غلامرضا قهاری؛ امیر گندمکار
چکیده
در کشورهای توسعه نیافته و کمتر توسعه یافته مناطق خشک، برای تأمین آب مورد نیاز، سادهترین راه یعنی برداشت از سفرههای آب زیرزمینی انتخاب میشود. پیآمد منفی این نوع برداشت در بخش کمیت منابع آب، روشن و ملموس است. پخش سیلاب یکی از راهکارهای مدیریت منابع آب در مناطق خشک و نیمهخشک است که میتواند تأثیرات مثبتی بر منابع آب زیرزمینی ...
بیشتر
در کشورهای توسعه نیافته و کمتر توسعه یافته مناطق خشک، برای تأمین آب مورد نیاز، سادهترین راه یعنی برداشت از سفرههای آب زیرزمینی انتخاب میشود. پیآمد منفی این نوع برداشت در بخش کمیت منابع آب، روشن و ملموس است. پخش سیلاب یکی از راهکارهای مدیریت منابع آب در مناطق خشک و نیمهخشک است که میتواند تأثیرات مثبتی بر منابع آب زیرزمینی داشته باشد. این پژوهش، سعی بر نشان دادن تأثیر پخش سیلاب بر کمیت آبهای زیرزمینی منطقه گربایگان فسا دارد. با بررسی دادههای ماهانه سطح آب چهار چاه پیزومتری از سال 1371 تا سال 1392، تغییرات سالانه چاهها تعیین شد. روند عمومی سطح آب زیرزمینی دشت، بهرغم عملکرد پخش سیلاب، حالت نزولی را نشان میدهد. بنابراین، برای اینکه نقش پخش سیلاب در تغذیه آبخوان نشان داده شود، تغییرات سطح آب زیرزمینی در سالهای با افزایش سیلاب و همچنین، سالهای با کاهش سیلاب بررسی شد. نتایج نشان میدهد که کمترین افت مربوط به پیزومترهای یک و سه میباشد. پیزومتر یک بهعلت تأثیر گسل و پیزومتر سه بهعلت تأثیر پخش سیلاب، کمترین افت را نشان میدهند. نتایج حاصل از تحلیل آماری مؤلفههای اصلی بر روی دادههای سطح آب چهار پیزومتر بهصورت ماهانه نشان میدهد که مؤلفه اول با بیان بیش از 83 درصد از پراش دادهها، مهمترین و مؤثرترین شاخص افت سطح آب در منطقه میباشد. مرتبسازی بارهای مؤلفههای اصلی بر اساس مؤلفه اول، نشاندهنده میزان افت زیاد در پیزومترهای دو و چهار میباشد که با نتایج حاصل از بررسی نقشه هم افت دشت مطابقت دارد. پیزومتر دو بهعلت اثر تبخیر و تعرق درختان جنگلی و پیزومتر چهار بهعلت استحصال بیش از حد آب کشاورزی در آن محدوده، بیشترین افت را نشان میدهند.
حسین ایزانلو؛ مهدی وفاخواه
چکیده
برآورد سیل با دوره بازگشت معین، برای طراحی سازههای هیدرولیکی، تثبیت سواحل رودخانه، پروژههای آبخیزداری و پهنهبندی سیل یکی از عناصر مهم محسوب میشود. حوزه آبخیز کوشکآباد یکی از زیرحوضههای اصلی حوضه کشفرود در شمال شرق ایران، با مساحت 87.45 کیلومترمربع در 11 کیلومتری مشهد، بهلحاظ داشتن شرایط خاص اقلیمی و توپوگرافی ...
بیشتر
برآورد سیل با دوره بازگشت معین، برای طراحی سازههای هیدرولیکی، تثبیت سواحل رودخانه، پروژههای آبخیزداری و پهنهبندی سیل یکی از عناصر مهم محسوب میشود. حوزه آبخیز کوشکآباد یکی از زیرحوضههای اصلی حوضه کشفرود در شمال شرق ایران، با مساحت 87.45 کیلومترمربع در 11 کیلومتری مشهد، بهلحاظ داشتن شرایط خاص اقلیمی و توپوگرافی همواره در معرض وقوع سیلابهای مخرب و خسارتهای ناشی از آن است. در این تحقیق، برای برآورد دبی بیشینه سیلاب حوضه از سه روش مدل هیدرولوژیکی بارش–رواناب HEC-HMS، تحلیل فراوانی سیلاب و معادلههای تجربی کریگر، دیکن و فانینگ استفاده شده است. روش درصد خطای نسبی دبی پیک سیل نیز، برای مقایسه برآوردی دبی بیشینه سیل مربوط بهروشهای مزبور بهکارگرفته شده است. در روش تحلیل فراوانی سیلاب بهدلیل اینکه ایستگاههای هیدرومتری منطقه (حوضه کشفرود)، فاصله زیادی از نظر مکانی با حوضه مورد مطالعه داشته، بعضاً دارای شرایط اقلیمی و توپوگرافی متفاوتی با حوضه مورد تحقیق هستند. این روش تفاوت قابل توجهی در برآورد دبی بیشینه سیل حوضه کوشکآباد در مقایسه با دو روش دیگر داشته، بدین منظور قابل استناد نیست. در شبیهسازی بارش–رواناب با HEC-HMS پس از تهیه اطلاعات مورد نیاز، برای تهیه هیدروگراف سیل، از روش سازمان حفاظت خاک آمریکا (SCS) در تبدیل رابطه بارش–رواناب در سطح حوضه، و نیز روندیابی آبراهههای اصلی بهروش ماسکینگام بهمنظور استخراج هیدروگراف سیل خروجی حوضه استفاده شد. واسنجی لازم برای پارامتر تلفات اولیه صورت گرفته، با توجه به نتایج واسنجی مدل مزبور در حوضه مورد مطالعه، برای برآورد دبی بیشینه سیل قابل استناد است. همچنین نتایج برآوردی معادلههای تجربی بهکارگرفته شده نیز بهدلیل کالیبره شدن با شرایط منطقه، قابل استناد با مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS برای حوضه مورد مطالعه است.
حمیدرضا پیروان؛ محسن شریعتجعفری؛ دادور لطفاللهزاده
چکیده
این تحقیق در حوزه آبخیز سد لتیان بهمنظور تعیین ارتباط بین زمینلغزشها و افزایش بار رسوبی رودخانه جاجرود انجام شده است. میزان رسوبدهی شش زیرحوزه آبخیز بالادست سد لتیان به دو روش برآوردی و مشاهدهای محاسبه شد. به کمک تصاویر ماهوارهای ETM+ و Google Earth، موقعیت مکانی بیش از 150 لغزش بهوقوع پیوسته شناسایی و به نقشه درآمد. ...
بیشتر
این تحقیق در حوزه آبخیز سد لتیان بهمنظور تعیین ارتباط بین زمینلغزشها و افزایش بار رسوبی رودخانه جاجرود انجام شده است. میزان رسوبدهی شش زیرحوزه آبخیز بالادست سد لتیان به دو روش برآوردی و مشاهدهای محاسبه شد. به کمک تصاویر ماهوارهای ETM+ و Google Earth، موقعیت مکانی بیش از 150 لغزش بهوقوع پیوسته شناسایی و به نقشه درآمد. با مقایسه دادههای رسوب مشاهدهای با دادههای برآورد مدل MPSIAC در دو زیرحوضه لواسانات و کند- افجه مشخص شد که حوضه لواسانات کمتر از حوضه کند– افجه توان رسوبزایی دارد، ولی با این وجود، میزان رسوب مشاهدهای حوضه لواسانات بر اساس تن در سال حدود دو برابر حوضه کند-افجه است و این در حالی است که مساحت لغزش در لواسانات 1.8 و در کند– افجه 0.7 مساحت کل حوضه است. بر اساس رسوبدهی برآوردی به کمک مدل MPSIAC، متوسط وزنی تولید رسوب ویژه دو زیر حوضه کند– افجه با درصد مساحت لغزش 0.7 درصد و گرمابدر با درصد مساحت لغزش 2.4 درصد بهترتیب برابر با 387.02 و 431.39 مترمکعب بر کیلومتر مربع در سال است که بدین مفهوم است که با افزایش درصد نسبی مساحت زمینلغزش ها از 0.7 به 2.4 درصد، حدود 11.5 درصد رسوبدهی ویژه حوضه زیادتر شده است. بر اساس تحلیل دادههای ایستگاه هیدرومتری رودک در خروجی حوضه جاجرود، متوسط دبی رسوب رودخانه جاجرود در نه ماهه اول سال 1383 و قبل از رخدادهای زمینلغزشی ناحیه حاجیآباد 6.17 تن بر روز بوده که در نه ماهه بعد از زمینلغزش به متوسط 16.9 تن بر روز افزایش یافته است. این مقدار معادل 170 درصد افزایش بار رسوبی رودخانه در نه ماهه بعد از رخدادهای مذکور است. نکته جالب توجه این است که این افزایش در حالی است که در این دوره حدود 30 درصد حجم جریان کاهش داشته است و این به مفهوم آن است که افزایش بار رسوبی نه تنها ناشی از افزایش دبی جریان نبوده بلکه کاهش 30 درصدی دبی جریان میتوانسته در کاهش بار رسوبی نیز تاثیرگذار بوده باشد، بنابراین با در نظر گرفتن مساحت 20.45 هکتار زمینلغزشهای فوقالذکر، هر هکتار زمینلغزش، موجب افزایش بیش از هشت درصد بار رسوبی رودخانه شده است.
