف کشور عراق به عنوان منشأ تولید گردوغبار نیز تهیه شد. تجزیههای فیزیکوشیمیایی و کانیشناسی نمونههای گردوغبار و خاک انجام شد. نتایج تجزیههای فیزیکوشیمیایی نشان داد که بیشترین درصد ذرات تشکیلدهنده خاکهای عراق و گردوغبار استان ایلام شن و سیلت و کمترین رس میباشد. هدایت الکتریکی در همه نمونههای دو منطقه بیش از چهار دسیزیمنس بر متر و جزء خاکهای شور محسوب میشوند و pH نمونهها گردوغبار و خاک کشور عراق تفاوت معنیداری نداشته و در محدوده خنثی تا قلیایی قرار گرفتند. میزان آهک همه نمونهها بیش از 25 درصد میباشد. مناطق مختلف دارای درصد کربن آلی پایینی بوده و بیشترین میزان به بدره عراق (%18/1) و کمترین به نجف (%16/0) تعلق میگیرد. SAR عمده خاکهای عراق بیش از 13 و سدیمی شدید و در ذرات گردوغبار، SAR نیز نسبتاً بالا میباشد. نتایج کانیشناسی پودری نشان داد که کانیهای غالب در خاکهای عراق و گردوغبار استان ایلام کلسیت، ژیپس، کوارتز و پالیگورسکیت میباشند. نتایج بررسیهای XRD در نمونهها رس خاک عراق و گردوغبار استان ایلام بیانگر حضور کانیهای کائولینیت، کلریت، ایلایت و اسمکتیت میباشد. بهطورکلی نتایج تجزیههای فیزیکی، شیمیایی و کانیشناسی بیانگر این است که مناطق بیابانی در کشور عراق منشأ تولید ذرات گردوغبار در استان ایلام میباشد و طوفانهای گردوغبار در دراز مدت میتواند باعث شور و سدیمی شدن خاک سطحی اراضی استان ایلام شود.
نورانگیز غلامی؛ کریم سلیمانی؛ عطاالله کاویان؛ وحید غلامی
چکیده
تخریب بستر و فعالیت در حریم رودخانهها از جمله فعالیتهای معدن، ساخت جاده، پل غیر استاندارد و غیره در اغلب موارد منجر به تشدید خطر وقوع سیلاب میشود. با توجه به اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر به بررسی اثر فعالیتهای معدنی بر تعیین حریم کمی در بازهای از رودخانه هراز، سه راهی بلده محل الحاق نوررود تا ابتدای منطقه جنگلی ...
بیشتر
تخریب بستر و فعالیت در حریم رودخانهها از جمله فعالیتهای معدن، ساخت جاده، پل غیر استاندارد و غیره در اغلب موارد منجر به تشدید خطر وقوع سیلاب میشود. با توجه به اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر به بررسی اثر فعالیتهای معدنی بر تعیین حریم کمی در بازهای از رودخانه هراز، سه راهی بلده محل الحاق نوررود تا ابتدای منطقه جنگلی کلرد به طول 40 کیلومتر پرداخته شده است. در این راستا، برای بررسی تغییرات سطوح فعالیتهای معدنی رودخانه در طی سالهای 1363 تا 1399 از تصاویر ماهوارهای، برای شبیهسازی رفتار هیدرولیکی رودخانه از مدل هیدرولیکی HEC-RAS و برای مقایسه تغییرات حریم رودخانه در بازه زمانی مطالعاتی از مدل DLSRS استفاده شده است. بدینترتیب، ابتدا تصایر ماهوارهای زمین مرجع و تکنیک تفسیر بصری برای تعیین سطح فعالیتهای معدنی بهکار گرفته شد. سپس، نقشه توپوگرافی با مقیاس 1:2000 بستر رودخانه در محیط الحاقیه HEC-GeoRAS (GIS) و مدل HEC-RAS برای شبیهسازی رفتار هیدرولیکی رودخانه مورد استفاده قرار گرفت و در نهایت، با برآورد پارامترهای پنجگانه مدل DLSRS، مقادیر حریم کمی رودخانه در فواصل زمانی 10 سال در بازه زمانی 1399-1300 تعیین شد. نتایج تغییرات سطوح فعالیتهای معدنی موید تغییرات ژئومتری بستر بازه مورد مطالعه از قبیل جابهجایی و تنگشدگی بوده است. نتایج بررسی عوامل تغییرات حریم نیز نشان داد که افزایش فعالیتهای انسانی و تغییر رژیم جریان رودخانه، سبب افزایش حریم کمی رودخانه میشود. نتایج پژوهش نشان داد که طی قرن اخیر هجری شمسی سطح معادن در محدوده مطالعاتی از 3.35 به 13.57 هکتار در سال 1399 افزایش یافته است که بیشینه توسعه آن در دهه1390 هجری شمسی بوده است. در نتیجه، حریم کمی رودخانه از نه متر در سال 1300 به 17 متر در سال 1399 افزایش یافته است.
مجید کاظمزاده؛ جواد اکبری
چکیده
در قرن اخیر یکی از مهمترین چالشهای جهان، خشکسالی بوده، پایش و ارزیابی شدت و مدت آن برای مقابله و کاهش اثرات آن بسیار ضروری است. در چند دهه اخیر با توسعه و پیشرفت مباحث سنجش از دور، برآوردهای ماهوارهای خشکسالی با دقت مکانی بالا و گامهای زمانی مختلف بهطور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است. لذا هدف پژوهش حاضر، تحلیل خشکسالی ...