رامین بیدل؛ عبدالرسول تلوری؛ مسعود گودرزی
دوره 1، شماره 3 ، آبان 1388، ، صفحه 189-200
چکیده
بارندگی یکی از اساسیترین، متغیرهائی است که در بررسی مسایل اقلیمی مورد مطالعه قرارمیگیرد. این اهمیت به دلیل نقش بارش بر همه اجزاء مرتبط با متغیرهای هیدرولوژیکی است. اما این متغیر حیاتی، خود با تغییرات زمانی و مکانی روبهرو است. بهعبارت دیگر، زمان وقوع بارش و همچنین محل دریافت ریزش جوی به دلایل مختلف ازجمله الگوهای سینوپتیکی ...
بیشتر
بارندگی یکی از اساسیترین، متغیرهائی است که در بررسی مسایل اقلیمی مورد مطالعه قرارمیگیرد. این اهمیت به دلیل نقش بارش بر همه اجزاء مرتبط با متغیرهای هیدرولوژیکی است. اما این متغیر حیاتی، خود با تغییرات زمانی و مکانی روبهرو است. بهعبارت دیگر، زمان وقوع بارش و همچنین محل دریافت ریزش جوی به دلایل مختلف ازجمله الگوهای سینوپتیکی وگردش هوای فـوقـانی و ارتباط آن با گردش هوای سطحی، دائما در حال تغییراست. لذا،طـراحـی سـازههای رودخـانهای مبتنی بر رگبار طـرح خواهد بود. برای افزایش ضریب اطمینان در محاسبات مربوطه لازم است شناخت کافی از شرایط بارش منطقه مطالعاتی از جمله الگوی بارندگیها کسب نمود. در این پژوهش، با مطالعه رگبارهای هفت ایستگاه در استان کرمانشاه و پس از جداسازی رگبارهای شدید،و بیبعدسازی آنها،الگوهای توزیع زمانی بارش مبتنی بر روش میانگین ترسیمی پیلگریم و احتمالاتی Huff ارائه شده است. با بررسی رگبارهای کلیه ایستگاهها ( 2989 واقعه) مورد، مشخص شده، رگبارهای گروه بارش یکساعته حدوداً 30 درصد و گروههای یک تا ششساعته بیش از 80 درصد رگبارها را شامل شدهاند. همچنین با بررسی الگوهای بهدست آمده و توزیع مقادیر در25%های زمانی،مشاهده شد که در کلیه ایستگاهها و گروههای تداوم، حداکثر بارش در25% دوم دارای فراوانی 48.21 درصد و کمترین دریافت بارش مربوط به 25% چهارم با فراوانی 7.14 درصد است. نتیجتا اینکه 25% دوم و سوم مجموعا از نظر دریافت حداکثر بارش دارای فراوانی 80.35 درصد است. در الگوهای منطقهای نیز توزیع سهم دریافت بارش 25% دوم با 75 درصد و25% سوم با 25 درصد،گروههای یک تا 24ساعته منطقهای را پوشش میدهد. در روش توزیع احتمالاتی،که رگبارها براساس چارکهای زمانی دریافت کننده حداکثر بارش به چارکهای اول تا چهارم تقسیم میشوند،اغلب ایستگاههای مورد مطالعه در رگبارهای کوتاه مدت و غالبا یک تا ششساعته،چارک دومی بوده و سهم بعدی را نیز چارک سوم به خود اختصاص داده است. الگوهای منطقهای ناشی از این روش نیز حکایت از چیرهگی چارک دوم در اغلب گروههای بارشی دارد و رتبه بعدی را هم چارک سوم از آن خود کرده است. این موضوع بهوسیله کاربرد روش میانه نیز مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاصل از مقایسه الگوهای بهدست آمده با الگوهای دفترحفاظت خاک (SCS)، عدم تطابق با آنها را کاملا نشان میدهد.فقط تا حدودی و بهطور نسبی الگوی IA با الگوی چارک دوم احتمالاتی و میانه مشابهت دارد. در نتیجه بهکارگیری الگوهای تیپ دراستان توصیه نمیشود و فقط در وضعیت مذکور کاربرد آن بایستی با احتیاط صورت پذیرد.
سعید نجفی؛ سید حمیدرضا صادقی؛ توبیاس هکمن
چکیده
برنامههای مدیریت جامع حوزههای آبخیز، نیازمند توجه به رسوب و فرایندهای مربوط به آن در قالب مدیریت رسوب هستند. در حالیکه فرایندهای حاکم بر رفتار تولید رسوب در مقیاس حوزههای آبخیز کمتر مورد توجه بوده است. مدیریت رسوب شامل تمام اقداماتی است که فرسایش، انتقال، بازتوزیع و ترسیب رسوب را در راستای انحراف یا تلهاندازی رسوب در سامانههای ...
بیشتر
برنامههای مدیریت جامع حوزههای آبخیز، نیازمند توجه به رسوب و فرایندهای مربوط به آن در قالب مدیریت رسوب هستند. در حالیکه فرایندهای حاکم بر رفتار تولید رسوب در مقیاس حوزههای آبخیز کمتر مورد توجه بوده است. مدیریت رسوب شامل تمام اقداماتی است که فرسایش، انتقال، بازتوزیع و ترسیب رسوب را در راستای انحراف یا تلهاندازی رسوب در سامانههای آبراههای تحت تأثیر قرار میدهد. بر همین اساس، اتصال رسوبی بهعنوان مفهومی نوظهور در مدیریت رسوب، در چند سال اخیر برای بررسی انتقال رسوب در بخشهای مختلف حوزههای آبخیز مورد توجه قرار گرفته است. حال آنکه اتصال رسوبی بهعنوان انتقال رسوب از میان تمام منابع رسوب به تمام مخازن رسوب ممکن در حوزه آبخیز طی فرایند فرسایش خاک تعریف میشود. بر همین اساس، اتصال ساختاری، مفهومی مشتق شده از اتصال رسوبی است که با بررسی آناتومی سامانه آبخیز، پتانسیل جابهجایی ذرات رسوب در سراسر سامانه آبخیز را مورد بررسی قرار میدهد. طبعا با تعیین مناطق با الگوی اتصال ساختاری یکسان، اعمال نسخههای یکسان و یکپارچه مدیریت رسوب ممکن خواهد بود. از اینرو، پژوهش حاضر بهمنظور بررسی شاخص اتصال ساختاری رسوب در سال 1393 در حوزه آبخیز تهم زنجان انجام شد. برای محاسبه شاخص اتصال ساختاری از لایههای مدل رقومی ارتفاعی، عامل پوشش گیاهی و بازدیدهای مکرر میدانی استفاده شد و ارزیابیهای لازم برای آزمون نتایج بهدست آمده صورت گرفت. نتایج ارزیابی صحت نمایش وضعیت اتصال ساختاری رسوب نشان داد که تطابق قابل قبولی بین شاخص اتصال میدانی و نقشه اتصال ساختاری وجود داشته است. نقشه اتصال ساختاری نیز با مقادیر بیشینه، کمینه و میانگین بهترتیب 1.02، 8.24- و 5.95- نشان داد که 32 درصد از حوزه آبخیز اتصال ساختاری بالایی دارد که عمدتاً در بخشهای غربی آبخیز تمرکز داشتهاند. بهنظر میرسد با توجه به محاسبه سریع، هزینه کم، استفاده از دادههای زودیافت و کارایی مفهوم اتصال ساختاری در تعیین اولیه منابع رسوبی، این شاخص عامل بسیار مفیدی در مدیریت رسوب حوزههای آبخیز در ایران باشد.
فرزاد بیات موحد؛ سعید نجفی؛ محمد روغنی
چکیده
آگاهی از روشهای استفادهی بهینه از آب باران تحت سامانههای مختلف بهمنظور غلبه بر تنشهای آبی، ارتقاء عملکرد محصولات تولیدی و چگونگی تاثیر آنها امری مهم است. بنابراین، در این مقاله اثر سامانههای آبگیر باران تحت پنج تیمار بدون تغییر در سامانه (A)، تیمار با حذف پوشش گیاهی و سنگریزه همراه با فیلتر سنگریزهای (B)، تیمار با ...
بیشتر
آگاهی از روشهای استفادهی بهینه از آب باران تحت سامانههای مختلف بهمنظور غلبه بر تنشهای آبی، ارتقاء عملکرد محصولات تولیدی و چگونگی تاثیر آنها امری مهم است. بنابراین، در این مقاله اثر سامانههای آبگیر باران تحت پنج تیمار بدون تغییر در سامانه (A)، تیمار با حذف پوشش گیاهی و سنگریزه همراه با فیلتر سنگریزهای (B)، تیمار با حذف پوشش گیاهی و سنگریزه بدون فیلتر سنگریزهای (C)، تیمار با عایق کردن بخشی از سامانه همراه با فیلتر سنگریزهای (D) و تیمار با عایق کردن بخشی از سامانه بدون فیلتر سنگریزهای (E) بر عوامل فتوسنتزی نهال زردآلو مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام طرح تیمارهای ذکر شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در ابعاد هشت، پنج و 5/0 متر بهترتیب برای طول، عرض و عمق در هر سامانه طراحی شد. ساختار سامانهها به گونهای بود که با شیب تقریبی نه درصد به سمت پاییندست ادامه مییافت. به منظور تسریع نفوذ رواناب و توزیع آن در منطقه ریشهدوانی فیلتری به قطر 10 و عمق 30 سانتیمتر در تمام تیمارها ایجاد شد. در سال 1390 پس از یک بارندگی 22 میلیمتری با فاصله زمانی 10 و 23 روز از بارندگی، چهار عامل فتوسنتزی شامل میزان فتوسنتز در واحد سطح برگ، هدایت روزنه ای آب، میزان تعرق و جذب CO2زیر روزنهای اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که در سه عامل از چهار عامل اندازهگیری شده، اختلاف معنیداری بین تیمارهای مختلف وجود دارد و جالبتر اینکه تیمارهای با بیشترین و کمترین عملکرد نیز در اکثر موارد با یکدیگر منطبق بودهاند که این امر میتواند وابستگی این عوامل به یکدیگر را بیان کند بهطوریکه کاهش یا افزایش هر عاملی سبب تاثیر در عامل دیگر میشود. بهطور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که سامانههای عایق کردن بخشی از سامانه بدون فیلتر سنگریزهای (E) و حذف پوشش گیاهی و سنگریزه بدون فیلتر سنگریزهای (C) بیشترین تاثیر مثبت را بر ارتقاء عملکرد عوامل فتوسنتزی نهالهای زردآلو داشته است. در حالی که تیمار بدون تغییر در سامانه (A) دارای کمترین عملکرد در عوامل فتوسنتزی بوده است. تأثیر تیمارهای مدیریتی در تحویل رواناب به نهالها عمدهترین دلیل در کسب این نتایج بوده است.