بیشتر
در قرن اخیر یکی از مهمترین چالشهای جهان، خشکسالی بوده، پایش و ارزیابی شدت و مدت آن برای مقابله و کاهش اثرات آن بسیار ضروری است. در چند دهه اخیر با توسعه و پیشرفت مباحث سنجش از دور، برآوردهای ماهوارهای خشکسالی با دقت مکانی بالا و گامهای زمانی مختلف بهطور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است. لذا هدف پژوهش حاضر، تحلیل خشکسالی هواشناسی و توزیع خطای برآوردی دادههای ماهواره TRMM با دادههای زمینی طی دوره آماری 1998 تا 2014 بوده است. در این راستا، بهمنظور ارزیابی صحت و دقت شاخص خشکسالی هواشناسی، برآوردی از ماهواره TRMM از 41 ایستگاه سینوپتیک ایران استفاده شد. در این پژوهش، معیارهای ارزیابی خطا شامل NSE ،RMSE ،ME، Bias و ضریب همبستگی بوده، برای تحلیل مکانی آنها از روش درونیابی IDW در نرمافزار ArcGIS 10.3 استفاده شده است. نتایج تحلیل شاخص خشکسالی بر اساس دادههای زمینی نشان داد که از لحاظ شدت خشکسالی، ایستگاههای کرمان، بوشهر، کاشمر، قزوین، بجنورد و کاشان در بین ایستگاههای مورد مطالعه یک خشکسالی خیلی شدید را طی دوره 1998 تا 2014 پشت سر گذاشتهاند و از لحاظ فراوانی ایستگاه کرج بیشترین فراوانی خشکسالی را در بین ایستگاههای مورد مطالعه داشته است. نتایج تحلیل مکانی معیارهای ارزیابی خطا نشان داد که شاخص خشکسالی برآوردی از ماهواره TRMM در مناطق شمال شرقی (در اطراف ایستگاههای کاشمر و مشهد) و جنوب غربی (در اطراف ایستگاههای شهرکرد، اصفهان، یاسوج، بوشهر و شیراز) کشور خطای کمتری داشته، بیشترین خطا مربوط به مناطق مرکزی کشور (در اطراف ایستگاههای بیارجمند، طبس) بوده است. همچنین، در بیشتر مناطق کشور، شاخص خشکسالی برآوردی از TRMM با محاسباتی ایستگاههای زمینی تطابق قابل قبولی داشته است و با واسنجی دادههای TRMM با ایستگاههای زمینی، میتوان از آن برای پایش خشکسالی در مناطق فاقد ایستگاه بهصورت شبکههای 0.25× 0.25 درجه طول و عرض جغرافیایی استفاده کرد.
سید پدرام نی نیوا؛ کاکا شاهدی؛ صلاح الدین زاهدی؛ هیرش انتظامی
چکیده
با توجه به اهمیت و نقش پوشش برف در مدیریت و تامین منابع آبی حوضههای کوهستانی، مطالعه حاضر با استفاده از مدل SRM و تصاویر سنجنده مادیس، برای برآورد رواناب ناشی از ذوب برف و مدل CROPWAT، بهمنظور تعیین نیاز آبی اراضی زراعی زیرحوضه چهلگزی واقع در استان کردستان با هدف تعیین سهم برآورد رواناب حاصل از ذوب برف این زیرحوضه در تامین ...
بیشتر
با توجه به اهمیت و نقش پوشش برف در مدیریت و تامین منابع آبی حوضههای کوهستانی، مطالعه حاضر با استفاده از مدل SRM و تصاویر سنجنده مادیس، برای برآورد رواناب ناشی از ذوب برف و مدل CROPWAT، بهمنظور تعیین نیاز آبی اراضی زراعی زیرحوضه چهلگزی واقع در استان کردستان با هدف تعیین سهم برآورد رواناب حاصل از ذوب برف این زیرحوضه در تامین نیاز آبی اراضی زراعی آن، طی سالهای 1391 تا 1393 انجام شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد، مدل SRM قادر به برآورد رواناب ناشی از ذوب برف با ضریب تبیین و درصد تفاضل حجمی بهترتیب 0.97 و 0.14 برای سال واسنجی 1391 تا 1392 و 0.96 و 0.66 برای سال اعتبارسنجی 1392 تا 1393، میباشد. همچنین، نتایج حاصل از مدل CROPWAT، میزان نیاز آبی اراضی زراعی زیرحوضه چهلگزی را برابر 1939371 متر مکعب در سال بیان داشت که در نهایت سهم رواناب ناشی از ذوب برف بر اساس این نیاز برآوردی نسبت به سال واسنجی، برابر با توان 100 درصدی این رواناب در تامین نیاز آبی اراضی زراعی زیرحوضه چهلگزی است که بر مبنای این مطالعه، میتوان به ارائه الگویی برای برنامهریزی مدون براساس موجودیت آب در این زیرحوضه پرداخت.
رحیم کاظمی؛ فرود شریفی
چکیده
برنامه ریزی و مدیریت بهینه منابع آب حوزه های آبخیز نیاز به داده های مختلفی از جمله، جریان پایه و شاخص آن دارد. این شاخص که متأثر از عوامل مورفومتری، زمینشناسی و هیدرواقلیمی است، همواره یکی از موضوعات مهم در هیدرولوژی بوده است. در این پژوهش با استفاده از دادههای جریان روزانه رودخانه، جریان پایه و شاخص آن، از روش ...
بیشتر
برنامه ریزی و مدیریت بهینه منابع آب حوزه های آبخیز نیاز به داده های مختلفی از جمله، جریان پایه و شاخص آن دارد. این شاخص که متأثر از عوامل مورفومتری، زمینشناسی و هیدرواقلیمی است، همواره یکی از موضوعات مهم در هیدرولوژی بوده است. در این پژوهش با استفاده از دادههای جریان روزانه رودخانه، جریان پایه و شاخص آن، از روش فیلتر رقومی برگشتی دو شاخصه در 43 ایستگاه آبسنجی مربوط به حوضه های درجه چهار استان کرمان، استخراج شد. پارامترهای هیدرولوژیکی و اقلیمی محاسبه و برآورد و عوامل فیزیوگرافی در محیط GIS استخراج شد. با استفاده از روش آزمون تحلیل عاملی از بین 14 پارامتر مؤثر در شاخص جریان پایه، شش عامل ثابت افت منحنی هیدروگراف، بارش متوسط سالانه، تبخیر و تعرق واقعی، نفوذپذیری، توپوگرافی (شیب و ارتفاع) و شماره منحنی، به عنوان عوامل مستقل انتخاب شدند. سپس روابط منطقهای به روش رگرسیون خطی، در سطوح معنی داری کمتر از یک درصد با ضریب تبیین 0.99 به دست آمد. علاوه بر این، به منظور مقایسه و ارزیابی صحت و کارایی مدلهای برآوردی، روش آزمون استقلال خطاها، نرمال بودن توزیع خطاها و هم خطی مورد استفاده قرار گرفت. از بین عوامل مورد بررسی، مشخصاً روش رگرسیونهای چند متغیره به عنوان بهترین برآورد کننده شاخص جریان پایه رودخانهها در منطقه پژوهش، تشخیص داده شدند.
علیرضا حبیبی
چکیده
زمینلغزش بهعنوان یکی از اشکال حرکات تودهای زمین اغلب با شاخصهای ژئومورفیک قابل بررسی میباشد. این شاخصها از ابزارهای کارآمد برای شناسایی وضعیت تکتونیکی، ارزیابی احتمالی و پهنهبندی مناطق بهشمار میآیند. هدف از این تحقیق استفاده از شاخصهای مورفوتکتونیک برای بررسی لغزشهای رخ داده میباشد. ...
بیشتر
زمینلغزش بهعنوان یکی از اشکال حرکات تودهای زمین اغلب با شاخصهای ژئومورفیک قابل بررسی میباشد. این شاخصها از ابزارهای کارآمد برای شناسایی وضعیت تکتونیکی، ارزیابی احتمالی و پهنهبندی مناطق بهشمار میآیند. هدف از این تحقیق استفاده از شاخصهای مورفوتکتونیک برای بررسی لغزشهای رخ داده میباشد. برای انجام این کار، در هفت حوضه مورد بررسی، از شاخصهایی چون شیب طولی رودخانه (SL)، شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، شاخص تقارن توپوگرافی عرضی (TP)، شاخص هیپسومتریک (HI)، شاخص نسبت شکل حوضه (BS) استفاده شده است. سپس نتایج شاخصها، تبدیل به شاخص فعالیت تکتونیکی (IRAT) شده و نقشه پهنهبندی مخاطرات تکتونیکی در سه طبقه ترسیم شده است.نقشه طبقهبندی شاخص مورفوتکتونیک حاصل با نقشه حاصل از پراکنش سطحی زمینلغزش تهیه شده از بازدید میدانی با تفسیر عکسهای هوایی و ماهوارهای در محیط نرمافزار ArcGIS رویهم اندازی شده است. با استفاده از تکنیک جداول متقاطع و شمارش نقاط لغزشی در هر طبقه مشخص شد که 88.8 درصد از موارد لغزش در طبقه مناطق شدید و بسیار شدید تکتونیکی واقع شده و فقط 11.2 درصد از زمینلغزشها در طبقه متوسط قرار گرفتهاند. روش شاخصهای ژئومورفیک همراه با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی، رویه و ابزارتوانمندی برای برآورد، نمایش و پهنهبندی میزان زمینلغزش است، معالوصف در این رابطه میتوان از روشهای جدیدتری همچون روش فازی و سامانه عصبی بهمنظور طبقهبندی تکتونیکی شاخصها نیز بهره گرفت.
احد حبیبزاده؛ علی اکبر نوروزی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی سامانههای ذخیره نزولات آسمانی پیتینگ، کنتورفارو و نقش آنها در جمعآوری آب باران و تولید علوفه در شرایط دیم طراحی شد. این پژوهش، با پنج تیمار پیتینگ همراه بذرپاشی (B)، کنتورفارو همراه بذرپاشی (A)، پیتینگ بدون بذر (E)، کنتورفارو بدون بذر (C) و تیمار شاهد (D) در سه تکرار اجرا شده است. کرتهای استاندارد فائو به ابعاد ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی سامانههای ذخیره نزولات آسمانی پیتینگ، کنتورفارو و نقش آنها در جمعآوری آب باران و تولید علوفه در شرایط دیم طراحی شد. این پژوهش، با پنج تیمار پیتینگ همراه بذرپاشی (B)، کنتورفارو همراه بذرپاشی (A)، پیتینگ بدون بذر (E)، کنتورفارو بدون بذر (C) و تیمار شاهد (D) در سه تکرار اجرا شده است. کرتهای استاندارد فائو به ابعاد پنج در 40 متر برای اجرای طرح در ایستگاه تحقیقاتی تیکمهداش در نظر گرفته شد. در تیمارهای بذرپاشی شده گونههای اگروپایرون النگاتوم و اسپرس محلی بهعلت اثرات حفاظت خاک و تولید علوفه کشت شد. تحلیل آماری نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS در قالب بلوکهای کامل تصادفی انجام گرفت. نتایج تحلیلهای آماری نشان داد، بیشترین درصد تاج پوشش کل در بالادست کرتها مربوط به تیمار فارو با بذرپاشی با میانگین 80 درصد، میانه کرتها مربوط به عملیات پیتینگ با میانگین 78 درصد و در انتهای کرتها پیتینگ بذرپاشی با میانگین 80 درصد است. مقایسه میانگین درصد پوشش گیاهی و تولید علوفه در تیمارها نشان داد که درصد پوشش گیاهی تیمارهای A، B، C، D و E با هم اختلاف معنیداری نداشته، در یک گروه قرار دارند. تولیدات گیاهان مرتعی و خوشخوراک در تیمار پیتینگ E بیشتر بوده، با تیمارهای A، B، C و D اختلاف معنیداری دارد. همچنین، تیمارهای A، B، C در تولید گیاهان مرتعی اختلاف معنیداری نداشته، ولی با تیمار شاهد (D) اختلاف معنیداری دارند. بیشترین تولید گیاهان مرتعی با 729.17 کیلوگرم در هکتار در تیمار پیتینگ و کمترین آن با 315.33 کیلوگرم درهکتار به تیمار شاهد تعلق دارد.
ابراهیم بروشکه؛ سید احمد حسینی
چکیده
انجام فعالیتهای عمرانی در سرشاخهها و بخش میانی حوزههای آبخیز تغییرات مورفولوژی بستر در بخش انتهایی را بهدنبال دارد. شناخت تغییرات حادث شده و اثرات آن بر موفولوژی بستر و اراضی مجاور رودخانه برای ساماندهی و تثبیت بستر، ضروری است. این پژوهش با هدف شناخت مورفولوژی رودخانه و روند تغییرات حریم بستر طی 50 سال گذشته در بازهای ...
بیشتر
انجام فعالیتهای عمرانی در سرشاخهها و بخش میانی حوزههای آبخیز تغییرات مورفولوژی بستر در بخش انتهایی را بهدنبال دارد. شناخت تغییرات حادث شده و اثرات آن بر موفولوژی بستر و اراضی مجاور رودخانه برای ساماندهی و تثبیت بستر، ضروری است. این پژوهش با هدف شناخت مورفولوژی رودخانه و روند تغییرات حریم بستر طی 50 سال گذشته در بازهای به طول 25 کیلومتر در بخش انتهایی رودخانه زرینهرود و استان آذربایجان غربی انجام شد. برای این کار از عکسهای هوایی سالهای 1334 و 1346 به مقیاس 50000: 1 و 20000: 1، نقشههای توپوگرافی سال 1375 به مقیاس 50000: 1 و تصاویر SPOT سال 1382 استفاده شد. بررسیها نشان داد که وسعت حریم بستر از 561.1 هکتار به 221.3 هکتار کاهش یافته و مورفولوژی بستر و شکل ظاهری قوسها متحول شده است. وسعت سدهای ماسهای در داخل بستر در سالهای 1346 و 1382 بهترتیب 13.68 و 2.86 هکتار بوده که نشاندهنده نوسانات زیاد آبدهی و تغییر شرایط هیدرولوژیکی و هیدرولیکی رودخانه است. تعداد پیچانرودها از چهار مورد به سه مورد تقلیل یافته و بستر رودخانه در ابتدای بازه از حالت پیچانرودی خارج و حالت مستقیم و شریانی پیدا کرده است. بیشترین عامل تاثیرگذار در تغییرات مورفولوژی، تغییر در رژیم هیدرولوژیکی بهدلیل احداث سد، کاهش قابل ملاحظه رواناب در رودخانه و انباشت بار رسوبی در مسیر بستر است.