حمیدرضا پیروان؛ محسن شریعت جعفری
چکیده
یکی از مشکلات پیش روی کاربران مدلهای تجربی برآورد فرسایش و رسوب در ایران، استفاده از مدلهایی است که برای خارج از کشور تهیه شده و بالطبع در این مدلها بهخصوص در مورد عامل زمینشناسی بسته به تنوع سنگی کشور مبدع، امتیازاتی به لیتولوژیها نسبت دادهاند که به دلایلی چند در مورد کشور پهناور ایران با آن همه تنوع لیتولوژیکی ...
بیشتر
یکی از مشکلات پیش روی کاربران مدلهای تجربی برآورد فرسایش و رسوب در ایران، استفاده از مدلهایی است که برای خارج از کشور تهیه شده و بالطبع در این مدلها بهخصوص در مورد عامل زمینشناسی بسته به تنوع سنگی کشور مبدع، امتیازاتی به لیتولوژیها نسبت دادهاند که به دلایلی چند در مورد کشور پهناور ایران با آن همه تنوع لیتولوژیکی همخوانی ندارد. در راستای کاهش مشکلات کاربران مدلهای تجربی یادشده و افزایش بهرهوری، بومیسازی روشهای موجود و ارائه روش منطبق با شرایط طبیعی ایران، این پژوهش انجام شده است. در مدلهای تجربی برآورد فرسایش و رسوب رایج در کشور مانند PSIAC و EPM، عامل لیتولوژی از میان عوامل امتیازآور، از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار است. در پژوهش حاضر، یک طبقهبندی جامع برای لیتولوژیهای مختلف بر مبنای ویژگیهای کانیشناسی، شیمیایی، بافت و ساخت و خصوصیات مقاومتی در 10 رده حساسیت به فرسایش ارائه شده است. نتایج نشان داد که در کشور، بیش از 70 درصد سازندهای زمینشناسی دارای مقاومت کم تا خیلی کم نسبت به عوامل فرسایش بوده و لذا پتانسیل رسوبدهی بالایی را نیز خواهند داشت. لذا، با در نظر گرفتن آب و هوای خشک حاکم بر گستره عظیمی از ایران و نرخ خاکزایی کم، بررسی میزان فرسایشپذیری سازندهای زمینشناسی برای ارزیابی نرخ فرسایشپذیری حوزههای آبخیز ایران از اهمیت ویژهای برخوردار است. رتبهبندی حساسیت به فرسایش سازندهای زمینشناسی به فرسایش در سطح حوزههای 30 گانه رتبه چهار تماب بهکمک این روش انجام شد و سپس با نتایج میزان تولید رسوب مشاهداتی و برآوردی آن حوضهها مقایسه شد. نتایج حاصله با شرایط طبیعی تطابق خوبی نشان داده است با در نظر گرفتن سایر پارامترهای مهم حوضه مانند توپوگرافی و شرایط بارندگی، میتوان با سطح اطمینان بالا و قابل قبول به آن اعتماد کرد و از آن برای رتبهبندی حساسیت به فرسایش سازندها و واحدهای سنگی استفاده نمود.
سیدعباس عطاپورفرد
چکیده
با توجه به عدم امکان استفاده قطعی از یک یا چند ویژگی بهعنوان منشاءیاب در مطالعات منشاءیابی، انتخاب آن با توجه به نوع و ویژگیهای منابع تولید رسوب صورت میگیرد. بدینترتیب باید منشاءیابهای مختلف برای تعیین منابع تولید رسوب، در طرحهای تحقیقاتی مورد ارزیابی قرار گرفته و برای مناطق مشابه توصیه شوند. در این پژوهش، کارایی ...
بیشتر
با توجه به عدم امکان استفاده قطعی از یک یا چند ویژگی بهعنوان منشاءیاب در مطالعات منشاءیابی، انتخاب آن با توجه به نوع و ویژگیهای منابع تولید رسوب صورت میگیرد. بدینترتیب باید منشاءیابهای مختلف برای تعیین منابع تولید رسوب، در طرحهای تحقیقاتی مورد ارزیابی قرار گرفته و برای مناطق مشابه توصیه شوند. در این پژوهش، کارایی عناصر نادر خاکی برای تفکیک رسوبات واحدهای سنگی مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. بر همین اساس، 69 نمونه از بخش سطحی و آبکندهای فعال 10 واحد سنگشناسی حوزه آبخیز چنداب اخذ و مقدار عناصر نادر خاکی آن به روش فعالسازی نوترون اندازهگیری شد. در ادامه، با بررسی فرضیات روش تحلیل تشخیص (تبعیت توزیع عناصر از تابع توزیع نرمال، برابری ماتریس کواریانسها و همخطی چندگانه) و در نظر گرفتن برخی ملاحظات، تحلیل تابع تشخیص صورت گرفت. بر این اساس، واحدهای سنگی حوضه در پنج گروه طبقهبندی شده و عناصر نادر خاکی Yb، Sc، Sm، Th و Eu بهعنوان عناصر منشاءیاب انتخاب شدند. با توجه به روش F یک متغیره ضرایب ساختاری توابع تشخیص، عناصر منتخب در سطح اعتماد 95 درصد قادر به تفکیک رسوبات گروههای سنگشناسی از یکدیگر هستند. در این میان، عناصر Sm، Eu، Yb و Sc قدرت تفکیک تقریبا یکسان داشته و قابلیت تفکیک عناصر Th نسبت به آنها کمتر است.
صمد شادفر؛ علیاکبر داودیراد؛ حمیدرضا پیروان
چکیده
یکی از انواع فرسایش آبی که باعث تخریب زمینهای کشاورزی و مرتعی در حوزههای آبخیز خشک و نیمهخشک میشود، فرسایش خندقی است. با توجه به نقش این نوع فرسایش در تخریب خاک، این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه فرسایش خندقی در کاربریهای زراعی و مرتعی در حوزه آبخیز رباط ترک انجام شد. در این پژوهش سه خندق معرف در واحدهای کاری مرتعی و زراعی انتخاب ...
بیشتر
یکی از انواع فرسایش آبی که باعث تخریب زمینهای کشاورزی و مرتعی در حوزههای آبخیز خشک و نیمهخشک میشود، فرسایش خندقی است. با توجه به نقش این نوع فرسایش در تخریب خاک، این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه فرسایش خندقی در کاربریهای زراعی و مرتعی در حوزه آبخیز رباط ترک انجام شد. در این پژوهش سه خندق معرف در واحدهای کاری مرتعی و زراعی انتخاب شد و در قسمتهای راس، وسط و دهانه خروجی تعداد نه پروفیل و در منطقه شاهد هر کاربری نیز یک پروفیل حفر شد. بافت، مواد آلی، درصد گچ و آهک، هدایت الکتریکی و SAR نمونههای خاک اندازهگیری و مورد بررسی قرار گرفت. در هر واحد کاری و همچنین، منطقه شاهد، میزان نفوذپذیری خاک در محل حفر پروفیلها اندازهگیری شد. با نقشهبرداری از خندقها، خصوصیات مورفومتری آنها مانند پلان طولی و عرضی، عرض بالا، پایین و عمق خندق، شکل سطح مقطع، نسبت عرض به عمق، شیب بستر و طول خندق اندازهگیری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که میزان SAR و کاتیون سدیم سبب پخشیدگی ذرات خاک و تشدید فرسایش خندقی در هر دو واحد کاری شده است. در واحد کاری زراعی درصد رس و سیلت بهترتیب 29 و 11 درصد در لایه سطحی راس خندق معرف و میزان ماده آلی از 0/30 تا 1/82 درصد است. در واحد کاری مرتعی درصد رس و شن بهترتیب 41 و 43 درصد در لایه سطحی راس خندق است و میزان ماده آلی از 0/29 الی 0/99 درصد تغییر میکند. در واحد کاری مرتعی در یک سطح مشخص تعداد خندقها بیشتر و نسبت به واحد کاری زراعی فعالتر هستند. ضمنا نتایج نشان داد که مقدار TNV در واحد کاری زراعی بیشتر از واحد کاری مرتعی بوده و عواملی مانند pH و EC نیز در واحد کاری مرتعی بیشتر از واحد زراعی میباشند. در هر دو واحد نسبت عرض به عمق در تمامی خندقها بیش از یک بوده و میزان نفوذپذیری خاک در واحدهای کاری زراعی و مرتعی بهترتیب 4/25 و 3/45 سانتیمتر بر ساعت میباشند.
حمیده دقیق
چکیده
دهانههای بنادر، مصبها و خورها همواره در معرض خطر امواج، انسداد و فرسایش هستند. بهمنظور حفاظت از چنین محیطهایی و برای افزایش ایمنی در ناوبری، سازههای ساحلی احداث میشوند. یکی از این سازهها، جتی است که بهمنظور تثبیت دهانه بندر در منطقه احداث میشود. سواحل همواره در معرض دگرگونی ناشی از امواج و فرآیندهای ساحلی هستند. احداث ...
بیشتر
دهانههای بنادر، مصبها و خورها همواره در معرض خطر امواج، انسداد و فرسایش هستند. بهمنظور حفاظت از چنین محیطهایی و برای افزایش ایمنی در ناوبری، سازههای ساحلی احداث میشوند. یکی از این سازهها، جتی است که بهمنظور تثبیت دهانه بندر در منطقه احداث میشود. سواحل همواره در معرض دگرگونی ناشی از امواج و فرآیندهای ساحلی هستند. احداث سازههای ساحلی در دریا سبب تغییر در این دگرگونیها میشود که خود میتواند بهجای سودمندی و استفاده درست، سبب افزایش مشکلات و خسارتهای پیشبینی نشده شود. در این تحقیق بهمنظور ارزیابی سازه احداث شده روی دهانه بندر کیاشهر واقع در سواحل جنوبی دریای خزر در استان گیلان، از دو مدول BW و NSW نرم افزار مایک 21 برای شبیهسازی امواج در دهانه بندر استفاده شده است. مقایسه اقلیم موج در دو حالت قبل و بعد از احداث جتی نشان میدهد که امواج در نزدیکی ورودی بندر، ارتفاع کمتری در حالت بعد از احداث جتی دارند، ولی همچنان نفوذ امواج شمال و شمال شرقی به بندر بهعلت طول کم جتی شرقی، آرامش ورودی بندر را مختل میکند و در حالت بعد از احداث جتی، همچنان امواج شمال شرقی بهدلیل شکل خاص سازه، بندر را متأثر میسازند و امواج شمال غربی با توجه بهشکل سازه کمتر دهانه را مختل میکنند. کاهش ارتفاع امواج ناشی از احداث جتیها در محدوده 0.15 تا 1.2 متر قرار دارد. همچنین بهمنظور ارزیابی کارآیی این دو مدول در شبیهسازی امواج در دهانه بندر، نمودار ارتفاع امواج حاصل از نتایج دو مدول BW و NSW را رسم کرده که نتایج نشان داد در دهانه بندر، مقادیر بهدست آمده برای ارتفاع امواج از مدول BW بهعلت در نظر گرفتن اثر تفرق، بیشتر است.
مجید حیدریزاده؛ سید سعید موسویندوشنی؛ آزاده مهدیپور
دوره 2، شماره 4 ، بهمن 1389، ، صفحه 237-249
چکیده
در مطالعات پروژههای آبی نهتنها مقدار بیشینه دبی لحظهای جریان مورد نیاز است، بلکه برآورد دبی متوسط بیشینه و حجمهای مرتبط با آن نیز در مدت مشخص و در دوره بازگشتهای مختلف مورد نیاز است. روشی که در مقاله معرفی و استفاده شده، بهکارگیری سری زمانی جزئی در نمونهگیری است. بهعبارت دیگر، نمونهگیری از سریهای زمانی بالاتر ...
بیشتر
در مطالعات پروژههای آبی نهتنها مقدار بیشینه دبی لحظهای جریان مورد نیاز است، بلکه برآورد دبی متوسط بیشینه و حجمهای مرتبط با آن نیز در مدت مشخص و در دوره بازگشتهای مختلف مورد نیاز است. روشی که در مقاله معرفی و استفاده شده، بهکارگیری سری زمانی جزئی در نمونهگیری است. بهعبارت دیگر، نمونهگیری از سریهای زمانی بالاتر از یک آستانه معین است. در این روش، ممکن است در یک سال چند بیشینه وجود داشته باشد و یا در یک سال دادههای بالاتر از آستانه انتخاب شده وجود نداشته باشد. مزیت این روش در این است که اجازه انتخاب مقادیری را میدهد که نماینده مناسبتری برای جامعه آماری سیلابها است. تنها مزیت نمونهگیری از دادههای بیشینه سالانه و بهصورت یک عدد بیشینه در هر سال این است که دادههای اخذ شده از یکدیگر مستقل هستند، اما میتوان با آزمون استقلال و ایستایی، معایب روش سری جزئی را که نمونههای بیشتری در سال اخذ میکند، برطرف نمود. در مطالعه حاضر، ایستگاه آبسنجی سلطانی بافت بر سرشاخه هلیلرود بهعنوان مبنای کار انتخاب شده است. این رود در قسمت غرب استان کرمان واقع است. هرچند از لحاظ تئوری نتایج نشان میدهد که در دوره بازگشت حدود 10 سال و پائینتر روش سری جزئی، ارقام بیشتری ارائه میکند، ولی مقایسه نتایج آن در ایستگاه سلطانی بافت با 27 سال آمار، قابل ملاحظه نبوده است. روش سری جزئی نسبت بهروش بیشینه سالانه زودتر به جامعه آماری نزدیک میشود و برای ایران که طول دورههای آماری آن کوتاه است، مناسب است. با انجام این مطالعه نرمافزارهای لازم برای ایران تهیه و معرفی شده است.
عارف رسولی؛ قربان وهاب زاده کبریا؛ سید رمضان موسوی؛ سیدحسین روشان
چکیده
مقدمهگردشگری، صنعتی درآمدزا، دارای صرفه اقتصادی و همراه با تبادل اجتماعی، فرهنگی و در عین حال، شامل کمترین آلودگیهای محیط زیست است. ژئوتوریسم یا زمینگردشگری، اولین بار در ابتدای دهه 1990، بهعنوان مطالعه مکانی مخصوص که دارای پدیدههای آشکار زمینشناسی و ژئومورفولوژی است، بهکار رفت. امروزه توسعه گردشگری در سراسر ...
بیشتر
مقدمهگردشگری، صنعتی درآمدزا، دارای صرفه اقتصادی و همراه با تبادل اجتماعی، فرهنگی و در عین حال، شامل کمترین آلودگیهای محیط زیست است. ژئوتوریسم یا زمینگردشگری، اولین بار در ابتدای دهه 1990، بهعنوان مطالعه مکانی مخصوص که دارای پدیدههای آشکار زمینشناسی و ژئومورفولوژی است، بهکار رفت. امروزه توسعه گردشگری در سراسر جهان، توجه زیادی را به خود معطوف کرده است، زیرا گردشگری به صنعتی تبدیل شده است که مزایای زیادی هم برای میزبان و هم برای بازدیدکننده به همراه دارد. این صعنت، بهعنوان منبع اصلی اشتغال، رشد بخش خصوصی و توسعه زیرساختها در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. هدف این پژوهش، بررسی قابلیتهای ژئوتوریسم منطقه خطیرکوه واقع در شهرستان سوادکوه استان مازندران، با استفاده از تحلیل ترکیبی SWOT-ANP و QSPM است.مواد و روشهابه لحاظ مراحل انجام کار، این پژوهش، از نوع توصیفی-تحلیلی است. شیوه جمعآوری دادهها بهصورت کتابخانهای و مطالعات میدانی از نوع پیمایشی (مصاحبه و پرسشنامه) و چارچوب نظری نیز با استفاده از روش اسنادی انجام گرفت. بهمنظور انجام پژوهش، پرسشنامهای شامل 83 سوال طراحی شد که به چهار قسمت اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و اکولوژیکی و قابلیت ژئوتوریسم، تقسیم شد که چند سوال نیز در پایان پرسشنامه، مربوط به پیشنهاد و راهکار آورده شده است. پرسشنامه طراحی شده، بعد از آزمون پایایی و روایی آن، در اختیار 71 نفر از افراد محلی، کارکنان، کارشناسان و دانشجویان قرار گرفت که هر یک از سوالهای پرسشنامه بهصورت چهار گزینهای و بر اساس مقیاس لیکرت طراحی شدند. سپس، با استفاده از تحلیل SWOT، نقاط قوت، ضعف، تهدیدها و فرصتهای منطقه در زمینه ژئوتوریسم مشخص شد و با استفاده از روش فرایند تحلیل شبکهای، وزندهی و اولویتبندی شده و در نهایت، راهبردهای توسعه ژئوتوریسم در منطقه مشخص شدند.نتایج و بحثنتایج نشان داد که مجموع امتیازات وزندار نقاط قوت (S) و ضعف (W) بهترتیب 2.88 و 2.55 و مجموع امتیازات وزندار فرصتها (O) و تهدیدها (T) نیز بهترتیب 2.92 و 2.39 بهدست آمد. بر اساس نتایج روش برنامهریزی راهبردی کمی (QSPM)، اولویتبندی این راهبردها با مجموع امتیازهای 29.283، 28.350، 27.744، 26.877 و 26.534 بهترتیب شامل راهبردهای ST6، SO1، SO7، WO2 و WO1 هستند. همچنین، با توجه به اینکه مجموع امتیازات SO بیشتر از WT بوده است، راهبرد مناسب برای تدوین برنامهریزی توسعه ژئوتوریسم در منطقه، راهبرد تهاجمی خواهد بود. طبق تحلیل ANP، اولویت نهایی راهبردهایی مثل بهرهگیری و جذب سرمایهگذاری بخش خصوصی، جلب همکاری نهادهای دولتی در تخصیص منابع مالی برای توسعه زیرساختهای گردشگری منطقه، سرمایهگذاری در بخشهای زیربنایی، ایجاد مشاغل جدید برای مردم بومی، سرمایهگذاری مناسب در بخشهای فرهنگی و آموزش مردم بومی برای ارتباط برقرار کردن با گردشگران، بوده است که مناسبتر از سایر راهبردها تشخیص داده شد.نتیجهگیریبا توجه به اولویت راهبردهای پیشنهادی برای منطقه، میتوان بیان کرد که برای توسعه پایدار ژئوتوریسم، باید مشوقهایی برای بخش خصوصی منطقه خطیرکوه در نظر گرفت. زیرا سرمایهگذران خصوصی با ورود به این صنعت، بهدنبال بهدست آوردن عایدی بیشتر هستند و همین موضوع آنها را ناگزیر به ارائه خدمات مناسب میکند. متاسفانه مشوق چندانی برای مشارکت بخش خصوصی در صنعت گردشگری بهخصوص در بحث ژئوتوریسم در ایران و طبیعتا در منطقه خطیرکوه وجود ندارد. در صورت رفع مشکلات ناشی از عدم واگذاریها به بخش خصوصی و امکانات زیربنایی، شاهد توسعه پایدارتر در منطقه خواهیم بود.