امید رجا؛ مسعود پارسی نژاد؛ مسعود تجریشی
چکیده
مدل SWAT، بهعنوان یک مدل جامع شبیهسازی آب سطحی در برآورد مولفههای بیلان آب با قابلیت امکان بررسی سناریوهای مختلف مدیریتی بر منابع آب پذیرفته شده است. در اغلب مطالعات، مدل SWAT بر اساس دقت در برآورد رواناب سطحی و مقایسه آن با اندازهگیریهای میدانی در ایستگاههای هیدرومتری واسنجی میشود. هدف از انجام این مطالعه، ...
بیشتر
مدل SWAT، بهعنوان یک مدل جامع شبیهسازی آب سطحی در برآورد مولفههای بیلان آب با قابلیت امکان بررسی سناریوهای مختلف مدیریتی بر منابع آب پذیرفته شده است. در اغلب مطالعات، مدل SWAT بر اساس دقت در برآورد رواناب سطحی و مقایسه آن با اندازهگیریهای میدانی در ایستگاههای هیدرومتری واسنجی میشود. هدف از انجام این مطالعه، استفاده از مدل واسنجی شده SWAT در برآورد برخی مولفههای بیلان آب شامل نفوذ عمقی، نشت جانبی، جریان برگشتی از آبخوان به رودخانه در دشت مهاباد است. ارزیابی مولفههای بیلان آب در منطقه غیراشباع و اثربخشی آن در بیلان آب آبخوان در مدیریت بهرهبرداری از منابع آب تلفیقی، مهم است. بررسیها نشان داد، مدل واسنجی شده SWAT قادر به برآورد تفاوت میزان نفوذ عمقی در سال تر نسبت به سال نرمال و تفاوت نفوذ در سال تر نسبت به سال خشک تحت تاثیر افزایش سطح بارندگی بوده است، بهطوریکه نتایج نشان داد مقدار نفوذ عمقی در سال تر نسبت به سالهای نرمال و خشک بهترتیب حدود 23 و 43 درصد افزایش یافته است. بهطور متوسط میزان نفوذ عمقی برابر با 157.86 میلیمتر (17.1درصد) برآورد شده است. در عین حال، مدل قادر به برآورد تفاوت میزان نفوذ در پهنههای مختلف دشت و در فصول مختلف سال با توجه به نوع کاربری و الگوی مدیریتی اراضی بوده است. میزان جریان جانبی نیز در سال تر نسبت به سال خشک افزایش یافته است، بهطوریکه میزان این مولفه دو برابر شده است. در این مطالعه، میزان متوسط جریان برگشتی از آبخوان به رودخانه نیز به میزان 14.1درصد (129.6میلیمتر) برآورد شد. بررسیها نشان داد، وجود سطح آب زیرزمینی کمعمق، سهم قابل توجهی در ایجاد جریانات سطحی برگشتی از آبخوان به رودخانه دارد. بهطورکلی، نتایج نشان داد تغذیه ناشی از بارندگی و آب آبیاری از منطقه غیراشباع بهعنوان یکی از مهمترین مولفههای ورودی مدلهای آب زیرزمینی مانند MODFLOW در مناطق خشک و نیمه خشک است. میزان تغذیه در برآورد دقیقتر نوسانات سطح ایستابی حائز اهمیت است. با توجه به اینکه مدل MODFLOW بهخوبی قابلیت برآورد فرایندهای تغذیه و جریان جانبی در منطقه غیراشباع را ندارد، لذا استفاده همزمان از مدلهای شبیهسازی SWAT و MODFLOW در برآورد مولفههای بیلان آب منطقه غیراشباع و تلفیق آن با مدل زیرزمینی در مطالعات و مدیریت بهرهبرداری از منابع آب تلفیقی اهمیت دارد.
محمود دمی زاده؛ رسول مهدوی؛ علیاکبر نوروزی؛ ارشک حلیساز؛ حمید غلامی
چکیده
قرارگیری استان هرمزگان در کمربند خشک و نیمهخشک جهان و نزدیکی با کشورهایی چون عربستان، پاکستان و افغانستان و همچنین شرایط بیابانی، فقر پوشش گیاهی، ناپایداری هوا و جریان بادهای شدید در این منطقه باعث وقوع طوفانهای گرد و غبار در مناطق مختلف این استان شده است که امروزه بهعنوان یکی از چالشهای زیستمحیطی در جنوب کشور شناخته میشود.بهمنظور ...
بیشتر
قرارگیری استان هرمزگان در کمربند خشک و نیمهخشک جهان و نزدیکی با کشورهایی چون عربستان، پاکستان و افغانستان و همچنین شرایط بیابانی، فقر پوشش گیاهی، ناپایداری هوا و جریان بادهای شدید در این منطقه باعث وقوع طوفانهای گرد و غبار در مناطق مختلف این استان شده است که امروزه بهعنوان یکی از چالشهای زیستمحیطی در جنوب کشور شناخته میشود.بهمنظور بررسی پدیده گرد و غبار در استان هرمزگان ابتدا کلیه دادههای هواشناسی 12 ایستگاه سینوپتیک منطقه بین سالهای 2000 تا 2018 میلادی موردبررسی قرار گرفتند و پس از مشخص شدن تاریخ وقوع طوفانهای گرد و غباری، تصاویر ماهوارهای موردنیاز برای رخدادهای فوق تهیه شد.بر اساس نتایج مشخص شد که ایستگاه قشم با 2762 روز بیشترین و ایستگاه میناب با 356 روز کمترین فراوانی وقوع گرد و غباری در استان را ثبت نمودهاند. همچنین سالهای 2007، 2008 و 2003 بیشترین رخداد این پدیده را در بین سالهای موردمطالعه دارا میباشند.بر اساس دادههای بررسیشده از مجموع 35716 روز همراه با پدیده گرد و غبار، 84 درصد رخدادهای گرد و غبار در ایستگاههای موردمطالعه دارای منشأ محلی (کد 07) و 16 درصد دارای منشأ فرامحلی (06) میباشد.همچنین بر اساس نتایج حاصل از پردازش دادههای فوق، بیشترین فراوانی وقوع گرد و غبار مربوط به سه ماه می، آوریل و ژوئیه میباشد و ماههای نوامبر، دسامبر و اکتبر دارای کمترین وقوع پدیده گرد و غبار در استان بوده است.برای بارزسازی و پایش تودههای گرد و غبار تعداد 48 تصویر سنجنده مودیس که در آن دید افقی کمتر از 1000 متر بوده و کمینه چهار ایستگاه هواشناسی استان وقوع طوفان گرد و غبار را در آن ثبت نمودهاند، با استفاده از چهار الگوریتم Ackerman, TDI, TIIDI, NDDI مورد پردازش و تحلیل قرار گرفتند.نتایج بیانگر کارایی بهتر الگوریتم TDI برای بارزسازی تودههای گرد و غبار در منطقه میباشد، ضمن اینکه مناطق شرقی استان هرمزگان، تالاب جازموریان، شرق سیستان و بلوچستان، مناطق غربی افغانستان و پاکستان و نیز مناطق مرکزی و جنوبی عربستان از مهمترین کانونهای تولید گرد و غبار در منطقه شناخته شدند.