حجتاله صمدی ارقینی؛ سادات فیضنیا؛ علیاکبر نظریسامانی
چکیده
هدف از این پژوهش، تعیین جنس اجزاء تشکیلدهنده رسوبات و نسبت دادن ذرات رسوبی به واحدهای سنگ شناسی حوضه و در نتیجه تعیین سهم هر یک از واحدهای سنگ شناسی در رسوب زایی حوزه آبخیز میباشد. در این پژوهش ابتدا از رسوبات پشت سازههای حفاظت خاک و آب و همچنین، از رسوبات بستر آبراههها نمونهبرداری صورت گرفت. برای کلیه نمونهها دانهبندی ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، تعیین جنس اجزاء تشکیلدهنده رسوبات و نسبت دادن ذرات رسوبی به واحدهای سنگ شناسی حوضه و در نتیجه تعیین سهم هر یک از واحدهای سنگ شناسی در رسوب زایی حوزه آبخیز میباشد. در این پژوهش ابتدا از رسوبات پشت سازههای حفاظت خاک و آب و همچنین، از رسوبات بستر آبراههها نمونهبرداری صورت گرفت. برای کلیه نمونهها دانهبندی بهروش الک تر انجام شد. سپس الکهای 600 میکرون و چهارمیلیمتر بهعنوان الک شاخص انتخاب شدند و با انتخاب 100 دانه رسوبی از هر نمونه، بررسی های کانی شناسی با استفاده از بینوکلر با بزرگنمایی 40 برابر و با توجه به واقعیت رسوبی منطقه، صورت پذیرفت و جنس کانیها و خردهسنگها تعیین و با شمارش تعداد آنها و تعیین سهم هر کدام از کانیها و خردهسنگها، نتایج را با واحدهای سنگشناسی مقایسه و تطبیق داده، سنگ و واحد تولیدکننده هرکانی و خردهسنگها و درصد سهم هر واحد سنگی در تولید رسوب مشخص شد. مطابق نتایج بهدست آمده، واحد سنگ شناسی Єz با 44.62 درصد بیشترین سهم را در فرسایش و تولید رسوب بر عهده دارد. این واحد سنگ شناسی شامل شیل میکایی صورتی تا قرمز سازند زاگون میباشد. واحد سنگشناسی PMl که شامل آهک است با 22.88 درصد در رتبه دوم قرار دارد. سومین واحد سنگشناسی که بیشترین سهم را در تولید رسوب دارد، واحد Ev است که شامل آندزیت و آندزیت برشی شده همراه با میان لایههای توف و توفیت سازند کرج میباشد. واحدهای Pl-Qc و Єl (سازند لالون)، Qt و Js (سازند شمشک)، Et (سازند کرج)، Ek1 (سازند کرج)، Pd (سازند دورود)، Єbt (سازند باروت) و Ef (سازند فجن) بهترتیب با 4.25، 3.22، 2.09، 2.05، 2.01، 1.83، 1.33، 1.32 و 1.23 درصد در رتبههای بعدی قرار دارند و بهترتیب بیشترین سهم را در فرسایش و تولید رسوب حوضه دارند.
مهرداد صفایی؛ مریم فتاحیبندپی
دوره 1، شماره 4 ، بهمن 1388، ، صفحه 266-274
چکیده
بهمنظور ارزیابی پایداری شیب در محل پیشنهادی برای احداث کارخانه کمپوست ساری، بررسیهای صحرایی، آزمایشگاهی و تحلیل دادههای زمینشناسی مهندسی و ژتوتکنیکی محل ساختگاه انجام گرفت. نتایج بررسیها حاکی از وجود رخساره لغزش قدیمی در محل ساختگاه بود. پس از جمعآوری دادهها و عوامل موثر بر وقوع مجدد رانش زمین با استفاده از مدل ...
بیشتر
بهمنظور ارزیابی پایداری شیب در محل پیشنهادی برای احداث کارخانه کمپوست ساری، بررسیهای صحرایی، آزمایشگاهی و تحلیل دادههای زمینشناسی مهندسی و ژتوتکنیکی محل ساختگاه انجام گرفت. نتایج بررسیها حاکی از وجود رخساره لغزش قدیمی در محل ساختگاه بود. پس از جمعآوری دادهها و عوامل موثر بر وقوع مجدد رانش زمین با استفاده از مدل تحلیل پایداری بهروش حدی و در نرمافزار Slope/w، محاسبه ضرایب اطمینان در شرایط مختلف بهروش بیشاب انجام گرفت. بر اساس نتایج، کمترین مقدار ضریب اطمینان در شرایط اشباع و تحت بار دینامیکی ناشی از زلزله احتمالی (تحلیل شبه استاتیکی)، معادل 0.676 است. بیشترین ضریب اطمینان نیز در شرایط استاتیکی معادل 1.3 است که در صورت اعمال زهکشی به 1.50 افزایش مییابد. بر این اساس، پیشنهاد احداث زهکشهای عمقی و چاههای زهکشی جمعآوری کننده آبهای زیرزمینی و جریانهای زیر سطحی بهمنظور کاهش درجه اشباع توده و افزایش ضریب اطمینان، ضمن تعیین ایمنی لازم، از لحاظ اقتصادی نیز موجه خواهد بود.
مجتبی صانعی؛ هدا حدیدی؛ محمد علی بنیهاشمی
چکیده
بررسی پدیده آبشستگی موضعی ناشی از جتهای ریزشی، در پاییندست سازههای هیدرولیکی، بهمنظور جلوگیری از فرسایش شدید حاصل از آن و به خطر انداختن ایمنی سازه، امری مهم و ضروری میباشد. در این مقاله، نتایج یک مطالعه آزمایشگاهی درباره تاثیر عمق پایاب بر ابعاد آبشستگی موضعی پاییندست جتهای ریزشی، ارائه میشود. ابتدا جت آب از روزنههایی ...
بیشتر
بررسی پدیده آبشستگی موضعی ناشی از جتهای ریزشی، در پاییندست سازههای هیدرولیکی، بهمنظور جلوگیری از فرسایش شدید حاصل از آن و به خطر انداختن ایمنی سازه، امری مهم و ضروری میباشد. در این مقاله، نتایج یک مطالعه آزمایشگاهی درباره تاثیر عمق پایاب بر ابعاد آبشستگی موضعی پاییندست جتهای ریزشی، ارائه میشود. ابتدا جت آب از روزنههایی با مقاطع دایرهای، مربع و لوزی شکل، با مساحت یکسان و با دبیهای در محدوده 2.46 تا 4.8 لیتر بر ثانیه، بر روی بستری از جنس شن با قطر متوسط برابر سه میلیمتر و با عمقهای پایاب در محدوده 10 تا 24.8 سانتیمتر، ریزش نموده و ابعاد حفره آبشستگی اندازهگیری شد. نتایج تحلیل دادههای آزمایشگاهی بیانگر آن است که با افزایش عمق پایاب تا حد معینی، حداکثر عمق آبشستگی، افزایش یافته و پس از آن، با افزایش بیشتر عمق پایاب، حداکثر عمق آبشستگی کاهش مییابد. همچنین، مشخص شد که ابعاد حفره آبشستگی با پارامترهای بیبعد رابطه توانی دارند. در نهایت، روابط بیبعدی برای برآورد ابعاد آبشستگی برای دبیها و عمقهای پایاب مختلف، پیشنهاد شد.
مجید حسینی
چکیده
در حال حاضر بیشتر حوزههای آبخیز کشور در اثر بهرهبرداری غیراصولی و عدم اعمال مدیریتهای لازم در وضعیت بحرانی میباشد. از آنجایی که حدود 80 درصد آبخیزهای ایران دارای شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک میباشند، لذا مقوله بهرهبرداری بهینه از نزولات آسمانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این تحقیق بهمنظور افزایش ضریب رواناب ...
بیشتر
در حال حاضر بیشتر حوزههای آبخیز کشور در اثر بهرهبرداری غیراصولی و عدم اعمال مدیریتهای لازم در وضعیت بحرانی میباشد. از آنجایی که حدود 80 درصد آبخیزهای ایران دارای شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک میباشند، لذا مقوله بهرهبرداری بهینه از نزولات آسمانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این تحقیق بهمنظور افزایش ضریب رواناب در سطح سامانههای آبگیر و بهبود رطوبت خاک در پای سامانه، اقدام به ایجاد سامانه لوزی شکل، عایق کردن سطح سامانهها با پلاستیک گلخانهای و ایجاد تیمارهای مختلف در پای سامانه شد. لذا در پای سامانهها، شش تیمار و سه تکرار با سطح مقطع مثلثی برای جمعآوری آب باران و اندازهگیری رطوبت خاک تعبیه شد. سطح تیمارها با مصالح قابل دسترس کشاورزان همچون پلاستیک گلخانهای، شن و ترکیبی از آنها ایجاد و برای انتقال رطوبت به عمق خاک فیلتری به عمق 50 و قطر 15 سانتیمتر در وسط تیمار تعبیه شد. در طول تحقیق، پایش حجم رواناب با ظروف مدرج و تغییرات رطوبت خاک بهوسیله دستگاه TDR در عمقهای 30 و 50 سانتیمتر انجام شد. در مرحله اول 18 رویداد بارش در سطح سامانهها فقط با برداشت علفهای هرز و کوبیدن سطح آمادهسازی شد. در مرحله دوم با پوشاندن سطح سامانهها بهوسیله پلاستیک، تعداد 21 رویداد بارش مورد اندازهگیری قرار گرفت که اختلاف مجموع بارش در دو مرحله تنها 10 درصد را نشان میداد که این اختلاف کم مبنای مناسبی در کاهش عدم قطعیت نتایج تحقیق شد. نتایج حاصل از عایق کردن سطح سامانههای لوزی شکل نشان میدهد که ضریب رواناب از شش به 47 درصد افزایش یافته و یا بهعبارتی ضریب رواناب 7.8 برابر شرایط طبیعی شده است. مقایسه آماری بین دادههای مربوط به رطوبت خاک در اعماق 30 و 50 سانتیمتری در دو حالت عایق و طبیعی به روش T-test نشان میدهد که مقدار رطوبت در حالات یاد شده در سطح اعتماد 90 درصد در کلیه تیمارها دارای اختلاف معنیدار میباشد. در این ارتباط متوسط اختلاف رطوبت حجمی بین شرایط عایق و طبیعی در عمقهای 50 و 30 سانتیمتر بهترتیب برابر 6.4 و 9.4 درصد بهدست آمد. در صورتی که اختلاف رطوبت حاصل از تیمار بیشینه (تیمار B در عمق 50 سانتیمتری و تیمار A در عمق 30 سانتیمتری) با تیمار شاهد در دو عمق 50 و 30 سانتیمتر بهترتیب معادل 1.7 و 3.4 درصد میباشد. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت، افزایش رطوبت خاک بهدلیل شرایط عایق در مقایسه با شرایط طبیعی در خاکهای منطقه مورد مطالعه (لومی رسی و یا سیلتی لومی) به مراتب بهتر از نوع تیمار است و عایق نمودن سطح سامانهها در مقایسه با استفاده از تیمارها بهترتیب افزایش رطوبتی 3.8 و 2.8 برابری را به همراه دارد.
رضا سکوتی اسکوئی؛ محمد حسین مهدیان
چکیده
سیلابها حاوی مواد رسوبی بوده که پس از نهشتهگذاری در حاصلخیزی مخروط افکنهها و دشتهای سیلابی متشکل از رسوبات دانهدرشت از طریق افزایش عناصر غذایی، مؤثر هستند. در این پژوهش، اثرات پخش سیلاب بر بازیافت عناصر غذایی اصلی خاک در عرصه پخش سیلاب بر آبخوان پلدشت واقع در استان آذربایجان غربی طی 10 سال مورد ارزیابی قرار گرفت. در این رابطه، ...
بیشتر
سیلابها حاوی مواد رسوبی بوده که پس از نهشتهگذاری در حاصلخیزی مخروط افکنهها و دشتهای سیلابی متشکل از رسوبات دانهدرشت از طریق افزایش عناصر غذایی، مؤثر هستند. در این پژوهش، اثرات پخش سیلاب بر بازیافت عناصر غذایی اصلی خاک در عرصه پخش سیلاب بر آبخوان پلدشت واقع در استان آذربایجان غربی طی 10 سال مورد ارزیابی قرار گرفت. در این رابطه، در حد فاصل نهرهای گسترش سیلاب و سه نوار اول پخش سیلاب که سیلگیری شدهاند، به تعداد سه نمونه مرکب حاصل از اختلاط چهار نقطه در هر نوار و از عمق 20-0 سانتیمتری خاک به همراه لایه رسوب، نمونهبرداری و عوامل درصد ازت کل و کربن آلی، فسفر و پتاسیم قابل جذب خاک اندازهگیری شد. برای مقایسه میانگینها، چنانچه دادهها دارای توزیع نرمال بود، از آزمون آماری t و در غیر این صورت از آزمونهای ناپارامتری استفاده شد. بر اساس نتایج بهدست آمده، مقدار کربن آلی و ازت کل خاک در طول سالهای اجرای طرح بهطور محسوسی بهترتیب از 0.23 به 0.33 و از 0.027 به 0.039 درصد افزایش یافته است. مقدار فسفر تبادلی هم در طول سالهای اجرای طرح از 2.69 به 5.32 و پتاسیم قابل تبادل از 145.93 به 206.52 قسمت در میلیون بهطور معنیداری افزایش یافته است. از سوی دیگر، اختلاف مقادیر برخی از عناصر در نوارهای پخش در سطح پنج درصد معنیدار است، بهطوری که مقادیر فسفر، کربن آلی و ازت خاک در طول نوارهای پخش بالادست بهطور معنیداری تا دو برابر بیشتر از نوارهای پایینی است، ولی میزان پتاسیم تغییر معنیداری نداشته است. این نتایج نشان داد که پخش سیلاب موجب افزایش عناصر غذایی اصلی خاک شده که به تبع آن امکان کاهش کاربرد کود بهوجود آمده است.
منصور جهانتیغ؛ مرضیه تابع
چکیده
هدف از اجرای این پژوهش مقایسه خصوصیات فیزیکی-شیمیایی خاک و مورفولوژی دو نوع خندق ذوزنقهای و V شکل با دو کاربری متفاوت در منطقه خشک چابهار میباشد. در این تحقیق مکانهای فرسایش خندقی در دو منطقه شناسایی شد. سپس دو خندق معرف ذوزنقهای و V شکل بر اساس خصوصیات منطقه بهمنظور اندازهگیری مشخصات مورفومتریک و فیزیکی-شیمیایی خاک انتخاب ...
بیشتر
هدف از اجرای این پژوهش مقایسه خصوصیات فیزیکی-شیمیایی خاک و مورفولوژی دو نوع خندق ذوزنقهای و V شکل با دو کاربری متفاوت در منطقه خشک چابهار میباشد. در این تحقیق مکانهای فرسایش خندقی در دو منطقه شناسایی شد. سپس دو خندق معرف ذوزنقهای و V شکل بر اساس خصوصیات منطقه بهمنظور اندازهگیری مشخصات مورفومتریک و فیزیکی-شیمیایی خاک انتخاب شد. در هر منطقه، ابتدا طول خندق با متر اندازهگیری و سپس پیشانی آنها و مقاطع 25، 50 و 75 درصد آنها معین شد. وسعت، عمق متوسط، عرض متوسط، عمق خاک، پلان راس، پلانعمومی، درصد شیب و شکلمقطع و همچنین، علل ایجاد خندقها مورد بررسی قرار گرفت. از مقاطع 25، 50 و 75 درصد و انتهای خندقها نمونههای خاک برداشت و اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از برنامه آماری SPSS موردتجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج مقایسه آماری ویژگیهای خاک دو خندق نشان داد که بین ویژگیهای شوری، رس، ظرفیت تبادل کاتیونی، سدیم قابل جذب، درصد سدیم قابل تبادل، Ca++ Mg++،So4--، در سطح پنج درصد (P<0.05) و همچنین درصد اشباع در سطح یک درصد (P<0.01) اختلاف معنیدار وجود دارد. ولی بین میانگین دادههای Na+، Cl- و Hco3-، کربن آلی، اسیدیته، ازت کل، مقدار سیلت و شن در دو خندق اختلاف معنیداری وجود ندارد.
سید نعیم امامی؛ حمیدرضا پیروان
چکیده
مارنها یکی از عوامل اصلی رسوبزایی و متعاقب آن فرسایش خاک در حوزههای آبخیز بشمار میروند. تحقیقات نشان میدهد که بین میزان رسوبزایی مارنها با ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی آنها ارتباط معنیداری وجود دارد. با هدف تعیین گسترش سازندهای مارنی از یکسو و ارزیابی کمی تاثیر شاخصهای مذکور در میزان رسوبزایی مارنهای استان چهارمحال ...