راضیه صبوحی؛ حسین بارانی؛ مرتضی خداقلی؛ احمد عابدی سروستانی؛ اصغر طهماسبی
چکیده
یکی از مهمترین پدیدههایی که در سالهای اخیر منابع طبیعی و بهویژه جوامعی که معیشت آنها در ارتباط با آن است را تحت تأثیر قرار داده، تغییر اقلیم است. همچنین، پیشبینی متغیرهای اقلیمی بهمنظور دستیابی به تغییرات آینده و در نظر گرفتن سازگاریهایی برای رویارویی با تغییرات اقلیمی مورد توجه پژوهشگران است. بنابراین، در این بررسی، ...
بیشتر
یکی از مهمترین پدیدههایی که در سالهای اخیر منابع طبیعی و بهویژه جوامعی که معیشت آنها در ارتباط با آن است را تحت تأثیر قرار داده، تغییر اقلیم است. همچنین، پیشبینی متغیرهای اقلیمی بهمنظور دستیابی به تغییرات آینده و در نظر گرفتن سازگاریهایی برای رویارویی با تغییرات اقلیمی مورد توجه پژوهشگران است. بنابراین، در این بررسی، با هدف تحلیل روند گذشته و پیشبینی متغیرهای بارش، میانگین دمای کمینه و بیشینه بهترتیب از آزمون ناپارامتریک من-کندال و مدل گردش عمومی جو HadCM3 استفاده شد. به این منظور، دادههای خروجی مدل گردش عمومی جو HadCM3 با سه سناریو تغییر اقلیم A1B ،A2 و B1 با استفاده از مدل LARS-WG در منطقه سمیرم ریزمقیاس شد. نتایج نشان داد، متغیرهای دمایی (میانگین، میانگین بیشینه و میانگین کمینه) در شش ایستگاه مورد بررسی در فصل زمستان، پاییز و در بازه سالانه روند افزایشی داشته، در فصول بهار و تابستان متغیرهای دمایی مختلف روند متفاوتی نشان میدهند و متغیر بارش در بازه سالانه در بیشتر ایستگاهها روند منفی نشان میدهد. همچنین، نتایج پیشبینی دمای کمینه حاکی از آن است که دمای کمینه در طول قرن 21 با هر سه سناریو مورد بررسی عموماً افزایش پیدا میکند و بیشترین افزایش میانگین دمای کمینه نسبت به دوره فعلی در ماه نوامبر با بیش از 0.8 درجه سانتیگراد افزایش مشاهده میشود. پیشبینی دمای بیشینه نشاندهنده تغییر در آستانه دمای بیشینه و گرمتر شدن قرن حاضر در تمام ماههای سال بهجز ژانویه است و بارش در تمام ماهها بهجز ماه ژوئن و سپتامبر با استفاده از هر سه سناریو افزایش مییابد.
محمد حسنزاده نفوتی؛ احسان امامی میبدی
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی تغییرات زمانی و مکانی کیفیت آب زیرزمینی دشت مروست بهمنظور استفاده در برنامهریزی برای مدیریت این منابع صورت گرفت. به همین دلیل، دادههای کیفیت آب زیرزمینی دشت مروست شامل پارامترهای مجموع آنیونها و کاتیونها، درصد سدیم، Ca، Cl، EC، HCO3، K، Mg، Na، pH، SAR، SO4 و TH تهیه و با بررسی و بازسازی دادههای ناقص، ...
بیشتر
این تحقیق با هدف بررسی تغییرات زمانی و مکانی کیفیت آب زیرزمینی دشت مروست بهمنظور استفاده در برنامهریزی برای مدیریت این منابع صورت گرفت. به همین دلیل، دادههای کیفیت آب زیرزمینی دشت مروست شامل پارامترهای مجموع آنیونها و کاتیونها، درصد سدیم، Ca، Cl، EC، HCO3، K، Mg، Na، pH، SAR، SO4 و TH تهیه و با بررسی و بازسازی دادههای ناقص، دوره آماری 14 ساله از 1377 تا 1390 برای پژوهش انتخاب شد. برای اجرای روشهای زمینآماری، نیمتغییرنما و نیمتغییرنمای متقابل ترسیم و باتوجه به میزان R2 بیشتر، RSS کمتر و ساختار فضایی قویتر بهترین مدل انتخاب که مدل نمایی برای اغلب پارامترها مناسب تشخیص داده شد. سپس روشهای RBF، IDW با توانهای یک و دو، کریجینگ معمولی و کوکریجینگ معمولی برای اجرای درونیابی استفاده شد. با روش ارزیابی متقابل و سه شاخص برآورد خطای MAE، MBE و RMSE دقیقترین روش برای هر پارامتر انتخاب شد. نتایج نشان داد، روش کوکریجینگ معمولی برای اغلب پارامترها (کاتیون، آنیون، EC، Cl، Ca، K، Mg، Na و TH) بهترین روش میباشد. برای پارامترهای SAR، SO4 و pH روش کریجینگ معمولی، برای پارامتر درصد سدیم تابع پایه شعاعی و برای پارامتر HCO3 روش وزندهی عکس فاصله با توان یک مناسبترین روش تشخیصداده شد. نتایج حاصل نشان داد، غلظت اکثر پارامترها دارای روندی صعودی از غرب به شرق منطقه مورد مطالعه و جنوب به شمال آن منطقه میباشد. همچنین، با گذشت زمان روند کاهش کیفیت آب زیرزمینی مشاهده شد.