بیشتر
مارنها یکی از عوامل اصلی رسوبزایی و متعاقب آن فرسایش خاک در حوزههای آبخیز بشمار میروند. تحقیقات نشان میدهد که بین میزان رسوبزایی مارنها با ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی آنها ارتباط معنیداری وجود دارد. با هدف تعیین گسترش سازندهای مارنی از یکسو و ارزیابی کمی تاثیر شاخصهای مذکور در میزان رسوبزایی مارنهای استان چهارمحال و بختیاری، تحقیق جامعی صورت پذیرفت. در این پژوهش، پس از شناسایی و تفکیک چینهشناسی سازندهای مارنی استان و انجام نمونهبرداریهای سیستماتیک، آزمایشهای کانیشناسی (XRD)، فیزیکی و شیمیایی لازم، انجام و نتایج با استفاده از روشهای آماری تجزیه و تحلیل شدند. در ادامه، با استفاده از بارانساز قابل حمل در صحرا، میزان رسوبزایی هر یک از واحدهای چینهشناسی مارنی اندازهگیری شد. مجموعاً 1073.95 کیلومتر مربع معادل 6.5 درصد از مساحت استان را واحدهای چینهشناختی مارنی اشغال کرده است. از دیدگاه رسوبزایی، سازند رازک با میانگین 96.34 گرم بر متر مربع در رتبه اول و سپس، سازندهای پابده، هرمز، میشان و گورپی بهترتیب با 94.41، 81.7، 76.17 و 33 گرم بر متر مربع رسوب تولیدی در رتبههای بعدی رسوبزایی قرار میگیرند. نتایج همبستگی بین بافت خاک و تولید رسوب حکایت از همبستگی مثبت معنیدار میزان سیلت، آهک فعال و سدیم تبادلی و همبستگی منفی معنیدار مقدار رس با رسوبزایی دارد. حضور کانیهای رسی کائولینیت و ایلیت از عوامل تشدید رسوبزایی در سازندهای مارنی بشمار میروند.
بهنوش فرخزاده؛ سپیده چوبه؛ حمید نوری؛ مسعود گوذرزی
چکیده
تغییر کاربری به همراه تغییر اقلیم، بهعنوان یک عامل جانبی اثرات مستقیم و غیر مستقیم بر سیلاب دارد. بنابراین، پیشبینی اثر تغییر اقلیم و کاربری اراضی بر وضعیت سیلاب و رواناب دهههای آتی، راهگشای مقابله با این پدیده خواهد بود. جهت بررسی تغییرات اقلیمی دهه 2020 حوزه آبخیز بالیقلوچای، برونداد مدل HadCM3 تحت سناریوهای A2 و B1 بهوسیله مدل ...
بیشتر
تغییر کاربری به همراه تغییر اقلیم، بهعنوان یک عامل جانبی اثرات مستقیم و غیر مستقیم بر سیلاب دارد. بنابراین، پیشبینی اثر تغییر اقلیم و کاربری اراضی بر وضعیت سیلاب و رواناب دهههای آتی، راهگشای مقابله با این پدیده خواهد بود. جهت بررسی تغییرات اقلیمی دهه 2020 حوزه آبخیز بالیقلوچای، برونداد مدل HadCM3 تحت سناریوهای A2 و B1 بهوسیله مدل آماری LARS-WG ریزمقیاس شد. نتایج نشاندهنده افزایش 8.78 تا 12.86 درصدی بارش متوسط سالانه دهه 2020 میباشد. افزایش همزمان دمای حداقل و حداکثر منطقه مطالعاتی در تمامی ماهها موجب افزایش 0.66 درجه سانتیگرادی دمای متوسط سالانه در دهه 2020 خواهد شد. پس از بررسی تغییرات کاربری اراضی در گذشته، دو سناریو جهت پیشبینی اثر تغییرات کاربری اراضی در دهههای آتی بر سیلاب منطقه طراحی شد که در سناریوی اول فرض بر ثابت ماندن وضعیت فعلی و سناریوی دوم بر فرض ادامه روند گذشته میباشد. نتایج نشاندهنده کاهش نه درصدی مراتع و افزایش پنج درصدی اراضی کشاورزی در دهههای 2020 میباشد. جهت شبیهسازی سیستم هیدرولوژیکی دهههای آتی، از مدل HEC-HMS استفاده شد. نتایج نشاندهنده افزایش دبی اوج و حجم سیلاب در ماه آوریل و کاهش آن در ماههای مارس، می و جوئیه بوده است. بهطوری که در صورت تغییر کاربری اراضی همراه با تغییر اقلیم این تغییرات شدیدتر خواهد بود.
ایمان صالح؛ عطااله کاویان؛ محمود حبیبنژاد روشن؛ زینب جعفریان
چکیده
کشور ایران که بهطور عمده از شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک بهره میگیرد، دارای اکوسیستمی ناپایدارتر و شکنندهتر نسبت به مناطق مرطوب است و اهمیت حفاظت از منابع آب و خاک در آن دو چندان است. یکی از راهکارهای موثر در کاهش آلودگی در آبهای سطحی و فرسایش خاک، استفاده از نوارهای حائل گیاهی است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر شدت رواناب، ...
بیشتر
کشور ایران که بهطور عمده از شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک بهره میگیرد، دارای اکوسیستمی ناپایدارتر و شکنندهتر نسبت به مناطق مرطوب است و اهمیت حفاظت از منابع آب و خاک در آن دو چندان است. یکی از راهکارهای موثر در کاهش آلودگی در آبهای سطحی و فرسایش خاک، استفاده از نوارهای حائل گیاهی است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر شدت رواناب، نوع و سن گیاه بر کارایی نوارهای حائل گیاهی در کنترل کیفیت و کمیت رواناب در منطقه ساری به انجام رسیده است. این پژوهش، با استفاده از کرتهای آزمایشی 10×1 متری و تولید رواناب مصنوعی با دبی معادل رواناب حاصل از بارندگی با دوره بازگشت 25 و 100 سال طی یک سال صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که کارایی نوارهای حائل گیاهی حاوی وتیور و همچنین، چمن بومی تحت رواناب حاصل از بارندگی با دوره بازگشت 25 سال، در کاهش کلیه آلایندههای مورد مطالعه و همچنین، حجم رواناب خروجی از کرتها در کلیه نوبتهای نمونهبرداری بالاتر از نوارهای حائل گیاهی تحت رواناب حاصل از بارندگی با دوره بازگشت 100 سال بود. همچنین، با توجه به یافتههای این تحقیق، کارایی نوارهای حائل گیاهی در کنترل کیفیت و کمیت رواناب تحت روانابهای شدید، کمتر تحت تأثیر خصوصیات نوار حائل و مرحله رشد گیاه و گونه آن است و خصوصیات جریان نقش مهمتری ایفا میکند. دو گونه گیاهی مورد مطالعه شامل وتیور و چمن نیز عملکرد متفاوتی در کاهش حجم رواناب و آلایندههای موجود در آن نشان دادند. همچنین، با گذشت زمان و افزایش سن گیاهان کارایی متفاوتی برای نوارهای حائل گیاهی مورد مطالعه مشاهده شد.
پرستو کریمی؛ میر مسعود خیرخواه زرکش؛ پیام عالمی صف اول؛ زهرا عزیزی؛ حسین یوسفی
چکیده
در دهه اخیر، استفاده از سنجش از دور در شناسایی و ارزیابی بلایای طبیعی بهخصوص پدیده سیل نقش بسزایی داشته است. از جمله این تکنیکها میتوان به الگوریتم ماشین بردار پشتیبان در آشکارسازی تغییرات (Change Detection) اشاره کرد. هدف این تحقیق، بررسی قابلیت این روشها در آشکارسازی اثرات سیل بر تالاب گوری بلمک و تالابهای سهگانه پلدختر ...
بیشتر
در دهه اخیر، استفاده از سنجش از دور در شناسایی و ارزیابی بلایای طبیعی بهخصوص پدیده سیل نقش بسزایی داشته است. از جمله این تکنیکها میتوان به الگوریتم ماشین بردار پشتیبان در آشکارسازی تغییرات (Change Detection) اشاره کرد. هدف این تحقیق، بررسی قابلیت این روشها در آشکارسازی اثرات سیل بر تالاب گوری بلمک و تالابهای سهگانه پلدختر در قسمت شمالی حوزه آبخیز مولاب و خروجی حوزه آبخیز پلدختر واقع در استان لرستان است که در فروردین سال 1398 با سیلابهای مهیبی مواجه شدند. بدینمنظور، نقشه کاربری اراضی منطقه با اعمال طبقهبندی نظارت شده و بهرهگیری از الگوریتم ماشین بردار پشتیبان و استفاده از دادههای تصویری ماهواره لندست 8 در سالهای 2013، 2015، 2017 و 2019 میلادی تهیه شد. صحتسنجی نقشهها با استفاده از شاخصهای ریاضی-آماری کاپا و دقت کلی، نشانگر دقت بالای نقشههای تهیه شده است. بهطوریکه ضریب کاپا بهترتیب برای نقشههای سالهای مورد مطالعه برابر با 0.87، 0.84، 0.83 و 0.87 و دقت کلی 90.02، 89.51، 88.11 و 90.32 محاسبه شد. سپس، با استخراج طبقه آب، اقدام به آشکارسازی تغییرات رخ داده بر پیکره آبی تالابها شد. نتایج نشان داد که تالاب گوری بلمک به سبب خشکسالی سال 2015، افزایش 112.08 هکتاری زمینهای زراعی اطراف بین سالهای 2013 تا 2019 و همچنین، خصوصیات توپوگرافیکی بهویژه شیب کمتر نسبت به تالابهای سهگانه، متحمل تغییرات وسیعتری شده است. این تالاب در سال 2019 با جذب سیلاب و ذخیرهسازی آن، پهنه آبی خود را به شکل قابل توجهی تا 47.08 هکتار نسبت به سال 2017 افزایش داده و به مساحتی برابر با 146.15 هکتار رسیده است. شباهت نتایج بهدست آمده در این تحقیق، با نتایج پژوهش انجام شده در منطقه مورد مطالعه بهوسیله سرویس مدیریت اضطراری کوپرنیکوس (EMS) و تیم تحقیقاتی Geoinformatics Unit بر سیل سال 1398، معرف دقت بالای فنون مورد استفاده و نتایج تحقیق حاضر میباشد.
داود نیککامی؛ محمدحسین مهدیان
چکیده
گاهی از مقدار صحیح فرسایش آبی بهدلیل نقش آن در توسعه تغییرات سطح زمین و تحتالشعاع قرار دادن پایداری فعالیتهای کشاورزی در بلندمدت حائز اهمیت است. فرسایندگی باران بهعنوان یکی از مهمترین فاکتورهای تاثیرگذار بر فرسایش آبی خاک مطرح است که در قالب شاخصهایی بیان میشود. برای کمی نمودن تاثیر عامل فرسایندگی باران در بررسیهای ...
بیشتر
گاهی از مقدار صحیح فرسایش آبی بهدلیل نقش آن در توسعه تغییرات سطح زمین و تحتالشعاع قرار دادن پایداری فعالیتهای کشاورزی در بلندمدت حائز اهمیت است. فرسایندگی باران بهعنوان یکی از مهمترین فاکتورهای تاثیرگذار بر فرسایش آبی خاک مطرح است که در قالب شاخصهایی بیان میشود. برای کمی نمودن تاثیر عامل فرسایندگی باران در بررسیهای مربوط به فرسایش و رسوب، شاخصهای مختلفی بر مبنای خصوصیات باران از جمله مقدار، شدت، مدت، اندازه قطر قطره، انرژی جنبشی و یا ترکیبی از آنها مد نظر قرار میگیرد. این عامل در بسیاری از روشهای تجربی برآورد کمی و یا کیفی فرسایش خاک، بهعنوان یکی از عوامل اصلی، مطرح است. لذا بهمنظور پرهیز از هرگونه دوبارهکاری در تعیین عامل فرسایندگی باران، لازم است تا روشی مبتنی بر شرایط حاکم بر حوزههای آبخیز ایران تبیین شود. چنین اقدامی منجر به رفع ابهامات و اختلاف نظرها در نحوه تعیین این عامل در هر یک از مدلها میشود. برای حصول اطمینان در محاسبه این عامل مهم، ضرورت دارد تا اقدام به ارزیابی روشهای مختلف تعیین توان فرسایندگی باران در شرایط اقلیمی و آب و هوایی مختلف نمود. این پژوهش با هدف تعیین شاخص فرسایندگی مناسب در ایران و بسط این شاخص به کل کشور و تهیه نقشه فرسایندگی باران در مقیاس ملی انجام گرفت. در این تحقیق، ابتدا بهمنظور بررسی شاخصهای فرسایندگی باران و انتخاب مناسبترین آنها، 64 شاخص مختلف محاسبه شده و روابط همبستگی آنها با تلفات خاک در هفت استان آذربایجان غربی، خراسان رضوی، زنجان، سمنان، مازندران، مرکزی و یزد و در قالب طرح ملی در پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری بررسی و EI30 بهعنوان مناسبترین شاخص معرفی شد. در مرحله دوم، شاخص انتخابی برای ایستگاههای هواشناسی سینوپتیک دارای باراننگار محاسبه شد و رابطهای نیز بین شاخص یاد شده و تعدادی از شاخصهای زودیافت نظیر فورنیه، فورنیه اصلاح شده، بارندگی متوسط سالانه، حداکثر بارندگی روزانه برقرار شد. پس از تعیین فورنیه اصلاح شده بهعنوان شاخص انتخابی برای ایستگاههای بارانسنجی که فاقد باراننگار بودند، مقادیر EI30 در ایستگاههای فاقد آمار شدت بارندگی با ضرایب بهدست آمده، محاسبه شد. بعد از نرمال کردن دادههای EI30 نیم تغییرنمای آن ترسیم و مدل مناسب بر آن برازش داده شد. سپس، روشهای میانیابی مختلف کلاسیک در سطح کشور انجام و هر یک از آنها با روشهای ارزیابی تقاطعی مورد مقایسه قرار گرفت که در نهایت روش اسپلاین جهت ترسیم نقشه انتخاب شد. نقشه خروجی وجود روند کاهشی شاخص فرسایندگی باران را از مناطق غربی و شمالی به مناطق شرقی و جنوبی کشور نشان میدهد و این الگو مطابق با الگوی تغییرات اقلیمی از مناطق مرطوب به مناطق نیمهخشک میباشد.
سمیه جعفری؛ رضا بیات؛ امیرحسین چرخابی؛ نادر جلالی؛ فاضل ایرانمنش
چکیده
گسترش تلماسهها در 15 استان کشور با مساحت حدود 4.4 میلیون هکتار و بهصورت 56 ارگ، یکی از سطوح ژئوموفورلویکی مهم در ایران است. مطالعات دفتر فنی تثبیت شن و بیابانزدایی در کشور با توجه به نتایج طرحهای مطالعاتی، چهار منطقه در استان خوزستان شامل اهواز، دشت آزادگان، شوش و امیدیه را مناطق بحرانی و فعال فرسایش بادی معرفی نموده است که ...
بیشتر
گسترش تلماسهها در 15 استان کشور با مساحت حدود 4.4 میلیون هکتار و بهصورت 56 ارگ، یکی از سطوح ژئوموفورلویکی مهم در ایران است. مطالعات دفتر فنی تثبیت شن و بیابانزدایی در کشور با توجه به نتایج طرحهای مطالعاتی، چهار منطقه در استان خوزستان شامل اهواز، دشت آزادگان، شوش و امیدیه را مناطق بحرانی و فعال فرسایش بادی معرفی نموده است که 279505 هکتار از اراضی استان خوزستان را شامل میشود. هدف از این تحقیق، بررسی و جهتیابی مناطق منشا این تلماسهها با تاکید بر فنون دورسنجی میباشد. بهمنظور جهتیابی مناطق منشا، جهت بادهای منطقه با استفاده از نمودارهای گلباد مورد بررسی و آنالیز قرار گرفت. با بهرهگیری از روشهای پردازش تصاویر +ETM سال 2002 نظیر افزایش تباین، ترکیب کاذب رنگی، طبقهبندی نظارت نشده تصاویر، بهکارگیری فیلتر و تحلیل طیفی و تلفیق نتایج بهدست آمده از این تکنیکها از یک سو و تحلیل گلبادها از سوی دیگر میتوان محلهای برداشت ماسهها را شناسایی نمود. نتایج حاصل از جهتیابی مناطق برداشت موید این موضوع هستند که منشا تلماسههای روان خوزستان در قطاع شمال غرب تا غرب واقع شدهاند. دشتهای آبرفتی و سیلابی، آبرفتهای بادبزنی شکل، زمینهای کشاورزی، پیچان رودهای خشک و نیز سازندهای حساس به فرسایش از جمله سازند آغاجاری و سازند بختیاری که در قطاع شمال غرب تا غرب قرار دارند، مناطق برداشت میباشند.
شهلا توانگر؛ حمیدرضا مرادی؛ علیرضا مساح بوانی؛ محمود آذری
چکیده
اقلیم سیستم پیچیدهای است که عمدتا بهدلیل افزایش گازهای گلخانهای در حال تغییر است و گرمایش جهانی منجر به تشدید تغییرات عوامل اقلیمی از جمله مقدار بارش و شدت وقایع حدی بارش میشود. در اثر تغییر اقلیم در آینده انتظار تغییر در میزان و حجم فرسایش خاک وجود دارد که مهمترین عامل اثر افزایش قدرت فرسایندگی باران میباشد. هدف از این تحقیق ...
بیشتر
اقلیم سیستم پیچیدهای است که عمدتا بهدلیل افزایش گازهای گلخانهای در حال تغییر است و گرمایش جهانی منجر به تشدید تغییرات عوامل اقلیمی از جمله مقدار بارش و شدت وقایع حدی بارش میشود. در اثر تغییر اقلیم در آینده انتظار تغییر در میزان و حجم فرسایش خاک وجود دارد که مهمترین عامل اثر افزایش قدرت فرسایندگی باران میباشد. هدف از این تحقیق تعیین اثر تغییر اقلیم بر عامل فرسایندگی باران است. به این منظور از خروجیهای مدل اقلیمی HadCM3 تحت سناریوی انتشار A1B استفاده شد و ریزمقیاس سازی با مدل LARS-WG انجام گرفت. سپس با هدف پایش تغییرات عامل فرسایندگی در شمال ایران، عامل فرسایندگی در سه دوره 2030-2011، 2065-2045 و 2099-2080 شبیهسازی شد. نتایج شبیهسازیها نشان داد که عامل فرسایندگی باران در ایستگاههای سنگده، بابل، کورکورسر، انزلی، بهشهر و گرگان در دوره 2030-2011 افزایش خواهد یافت و در ایستگاههای بابلسر، هشتپر، رشت و در دورههای 2065- 2045 و 2099-2080 کاهش مییابد. بیشترین تغییرات عامل فرسایندگی باران در دورههای آتی مورد بررسی در دوره 2030-2011 و کمترین تغییرات آن مربوط به دوره 2099-2080 محاسبه شد. همچنین، بیشترین میزان عامل فرسایندگی باران شبیهسازی شده، 42.6 مگاژول میلیمتر بر هکتار ساعت در ایستگاه هشتپر و مربوط به دوره 2030-2011 بهدست آمد. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که عامل فرسایندگی در طول قرن اخیر در منطقه شمال کشور در اکثر نقاط افزایشی خواهد بود.