سید حمیدرضا صادقی؛ فهیمه میرچولی؛ زینب حزباوی؛ عبدالواحد خالدی درویشان؛ محسن خورسند
چکیده
اندازهگیری فرسایش و رسوب معمولا با استفاده از روشهای مختلف برای دستیابی به اطلاعات قابل اعتماد از میزان هدررفت خاک ضروری میباشد. در این راستا، بهکارگیری روشهای نو و دانش روز به سبب تسهیل در اندازهگیریها و افزایش دقت مورد نظر از اهمیت زیادی برخوردار است. لکن اطلاعات کافی در زمینه کارایی روشهای نوین در دسترس نیست. لذا، ...
بیشتر
اندازهگیری فرسایش و رسوب معمولا با استفاده از روشهای مختلف برای دستیابی به اطلاعات قابل اعتماد از میزان هدررفت خاک ضروری میباشد. در این راستا، بهکارگیری روشهای نو و دانش روز به سبب تسهیل در اندازهگیریها و افزایش دقت مورد نظر از اهمیت زیادی برخوردار است. لکن اطلاعات کافی در زمینه کارایی روشهای نوین در دسترس نیست. لذا، پژوهش حاضر با هدف بهکارگیری اسکنر نوری بهعنوان یکی از روشهای نوین اندازهگیری فرسایش خاک و مقایسه نتایج حاصل از آن با دو روش سنتی شیارسنج و پارافین در زمینه اندازهگیری فرسایش شیاری در شرایط آزمایشگاهی صورت پذیرفت. برای انجام پژوهش، ابتدا یک خاک لومی رسی در کرتهای آزمایشی با ابعاد 30 در 40 سانتیمتر و با شیب 20 درصد در معرض باران با شدت 50 میلیمتر بر ساعت به مدت 20 و 80 دقیقه و ایجاد فرسایش سطحی قرار داده شد. سپس، در مرحله بعد، باران با شدتهای 90 و 100 میلیمتر بر ساعت بهترتیب در مدتهای 20 و 80 دقیقه برای ایجاد فرسایشهای شیاری با ابعاد مختلف اجرا و در نهایت میزان فرسایش شیاری با سه روش اسکنر نوری، شیارسنج و پارافین اندازهگیری شد. نتایج بهدست آمده از اسکنر نوری با مقادیر غلظت رسوب اندازهگیری شده در خروجی کرت و نیز روشهای شیارسنج و پارافین مورد مقایسه قرار گرفت. میانگین میزان جابهجایی خاک از روشهای اسکنر نوری، شیارسنج و پارافین برای شدت 90 میلیمتر بر ساعت با مدت 20 دقیقه بهترتیب 79.73±283.30، 8.27±35.49 و 9.22±45.93 گرم و میانگین میزان جابهجایی خاک برای شدت 100 میلیمتر بر ساعت با مدت 80 دقیقه در اسکنر نوری، شیارسنج و پارافین بهترتیب 274.22±377.94، 5.71±41.45 و 11.45±46.20 بهدست آمد. بر اساس نتایج بهدست آمده، مشخص شد که نتایج حاصل از اسکنر نوری بسیار متفاوت و مقادیر آن بسیار بالاتر از دو روش سنتی مورد مطالعه است.
نادرقلی ابراهیمی؛ علیرضا اسلامی؛ فرود شریفی
چکیده
در شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک کشور، فقر پوشش گیاهی و کوهستانی بودن حوزههای آبخیز، با تمرکز و تبدیل رواناب به سیلاب، سالانه خسارات جانی و مالی فراوانی به مراکز صنعتی، شهری و روستایی وارد میشود. در طراحی و ایمنسازی پروژههای عمرانی، برآورد آستانه شروع رواناب یکی از مهمترین عوامل موثر در دقت برآورد حجم ...
بیشتر
در شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک کشور، فقر پوشش گیاهی و کوهستانی بودن حوزههای آبخیز، با تمرکز و تبدیل رواناب به سیلاب، سالانه خسارات جانی و مالی فراوانی به مراکز صنعتی، شهری و روستایی وارد میشود. در طراحی و ایمنسازی پروژههای عمرانی، برآورد آستانه شروع رواناب یکی از مهمترین عوامل موثر در دقت برآورد حجم و شدت سیل محسوب شده و محاسبه دقیق آن میتواند منجر به صرفهجویی در هزینه اجرایی و بهینهکردن ابعاد سازههای فنی شود. در این پژوهش، برای بررسی عوامل مؤثر در تعیین آستانه شروع رواناب از دادههای بارانساز و شبیهسازی رایانهای استفاده شد. با استفاده از دستگاه بارانساز، باران در شدتهای هشت تا 40 میلیمتر در ساعت و مدتهای 15، 30، 60 و 120 دقیقه شبیهسازی و آستانه شروع رواناب در هر آزمایش اندازهگیری شد. با استفاده از مقادیر اندازهگیری شده و بهکارگیری روشهای رگرسیونی چند متغیره خطی و غیرخطی، مدلهای مناسبی برای برآورد آستانه شروع رواناب بر اساس عوامل و ویژگیهای بارش، خاکشناسی و زمین بهدست آمد. نتایج نشان داد که عمق و شدت بارندگی بهعنوان عوامل اقلیمی، پوشش گیاهی و شیب بهعنوان عوامل زمین و نوع بافت شنی و رسی نیز بهعنوان عوامل خاکشناسی، متغیرهایی موثر در تعیین آستانه شروع رواناب هستند. ارتباط عوامل مستقل یاد شده و مشارکت آنها بهنحوی است که تخمینگر معنیدار برای آستانه شروع رواناب در منطقه میباشند. نتایج این پژوهش بیانگر ارتباط معنیداری بین مقادیر مشاهداتی و برآوردی آستانه شروع رواناب است، بهنحوی که روابط رگرسیونی بین این مقادیر ضریب تبیینی معادل 0.98 را نشان داد.
عطا امینی
چکیده
در حوضههایی که در اثر پیشی گرفتن مصارف آب از منابع آن، بحران کمبود آب رخ میدهد، متوازن نمودن این تراز منفی امری ضروری است. در چنین شرایطی، برای تامین منابع آب جدید، طرحهای انتقال آب بین حوضهای به بخشی از سیاستهای مدیریتی در کشور تبدیل شده است. در این طرحها، بعضا پتانسیلهای حوضه مبدا و مقصد بهدرستی ارزیابی نمیشود. در این ...
بیشتر
در حوضههایی که در اثر پیشی گرفتن مصارف آب از منابع آن، بحران کمبود آب رخ میدهد، متوازن نمودن این تراز منفی امری ضروری است. در چنین شرایطی، برای تامین منابع آب جدید، طرحهای انتقال آب بین حوضهای به بخشی از سیاستهای مدیریتی در کشور تبدیل شده است. در این طرحها، بعضا پتانسیلهای حوضه مبدا و مقصد بهدرستی ارزیابی نمیشود. در این پژوهش، طرح انتقال آب بین حوضهای از حوضه سیروان در استان کردستان به حوضههای سفیدرود و کرخه مورد ارزیابی قرار گرفت. این ارزیابی بر اساس اصول مدیریت یکپارچه حوضه و بر مبنای توانایی حوضه مبدا در تامین نیازهای فعلی و حفظ منابع آب برای توسعه آینده انجام شد. به این منظور، ضمن شناسایی مناطق مستعد، سناریوهای مختلفی برای توسعه کشاورزی و مصرف آب در حوضه سیروان تعریف شد. در تعیین سناریوهای توسعه کشاورزی معیارهای کمی با بیشترین اثرگذاری بهصورت نقشههایی در محیط GIS استخراج شد. همچنین، با تعیین نیاز خالص آبیاری محصولات به کمک نرمافزار CROPWAT، سناریوهایی نیز برای مصرف آب در بخش کشاورزی تعریف شد. نتایج نشان داد که حوضه سیروان با توجه به وضعیت منابع آب و خاک آن از پتانسیل توسعه کشاورزی مناسبی برخوردار است، بهطوری که میزان آورد سالانه حوضه از نیاز آبی بخش کشاورزی آن در افق طرح، کمتر است. نتایج این پژوهش بیانگر لزوم توجه هرچه بیشتر به مدیریت یکپارچه منابع آب در مطالعات طرحهای انتقال آب بین حوضهای در کشور است.
علی عبداللهزاده؛ مجید اونق؛ امیر سعدالدین؛ رئوف مصطفیزاده
چکیده
بر اساس اهمیت تهیه نقشههای پهنهبندی ضریب رواناب، سیلاب و نیز تاثیر آنها روی توسعه سکونتگاهی، هدف پژوهش حاضر اعمال تاثیر میزان ضریب رواناب آبخیز و پهنههای مختلف سیلابدشت در دوره بازگشتهای مختلف بر توسعه کاربری مسکونی در شرایط کاربری مسکونی فعلی و کاربری مسکونی بر مبنای مدل سیستمی آمایش سرزمین در حوضه زیارت استان گلستان ...
بیشتر
بر اساس اهمیت تهیه نقشههای پهنهبندی ضریب رواناب، سیلاب و نیز تاثیر آنها روی توسعه سکونتگاهی، هدف پژوهش حاضر اعمال تاثیر میزان ضریب رواناب آبخیز و پهنههای مختلف سیلابدشت در دوره بازگشتهای مختلف بر توسعه کاربری مسکونی در شرایط کاربری مسکونی فعلی و کاربری مسکونی بر مبنای مدل سیستمی آمایش سرزمین در حوضه زیارت استان گلستان است. نقشه کاربری مسکونی فعلی منطقه مورد مطالعه با استفاده از اطلاعات حاصل از تصاویر ماهوارهای سنجنده TM و بازدیدهای میدانی تهیه شد و سپس برای ارزیابی توان توسعه سکونتگاهی از مدل سیستمی آمایش سرزمین استفاده شد. همچنین، اطلاعات لازم برای تعیین ضریب رواناب شامل نقشه کاربری اراضی، شیب و بافت خاک تهیه و سپس مقادیر ضریب رواناب با استفاده از جدول سه ترکیبی تعیین شد. پهنهبندی خطر سیل در دوره بازگشتهای مختلف با استفاده از الحاقیه HEC-GeoRAS در محیط ArcMap انجام شد. نتایج نشان داد، 4/3 درصد از مساحت منطقه در وضعیت فعلی به کاربری سکونتگاهی اختصاص دارد، همچنین، بر اساس مدل سیستمی آمایش سرزمین، حدود نه درصد مساحت منطقه در طبقه مناسب یک و دو توسعه سکونتگاهی قرار دارد. با توجه به نقشه ضریب رواناب، متوسط ضریب رواناب بالقوه برابر 0.51 درصد است. با تلفیق نقشه ضریب رواناب با سیلاب با دوره بازگشتهای مختلف (25، 50، 100 و 200ساله) مشخص شد که در کاربری سکونتگاهی موجود، مناطق امن از خطر سیلاب بهترتیب برابر 47/318، 46/317، 44/316 و 44/316 هکتار میباشند. بنابراین، با افزایش دوره بازگشت، مساحت مناطق تحت تاثیر سیلاب در هر دو کاربری فعلی و نیز کاربری آمایشی افزایش یافته و این افزایش پهنه سیلاب در دوره بازگشت 100 و 200ساله نسبت به دوره بازگشتهای پایینتر برابر 5/3 هکتار بوده است.
مریم حافظ پرست؛ زهره پورخیراله
چکیده
سناریوهای واداشت تابشی که اخیرا در ایران مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته حاصل گزارش پنجم (AR5) هیات بینالدول تغییر اقلیم است که میزان تغییرات بارش و دما در دوره آتی را نسبت به دوره پایه نشان میدهد. در این پژوهش ابتدا میزان تغییرات بارش و دما و سپس اثر این پارامترها بر میزان رواناب حوضه سد دویرج در دوره 2016-2044 میلادی مورد بررسی قرار گرفته ...
بیشتر
سناریوهای واداشت تابشی که اخیرا در ایران مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته حاصل گزارش پنجم (AR5) هیات بینالدول تغییر اقلیم است که میزان تغییرات بارش و دما در دوره آتی را نسبت به دوره پایه نشان میدهد. در این پژوهش ابتدا میزان تغییرات بارش و دما و سپس اثر این پارامترها بر میزان رواناب حوضه سد دویرج در دوره 2016-2044 میلادی مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدا، مقادیر دما و بارش ماهانه مدلهای ACCESS1-0 ،BCC-CSM1.1 ،CANESM2 ،BNU-ESM و CSIROK3-5-0 تحت سناریوی RCP8.5 برای منطقه مورد مطالعه تهیه شد. سپس، با روش کوچک مقیاسسازی مکانی و زمانی عامل تغییر (Change factor) این دادهها برای منطقه مطالعاتی محاسبه شدند. با معرفی مقادیر دما، بارندگی و دبی به مدل IHACRES و واسنجی و صحتسنجی مدل، رواناب حوضه در دوره آتی شبیهسازی شد. بهمنظور تحلیل خشکسالی هیدرولوژیکی، تحلیل فراوانی آبدهیها و نیز شاخصهای SWSI ،SDI ،SRI و روش حد آستانه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان از افزایش 1.29 درجه سانتیگرادی دما نسبت به دوره پایه و افزایش 1.82 درصدی بارندگی دوره 2044-2016 نسبت به دوره مشاهداتی (2015-1987) منطقه دارد. همچنین، رواناب دوره آتی 9.4 درصد نسبت به دوره پایه افزایش داشته است. تحلیل فراوانی رواناب سالانه دوره آتی با دوره بازگشتهای 50 و 100 ساله بهترتیب 13.90 و 15.06 مترمکعب بر ثانیه، بهدست آمده است. بررسی کمی نمایههای خشکسالی نیز نشان داد که در دوره پایه سالهای 1996، 1998 و 2004 از وضعیت بسیار خوبی برخوردار بوده، سالهای 2008، 2009، 2011 و 2012 با خشکسالی روبرو بودهاند. همچنین، در دوره آتی 2024، 2025، 2033 و 2035 وضعیت خشکسالی خیلی ضعیف و سالهای 2020، 2029، 2037 و 2041 خشکسالی مشهود است. همچنین، بررسی میزان حجم کمبود دوره آتی به روش حد آستانه نشان داد که در حد آستانه 70Q در دوره آماری 2044-2016 در ایستگاه سد دویرج در سالهای 2037-2038 و 2040-2041 با حجم کمبود 2.64 میلیون مترمکعب، خشکسالی هیدرولوژیکی بهطور محسوس رخ میدهد.
حمید بابلی مؤخر
چکیده
زمینلغزشها از جمله مخاطرات طبیعی در حوزههای آبخیز هستند که هر ساله خسارات فراوانی را در پی دارند. فعالیتهای نئوتکتونیک نقش مهمی در افزایش رخداد زمینلغزش دارد. هدف از این پژوهش، بررسی ارتباط زمینساخت فعال و پهنههای لغزشی با بهرهگیری از شاخصهای مورفوتکتونیک در حوزه آبخیز رودخانه فهلیان میباشد. به همین منظور، ابتدا ...
بیشتر
زمینلغزشها از جمله مخاطرات طبیعی در حوزههای آبخیز هستند که هر ساله خسارات فراوانی را در پی دارند. فعالیتهای نئوتکتونیک نقش مهمی در افزایش رخداد زمینلغزش دارد. هدف از این پژوهش، بررسی ارتباط زمینساخت فعال و پهنههای لغزشی با بهرهگیری از شاخصهای مورفوتکتونیک در حوزه آبخیز رودخانه فهلیان میباشد. به همین منظور، ابتدا زمینلغزشهای منطقه به کمک تصاویر گوگل ارث، تصاویر ماهوارهای LANDSAT-8، عکسهای هوایی و بازدیدهای میدانی شناسایی، برداشت و ذخیره شد. سپس، نقشه پراکنش زمینلغزشها تهیه شد. در ادامه، نسبت به استخراج و محاسبه چهار شاخص مورفوتکتونیک حجم به سطح حوضه (V/A)، شاخص انشعابپذیری (BR)، شاخص تراکم سطحی آبراههها (P) و شاخص برجستگی نسبی (Bh) اقدام شد. شاخصهای مورفوتکتونیک در هر زیرحوضه اندازهگیری شد. محاسبه این شاخصها با استفاده از نقشههای توپوگرافی و زمینشناسی، تصاویر ماهوارهای و بازدیدهای میدانی و با بهرهگیری از اصول هندسی و ریاضی و به کمک امکانات موجود در نرمافزار ArcGis10.4 انجام گرفت. هر شاخص به سه رده به لحاظ فعالیت زمینساختی تقسیم و در نهایت، بر اساس تقسیمبندی هر شاخص، سطح فعالیت زمینساختی کل بر مبنای شاخص زمینساخت فعال نسبی (Iat) منطقه تعیین شد. در ادامه، با انطباق نقشه پراکنش زمینلغزشها با نقشه پهنهبندی زمینساخت فعال نسبی، درصد زمینلغزشهای رخداده در هر پهنه تکتونیکی مشخص شد. نتایج نشان داد که 67.34 درصد (428.34 هکتار) از زمینلغزشها در مناطق دارای فعالیت تکتونیکی بالا که تنها 45.73 درصد از کل وسعت حوضه مورد مطالعه را شامل میشود، به وقوع پیوسته است. این نتیجه نشاندهنده نقش تکتونیک فعال در افزایش رخداد زمینلغزش میباشد.
سجاد کیانی؛ صلاح کوچکزاده؛ سید احمد حسینی
چکیده
سرریز اوجی با پلان قوسی نسبت به سرریز با تاج خطی، دارای طول تاج بیشتری است. از اینرو در یک رقوم معین دریاچه، قادر به تخلیه بده بالاتری نسبت به سرریز مستقیم است و بههمین دلیل در طرحهایی که استفاده از آنها میسر است، ارجحیت دارند. هدف از این پژوهش، بررسی آزمایشگاهی تأثیر انحناء در پلان سرریز اوجی بر توزیع بده در واحد طول سرریز، ...
بیشتر
سرریز اوجی با پلان قوسی نسبت به سرریز با تاج خطی، دارای طول تاج بیشتری است. از اینرو در یک رقوم معین دریاچه، قادر به تخلیه بده بالاتری نسبت به سرریز مستقیم است و بههمین دلیل در طرحهایی که استفاده از آنها میسر است، ارجحیت دارند. هدف از این پژوهش، بررسی آزمایشگاهی تأثیر انحناء در پلان سرریز اوجی بر توزیع بده در واحد طول سرریز، تعیین ضریب جریان و شناخت رفتار هیدرولیکی جریان میباشد. این بررسی بر روی مدل فیزیکی سرریز سد گرمیچای و ضمایم آن که در آزمایشگاه هیدرولیک پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری ساخته شد، صورت گرفت. نتایج این بررسی به اصلاح ضوابط طراحی اولیه منجر شد و طرح اصلی را تدقیق نمود. نتایج آزمایشگاهی نشان داد که ضریب بده این سرریز در حالت آزاد، بهطور متوسط نه درصد کمتر از ضریب بده در سرریزهای اوجی با محور مستقیم است. از طرفی سرریز در بدههای بیشتر از 1.3 بده طراحی، حالت مستغرق داشته و ضریب بده جریان با افزایش بار آبی بالادست سرریز، روند نزولی دارد.